رفتن به محتوای اصلی

زندگی کۆچه ر بیرکار
26.08.2018 - 23:57

به بهانه اعطای مدال فیلدز ٢٠١٨ ریاضیات به ریاضیدان کورد، کۆچه ر بیرکار: نگاهی به زندگی، تحصیلات، تحقیقات و کارهای علمی ، ایده ها، افکار و نظرات او؛ اخبار و موارد مرتبط و قابل توجه دیگر

١- پیش در آمد
روز چهارشنبه اول اگوست ٢٠١٨ (١٠ مرداد ١٣٩٧) اعلام شد که "کۆچه ر بیرکار"، ریاضیدان کورد متولد ایران و استاد دانشگاه کمبریج انگلستان، برنده مدال فیلدز، که بالاترین جایزه علمی در ریاضیات است، شده است؛ برای نمونه [1 و 2] را ببینید؛ و این خبر حداقل با توجه با کورد بودن و شرایط زندگی و تحصیل ایشان توجه بسیاری را به خود جلب کرد. اغلب کوردها و از ایرانیان نیز از این خبر خوشحال و تعدادی از افراد سیاسی و یا صاحب منصب در جامعه و بین کوردها نیز پیامهای تبریک صادر کردند؛ هر چند که از مقامات و مراکز دولتی و یا دانشگاهی ایران در عمل تاکنون سکوت نموده اند و حداقل تا آنجا که من میدانم هیچ کدام تبریک و موضعی رسمی را اعلام نکرده اند- بجز روابط عمومی دانشگاه تهران که در خبری در سایت دانشگاه این موفقیت را تبریک گفته است [3].
این یادداشت که به این بهانه نوشته می شود، هم به منظور ارج نهادن به کۆچه ر بیرکار و افتخارات علمی ایشان است و هم تلاش کوچکی برای صحبت و نوشتن در این باره است که متاسفانه آنطور که باید در مورد آن حداقل در بین مردمان ساکن ایران امروز نوشته نشده و نمی شود و هم آموزنده و عبرت آموز است برای بسیاری از ما از دانش آموزی که در بدترین شرایط زندگی و تحصیل می کند تا دانشگاهیان، تا مقامات بالای مملکت و سیاسیون و کسانی که نگرشها، افکار، اعمال و تصمیماتشان میتواند بسیاری از روندها و امور را به گونه ای دیگر رقم بزند.
در این نوشته ابتداء به مقداری از داستان زندگی و تحصیل ایشان که از زبان و یا به قلم خود، اعضای خانواده، دوستان، آشنایان و همکارانش، که حداقل در رسانه ها منتشر شده است، می پردازیم؛ سپس به زمینه کار علمی ایشان در حد فهم عمومی و بسیار کلی نگاهی می اندازیم؛ و در این اثنا به سبک و سیاق کاری ایشان نیز اشاره می شود. از واکنشهای بخصوص رسانه ای به خبر برنده شدن ایشان و عکس العمل های افراد مختلف بخصوص سیاسیون چه در داخل ایران و چه بین کوردها و در خارج ایران نیز اندکی بحث می نماییم؛ و در این میان به کورد بودن ایشان، مطالب/موضوعات مرتبط و همچنین بعضی حاشیه هایی که مطرح شده و می شوند نیز توجه می نماییم.
در انتها و یا در اثنای گفته ها نیز درباره موارد دیگر مرتبط به این جایزه بحث می شود؛ درسهای که میتوان گرفت، نکات و مطالبی که لازم است گفته شوند و انتقادهای که باید مطرح کرد از آنچه در این زمینه بنظر باید انجام می شد و نشد و آنچه باعث مشکلات و یا موفقیت ها در وضعیت های مشابه حداقل در داخل کشور ایران اکنون بوده و هست؛ و شاید نشان دهد که ما بعنوان کسانی که در ایران امروز ساکن هستیم لازم است در برخی از روندهایمان تجدید نظر کنیم و یا بسیاری چیزها را بهتر فرابگیریم! از جمله قانون مداری، رعایت حقوق مختلف دیگران، دموکراسی، آزاد اندیشی، پذیرش تنوع و گوناگونی در این کشور و احترام به آنها و دوری از افکار، نگاهها و اعمال تبعیض آمیز.
همچنین در این میان به برخی از نوشته ها و گفته های ایشان رجوع می نمایم؛ با این توجه که اغلب گفته های ایشان در مورد افراد اهل علم و مطالعه واقعی صادق است؛ و هر چند بعضی از اینها سلیقه ای است و در این میان هم شاید قطعیتی وجود ندارد و بعبارتی افراد دیگر از راههای دیگر نیز به موفقیتهای قابل توجه دست یافته و می یابند، اما گفتن آنها خوب است از این جهت که تاکید شود با همین سبک و زندگی که مرسوم در میان عامه مردم است و با پذیرش همان باورها و فرهنگ ها و حفظ و گرامیداشت آنها نیز میتوان به قله ها رسید؛ و از طرفی اینکه اکنون ایشان و کلامش تاثیر زیادی میتواند داشته باشد، نیز بهانه خوبی برای نقل بسیاری از گفته ها و نوشته هایش در اینجا نیز هست. همچنین سوالاتی مانند اینکه چرا عالمان آنقدر که برای مثال هنرمندان موسیقی، حداقل در بین کوردها احترام و اعتبار دارند، نداشته باشند، نیز قسمتی مربوط به کم کاری ما در پرداختن به چنین موضوعات مهمی است ... لذا این نوشته هم تلاشی کوچک در این راه و احترام گزاردن به شخصی علمی بطور سمبلیک است که البته این شخص، یعنی کۆچه ر بیرکار، افتخارات بزرگ علمی کسب کرده و بهانه های کافی برای پرداختن به او وجود دارد.
٢- درآمد
هر چند من فیزیک خوانده ام و حتی در شاخه تخصصی ام نیز بسیار مانده است که یاد بگیرم، چه رسد به اینکه در رشته دیگر مانند ریاضیات، هر چند نزدیک به فیزیک باشد، و آنهم در شاخه ای خاص، تخصصی و سطح بالا از آن نظر دهم حتی اگر آن شاخه هم "هندسه جبری" (algebraic geometry) [4] باشد که بی ارتباط با فیزیکی که در سالیان اخیر خوانده ام نباشد؛ با این حال، حداقل با مطالعه نوشته کلی و مصاحبه در مجله کوانتا [5] درباره زندگی و کار علمی بیرکار میتوان تا حدی به اهمیت موضوع و پیشگامی کارهای ایشان پی برد.
در واقع کارهای علمی پروفسور کۆچه ر بیرکار آنقدر برجسته، خاص و راهگشا در ریاضیات و بخصوص در هندسه جبری "دو منطقی"(birational) هستند که آلودن جنبه علمی آنها به مسائل سیاسی و حاشیه های دیگر شاید بیش از هر چیز جفا به این استاد ارزشمند و تراز اول علم ریاضیات در دنیا باشد. اما، از طرفی دیگر، واقعیت جامعه ایرانی امروزه است که بسیار بیشتر از آنچه فکر شود درگیر روزمرگی، ظواهر و حاشیه هاست و حتی جامعه علمی اش نیز کم و بیش درگیر این آفت و حتی سیاست زدگی است و برای اثبات این ادعا چند نمونه واضح را در همین زمینه در این نوشته می آورم. از طرفی دیگر، اینکه جنبه هایی از کورد بودن ایشان، شاید بطور طبیعی، بیشتر نمایان شده است و یا اینکه ایشان به زبان،محل زندگی و هویتش اهمیت فراوان و برآن تاکید می نماید، سابقه و نحوه زندگی، تحصیل و مطالعه اش در ایران و خارج از آن، طریقه نگاه، مطالعه و تاملش به مسائل مختلف و یا شاید چون ایشان اولین کورد باشد که به چنین جایزه ای در علوم طبیعی و ریاضیات نائل شده است، همه اهمیت موضوع و بحث/گفتگو در باره جنبه های غیرعلمی کار ایشان و موضوعات مرتبط دیگر با آن را اجتناب ناپذیر می سازند. اما، پیش از آن، اندکی به زندگی و کار علمی ایشان پردازیم.
٣- از زندگی و تحصیل در روستای نی مریوان تا تحصیل در دانشگاه تهران و دانشگاه ناتینگهام و استادی در دانشگاه کمبریج
بیرکار قسمتهای از ماجراهای از دوران کودکی و تحصیل آن زمانش را در صفحه فیسبوکش [6]، در دو قسمت به زبان کوردی (گویش سورانی) با عنوان "چیرۆکی سەرکەوتن" (داستان موفقیت/پیروزی) [7] نگاشته است، که جالب است و البته برای کوردها و یا کسانی که با سبک زندگی در زاگروس و در کل غرب ایران و روستاههای آن و جنگ و درگیری هایی آنزمان آشنا هستند شاید آن روایت ها چندان عجیب نباشند. به هر روی، مقداری از آنچه در این قسمت می آید از نوشته و گزارش مجله کوانتا [5] است، که با اضافه نمودن اطلاعات از منابع دیگر آنرا تکمیل نموده ام.
کۆچه ر بیرکار (با نام اول فریدون درخشانی) در سال ١٣٥٧ شمسی (١٩٧٨ میلادی) در روستای "نی" در ناحیه کوهستانی نزدیک مرز ایران و عراق از توابع شهرستان مریوان استان کردستان بدنیا آمده است؛ و فرزند سوم از خانواده ای شش نفری است؛ خانواده اش در مزرعه کشاورزی کرده اند (به قول خودش برنج، گندم و سبزیجات کاشته اند) و همچنین گاو و بسته به موقعیت اسب هم داشته اند (مانند اغلب کوردان)؛ و لذا خانواده شان بدین گونه خودکفا بوده اند بگونه ای که توانسته اند در آن زمانیکه منطقه را آشوب فراگرفته بود (انقلاب ایران در سال ١٩٨٩ میلادی و جنگ هشت ساله ایران و عراق؛ که البته بیرکار درباره آنها در فسیبوکش نوشته است که آن جنگ بیش از هر چیز برای کوردها ویرانی داشت!) به بیرکار کمک کنند. پدرش چند کلاس ابتدائی سواد دارد و مادرش تحصیلات رسمی ندارد؛ بیرکار و خواهر و برادرانش به مدرسه روستا رفته اند. مادرش گفته است که بیرکار در کودکی علاقمند به بودن در کنار/نزدیک او بوده، اینکه کنار مادرش می نشسته و پاهایش را به پاهای مادرش می چسپانده است!
حول و حوش کلاس پنجم ابتدایی، بیرکار احساس می کند که در ریاضی وضعیت بهتری دارد؛ برادر بزرگش،حیدر، مباشر اصلی او بوده است که او را با مفاهیم اصلی حساب آشنا کرده است؛ طوریکه برادر بزرگش گفته است که: او کتابهای من را بر میداشت و سعی به حل مسائلشان می کرد، او خیلی کنجکاو بود. بیرکار می گوید برادرش همچنین به او آموخته است که دانش/دانایی ارزشمند است! در دوره دبیرستان (که به گفته پدرش در مصاحبه با صدا و سیمای جمهوری اسلامی- مرکز کردستان [8] در دبیرستان طالقانی مریوان بوده است) بیرکار از برادرش پیشی می گیرد و خودش موضوع را فرا می گیرد. او از کتابخانه محلی کتابهای مانند "مردان ریاضیات" و "ریاضیات چیست" را می گرفته و خانواده اش می گویند که تا نیمه های شب مشغول مطالعه بود درحالیکه به موسیقی (کوردی) گوش فرا می داده، عادتی که امروزه هم آن را حفظ کرده است (پدرش نیز در مصاحبه با صدا و سیما با نشان دادن اتاق سقف چوبی خانه قدیمی شان که بیرکار در آن مطالعه می کرده است، این را تایید می نماید).
او حتی در اولین برخوردش با ریاضیات حرفه ای، بیش از متعجب شدن یا تحسین کشفیات دیگران خواسته است خودش کاری انجام دهد؛ او گفته است که پس از خواندن آن همه کتاب، احساسی می کرده که صرفا مطالعه/خواندن چیزها کافی نیست؛ و همچنین می خواستم خودم چیزهای جدیدی خلق کنم. در دوره دبیرستان او شروع به نوشتن اثباتهای ریاضی خودش کرده است و شروع به ارسال آنها به مجلات ریاضی کرده است، اما بعدها که آموزش رسمی تری کسب کره بود متوجه شده که اثباتهای او خیلی وقتها پیش کشف شده اند؛ اما به گفته خودش، آن تجربه (اثبات کردنها) در مراحل بعدی تحصیل او مفید بوده است.
بیرکار می گوید در باشگاه ریاضی، در دانشگاه تهران، در دوره لیسانس، به عکسهای برندگان مدال فیلدز روی دیوار نگاه می کرد و به خودش می گفت که آیا ممکن است من یکی از اینها را ملاقات کنم؟! و اینکه در آن زمان در ایران او حتی نمی دانست که قادر است به "غرب" برود و همچنین درباره پروازش از ایران، درخواستش برای پناهندگی سیاسی و تلاش برای دوباره به جریان انداختن یک شاخه تقریبا فراموش شده ریاضی در آن زمان پیش بینی نداشته است.
بیرکار در سال ١٣٧٦ وارد دانشگاه تهران می شود و در سال ١٣٨٠ شمسی (٢٠٠٠ میلادی) از دوره کارشناسی/لیسانس فارغ التحصیل شده است و در همان سال آخر نیز از طرف دانشگاه تهران به مسابقات جهانی ریاضی دانشجویان دانشگاه، با نام فریدون درخشانی، اعزام می شود و در آن مسابقات حائز رتبه/جایزه سوم می شود (لینک اسامی برندگان: [9]). حیدر درخشانی، برادر بزرگتر بیرکار، در گفتگویی که در شماره ٦٨٤٣ روزنامه ایران به تاریخ شنبه ١٣ مرداد ١٣٩٧ با عنوان "جایزه فیلدز برای همه ایرانی هاست" منتشر شده است [10]، در مورد تغییر نام برادرش می گوید که بیرکار موضوع را با پدر و مادرش در میان گذاشته و گفته است چون عاشق ریاضی است و مهاجر هم هست می خواهد نامی کوردی برای خود و به علاقه اش انتخاب کند (لازم گفتن است که بیرکار (با ریشه هویر در کوردی جنوبی نیز!) هم معنی اهل تفکر و تامل دارد و هم به معنی کسی که کار ریاضی می کند در کوردی سورانی است؛ کۆچه ر هم از ریشه کوچ و به معنی کوچنده یا مهاجر است). او نیز از کارکردن و درس خواندن همزمان برادرش گفته است که به علت شرایط خاص اقتصادی خانواده اش ناگزیر به آن بوده است؛ از رفتنش برای تحصیل به روستاههای دروتر از محل تولد و سپس آمدن به تهران برای درس خواندن در دانشگاه تهران و رشته ریاضی که هر دو مورد علاقه اش بوده اند نیز صحبت کرده است. ایشان گفته است که بیرکار برای تامین هزینه های زندگی اش در دانشگاه و خوابگاه، تابستانها هم کار می کرده و در کشاورزی نیز به خانواده کمک می کرده است؛ او همچنین گفته است که پس از پایان دوره لیسانس مسئولان دانشگاه تهران او را همراه گروهی دیگر از دانشجویان نخبه به مسابقات جهانی ریاضی می بردند و کۆچه ر گفته است که بر نمی گردد چون می خواهد استاد ریاضی شود و در ایران به اندازه ای که بوده یاد گرفته است!
در انگلستان هست که او، در واکنش به "مسائل سیاسی که در ایران برای افرادی شبیه او" که بعنوان کورد بعنوان اقلیتی قومی تحت تبعیض وجود داشته، تقاضای پناهندگی سیاسی می کند. دولت بریتانیا او را در ناتینگهام، شهری در انگلستان مرکزی، جای داده است. در طی سالی که دولت بریتانیا مورد او را بررسی می کرده است، بیرکار با اعضای علمی در دانشگاه ناتینگهام ملاقات کرد و پس از پذیرش تقاضای پناهندگی اش در همانجا نیز (از سال ٢٠٠١ میلادی) ثبت نام کرده است. در این میان، مطمئنا مسئله و چالشهای آمیختن با فرهنگ و یادگیری زبان بیگانه، غربت و بسیاری از مسائل دیگر همواره وجود داشته و شاید به مرور زمان برخی چیزیها عادی شده اند.
طبق گزارش مجله کوانتا [5]،در آن زمان در دانشگاه ناتینگهام متخصصی در زمینه هندسی جبری نبوده است. اما استاد راهنمای بیرکار در آنجا (ایوان فسنکو: Ivan Fesenko [11])، که متخصص نظریه اعداد و در اصل متولد روسیه است، او را تشویق کرده است که در رویدادهای (علمی) بیرون از دانشگاه حضور یابد. در کنفرانسی در سال ٢٠٠٢ در دانشگاه کمبریج، بیرکار، ویاچسلاو شوکورف (Vyacheslav Shokurov [12]) ریاضیدان روسی از دانشگاه جان هاپکینز آمریکا را ملاقات می کند؛ شوکورف، بیرکار را به اسکی می برد و تحت تاثیر یادگیری سریع و صبر و سلوک او قرار می گیرد. شوکورف گفته/نوشته است که "او فردی خجالتی و نجیب است چون او در یک روستا و یک خانواده سنتی بزرگ شده است". در زمان ملاقات با بیرکار، شوکورف برای سالها در یک زیر شاخه تقریبا فراموش شده هندسه جبری به نام "هندسه دومنطقی" (birational geometry) [13] کار می کرده است، که در آن شاخه چند پیشرفت مهم بیش از یک دهه پیشتر حاصل شده بود و به سبب فقدان ایده های جدید شکست خورده/فشرده شده بود! بطوریکه بیرکار می گوید "تقریبا تمام چیزها متوقف بودند؛ اغلب افراد واقعا از آن دست برداشته بودند" و بنظر، شوکورف تنها ریاضیدانی بوده که آن را دنبال می کرده است؛ و (البته) او بیرکار را یک ریاضیدادن جوان با استعداد دیده است که میتواند به زنده کردن دوباره آن شاخه کمک کند.
بیرکار در سال ۲۰۰۳ بورس تحصیلی مسافرتی (Cecil King Travel Scholarship)، که هر ساله به یک ریاضیدان/دانشجوی دکتری جوان آینده دار اعطاء می شود، جامعه ریاضیات لندن را دریافت کرده است [14].
رساله دکتری بیرکار که در سال ٢٠٠٤ در دانشگاه ناتینگهام کامل شده است، عنوان "موضوعاتی در هندسه جبری مدرن" را داشته است؛ و البته زمینه اصلی تحقیق او نیز هندسه دومنطقی است. پس از گرفتن دکترا در دانشگاه ناتینگهام، مدتی (یک سال: سال ٢٠٠٥) در موسسه ریاضی دانشگاه وارویک (Warwick University) کار کرده است [15]، تا اینکه در سال ٢٠٠٦ به دانشگاه کمبریج رفته است و تاکنون آنجاست کە در آنجا نیز تمام مدارج علمی اش بعنوان استاد را طی/کسب کرده است.
٤- مدال فیلدز و جایزه های دیگر بیرکار
کۆچه ر بیرکار (Caucher Birkar) [16] در تاریخ ١٠ مرداد ١٣٩٧ بعنوان یکی از چهار برنده مدال فیلدز ٢٠١٨ در مراسمی در ریودوژانیرو برزیل معرفی شد.
اما مدال فیلدز چیست؟ جایزه ای است که به دو، سه و یا چهار ریاضی دان زیر ٤٠ سال در کنگره بین الملی اتحادیه بین اللملی ریاضی (IMU)، که هر چهار سال یکبار برگزار می شود، اعطا می شود [17]؛ این جایزه معتبرترین جایزه ریاضی در جهان است و بعنوان نوبل ریاضی شناخته می شود. از سال ٢٠٠٦ این مدال همراه با جایزه نقدی ١٥٠٠٠ دلار کانادا همراه است؛ و نام جایزه به افتخار ریاضیدان کانادایی جان چالز فیلدز (John Charles Fields) [18] است و از سال ١٩٥٠ میلادی هر چهار سال یکبار اعطا می شود - البته اولین جایزه در سال ١٩٣٦ میلادی به دو ریاضیدان اعطا شده است. هدف جایزه شناسایی و تشویق محققان جوان ریاضی بوده است که دستاوردهای عمده ای داشته باشند؛ در سال ٢٠١٤، مریم میرزاخانی [19] بعنوان اولین زن و اولین ایرانی این جایزه را از آن خود کرد؛ و البته تاکنون در کل ٦٠ نفر این جایزه را دریافت کرده اند.
کۆچه ر بیرکار، مدال/جایزه را برای اثبات محدودیت گونه های فانو (Fano varieties) و سهم هایش به برنامه مدل کمینه/مینیمال (minimal model program) دریافت کرده است. سه شخص دیگر برنده مدال امسال عبارت بودند از: آلسیو فیگالی (Alessio Figalli) [20] از ایتالیا و استاد موسسه پلی تکنیک زوریخ سویس، که جایزه را بخاطر سهمش در نظریه انتقال بهینه (optimal transportation theory) و کاربردهای آن در معادلات دیفرانسیل جزئی/پاره ای، هندسه متریکی و احتمال برده است؛ آکشای ونکاتش (Akshay Venkatesh) [21] هندی و استاد ریاضی دانشگاه استنفورد، که جایزه را برای آنالیز/تحلیل هایش از نظریه اعداد تحلیلی (analytic number theory)، دینامیک همگن و نظریه نمایش برده است؛ و پیتر شولز (Peter Scholze) [22] آلمانی و استاد دانشگاه بن، که برای تبدیل هندسه جبری محاسباتی روی میدانهای پی – آدیک (p-adic fields) از طریق معرفی فضاهای کامل (perfectoid spaces)، با اعمال به نمایشهای گالویز (Galois representations) و برای گسترش/پیشبرد نظریه های کوهمولوژی جدید این جایزه را دریافت کرده است.
کۆچه ر بیرکار، که اکنون استاد دانشکده ریاضی محض و آمار ریاضی دانشگاه کمبریج است [23]، در واقع روی طبقه بندی انواع مختلف معادلات چند جمله ای کار و اثبات کرده است که گونه ها/واریته های نامتناهی از چنین معادلاتی را میتوان به تعداد متناهی از کلاسها/دسته ها تفکیک کرد، که یک موفقیت بزرگ در زمینه هندسه دو منطقی است. در کل، او به جنبه های بنیادی مسائل کلیدی در ریاضیات مدرن، مانند مدلهای کمینه، گونه های فانو و تکینگی ها می پردازد؛ زمینه اصلی تحقیق او هندسه دومنطقی است و نظریه های او حدسها/مسائل طولانی مدتی را حل کرده اند- و البته در ادامه در مورد زمینه کاری و کارهای اخیر ایشان به زبان ساده و کلی بیشترخواهیم نوشت.
بیرکار پیش از این جایزه های معتبر دیگری را نیز دریافت نموده است. از جمله: در سال ٢٠١٠ او جایزهٔ بنیاد ریاضی پاریس (Foundation Sciences Mathématiques de Paris) را دریافت کرد [24]. در سال ٢٠١٦ او برنده جایزه فیلیپ لورهولم (Philip Leverhulme prize) شده است [25]، که به محققان برجسته ای که "یک سهم قابل توجه به شاخه خاص مطالعاتی شان که در یک سطح بین اللملی شاخته شده باشد داشته باشند و انتظار این است که بزرگترین دستاوردشان در آینده بیاید" اعطا می شود. همچنین، بیرکار در سال ٢٠١٦ به همراه پائولو کاشینی (Paolo Cascini) [26]، کریستوفر هیکن (Christopher Hacon) [27] و جیمز مک کرانن (James McKernan) [28] برای مقاله ای با عنوان "وجود مدلهای مینیمال برای گونه های از نوع لگاریتمی کلی"، که آن زمینه کاری را متحول کرده است، جایزه مور انجمن ریاضی آمریکا (AMS Moore Prize)، که هر سه سال یکبار به یک مقاله پژوهشی شاخص که در یکی از مجلات تحقیقاتی اصلی انجمن ریاضی آمریکا در طول شش سال قبل از آن چاپ شده باشد اعطا می شود، را دریافت کردند [29]. همچنین قبل از اعلام نامش بعنوان برنده مدال فیلدز، بیرکار، خبر دریافت جایزه سال ٢٠١٨ انجمن ریاضی و همچنین انجمن فلسفه لندن را در فیسبوکش منتشر کرده است [30].
٥- زمینه کار علمی و تحقیقات پیشگامانه بیرکار به زبانی بسیار ساده و کلی
زمینه کاری کلی بیرکار هندسه جبری است؛ و مسلما جنبه های تکنیکی کارهای او هر چند به زبان ساده مجال بسیار بیشتری را می طلبد و همچنین متخصصان مربوطه اش را؛ با این وجود در اینجا به زبان ساده و کلی مطالبی را می آوریم.
طبق آنچه در گزارش مجله کوانتا [5] آمده است، هندسه جبری ترکیبی از فرهنگهاست! در یک طرفش جبر، مطالعه معادلات است و در طرف دیگرش هندسه، مطالعه اشکال است؛ این دو راههای متفاوت پرداختن به یک مساله هستند. معادله جبری y = 2x – 3 را در نظر بگیرید؛ اگر جواب آن را رسم کنید یک موجود هندسی، یک خط راست، را بدست می آورید؛ دو دیدگاه مکمل همدیگر هستند. اگر بخواهید جوابی مشترک به دو معادله y = 2x – 3 و y = 3x + 5 را تعیین کنید، میتوانید یا جواب را از طریق جبر بیابید، یا هر دو معادله را رسم کنید و ببینید چه جایی همدیگر را قطع می کنند. به گفته ریاضیدادن دانشگاه پرینستون، یانوس کولار (János Kollár) [31] گاهی میتوان یک معادله هندسی را با روشهای جبری حل کرد و گاهی یک معادله جبری را میتوان با روشهای هندسی حل کرد؛ شمـا میتوانید از یکی به دیگری بروید و هر دو را غنی کنید! بعبارتی دیگر، جبر، یعنی مطالعه معادلات، را میتوان به هندسه، یعنی مطالعه اشکال، تبدیل کرد و برعکس.
معادلات خطی ساده ترین معادلات جبری هستند؛ انواع مختلف زیاد دیگری وجود دارند. آنها میتوانند متغیرهای بیشتری داشته باشند و آن متغیرها نیز میتوانند درجات مختلفی داشته باشند. میتوان درباره مجموعه جوابهای مشترک گروهی از معادلات نیز فکر کرد. این مجموعه بعنوان یک "چندگونای جبری" (algebraic variety) شناخته می شود (البته من در این نوشته از عبارت "گونه های جبری" استفاده می نمایم)؛ تعداد نامتناهی از چند گوناهای جبری وجود دارند که هرکدام یک نمایش هندسی منحصربفرد دارد.
بیرکار می گوید که "مهمترین چیز، شکل، فرم و ساختار مجموعه جوابهاست"؛ او می گوید "مجموعه جوابها چیزی است که ما تقریبا یک چندگونا/واریته جبری می نامیم". گونه های جبری یک مجموعه متمرد/آشفته هستند! و ریاضیدانان مایلند که نظمی بر آنها حاکم کنند. این خیلی متفاوت از زندگی زیستی نیست- شکل جهان زنده برای ذهن ما ملموس تر و بامعنی تر است اگر برحسب قبایل و خانواده ها به جای به حساب آوردن هر اندامگان/جاندار بخودی خود فکر کنیم.
"هندسه دو منطقی" راهی برای تبدیل کردن گونه های جبری است بطوریکه آنها را بتوان طبقه بندی کرد. آن نوعی از جراحی است: شمـا با یک گونه جبری، که شکل ویژه خودش را دارد شروع می کنید، سپس مقداری/برخی از دست اندازها یش را می برید و چین/ناهمواری هایش را هموار می کنید تا زمانیکه به یک شکل عمومی/کلی تر می رسید؛ محدودیت های شدیدی روی آنچه مجازید ببرید وجود دارد که تضمین می کند که شما کاملا گونه ای که با آن شروع کرده اید را از بین نمی برید! پس از جراحی، بسیاری از گونه های قبلا مجزا/متمایز اکنون یکسان/مشابه بنظر می رسند؛ گفته میشود که آنها متعلق به یک "کلاس/طبقه هم ارزی دومنطقی" هستند.
کریستوفر هیکن [27] که استاد ریاضی دانشگاه یوتا و یک چهره پیشگام در هندسه دومنطقی است و سخنرانی درباره کار بیرکار در مراسم اعطای مدال فیلدز در ریو دوژانیرو ارائه نموده است، می گوید "ما بر یک تصویر بزرگ متمرکز می شویم بدون نگرانی درباره گونه ها/انواع ناموافق روی زیرمجموعه کوچکی از نقاط".
سه کلاس هم ارزی گسترده/جامع دومنطقی وجود دارد : گونه های فانو ( (fano varitie، گونه های کالوبی- یاو (Calabi–Yau) و گونه های از نوع کلی/عام (general type) . این سه کلاس، اشکال عمومی هستند به همان ترتیبی که عبارت "حشره" نسبت عمومی برای جانداران خاصی است که زیر آن نام قرار می گیرند. هر کلاس نوع متفاوتی از انحنای یکنواخت (به ترتیب مثبت یکنواخت، تخت یکنواخت و منفی یکنواخت) دارد. ریاضیدانان امیدوارند که قادر به نشان دادن این باشند که هر گونه جبری به یکی از این سه نوع از اشکال عمومی از طریق فرآیند" تبدیل دومنطقی" (birational transformation) تقلیل می یابد.
جانوس کولار می گوید "ما امیدواریم موجوداتی را بیابیم که در هر جایی یک نوع انحنا دارند" و اینکه "ما چیزی نمی خواهیم که گاهی شبیه یک زین، گاهی شبیه یک کره و گاهی قسمتهای تخت داسته باشد؛ (چون در آنصورت) آن خیلی پیچیده است ".
در این میان، کۆچه ر بیرکار با استفاده از تبدیلات دومنطقی نشان داده است که موجودات هندسی به نام "گونه های فانو" خانواده های شسته و رفته/مرتبی را در هر بعدی خلق می کنند. در واقع، با استفاده از هندسه دو منطقی/تبدیل دومنطقی، معادلات جبری به ظاهر متفاوت را میتوان در خانوداه های مرتبی طبقه بندی کرد. کار اخیر بیرکار بر روی گونه های فانو یکی از تاثیرگزارترین نتایج ریاضی اوست که جرقه اولیه آن از حدود سه دهه پیش، از آغاز خودآموزی ریاضی او، زده شده است: یک انگیزش برای خلق چیزی جدید!
بیرکار در دو مقاله در سال ٢٠١٦ نشان داده است که یک تعداد نامتناهی از چندجمله ای های مختلف را میتوان توسط تعدادی متناهی/محدودی مشخصه/ویژگی تعریف کرد؛ نتیجه ای که نشان داد که این آرایه بی نظیر/سردرگم! از معادلات جبری بنظر غیرمرتبط، چیزی مشترک دارند. قابل گفتن است که یک خانواده جبری، مرکب از معادلاتی است که میتوان آنها را توسط یک تعداد کوچک از ویژگی های مشترک تعریف کرد. مثلا، خطوط گذرنده از مبداء محورهای مختصات در دو بعد را میتوان توسط نقاط روی یک دایره پارامتره کرد.
در واقع، کار بیرکار روی "گونه های جبری" قسمتی از یک تلاش در جریان به نام "برنامه مدل کمینه" [32] است. هدف اصلی اثبات این است که تمام گونه های جبری را میتوان به یکی از سه نوع (معروف) از طریق تبدیل دو منطقی تقلیل داد. برنامه مدل کمینه به بیش از ١٠٠ سال پیش و گروهی از ریاضیدانان ایتالیایی که ابتدا گونه های جبری دو بعدی (گونه های با سه متغیر) را طبقه بندی کردند برمی گردد. اخیرا در سالهای دهه ١٩٨٠ میلادی، شیگیفومی موری (Shigefumi Mori) [33] اثبات کرد که تمام گونه های جبری سه بعدی (گونه های با چهار متغیر)، به یکی از این سه نوع تقلیل می یابند. موری، که ریاضیدانی در دانشگاه توکیو و رئیس فعلی اتحادیه جهانی ریاضیات نیز هست، در سال ١٩٩٠ برنده مدال فیلدز برای این کار شد. اما پس از نتیجه موری، زمینه/فاز هندسه دو منطقی ساکت/خاموش شد. بیرکار می گوید که "چالشهای عظیمی برای گسترش این به ابعاد بالاتر وجود داشت".
شوکورف [12] یکی از معدود افرادی بوده که درگیر کار در آن زمینه در سالهای دهه ١٩٩٠ بوده است. به سبب بخش بزرگی از تلاشهای او، هندسه دو منطقی در سالهای اویل دهه ٢٠٠٠ میلادی باز به جریان افتاده است. از آن زمان به بعد، ریاضیدانان به پیشرفتهای بزرگی در طبقه بندی گونه های جبری در هر بعدی دست یافته اند و بیرکار در میان یک تعداد معدود/محدود از ریاضیدان در مرکز تمام آن قرار دارد! در سال ٢٠٠٦ همراه با هیکن [27]، مک کرانن [28] و کاشینی [26]، بیرکار همکار در نوشتن مقاله ای بود که ساختار طبقه بندی گونه های از نوع کلی/عمومی را کاویدند. هیکن و مک کرانن در همین سال ٢٠١٨ جایزه موفقیت/دستاوردهای علمی (Breakthrough Prize) به ارزش سه میلیون دلار را بخشی به خاطر آن کار برنده شدند [34].
بیرکار بزرگترین سهم انفرادی اش به ریاضی را در سال ٢٠١٦ میلادی انجام داد/ساخت! آن سال او دو مقاله منتشر کرد که یکی از مهمترین مسائل مربوطه به سرشت انواع خاصی از گونه های فانو را حل کرد؛ آن مقالات ثابت کردند که از طریق فرآیند تبدیل دومنطقی، گونه های فانو یک خانواده مرتب را تشکیل می دهند که میتواند توسط یک تعداد کم از ویژگی ها تعریف شود. برای درک این، ابتدا یک سطح تخت را تصویر کنید؛ اکنون تمام خطوتی که از یک نقطه روی سطح می گذرند را مجسم کنید؛ یک تعداد نامتناهی از چنین خطوتی وجود دارند. اکنون یک دایره به مرکزیت آن نقطه رسم کنید؛ هر یک از خطوط، دایره را در دو جای خاص قطع می کند؛ به این دلیل، هر خط را میتوان توسط این نقاط (یا صرفا یکی از این نقاط) تعریف یا "پارامترایز/پارامتره" کرد. واقعیتی که تمام این خطوط را میتوان توسط نقاط روی یک موجود هندسی مرتب - یک دایره- پارامتره کرد دلالت بر این دارد که چیزی درباره خانواده خطوط شما، مرتب/قاعده مند است. اگر در عوض،خطوط بطور تصادفی حول صفحه پخش میشدند، شـما قادر به انجام هیچ اظهار نظر تمیزی درباره تمام آنها نبودید.
در واقع، در مقالات سال ٢٠١٦، بیرکار یک نوع مشابه از پارامتراسیون برای انواع خاصی از گونه های فانو (گونه های با بعد ثابت و تکینگی های ملایم) خلق کرد. او اثبات کرد که با استفاده از تبدیل دومنطقی، گونه های فانو شبیه خطوط گذرنده از یک نقطه می شوند: آنها در یک رابطه به اندازه کافی منظم با هم هستند که میتوانند توسط یک موجود هندسی مرتب پارامترایز شوند. بیرکار اثبات کرد که تمام گونه های فانو در هر بعدی را میتوان توسط یک تعداد متناهی از پارامترها تعریف کرد.
گفتن اینکه گونه های جبری زیادی را میتوان توسط یک مجموعه متناهی از مشخصه ها/ویژگی ها تعریف کرد مانند این است که بگوییم آنها چیزی بنیادی را بطور مشترک دارند. اگر شما یک طبقه بندی برای جانداران خلق کردید و نیاز به تعدای نامتناهی از ویژگی ها برای بحساب آوردن تمام جانداران در آن دسته داشتید، طبقه بندی شما بی معنی خواهد بود. اما اگر بتوانید یک مجموعه بظاهر ناموزون/ناسازگار از موجودات/اشیاء را با استفاده از یک مجموعه متناهی از صفات/ویژگی ها تعریف کنید، شما مقداری پیش رفته اید! بیرکار می گوید "وقتی میتوانید چیزها را با پارامترهای زیاد متناهی پارامتره کنید، این بدین معناست که خانواده خواص/ویژگی های مشترک زیادی دارد"؛ و "این چرایی است که متناهی بودن/محدودیت مهم است، چون بطریقی میتوان چیزی در باره تمام آنها در یک زمان گفت".
بیرکار ثابت کرده است که یک تعداد متناهی از مشخصه ها که گونه های فانو را تعرف می کنند وجود دارند؛ اما هنوز درباره این خانواده وسیع از معادلات جبری چیزیهای زیادی مانده است که او مایل است بداند. بنابر گزارش مجله کوانتا [5]، وقتی که او این ماه از ریودوژانیرو به خانه برگردد، برروی کاوش ویژگی های خاص تر این هندسه ها کار خواهد کرد.
بیرکار همچنین در مصاحبه حدود پنج دقیقه ای با تلویزیون اتحادیه بین اللملی ریاضیات، که ١٣ مرداد ١٣٩٧ منتشر شده است [35]، ابتداء ضمن بیان مقدمه ای از زندگی و تحصیلات اولیه اش، ابراز امیدواری می کند که این جایزه مشوق جوانان دیگر برای کار جدی و برای کار در ریاضیات و بویژه کار در زمینه تحقیقاتی او، که هندسه جبری دو منطقی است، باشد. سپس او در باره زمینه کاری اش و بویژه شاخه کاری که برای آن برنده مدال فیلدز شده است می گوید: "هندسه جبری درباره مطالعه فضاهایی است که توسط معادلات چندجمله ای تعریف می شوند و این فضاها، را گونه ها/ورایتی ها می نامیم. به زبان ساده، هندسی جبری دو منطقی درباره طبقه بندی این فضاها است به منظور قراردادن آنها در گروههایی پس از انجام یک ایزومورفیسم/یکریختی دومنطقی؛ و این درست بدان معناست که شما یک مقدار انعطاف بیشتر برای کار کردن با/روی این فضاها را مجاز می دارید/اجازه می دهید؛ شما قسمتهای کوچکی از این فضاها را اصلاح می کنید اما اغلب آن را دست نخورده باقی می گذارید. هدف اصلی صرفا نشان دادن این است که در هر کدام از این کلاسها/طبقه ها شما میتوانید نمایشهایی را بیابید که در اصل از بقیه ساده تر هستند و برنامه مدل کمینه دقیقا این فرآیند یافتن این فضاهای ساده تر است. او در پاسخ به سوال خبرنگار که می پرسد "شما دقیقا چه چیزی در طبقه بندی گونه های فانو انجام داده اید؟ "؛ می گوید: "در بعد -٢، یک تعداد عظیم از چنین گونه هایی وجود دارند و چیزی که من انجام داده ام این است که در هر بعد، اگر شما تنها چند شرط ملایم روی تکینگی های آنها قرار دهید و سپس اگر به مجموعه های از تمام چنین فانوهایی نگاه کنید، آنگاه آنها در واقع میتوانند صرفا توسط یک تعداد متناهی از پارامترها، پارامتره شوند؛ و میتوانید بگویید که هرکدام از این فضاها را صرفا با تعداد ثابت/معینی از متغیرها و با چندجمله ای هایی که درجات آنها مقید شده است، تعریف کنید". خبرنگار از ایشان درباره " فلیپس/تلنگرها" (flips) می پرسد: "شما همچنین یک فلیپ را گسترش داده اید! (یا روی یک فلیپ کار کرده اید) که نوعی از جراحی است که شما روی گونه ها انجام داده اید؛ آیا میتوانید اندکی در باره آن در چند جمله بگویید؟"؛ بیرکار می گوید "فلیپ یکی از مراحلی است که در برنامه مدل کمینه ظاهر می شود؛ در فرآیند کار روی گونه ها و تلاش برای یافتن ساده ترین ها. این فرآیند در برنامه مدل کمینه است و فلیپ یکی از مراحل در این پروسه است! یک فلیپ بطور ساده به این معناست که شما یک قسمت کوچکتر از گونه را اصلاح می کنید؛ و صرفا به منظور نشان دادن اینکه آنها خیلی مشکل هستند! و در واقع موری ثابت کرد که این فلیپسها در بعد-٣ وجود دارند و آن از دلایلی بود که او مدال فیلدز را در سال ١٩٩٠ دریافت کرد؛ و من با همکارانم کاشینی، هیکن و مک کرانن آنرا انجام دادیم و اثبات کردیم که این عمل در واقع در هر بعدی وجود دارد". مصاحبه گر همچنین می پرسد " تحقیقی که در پیش رو دارید چیست؟" بیرکار می گوید " فکر کنم اکنون صرفا روی مسائل در هندسه دومنطقی تمرکز کنم چون مسائل خیلی جالب و خیلی مشکلی در آنجا هستند؛ اما ممکن است در آینده دور من همچنین به حوزه هایی نزدیک به هندسه دومنطقی نگاهی بیندازم! ممکن است علاقمند به هندسه تحلیلی نیز باشم؛ در آینده خواهیم دید!".
٦- رویه و سبک زندگی و کار علمی و تحقیق بیرکار؛ از كه الهام می گیرد و نظر افراد/همکاران علمی درباره او چیست؟
مجید درخشانی، پدر بیرکار، به خبرنگار صداو سیما گفته است [8] که فریدون پسر سالم، ساده و خوبی بود و انسانی بسیار پاک است؛ و با نشان دادن اتاق او در روستا (با سقف چوب بندی شده مانند اغلب خانه های کوردها در دهه های گذشته!) می گوید که شبها دو ساعت به مطالعه کتاب و گوش دادن به موسیقی می گذراند. شاهو درخشانی، برادر کوچکتر بیرکار، نیز در گفتگو با خبرگزاری ایسنا [36] گفته است "کاک فریدون از همان دوران کودکی و نوجوانی آدمی مستقل و متکی به خود بود". برادر بزرگتر بیرکار، حیدر درخشانی، که به گفته خود بیرکار مشوق و راهنمای کودکی و نوجوانی او بوده است، نیز در گفتگو با روزنامه ایران [10] در مورد علاقه کۆچه ر به ریاضیات و تلاش برای تمرکز به آن با وجود مشکلات اقتصادی آنزمان نیز سخن گفته است.
خود کۆچه ر نیز در مصاحبه ها و یا نوشته های در صفحه فیسبوکش، برخی نکات جالب از زندگی و طرز فکر و نگرشش به مسائل و عملکرد علمی اش را گفته است. برای نمونه، او در پستی به زبان کوردی (گویش سورانی) (به تاریخ دوم مرداد ١٣٩٥) [37] با عنوان "توێژینەوەی بیرکاری" (تحقیقات ریاضیات) نوشته است که: بعضی مواقع هست که مسئله ای را پس از چند هفته حل می کنم؛ اما بعضی مواقع آموخته ها و آنچه موجود هست برای حل مسائل کافی نیست و لازم است چیزیهای جدید خلق کنم و آن هم وقت زیادی می برد، چند ماه و یا چند سال (از خودم: در اینجا خوب است که این سبک علمی را با کمیت سالاری بی هدف و ریزه کاری های پوچ در ایران اکنون مقایسه کنید و اینکه اگر در ایران کسی یک سال کار پژوهشی باری به هر جهتی نکند، از دید سیستم اداری/آموزشی چگونه است و ممکن است چه شود؟!) و پس از حل مساله، آن را می نویسم و برای چاپ به مجله ای می فرستم. اما اگر مسئله را هم حل نکنم حداقل در آن راه،بسیاری از چیزها را یاد می گیرم که برای کارهای آینده ام بدرد می خورند؛ و همچنین نوشته است که: خوبی کار ریاضی این است که تجهیزات زیادی نمی خواهد و میتوانم در هر جای دنیا و خودکار و دفترم را در آورم و مشغول شوم! او همچنین نوشته است که "یکبار داخل هواپیما بودم و از بی حوصلگی شروع به کار روی مسئله ای کردم و قبل از به زمین نشستن هواپیما آن را حل کردم و بعدا چاپ هم شد (قبلا به آن مسئله فکر کرده بودم اما برایم حل نشده بود!)".
او در پستی اندکی قبلتر با عنوان "حەز و چێژ" (علاقه و لذت) (به تاریخ پنجم خرداد ١٣٩٥) [38] از علاقه و لذت بعنوان عاملی مهم در موفقیت میگوید و اینکه علاقه هم با دیدن زیبایی ها/خوبی ها بوجود می آید! و می نویسد: آن میتواند زیبایی جزئیات ریاضیات، یا شعر نالی (شاعر معروف کورد با نام کامل ملا خدر شاویسی میکایلی [39]) یا قد و بالای خانمی و یا رنگارنگی گلی یا تاکتیک/تکنیک فوتبالی باشد!
در پستی قبلتر/دیگر با عنوان "مۆسیقا" (موسیقی) (به تاریخ ششم اردیبهشت ١٣٩٥) [40] می نویسد که: از کودکی علاقمند به موسیقی و آواز بوده ام و تشنگی روحم را با رنگهای جلوی چشم و صداههای کنار گوشم در کرده ام! در مواقع مطالعه هم به موسیقی گوش می دهم و از صداها/گورانی های رنگارنگ لذت می برم، از عین الدین مریوانی (عین الدین الماسی خواننده نابینای مریوانی است [41]) تا حسن زیرک (خواننده بلند آوازه کورد [42]) تا غزل هیدی (با نام اصلی خالد حسامی شاعر و نویسنده معروف کورد است [43]) و ... گفته است که در کودکی فرصت نشد که موسیقی یاد بگیرم اما در غرب و به سختی و بدون استاد به سبک خودم دنبال یادگیری بوده ام و مدتی است طبل/تنبک می زنم اما سالیان پیشتر مشغول موسیقی الکترونیک بودم" (از خودم: توجه شود که علاقه به موسیقی در خون کوردهاست و بعبارتی کورد و موسیقی و آواز جدایی ناپذیرند!) و حتی قطعه ای از موسیقی که وقتی در مسکو بوده و ساخته است را در همان صفحه اش به اشتراک گذاشته است.
در پستی قبلتر (به تاریخ ٢٠ فروردین ١٣٩٥) [44] از مشغول بودنش به یک تحقیق که یک سال است روی آن کار کرده و تمام کردن آن می گوید که یک مسئله را حل نموده است که ٢٠ سال حل نشده بود؛ و گفته است که آن کار پر از فکر و چیزیهای جدید است؛ بیرکار از این نیز گفته است که ریاضی هم علم است و هم هنر؛ و همچنین از زیبایی های ریاضیات و لذتی که از آن می برد نیز اندکی نوشته است.
در پستی بعدتر (به تاریخ ششم آذر ١٣٩٥) [45] با عنوان "بەرهەمەکان" (آثار/تولیدات) نوشته است: امسال دو مقاله ریاضی منتشر نمودم که از مهمترین مقالات هندسه جبری در دو سال پیش هستند؛ چند مسئله مهم که ٢٠ سال بدون جواب بودند و افراد زیادی را به خود مشغول کرده بودند را انجام دادم! خودم نزدیک دوازه سال به آنها فکر کرده ام! آن دو مقاله بجز حل چند مسئله، ریاضیات تازه/جدید زیادی در خود دارند که میتوانند برای حل مسائل دیگر بکار روند؛ و سال آینده در شش کشور (انگلستان، آمریکا، چین، تایوان، روسیه و کره جنوبی) برای فهم/درک آن مقالات کنفرانسهایی برگزار می شود؛ و همچنین نوشته است که آن مقالات را به برادرش شاخوان تقدیم می کند!
بیرکار در پستی دیگر (به تاریخ ٢٦ آذر ١٣٩٤) [46] با قرار دادن تصویر تک درختی، که در محلی به نام "به یته ث" در نزدیک روستای محل تولدش (نی) است، نوشته است: آن جای است که هزارن بار به آن رفته ام، نشسته ام و بزرگ شده ام؛ و صدها ساعت در آن کتاب خوانده و فکر کرده ام؛ بهارانش بسیار خوش بود،گل و گیاهش چشمان را پر از رنگ می کردند و صدای آب و پرندگان گوشها را پر از صدا می کردند؛ ابرهای نزدیک غروب خودشان را بخوبی و زیبایی می آراستنند و دل تنگ را آرام می کردند!
بیرکار در پستی دیگر به نام "شەو" (شب) (به تاریخ ٢٩ بهمن ١٣٩٥) [47] با نوشتن بیت شعر "قەت نەدەی ئازاری گیانی مەست و بێدارانی شەو ... خۆت نەخەیتە بەر شەپۆلی ئەشکی بێپایانی شەو" با معنی (هرگز جسم و روح مستان و بیداران شب/شب زنده داران را آزار نده! ... خودت را درمعرض/مقابل موج اشک بی پایان شب نینداز!)، می نویسد که: چند دقیقه قبل آن شعر به خاطرش آمده است (این شعر در یکی از آهنگ های خواننده معروف کورد، "کریم کابان" است)؛ و ادامه میدهد که: مدت پنج ماه است که در تلاش برای حل مسئله ریاضی هستم؛ از هر طریقی اقدام می کنم خودش را به دست نمی دهد! ترفندی نمانده است که بکار نبرده باشم ولی کلکش به دستم نیامد! مدتی بیخیالش شدم؛ گفتم برق آسا حمله ای به او بکنم بلکه پشتش را به زمین بمالانم، اما آنهم چاره نکرد! شب دیر وقت بود، دنیا بی صدا/ساکت بود آنگونه که اگر پشه وزوز می کرد می شنیدی! فکر ملس تازه ای به ذهنم خطور کرد؛ نزدیکس ساعت پنج صبح است و من نخوابیده ام! فکرم را می دوانم و سرم را می خارانم! جناب مسئله هم از آن طرف مسخره ام می کند/به من لبخند می زند! و در ادامه می نویسد: این ماجرا من را یاد داستانی جالب می اندازد؛ زمانی که دبیرستان درس می خواندم و خودم را برای کنکور آماده می کردم، دانش آموزی همراهمان بود که چند سال تلاش کرده بود ولی قبول نشده بود؛ او هم از غصه دلش می گفت شرط/قول است زنی بگیرم اسمش را کنکور بگذارم!
البته باید در اینجا بازهم گفته/تاکید شود که کۆچه ر بیرکار هم از نظر انسانی فردی مانند دیگران است و علایق خاص خود را در هنر و یا جنبه های زندگی و موضوعات غیرعلمی دیگر دارد. بعبارتی دیگر، بوضوح تنها این راه و سبک کاری بیرکار نیست که به موفقیت ختم شده و یا می شود و مثلا اگر کسی از کوردها فقط موسیقی کوردی گوش دهد میتواند موفق شود و یا اگر کسی صرفا مانند ایشان فکر کند پیشرفت می نماید؛ بلکه حداقل بدان معناست که با این اوصاف و حفظ و پایبند بودن به هویت خود هم میتوان به خوبی به قله های موفقیت رسید؛ و در ثانی ایشان اکنون به نمادی تبدیل شده است و توجه به جنبه های مختلف ایشان آموزنده و درسی خوب است برای افراد در دنیا و همچنین در ایران با وضعیت مشابه و حداقل برای بسیاری از هم زبان و فرهنگ هایش.
از طرفی دیگر، طبق گزارش مجله کوانتا [5]، در اتاق محل کار بیرکار در دانشگاه کمبریج، دو عکس از الکساندر گروتندیک (Alexander Grothendieck) [48]، ریاضیدان مهاجر (که از آلمان نازی فرار کرده بود) و برنده مدال فیلدز که بعنوان تنها ریاضیدادن برجسته نیمه دوم قرن بیستم و پایه گذار هندسه جبری مدرن به حساب می آید، وجود دارد؛ در یکی از عکسها گروتندیک در میان جمع متنوعی از فعالان زیست محیطی فرانسه در سالهای دهه ١٩٧٠ میلادی نشسته است. بیرکار که در کوردستان ایران بزرگ شده است و اکنون در انگلستان زندگی می کند و با یک زن تایلندی ازدواج کرده است هر دو جنبه گروتندیک را تحسین می کند: دید ریاضی اش و طریقی که او با انواع مختلف مردم مراوده/معاشرت داشته است. بیرکار می گوید که "تمام این فرهنگها، چیزها را برای من جالب تر می سازند؛ تمام این فرهنگها به شما/انسان یک حس رضایت می دهند". پسر چهار سال و نیم اش، زانکو، یک انعکاس زنده از این تنوع است؛ او با زبان بومی مادرش تایلندی، زبان کوردی پدری و زبان کشور سکونتش، انگلیسی، صحبت می کند.
بیرکار مهمترین کارهای ریاضی اش را در اتاق نهارخوری اش به تنهایی انجام می دهد. در یک روز نوعی او پشت میز کار می کند، بلند می شود، قدم می زند، فکر می کند، چای درست می کند، موسیقی می گذارد/گوش می دهد، اغلب موسیقی های کلاسیک یا معاصر کوردی. او می گوید "اغلب آن (روندهای حل مسائل) در دهنم می گذرد"؛ و برخی اوقات، کل یک روز ممکن است فقط یک صفحه بنویسم. پس از چند ساعت فکر، او دوست دارد که ذهنش را با دوچرخه سواری در مسیرهای پیاده روی محله اش پاک/صاف کند. درک فعالیتهای فکری درخشانی که بیرکار در یک روز انجام می هد از دور سخت است؛ چند سال پیش که او در تایلند به دیدار خانواده همسرش رفته بوده است، یک بعداظهر پدربزرگ همسرش از او می پرسد" همسر تو چه نوع کاری دارد/انجام می دهد؟" هنگامی که می دید بیرکار در باغ مشغول تماشای یک درخت انبه است بدون اینکه کاری انجام دهد!
اما در میان ریاضیدانان، بیرکار برای شدتی که به مسائل حمله ور می شود شناخته شده است؛ به اعتقاد کریستوفر هیکن [27]، که یکی از چهره های پیشرو هندسه دومنطقی است، بیرکار اندکی تمایل به کار انفرادی و تمرکز روی مسائلی دارد که روی آن کار می کند؛ و او به جزئیات فنی مسئله ای که روی آن کار می کند وارد و با موفقیت بزرگ بر آن مسلط می شود.
خود بیرکار از نیاز به اصالت/ابتکار هم در ریاضی و هم در زندگی صحبت می کند؛ او می گوید "شما ایده ها را از کسی و یا جایی بدست می آورید/می گیرید و چیز جدیدی خلق می کنید؛ شما در چیزی جدیدی سهیم می شوید و چیزیهای زیباتری خلق می کنید".
در یک فایل ویدئویی [49] جالب توجه، که بنظر توسط اتحادیه جهانی ریاضیات تهیه شده است، بیرکار ضمن صحبت از زندگی کودکی و تحصیل خود، از زمینه کاری،نگاه، سبک مطالعه و تحقیق و برخی اهدافش نکات مهمی را بیان می دارد. او می گوید: "یک کورد بودن ساده نیست! (بودن بعنوان یک کورد ساده نیست!)؛ گفته مشهوری وجود دارد که کوردها هیچ دوستی بجز کوهها/کوهستانها ندارند؛ وقتی در مدرسه بودم یک دوره آشفته وجود داشت؛ جنگ بین ایران و عراق و وضعیت اقتصادی خیلی بد بود؛ والدین من کشاورز هستند؛ بنابراین من در واقع مقدار زیادی از زمان را صرف کشاورزی کردم. در بسیاری از جنبه ها، آنجا مکان ایده الی برای علاقمند شدن یک بچه به چیزی شبیه ریاضی نبود. برادرم (حیدر) شروع به آموزش ریاضیات پیشرفته تر، انتگرال گیری و مشتق گیری که جزئی از تحصیلات آموزش متوسطه نبود، به من کرد؛ او محتملا فردی است که بیشترین تاثیر را روی تحصیل و حرفه من داشته است. اما علیرغم تمام جنگها و مشکلات، من در واقع کاملا خوشحال بودم؛ و البته برای آن از والدینم که من را شاد نگه داشتند متشکرم و همچنین از فرهنگ(مان) تشکر می کنم که کمک کرد زنده بمانیم".
بیرکار می گوید: "من یک استاد/پروفسور ریاضی در دانشگاه کمبریج در دانشکده/بخش ریاضیات محض هستم و در ١٢ سال اخیر اینجا بوده ام. پس از اتمام تحصیلات لیسانس، در سال ٢٠٠٠ میلادی به انگلستان آمدم؛ و پس از یک سال موقعیت پناهندگی دریافت کردم؛ این بدان معناست که من باید در این کشور بمانم. هندسه دومنطقی درباره طبقه بندی گونه ها/واریته های جبری است تاحد ایزومرفیسم/یکریختی دو منطقی؛ این به معنای مجاز بودن مقداری انعطاف در کار کردن با گونه های جبری است. مسئله اصلی در این زمینه نشان دادن این است که هر گونه بطور دومنطقی به گونه دیگر، که با استفاده از سه نوع از بلوک های سازنده ساخته می شوند، تبدیل می شود". با استفاده از تخته سیاه می گوید: "ما سه نوع هندسه خیلی متفاوت/مجزا داریم، هندسه های که من اکنون آنها را در اینجا لیست کرده ام" (و البته ما در بخش قبلی این یادداشت آنها را نام برده ایم)؛ و لذا مقدار زیادی از کار من باید با این عبارات/اظهارات انجام شود؛ و از نظر فنی، این سبب اثبات حدس مدل کمینه و به اصطلاح حدس فراوانی می شود".
او می گوید: "برای من ریاضیات دو مرحله/طبقه دارد؛ اولی یادگیری چیزهایی است که افراد دیگر انجام داده اند؛ یعنی خواندن کتابها و خواندن مقالات. مطالعه ریاضیات، ریاضیات زیبا، شبیه رفتن به شهری توریستی، تاریخی و زیبا است؛ جایی شاید شبیه کمبریج. وقتی شما در اطراف قدم می زنید، کوهستانها/کوهها را می بینید، معماری زیبا را می بینید؛ و آن شبیه مرحله/طبقه اول است، در آنجا شما صرفا چیزهایی را می بینید که دیگران خلق کرده اند. مرحله/طبقه دوم مانند این است که اگر من بال داشته باشم و برفراز شهر پرواز کنم خیلی بیشتر از قبل می بینم؛ برای مثال، میتوانم بناهای تاریخی بیشتر را ببینم؛ میتوانم ارتباط بین این اثرهای تاریخی را ببینم و ... انواع چیزهایی که من نمیتوانم صرفا روی زمین ببینم. در بسیاری موارد، حل یک مسئله ریاضی بنوعی اغلب مرتبط به درک ارتباط بین دو مفهوم یا دو عقیده است".
بیرکار همچنین می گوید: "من اکنون پسرم (زانکو) را دارم که حدود چهار سال و نیم سن دارد؛ او خیلی کنجکاو است و چیزی که من واقعا در باره او دوست دارم این است که او نیز خیلی خلاق است؛ برای مثال او ترجیح می دهد اسباب بازی های خودش را بسازد بجای صرفا خریدن یک اسباب بازی از مغازه و بازی کردن با آن. برای حل یک مسئله پیجیده یا برای خلق یک نظریه جدید، بایستی اصیل/مبتکر (original) باشید؛ باید خلاق باشید. منظورم این است که آن قسمتی از معیارهای ارزیابی این است که آیا یک قسمت از ریاضیات خوب است یا نه! من می خواهم تا آنجا که میتوانم ادامه دهم- مسائل را حل کنم و به افراد دیگر، جوانها، بمنظور حل مسائل و انجام ریاضیات کمک کنم؛ من واقعا می خواهم به مردم در مکانها/نقاط و کشورهای کم برخوردار کمک کنم؛ افرادی که فرصت های یکسانی مانند اغلب دیگرانی که به مدارس و دانشگاههای عالی می روند، ندارند؛ بویژه در مورد کوردها"؛
و در نهایت می گوید که "و من امیدوارم که این خبر شاید یک لبخند کوچک بر لبان آن ٤٠ میلیون مردم (کورد) قرار دهد"؛ که البته این گفته باعث عصبانیت برخی از افراد غیر کورد در داخل کشور ایران اکنون نیز شد که شاید انتظار چنین چیزهایی را نداشتند! که در ادامه به این مسئله نیز اندکی می پردازیم.
٧- واکنشها در داخل و خارج از کشور به برنده شدن مدال فیلدز توسط بیرکار، پیامها و موارد مرتبط دیگر
در خارج از کشور علاوه بر جامعه علمی، واکنشها به این خبر از طرف رسانه ها شاید بیشتر از معمول بوده است (برای نمونه گزارشهای در [1]، [2] و [5] را ببینید) که با توجه به کورد بودن، شرایط تحصیلی و زندگی اش در ایران، رفتن به غرب و پناهندگی در انگلستان و اکنون برنده شدن برای بالاترین جایزه علمی مربوطه، بنظر چندان عجیب نباشد.
اما جامعه علمی و دانشگاهی داخل کشور آیا عکس العملی خاصی نشان داد؟ مسئولان و سیاسیون چه کردند؟! در واقع، تنها دانشگاه تهران در خبری با عنوان "دانش‌آموخته دانشگاه تهران برنده نوبل ریاضیات شد" [3]، "موفقیت این استاد برجسته ریاضیات را به جامعه علمی کشور به‌ویژه ریاضیدانان و علاقه‌مندان به این علم ارزشمند تبریک" گفته است؛ و همچنین بجز انجمن فیزیک ایران که خبری کوتاه در این زمینه منتشر کرد [50] (که البته آنهم ظاهرا خبر ارسالی یکی از اعضا انجمن بوده است)؛ متاسفانه نه انجمن ریاضی ایران [51] و نه پژوهشگاه دانشهای بنیادی [52] که مهمترین و معتبرترین مرکز تحقیقاتی ایران حداقل در زمینه فیزیک و ریاضی است، هیچگونه عکس العملی نشان ندادند' که در ادامه به آن بر می گردم.
از میان سیاسیون و مسئولان رسمی داخل ایران، بنظر تنها برخی از نمایندگان کورد مجلس شورای اسلامی پیام تبریکی منتشر نمودند [53]، که در آن آمده است: "هر چند همه واقف‌اند که مردم این سرزمین از جمله جوانان اندیشمند، فداکار و نخبه کُرد دارای پتانسیل‌های فراوانی در زمینه‌ی علمی، فرهنگی و ... بوده که اگر بسترهای لازم توسط مسئولین امر ایجاد شود زمینه‌ی بروز استعداد و نبوغ گسترده را فراهم می‌نماید. اما متاسفانه نبود امکانات و زیرساخت‌‌های توسعه و در بعضی مواقع سوءرفتار و دیدگاه تبعیض‌آمیز تعدادی از مسئولین در مناطق کُردنشین موجب ناشناخته ماندن و عدم بروز استعدادهای درخشان این مناطق شده که ضروری است بر تلاش‌های خود افزوده تا بسترهای لازم برای بروز استعدادهای جوانان نخبه این ملت فراهم گردد."؛ و البته همان پیام هم، بویژه به علت استفاده از عبارت "ملت کورد" در آن، با واکنشهای منفی برخی داخلی ها مواجه شد؛ و بعنوان نمونه ای از این واکنشهای منفی، نوشته در پایگاه اینترنتی "مردم سالاری" را ببینید [54] که در آن آمده است: "به هر روی، اعطای چنین جایزه‌ای به فردی که نمک بخورد و نمکدان بشکند نه تنها نمی‌تواند افتخاری برای ایران باشد که برای کردان نیز. چه بیش از آنکه بیرکار نماد نخبه‌ای موفق باشد، نماد فردی است که از همه‌ی امکانات ایران استفاده کرده و آن‌گاه در حالی که پرچمدار تیم ایران بوده است پناهندگی سیاسی گرفته و اکنون پس از بردن جایزه‌ای ـ که به طرزی نمادین همان‌موقع از او دزدیده شد ـ همه‌ی عقده‌های خود بر سر ملت ایران خالی کرده است". و البته شاید علت عدم واکنش مثبت از طرف بسیاری از داخلی ه به موفقیت بیرکار نیز ریشه در این گونه تفکر و نگرشها دارد! ... به هر روی، نوشته و اظهارنظر مخالف و موافق به این سبک زیاد است که در بخش بعد اندکی در آن مورد بحث می کنیم، هرچند که با توجه به مقولات و جنبه های متنوع و مهم درگیر در آن، مجال مفصل تری را می طلبد.
همچنین،قابل گفتن است که برخی مسئولان استان کردستان نیز بعضا پیامهایی صادر نموده اند؛ از جمله رئیس بنیاد نخبگان استان کردستان [55]. اما در کل بنظر می رسد که پناهنده شدن او به انگلیس، کورد بودن و سخن گفتن از هویت کوردی و همچنین مذهب تسنن ایشان مانع اصلی موضع و عکس العمل مناسب از طرف مسئولان دولتی و دانشگاهی در ایران بوده است.
خود بیرکار در پیامی به زبان کوردی سورانی در صفحه فیسبوکش [56] پس از دریافت مدال فیلدز، با اشاره به شاعر نامدار کورد "قانع" (با نام اصلی محمد کابلی [57]) نوشته است: دوست داشتم اکنون به زیارت مزار قانع بروم و بگویم نگران و غمگین نباش، کوردها نیز میتوانند پیشرفت کنند؛ در همان جایی که آسیابانی می کردی به دنیا آمدم،در آنجا تفکر را یاد گرفتم، در همانجا عاشق ریاضی شدم؛ دوست داشتم سنگ قبرش را میبوسیدم و می گفتم در آرامش بخواب. بیرکار همچنین نوشته است: خیلی خوشحالم اگر این خبر کمی از غم و غصه کورد و غیرکورد کاسته باشد؛ و امیدوارم این موفقیت باعث تشویق و ترغیب بیشتر دانشجویان کورد و بهتر شناساندن و احترام گذاشتن به دانایان/دانشمندان کورد شود؛ وی در بخش دیگری از پیام خود به دزدیده شدن جایزه اش اشاره کرده و گفته است که: بطور ناگهانی کسی کیفم که مدال در آن بود را دزدیده است؛ اما این مسئله اصلا مهم نیست، یک مدال دیگر دریافت خواهم کرد؛ نگران نباشید،به رقص و پایکوبی خود ادامه دهید! [58].
در واقع چند دقیقه پس از دریافت، مدال دزدیده شده بود [59] و بیرکار هم با تایید آن، گفته است: در زندگی ام چیزهای خیلی بدتری دیده ام، این در مقایسه با آنها برای من شبیه یک جوک است؛ اگر من با این چیزیهای کوچک دلسرد می شدم اکنون اینجا در جایگاه اول نبودم [60]. البته بعدا گفته شد دزد شناسایی شده است و اینکه کمیته مربوطه دوباره مدال را به ایشان اعطا می کند [61]؛ در واقع یک کپی/نمونه همان مدال سرقت شده،که قاعدتا باید نگهداری می شد، به ایشان داده شد [60].
در میان کوردها نیز علاوه بر شادی و برگزاری مراسم در زادگاه بیرکار و پیامهای مردمی، برخی افراد و چهره های سیاسی و فرهنگی کوردها و همچنین برخی از سران احزاب و گروههای کوردی در ایران و خارج از ایران نیز پیامهای در این زمینه صادر نمودند. بویژه در پیام مسعود بارزانی، از رهبران کوردها در عراق، به نقل از کردپرس، آمده است [62]: ''در نهایت خوشحالی خبر موفقیت شما را در حوزه مهمی چون علم ریاضی، شنیدیم. مطمئنا امروز آرزوی شما برآورده شده و دل همه کُردها را شاد کردید و من نیز یکی از چهل میلیون کُردی هستم که خبر این موفقیت شما خنده را بر لبانم آورده و به این موفقیت افتخار کرده و برای شما آرزوی پیشرفت و موفقیت های روزافزون را دارم. جای بسی شادمانی است که یک جوان‌ کُرد در امور علمی به رقابت با دانشمندان بزرگ جهان پرداخته و موفق به کسب جوایز جهانی می شود، امیدوارم کاک کۆچه ر با موفقیت های تحصیلی و علمی خود الگو و نمونه ای برای دیگر جوانان کُرد باشد و آنان نیز در راه افتخار آفرینی برای مردم خود تلاش کنند". وزیر آموزش عالی حکومت اقلیم کردستان عراق، نیز طی نامه ای ضمن تبریک، بیرکار را به اقلیم کوردستان عراق دعوت کرده است: "بسیار خوشحال خواهیم شد اگر بتوانید در فرصتی به اقلیم سفر کنید و از نزدیک تجارب موفقیت آمیز خود را در اختیار اساتید و دانشجویان اقلیم قرار دهید" [63].
این در حالیست که هیچکدام از مقامات رسمی، علمی و دانشگاهی ایران، دارای مسئولیت در این زمینه، نه صحبتی رسمی و نه پیامی صادر نموده اند! هرچند برخی افراد دانشگاهی، که البته مسئولیت های دولتی نداشته اند، در صفحات شخصی و یا رسانه ها بطور محدودی در این باره صحبت نموده اند؛ علاوه بر خبرنگاران و اقشار دیگر جامعه که در میان هرکدام واکنشهایی دیده شده است؛ از جمله ایرانیان روشنفکر و مترقی بودند که از این جایزه ابراز خرسندی کردند و یا مطالبی نوشتند؛ که در ادامه مواردی را نقل می نماییم.
و البته برخی افراد از بی تفاوتی و عدم عکس العمل مناسب مسئولین داخلی و حتی مراکز و افراد دانشگاهی به این موفقیت، لب به انتقاد هم گشوده اند. بعنوان نمونه، شخصی دانشگاهی به نام "حسین آخانی" (که بنظر استاد زیست شناسی پردیس علوم دانشگاه تهران است)، در یادداشتی با عنوان "چرا برنده ایرانی جایزه فیلدز 2018 تیتر اول نشد؟" در تالار تلگرامش نوشته است [64]: "زمانی که روانشاد مریم میرزاخانی برنده جایزه فیلدز 2014 ریاضی شد، مدتها این افتخار تیتر اول رسانه‌ها بود. حتی رئیس جمهور هم برایش تبریک فرستاد. مریم میرزاخانی به این احساسات پاسخی نداد و با رسانه‌های ایرانی هم ظاهرا گفتگویی نکرد. من اطلاع ندارم، ولی ظاهرا در مراسمی در ایران دیده نشد. مرگ زودهنگام و غم انگیزش بازهم مدت‌ها تیتر اول رسانه‌ها بود. همه برای او اشک ریختند و مسئولین طراز اول در مجلس ترحیم او عکس یادگاری گرفتند"؛ او همچنین نوشته است که "در دانشگاه تهران رسم است هر کسی افتخار کوچکی کسب می‌کند، در و دیوار پر می‌شود از پلاکارد و تبریک. من امیدوارم دانشگاه واکنش منطقی و شایسته‌ای به این افتخار نشان بدهد. اگر جای مسئولین دانشگاه بودم به او تلفن کرده و این موفقیت را به او تبریک می گفتم؛ برای ارائه سخنرانی هم وی را به دانشگاه تهران دعوت می‌کردم. این افتخارات پی در پی نشان می‌دهد که هنوز در بین بچه‌های ما افرادی چون مریم و فریدون کم نیستند. آنها را دریابیم و اجازه ندهیم دانشگاه و کشور از داشتن آنها محروم شود".
بعنوان نمونه دیگر، "محمدرضا اجتهادی" (که استاد فیزیک دانشگاه صنعتی شریف است)، نیز در پیامی با عنوان " ایرانی ایرانی است" در تالار تلگرامش، نوشته است [65]: "یک ایرانی دیگر موفق شد که مدال مهمترین جایزه ریاضی در جهان را بدست گیرد. کوچر بیرکار ریاضیدان ایرانی الاصل که اکنون شهروند بریتانیا است بعد از مریم میرزاخانی دومین برنده این جایزه است که در خاک این کشور به دنیا آمده و قسمتی از تحصیلاتش را نیز در ایران داشته است. در مورد مریم با وجود اینکه چند روزی طول کشید تا رسانه های دولتی با تصویر یک زن موفق، دانشمند، بی آلایش ولی بی حجاب کنار بیایند و به این موفقیت که اولین برنده زن این جایزه در دنیا یک ایرانی است افتخار کنند، ولی از روز اول حداقل روزنامه های مستقل به پوشش این خبر پرداختند. کوچر یک پناهنده ایرانی و زاده مریوان است. در مورد او چقدر طول خواهد کشید تا با این واقعیت کنار بیاییم. تا به موفقیت یک هم وطن هرچند از ما دلگیر و پناه یافته در کشور دیگری افتخار کنیم؟ در صفحه اول روزنامه های امروز تهران به غیر از "اطلاعات" خبر و عکسی ندیدم. شاید تا شنبه فرصت داشته باشند که کمی بهتر بیندیشند. کسی که جایزه گرفته کودک این خاک بوده است. بیایید همراه با هم میهنان کردمان همه با هم این موفقیتش را جشن بگیریم".
حتی رسانه های داخلی نیز در این زمینه آنگونه که باید پوشش مناسبی از ماجرا ارائه ننمودند! در واقع، تعدادی از رسانه های نوشتاری داخل کشور، کم و بیش مطالب خبری منتشر کردند (بجز برخی از آنهای که به طیفهای خاص دولتی/حکومتی نزدیکند و بسیاری به سردی واکنش نشان دادند و یا سکوت کردند!)؛ اما روزنامه ها و مهمتر رادیو و تلوزیون چه؟ البته از رادیو و تلویزیون داخل كشور (بجز محتملا صدا و سیمای استان کردستان،که حداقل یک گزارش مختصر و مصاحبه با پدر بیرکار را انجام داده بود [8]؛ و شبکه خبر سیما که بنظر خبر و گزارشی کوتاه منتشر کرده است [66])، بنظر دیگران عکس العمل خاص و یا حتی خبری (چه برسد به برنامه یا تحلیلی خاص) منتشر نکرده اند. تعداد معدودی روزنامه چاپ داخل نیز خبرها یا گزارش هایی منتشر کرده اند؛ در میان روزنامه های داخلی بنظر روزنامه اطلاعات اولین واکشن را در قالب یک خبر در ١١ مرداد نشان داده است [67]. روزنامه ایران نیز ضمن گزارشی با برادر بزرگتر بیرکار در تاریخ ١٣ مرداد گفتگو کرده است [10] ؛ و همچنین روزنامه آفتاب یزد در شماره ٥٢٤٠ همان روز ١٣ مرداد گزارشی با عنوان "موفقیت یک ایرانی در کسب مدال فیلدز ریاضیات "یک خبر شیرین" منتشر کرده است [68]، که در آن از دیگر برندگان جایزه، دزدیده شدن مدال بیرکار، شادی مردم در زادگاه او و واکنش برخی چهره های اجتماعی/فرهنگی و مردم داخل کشور نیز نوشته است. اما بنظر روزنامه های دیگر هیچ عکس العملی نشان نداده اند!
سایتها و پایگاههای اینترنتی داخل و خارج از كشور اما به تعداد بیشتری اخبار را پوشش داده اند. از جمله خبرگزاری ایسنا که خبرها و گزارش های را در این زمینه منتشر نمود [69] و گفتگوی مختصری با برادر کوچکتر بیرکار را نیز منتشر نمود [36]. خبرگزاری مهر نیز در همان روز ١٠ مرداد خبری با عنوان "یک ایرانی برنده نوبل ریاضی شد" منتشر کرده است [70]. چند پایگاه خبری، بویژه "عصر ایران" نیز چند خبر منتشر نموده است [71] و همچنین تعدادی دیگر از سایتهای داخلی! لینک دو خبر/گزارش دیگر از سایتهای اقتصاد آنلاین و فراتاب نیز در [72] هستند. البته رسانه های رسمی فارسی زبان خارج از کشور، از جمله بی بی سی، صدای آمریکا، رادیو زمانه، رادیو فردا، رادیو بین اللملی فرانسه، یورونیوز، دویچه وله و برخی دیگر، اغلب بطریق دمکراتیک تری! خبرها و گزارشهای را در این باره نشر داده اند [73]؛ و البته رسانه ها و پایگاههای اینترنتی کوردی نیز بطور طبیعی و گسترده ای ماجرا را پوشش داده اند.
شاهو درخشانی، برادر کوچکتر بیرکار، در گفتگویش با خبرگزاری ایسنا استان کردستان [36]، با توجه به خوشحالی خانواده، اهالی روستا، کوردها و بسیاری از ایرانیان گفته است که "تاکنون هیچ مقام دولتی در کشور و حتی در کردستان و مریوان برای تبریک با آنها تماس نگرفته و هیچ استقبال و پیشوازی از سوی هیچ ارگانی نشده است". حیدر درخشانی، برادر بزرگتر بیرکار، نیز در گفتگویش با روزنامه ایران [10] از این نیز گفته است که بیرکار پس از گرفتن جایزه به پدر و مادرش زنگ زده و گفته است که جایزه برای آنها، همشهریانش و کل مردم ایران است؛ و اینکه آنها دلتنگ او هستند (هر چند گفته مادرش چند سال یکبار می رود و برادرش را می بیند اما سخت است)، ولی به خاطر درخواست پناهندگی نمیتواند به ایران بیاید هرچند فریدون دلش می خواهد به ایران بیاید و خانواده اش را ببیند. مجید درخشانی، پدر بیرکار، نیز در مصاحبه با صداو سیمای مرکز کردستان [8] از مردمان کوردستان تشکر می کند و آرزوی سربلندی و پیروزی فرزندان آنها را از خدا می خواهد. خود بیرکار نیز در پیامی در صفحه فیسبوکش در ١٩ مرداد [74] از تمام مردم، افراد و جریاناتی که در این مدت پس از دریافت مدال به او پیام تبریک فرستاده و شادی کرده اند تشکر کرده است؛ او همچنین از پدر و مادر، استادان، همکارانش و تمام کسانی که او روزی چیزی از آنها یاد گرفته است یا بنوعی کمکی کرده اند، سپاسگزاری کرده است.
در این میان، استاد و رئیس بخش/دانشکده ریاضی دانشگاه کمبریج، گابریل پاترنان (Gabriel Paternain) نیز گفته است که "این قطعا هم برای کۆچه ر و هم برای ریاضی کمبریج فوق العاده است"؛ و اینکه "وقتی بیرکار به کمبریج آمد یک محقق جوان استثنایی بود و اکنون یکی از برجسته ترین افراد در زمینه کاری اش است". او همچنین گفته است "در کمبریج ما می خواهیم به تمام محققان جوان فرصتی برای کاوش واقعی زمینه/فاز کاری شان را در اوایل کارشان بدهیم: آن (فرصت) میتواند منجر به چیزیهای واقعا شگفت انگیز شود" [75].
بیرکار همچنین یک سخنرانی علمی یک ساعته برنامه ریزی شده در بعداظهر روز ششم اگوست/ ١٥ مرداد ١٣٩٧، در کنفرانس بین اللملی ریاضیات ٢٠١٨ در ریودوژانیور برزیل، جایی که او مدالش را دریافت کرده است، انجام داده است؛ و بنابر گزارش وبسایت مربوطه [76]، پس از سخنرانی اش، بسیاری می خواسته اند با این ریاضی دان کورد عکس بگیرند. رئیس جلسه مربوطه، جانکای آلفرد چن (Jungkai Alfred Chen) [77] از دانشگاه ملی تایوان گفته است که او "خوشوقت است که کۆچه ر را برای مدت طولانی می شناسد"، چون بیرکار یک محقق بازدید کننده/مهمان در آن دانشگاه از سال ٢٠١٤ تا ٢٠١٦ بوده است. چن می گوید "او/کۆچه ر معمولا خیلی فداکار است و مشتاق به اشتراک گذاشتن ایده های ریاضی اش است؛ من مفتخرم که پروژه او در تایوان انجام شد". او همچنین از کار اخیر همکارش بعنوان یک "دستاورد عظیم در هندسه دومنطقی" یاد می کند؛ و با بازگویی مقداری از زندگی قبلی بیرکار در کوردستان، گفته است "او/کۆچه ر یک داستان/سرگذشت الهام بخش دارد بویژه برای جوانانی که در جاههای سخت، در وضعیت/شرایط سخت/مشکل" هستند. بیرکار همچنین به چت/گفتگویی اینترنتی اشاره می کند که روز قبل از سخنرانی اش، با استاد هندسه "مایکل آتیه" (Michael Atiyah ) [78] که در ردیف جلو در آن جلسه برنامه ریزی شده سخنرانی بعداظهر نشسته است (او یکی از اساتید راهنما/مشاور ادوارد ویتن (Edward Witten) [79] فیزیکدانی که همچنین جایزه فیلدز را در سال ١٩٩٠ دریافت کرد و شاید شاخص ترین چهره نظریه ریسمان تاکنون بوده است) داشته است؛ ایشان بعنوان برنده مدال فیلدز ١٩٦٦ به بیرکار گفته است که "یک ریاضیدان بدون یک رویا (dream) ریاضیدان نیست".
٨- گفته ها، نوشته ها، نظرات و واقعیات دیگر از و درباره بیرکار از زبان خودش یا دیگران
نوشته ها و گفته های افراد مختلف در این زمینه زیاد است و مجال پرداختن به همه آنها در اینجا نیست؛ با این وجود،به چند نوشته و یا نظر در اینجا اندکی می پردازیم.
از جمله، مطالبی از قول چند شخص در ایران، که ایشان را در دوره دانشجویی شناخته اند، منتشر شده است (که البته صحت و سقم آنها شاید نیاز به بررسی بیشتر دارد). از جمله، اخیرا نوشته ای با عنوان "روایت یکی از دوستان کوچر پیرکار از دوران تحصیل وی در ایران " در شبکه های مجازی منشتر شده است که ظاهرا نگارنده آن از هم اتاقی ها یا دوستان دوره لیسانس بیرکار در کوی دانشگاه تهران بوده است. او از شرایط اقتصادی سخت بیرکار و در عین حال اعزامش به مسابقات جهانی ریاضیات در انگلستان گفته است که ظاهرا با اجرا گذاشتن وثیقه پنج میلیون تومانی برای خروج او(که احتمالا تضمین برگشت بعلت انجام ندادن سربازی بوده است) توسط دانشگاه تهران و یا وزارت علوم گفته است و دردسرهای که در این راه برای او ایجاد کرده اند؛ آن شخص، درعین حال از ماجرای آن جمع دوستان دانشگاهی اش گفته است که علیرغم وضعیت خوب علمی اغلب یا بیکار، یا سرخورده، یا کارهای معمولی دارند و یا از کشور خارج شده اند [80].
در برخی جاهها هم خوانده ام که در نتیجه پناهندگی بیرکار، تیم دانشگاه تهران از آن پس اجازه شرکت در مسابقات جهانی را نیافته است! برای نمونه، شخصی در کانال تلگرامی اش نوشته است [81]: "سالهاست تیم دانشگاه تهران مسابقه ریاضی جهانی فرستاده نمیشه. نه کسی سرپرستی رو قبول می‌کنه و نه دانشگاه هزینه رو. دلیلش اینه که ده سال پیش یه تیمی رفته بودن لندن، یکیشون برنمیگرده و پناهنده میشه و بعد سرپرست به شدت مواخذه شده و فرستادن بچه‌ها هم قطع میشه. اون شخص کۆچه ر بیرکار بود" (و البته من از صحت و سقم این نوشته نیز مطمئن نیستم).
فردی به نام "هێمن مریوان" نیز در صفحه فیسبوکش مطلب جالبی نوشته است [82]: در سال ١٣٧٨ شمسی ( ١٩٩٩ میلادی) در دانشگاه تهران سال اول بودم و بیرکار سال آخر/چهارم؛ روزی بعداظهر پس از نهار و چای خوردن، به سالن دانشکده علوم دانشگاه تهران رفتم و سلامی به فریدون کردم ... فریدون گفت آیا تاکنون با اینترنت کارکرده اید؟ گفتم نخیر! گفت همراهم بیا تا چشمانت به آن بیفتد! (لیسانسه ها اینترنت نداشته اند ولی فریدون همراه با فوق لیسانس ها اجازه استفاده از اینترنت را داشته است)؛ در اینترنت دنبال موزیک کوردی می گشت و همره او با اینترنت آشنا شدم... فریدون گفت هنرمند "برهان مجید" را می شناسی؟ گفتم بله، خیلی به گورانی های او علاقه دارم؛ او/فریدون هم گفت نزد من هم بهترین خواننده جهان است و بهترین گورانی اش هم "شیرینه که م ژوری ته نیام ئەمشەو بۆ غەریبیم ئەگری" ( با مضمون: شیرینم/عزیزم! امشب خیلی تنهایم، اتاق سرد و تنها و بی روحم برای غریبی و بی کسیم می گرید!) است.
کۆچه ر بیرکار بین سالهای ٢٠٠٦ تا ٢٠١٠ مدیر وبسایتی به زبان کوردی سوانی با نام "کۆڕی زانیاری و داهێنان" (درگاه/انجمن دانایی و خلاقیت!) بوده است به این منظور که دانشجویان و استادان دانشگاه در موضوعات علمی مختلف به کوردی مطلب بنویسند؛ که به گفته خودش بیشتر به دلیل عدم فعالیت اعضاء و کم فعالیت شدن آن در نهایت تعطیل شده است! [83].
او همچنین در پستی فیسبوکی (به تاریخ ١٥ دی ١٣٩٤) با عنوان "خەڵاتەکان"(جایزه ها) [84] با اشاره به جایزه های ویژه در کشورهای مختلف برای بخشهای مختلف علمی برای گرامیداشت افرادی که کارهای علمی برجسته می کنند، که آن همچنین مشوق دیگران است، نوشته است: در جامعه کوردی، هر کسی دو آهنگ خوانده باشد معروف می شود؛ دانشمند کورد باید چشمش به دست بیگانه باشد چون خلق/ملت کورد دولت ندارد و آینده خود را بخوبی نمی شناسد؛ او در آنجا همچنین از اعطای جایزه انجمن ریاضی پاریس در سال ٢٠١٠ به خود سخن گفته است.
بیرکار علاوه بر اینکه جهانی کار و فکر و به علم خدمت می کند اما هویتش را گرامی می دارد و دغدغه زبان و فرهنگش را نیز همواره داشته است. برای نمونه در پستی فیسبوکی ( به تاریخ ٢٢ بهمن ١٣٩٥) با عنوان "کوردی نووسین"(کوردی نوشتن) [85]، ضمن بیان اینکه نمی داند که آیا او بی اطلاع است و خوب نمی بیند! یا طراوت از نویسندگی به زبان کوردی نیز رخت بربسته است؛ می نویسد که: کوردی نوشتن روزنامه ها، مجلات و سایتها را زیاد نمی پسندد؛ و از اینکه واژگان بیگانه در کوردی خیلی وارد شده است نیز انتقاد می کند. او همچنین نوشته است: یا من بدبینم یا بیکس تر از زبان کوردی در قرن بیست و یکم نیست؛ ایران و توران و عرب نتوانستند آنرا از بین ببرند چر اکنون بدست خود کورد نابود می شود؛ او در انتهای آن پیام نوشته است: من نویسنده نیستم و نوشته هایم نیز پر از ایراد هستند اما نویسندگان خوب را می شناسم!
بیرکار در گفتگویی منتشر شده در شماره ٥٣٨ تاریخ ١٧ مرداد ١٣٩٥ روزنامه کوردی زبان "ئاوینه" چاپ کوردستان عراق [86]، مطالب و نکات جالبی را در موضوعات مختلف آموزش و پژوهش و آموزش عالی بیان داشته است. بویژه، او گفته است که سیستم آموزشی باید توانمند شود و توانایی ها/استعدادهای دانش آموزان را شناسایی و علاقه در آنها ایجاد کند؛ و اینکه "دانشگاهها باید افراد دانشمند/دانا و خلاق تولید کنند و به فکر رفع مشکلات اقتصادی، سلامت، زیست محیطی، اجتماعی و سیاسی باشند"؛ او همچنین گفته است که امروز عصر مطالعه و تکنولوژی است و نباید چشم به راه پول نفت بود؛ ایشان همچنین از رسانه های کوردی به دلیل کم توجهی به عالمان و بحث های علمی انتقاد می کند و می گوید که باید بحث درباره دانشگاهها، مدارس، پژوهش ها، عقب ماندگی ها و موفقیت های استادان و دانشجویان بیشتر مطرح شود؛ و نیز می گوید که هم جامعه و هم کاربدستان مسئول و عامل آن وضعیت/شرایط هستند!
ایشان همچنین به این اشاره می کند که سیستم آموزشی ایران در مقایسه با کشورهای اطرافش اهمیت بیشتری به ریاضیات و علم می دهد و می گوید که آنهم بر او تاثیر داشته است. می گوید: علاقه و اشتیاقم به ریاضیات از مریوان شروع شد و آن کسی که بیشتر از همه مرا به علم علاقمند و تشویق کرد برادر بزرگترم حیدر بود؛ و اینکه برای موفقیت در علم تنها علاقه کافی نیست؛ باید در دانشگاه درس خواند تا دکترا و با علم روز و تحقیق آشنا شد و آنهم نه در کوردستان و نه در ایران برایم ایجاد نشد؛ اگر در غرب درس نمی خواندم و دنیا را نمی گشتم، موفقیتم خیلی کمتر بود؛ برای تحقیق لازم است بگردید و در کنفرانسهای علمی داخل و خارج از کشور شرکت کنید.
ایشان می گوید زمانیکه میخواهم مسئله مهم ریاضی را حل کنم، پس از دو- سه هفته درگیر شدن با آن، به جواب می رسم؛ ناگهان افکار تازه مختلف به ذهن می رسد؛ کار مستقل به آمدن آن افکار کمک می کند! او همچنین می گوید که علاقه به/در هر شاخه ای، از جمله در علم، از خانواده، سیستم آموزشی و رسانه ها درست می شود؛ پس از ایجاد علاقه، آن شخص باید تلاشگر، خستگی ناپذیر، بی قرار و خوشبین باشد؛ اما نباید خود را فرسوده و تمام وقتش را صرف آن کند؛ و باید توجه نماید که موفقیت زمان میخواهد و فرآیندی بلند مدت است. او همچنین می گوید که درس خواندن در کوتاه مدت مسائل جامعه را حل نمی کند و آن درختی است که دیر ثمر می دهد.
او همچنین می گوید که در مدیریت دستگاههای دولتی/حکومتی باید اشخاص مناسب قرار داده شوند نه افراد منتصب به این و آن حزب. او همچنین از ارتباط بازار/صنعت با دانشگاهها می گوید که مانند تمام دنیا باید به آن اهمیت داده شود. در مورد شیوه آموزش علمی در کوردستان عراق نیز می گوید که خواندان قبل از دانشگاه به کوردی باشد که آن برای پاسداری از زبانمان مهم است اما همراه آن انگلیسی هم خوانده شود؛ می گوید که در دانشگاه خواندن علم تخصصی تنها باید به زبان انگلیسی باشد و وقت زیادی صرف ترجمه/برگرداندن آنها (به کوردی) نشود؛ اما در عین حال می گوید که لازم است در همه شاخه های علم، ترجمه کتاب انجام شود چون کمک کننده است؛ او همچنین می گوید که لازم است از تجربه کشورهای دیگر در حیطه آموزش و دانشگاه استفاده شود.
بیرکار همچنین در پاسخ به سوالی در آن گفتگو در باره علاقه اش به شخصی از کوردها، از "شاکر فتاح" [87] نام می برد بعنوان کسی که "به درازای عمرش مشغول به پیش بردن خود و جامعه اش بوده است؛ عیب و عار هم نمی دانسته که از ضعف های خود بگوید؛ در کتاب زندگی نامه اش، خودش را پهلوان نشان نمی دهد، بلکه از کسی صحبت می کند که مانند هر انسانی توانایی ها و کمبودهایی دارد و همراه آن خوشبین است که مشکلاتش را حل کند؛ آن زمانی که او عکس می گرفت و سفرنامه می نوشت، که خیلی جوان بود، کمتر کسی در کوردستان می دانست که دوربین چیست"!
٩- از سکوت جامعه علمی/دانشگاهی و مسئولان رسمی در مقابل این خبر/موفقیت تا مسائل، موضوعات و نکاتی که دراین باره مطرح شده/می شوند و یا باید گفته شوند!
همانگونه که بخصوص در بخش هفتم این نوشته اشاره نمودم، تعدادی اندک (و یا به مقدار کمی) از روزنامه ها و پایگاههای خبری و بخصوص رسانه های تصویری فارسی زبان، چه در داخل و چه در خارج از کشور به این موضوع پرداختند و صدا و سیما هم در حد خبری گذرا و گزارشی مختصر به این موضوع اشاره نموده است. با جستجویی ساده در اینترنت هم میتوان متوجه شد که کدام رسانه رسمی داخلی و از چه طیفی به این خبر اشاره یا گزارشی منتشر نموده اند. بنظر می رسد که در داخل کشور ایران اکنون اغلب رسانه های به اصطلاح دولتی/حکومتی و یا منتسب به اصولگرایان و اصلاح طلبان سکوت کردند و تنها چند پایگاه خبری بنظر مستقل خبرهایی را انتشار یا بازنشر داده اند.
از این بگذریم، مراکز و اشخاص علمی و متخصص ایرانی در داخل و خارج از کشور نیز جنبه علمی این موفقیت را در مقابل مسائل دیگر مرتبط به او بایکوت کردند؛ و همانگونه که نوشتم تنها انجمن فیزیک ایران خبری در این مورد در پایگاه اینترنتی اش منتشر کرد [50] و دانشگاه تهران، بعنوان جایی که بیرکار از آنجا لیسانس گرفته است، پیام تبریکی را انتشار داد [3]؛ و انجمن ریاضی ایران [51] و پژوهشگاه دانشهای بنیادی [52] نیز در عمل هیچ عکس العملی رسمی نشان ندادند حتی در حد یک خبر!
البته حداقل فیزیکدانها یا ریاضیدانهای زنده ای از ایران جایزه های بین المللی را کسب کرده اند و با وجود فعال بودن در موسسات و مراکز علمی خارج از کشور، هر چند در داخل کشور چندان به کارهای برخی از آنها بطور تخصصی پرداخته نشده است (و البته این سوالی است که آیا این ضعف نیست و یا رویه درستی است؟)، اما حداقل در حد خبری به غالب آنها پرداخته شده و یا دعوت به سخنرانی و یا گرامیداشتی شده اند؛ اما در مورد مدالی به اعتبار فیلدز و مورد ایرانی قبل از بیرکار چه؟ برای نمونه، مراکز علمی در داخل ایران و بویژه پژوهشگاه دانشهای بنیادی (IPM) در مورد مرحومه فقید پروفسور مریم میرزاخانی [19] تقریبا خوب کار کرد و هم کار ایشان را شرح دادند (برای نمونه در شماره های ٧٣ و ٧٤ مجله اخبار پژوهشگاه) و هم یادبودهای برگزار و درباره ایشان نیز بخوبی و بطریق شایسته ای گفتند و نوشتند. اما چرا برای بیرکار این خبرها نبوده است؟ مگر ایشان هم یک ایرانی نیست؟! و البته اگر بخواهیم از نظر علمی و تخصصی به قضیه بپردازیم شاید در نگاه سطحی و اولیه نبود متخصص در این زمینه در ایران به ذهن برسد، چه بسا که طبق آنچه که در مجله کوانتا [5] گفته شده است در دنیا هم معدودی در شاخه کاری بیرکار کار می کنند؛ اما آیا این تمام ماجراست؟! و یا آیا در ایران ریاضیدانانی نیستند که بتوانند کارهای ایشان را درک کنند؟ بعید بنظر می رسد که اینگونه باشد.
اما اگر بگوییم که چون ایشان در وحله اول بعنوان پناهنده (سیاسی) در کشوری تقریبا مخالف یا منتقد نظام کنونی ایران ساکن و مشغول به کار بوده است؛ و از طرفی دیگر از به اصطلاح اقلیتهای غیرفارس ایران و آنهم یک کورد آنهم سنی مذهب و زاده یک روستای کوردستان ایران است و آنهم کسی است که بر هویت خود تاکید می نماید، به ایشان کمتر پرداخته شده است شاید چندان بیراهه نگفته ایم؛ یا شاید چون از طیف، دوستان و یا آشنایان افرادی از جامعه علمی ایران (حداقل از جنبه ارتباط در دوران تحصیل و کاری) نبوده است، علاقه برای پرداختن به این مسئله در جامعه علمی ایران اکنون هم کم است!
اینکه خود ایشان صراحتا بر کورد بودنش تاکید دارد و در مورد کوردها می گوید و یا جایزه اش را به آنها تقدیم می کند نیز عجیب نیست که بر مذاق عده ای در ایران امروز خوش نیاید. از دید من عده ای از ناخشنودان نیز از همان دسته ای هستند که خود را مرتبط به اصطلاح "ژن های خوب" می دانند و غیر از خود و از هم کیشان و یا غیر از هم زبان و فرهنگهای خود را چندان نمیتوانند تحمل کنند و از موفقیت شان یا تعجب می کنند و یا شاید سخت است با تصوراتی که دارند به این راحتی آن را هضم کنند؛ که مثلا مگر می شود کورد هم مدال فیلدز ببرد! البته اینکه خود بیرکار نیز در نوشته های رسمی اش از زبان کوردی استفاده می کند و چندان اسمی از ایران و یا فارسی (شاید بدون منظوری خاص) نبرده است نیز شاید عاملی دیگر شده باشد که در بین بسیاری از افراد غیرکورد داخل ایران چندان به موفقیت های علمی او توجه عملی و تخصصی نشود.
از طرفی دیگر، اگر بیرکار در ایران می ماند هم برای ادامه تحصیل و هم کار، خیلی دور از انتظار نبود که مانند بسیاری دیگر با وضعیت های مختلف مشابه در بهترین حالت عضو هیات علمی یکی از دانشگاههای شاید درجه چندم ایران می بود (البته این گفته را برادر کوچکترش نیز در گفتگو با ایسنا [36] و از قول بیرکار گفته است)؛ و در حالت عادی او هم تحقیقاتی به تراز داخل کشور انجام می داد و یا شاید درگیر بروکراسی اداری و یا قوانین سلیقه ای و گزینشهای عمومی/عقیدتی و تلف کردن عمرش برای اثبات این و آن به عده ای مسئول غیرعلمی و ناشیاسته بود و یا شاید به تبع قوانین و آیین نامه های تقریبا سطحی و مشکل دار اداری وزارت علوم و یا آیین نامه های استخدام، تبدیل وضعیت و ارتقا به گونه ای دیگر در حاشیه بود و یا شاید مانند بسیاری از جوانان مستعد و یا منتقد این کشور و بخصوص از گروههای قومی/ملی و مذهبی/دینی دیگر حتی از کار هم محروم و مشغول تلاش برای گذران زندگی و معاش به طریقی دیگر می بود.
در واقع،مشکلات مختلف برای گروههای غیر از زبان و فرهنگ حاکم/جاری در ایران، بخصوص بعنوان دانش آموز و دانشجو واضح است، هر چند که با گذشت زمان و گسترش ارتباطات کم و بیش بهتر شده است؛ برای نمونه دید درجه دوم یا چندم بودن و مسخره لهجه های فارسی گفتن غیرفارس زبانان وجود داشته و هم اکنون هم وجود دارد (که البته نشان از توهم خودبرتر بینی و یا ناآگاهی آن افراد دارد که بسیاری از مسائل حقوق بشری اولیه را نیاموخته اند) هر چند شاید اکنون کمرنگ تر از گذشته باشد؛ محدودیتهای بعنوان یک کورد و اگر مذهبت هم مغایر با مذهب رسمی کشور باشد اجتناب ناپذیر است؛ دم زدن از زبان و هویت و هر آنجا که به مسائل ملی برگردد نیز مسلما باعث مشکلات و محدودیتهایی می شود؛ بعبارتی دیگر یک کورد، آذری، بلوچ و یا هر گروه دیگر، از دید من، تا آنجا که برای خود هویتی مستقل و یا متفاوت قائل نیست از دید اکثر افرادی از زبان و هویت و سبک حاکم در عمل مورد پذیرش قرار می گیرند!
واقعیت این است که ما هم کم و بیش در این شرایط پر از مشکلات و عیبهای داخلی زندگی می کنیم! هدر دادن استعدادها و درگیر کردن افراد با حاشیه ها بعلت مدیریتهای غیرعلمی، سیاسی، سطحی نگر و باندبازی های سخیف، جامعه علمی ایران را نیز به زعم بنده کم و بیش عقیم و یا فلج کرده است؛ و لذا من کمتر تردیدی دارم که در این بستر و با این شرایط دانشمند بزرگ بوجود نخواهد آمد. آمار بالای فرار یا تلاش برای خارج شدن مغزهای علمی و جوانان این مملکت گویاست و همه می دانیم که این جامعه و سیستم شرایط مناسب/کافی برای شکوفایی استعدادها و انجام کارهای بزرگ ندارد، البته بجز عده ای که خودشان کار می کنند و کاری با جامعه، سیستم و شرایطش ندارند.
این بستری که در غرب برای بیرکار و امثال ایشان ایجاد شده است را با آنچه در ایران برای ما وجود دارد مقایسه کنید؛ سیستم اداری معیوبی که با بسیاری قوانین مبهم و ناشفاف، مدیرانی ناكارآمد و تفکر فردگرایی به جای رویه های سیستمی و قانونمند، بر سر افراد متفاوت که میتوانند منشاء کارهای علمی متفاوتی هم بشوند چه می آورد. در سیستم اداری و همچنین دانشگاههای ما متفاوت عمل کردن، متفاوت کار کردن و متفاوت تفکر کردن در اغلب موارد هزینه های جبران ناپذیری بر شخص تحمیل و چه بسا او را از کار و زندگی ساقط می کند؛ نمونه های عملی در این زمینه کم نیستند و نگاه کنید که با آنها به چه علتهای رفتار نامناسب و غیرآکادمیک شده است و البته واضح است که دلیل اغلب آنها غیرعلمی، سطحی نگری و یا سلیقه ای بوده است. آیا ساده لوحانه نیست که از این سیستم و با چنین نگاهها و مدیرانی، که حاضر هم نیستند این موضوعات کوچک را حل کنند و یا راهکارهای برای عدم بوجود آمدن آنها در آینده ارائه دهند، بلکه با بی توجهی به آنها سبب عمیق تر شدن مسائل و تایید این می شوند که این سیستم با تفکرات عمیق، آینده نگرانه، تحول و متفاوت بودن که یک رمز موفقیت است، بسیار فاصله دارد و انتظار نیست که افراد تراز اول جهانی، بجز آنهای که خود و برای خود کار می کنند، بیرون آید- و البته توجه نمایید که افراد تراز جهانی و تولیدگر و پیشبرنده علم در دنیا با افرادی که صرفا مقالات زیادی نوشته اند و یا حتی ارجاع بالا داشته اند متفاوت است؛ این جنبه کمی گرایی، گسترش بی رویه و سرطانی به اصطلاح دانشگاهها و پذیرش دانشجو بخصوص در دوره های تحصیلات تکمیلی و مقاله نویسی اغلب باری به هرجهت در ایران کاملا فراگیر و غالب است؛ اما متاسفانه با تولید علم و پیشبرد مرزهای دانش بسیار فاصله دارد؛ در واقع اغلب جامعه علمی ایران در بدنه علوم تثبیت شده کارهایی را انجام می دهند که اغلب اثری قابل توجه روی سرحدات علمی و روند پیشرفت جهانی آن ندارند.
از طرفی دیگر، همانگونه که اشاره شد، شخصیت های سیاسی از میان کوردها و از جریانها و گروهها و حتی تعدادی از نمایندگان کورد مجلس شورای اسلامی ایران نیز پیامهای درباره موفقیت بیرکار منتشر نمودند و شادی مردمان محل زندگی و کوردهای با اصالت و هویت نیز همواره وجود داشته و دارد که طبیعی است. اما در این میان برخی از افراد که از گفته های ایشان و یا تقدیم جایزه اش به کوردها و یا تاکیدش روی اصالت و هویت خود، بعنوان موردی بدیهی، برآشفته شده اند شروع به توهین و تخریب ایشان نموده اند که با جستجویی در فضای مجازی میتوان نوشته ها و کامنت های زیادی از آنها را خواند و یا به حرفهای آنها گوش داد و اغلب به خامی، کم خردی، پوچ بودن و نادانی بسیاری از آنها پی برد؛ و البته جواب دادن به بسیاری از آنها و مسائلی که مطرح می نمایند مجال دیگر می طلبد!
اما در اینجا لازم است این را بگویم که چرا ما نمی خواهیم این موارد بدیهی را یاد بگیریم که به زبان، فرهنگ، هویت، دین و مرام و عقیده هم احترام بگذاریم و اگر کسی به دلایل مختلف و چه بسا بسیار منطقی و علمی به مسائل هویتی و زبانیش تکیه و رجوع کرد او را به باد حمله نگیریم چرا که در کشوری متولد شده که زبان رسمی و فرهنگ و امور حاکم/جاری اش مثلا چیزی دیگری است و یا تفاوتهای دارد! تا زمانیکه در این مملکت ما ندانیم و نخواهیم که هرآنچه را برای خود می پسندیم برای دیگران نیز در بسیاری از جنبه های زندگی چه اجتماعی و فرهنگی و چه سیاسی و علمی و غیره نپسندیم، صحبت از ترقی و عدالت و برابری و دموکراسی بی معنی خواهد بود.
اینکه ایشان بطور تلویحی مردمان کورد را تحت مشکلات و تبعیض های دانسته است آیا جرم است یا واقعیت؟ تاکید بر اینکه من کورد هستم و زبان و هویتم این است قطعا به معنای نفی دیگران و یا این واقعیت که من در ایران به دنیا آمده ام و دارای اشتراکات بسیاری با همه ایرانیان دیگر هستم، نیست. قطعا ایشان هم زبان فارسی می داند و چه بسا با بسیاری از ایرانیان هم دوست و رابطه اجتماعی دارد و همانگونه که برادرش در مصاحبه با روزنامه ایران [10] گفته است او این جایزه را برای همه ایرانیان می داند. اما متاسفانه این طرف و در داخل، واقعیت این است که در عمل با او و موفقیتش بعنوان یک ایرانی برخورد نمی شود! کدام مرکز علمی برای ایشان و کارهای پیشگامانه ایشان سمیناری برگزار و یا یک صفحه درباره کار ایشان نوشته است؟ البته همانگونه که نوشتم اینکه ایشان به عنوان پناهنده در انگلستان مقیم شده است بنظر یکی از عواملی بوده است که مراکز دولتی ایران و افراد مستخدم در آنجاها به موضوع نپرداخته اند؛ اما آیا تاکید ایشان بر کورد بودنش دلیل دیگر نیست؟ اصلا ایشان هر زبانی دارد و هر فرهنگی، مگر بجز این است که در این خاک به دنیا آمده و از ایرانی بودن او که می گویند؛ اشخاص علمی داخل كشور چرا نباید روی کار علمی ایشان بحث نمایند؟!
از طرفی دیگر، پیامهای ایشان به زبان کوردی، شاید نشانه ای از اعتراض ناخودآگاه یا طبیعی به مشکلاتی است که این جامعه و سیستم به اصطلاح ایرانی برای او و بسیاری از افراد مانند او و یا هم زبان و مذهبش درست کرده و او را به نوعی طرد نموده است. چرا نمی خواهیم بپذیریم که قبل از نگاه به رفتار و ایراد از اینکه او چه کرد و چه نکرد و یا چه باید می گفت و یا می کرد، به خودمان و هم مرام و مسلکانمان رجوع کنیم که چرا باعث نشده و نمی شوند که شخصی حتی بیشتر از هویت و زبان خودش روی کشور و حکومت و دولت محل تولدش تاکید و توجه کند؟! آیا ایراد از رفتارها و نگرشمان به ایشان و بسیاری مانند ایشان بعنوان نخبه یا کورد و یا دیگر گروههای قومی/ملی و دینی/مذهبی در این کشور نیست که آنها هم چه بسا خود را متعلق به آن نمی دانند و به علت همین است که کمتر به آن تاکید هم می کنند. چرا به زور می خواهیم دیگران را مجبور کنیم که آنچه ما می خواهیم باشند؛ پس احترام به عقاید، سلایق، افکار و آداب و رسوم و زبانها و فرهنگهای مختلف کجاست!؟
انتظار این بود که یک دهم همان مقداری که در مورد مرحومه میرزاخانی فقید، بجا و مناسب نوشته شد، از جمله انتشار یک ویژه نامه و همایشی در آن مورد برگزار شد [88]، در مورد بیرکار هم انجام می شد؛ آنهم نه! حداقل یک پیام خشک و خالی چرا منتشرنشد؟! (و البته شاید ارتباط مرحومه میرزاخانی با جامعه علمی ریاضیات داخل و بخصوص آنهای در آی. پی. ام. بر توجه آنها تاثیر زیادی داشته است علاوه بر علاقه و نزدیکی شاخه کاری آن اعضاء با کارهای علمی او). یا اینکه بعنوان نمونه دیگر، تصویر "سدریک ویلانی" (Cédric Villani) فرانسوی [89]، که او هم برنده مدال فیلدز در سال ٢٠١٠ میلادی شده است، روی یک مجلد مجله "اخبار" پژوهشگاه دانشهای بنیادی قرار گرفت [90]، یا ریاضیدانان متوسطی و یا بزرگ جهانی دیگری که درباره آنها اغلب در داخل نوشته می شود و یا گرامیداشت شان برگزار و یا به سخنرانی دعوت می شوند؛ آیا کۆچه ر بیرکار از آنها به شما/ما دورتر است؟ راه و سبک علمی را باور کنیم یا مسائل و مناسبات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را؟! و البته اصلا منظور این نیست که چرا آن کارها در مورد دیگران انجام شده است، بلکه چرا در مورد امثال بیرکار یک خط از طرف آن مراکز و افراد نوشته نشده و نمی شود؟! آیا نباید گفت که به اصطلاح جامعه علمی ایران هم حداقل در مورد ایرانیان موفق از حیث علمی نیز نگاه سیاسی، سلیقه ای/گزینشی و قبیله ای دارد؟!
بازهم تاکید می نمایم که لازم است همه ما یاد بگیریم که خود را جای دیگران، شرایطی که در آن زندگی کرده اند و وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که آنان داشته اند بگذاریم و سپس قضاوت کنیم درباره آنها؛ خوب است که تفاوتها را بپذیریم و احترام نهیم؛ و بدانیم که ارزشهای مشترک انسانی و خوبی ها بین تمام انسانها هستند و انسانیت بسیار والاتر از جنبه های سطحی/ظاهری دیگر است؛ و بخصوص علم زبانی مشترک و جهانی دارد و پالودن آن با جنبه های غیرعلمی و سلیقه ای دیگر شایسته نیست! کۆچه ر، که کارهایش نیز در تایید این دیدگاهاست، بر این هم توجه دارد که ریشه اش از کجاست و با توجه به مسائل و جنبه های مختلف، بر هویت خود تاکید کرده است که نیکوست به جای خود، نه مذموم! بعلاوه، بیرکار از ایران رفت تا بهتر پیشرفت کند و موفق شود و امروز می بینیم که شد؛ اگر بعنوان یک کورد و با مذهب سنی در ایران با جامعه دانشگاهی ایران بود آیا به چنین توفیقاتی دست می یافت؟ پاسخ من نه است! و البته نمونه دیگری هم سراغ نداریم که در سیستم دانشگاهی ایران اکنون در سطح بالا پرورش یافته، به چنین جایگاهی رسیده باشد و موفقیت های خود را نیز وابسته به داخل بداند؛ و لذا پناهندگی و تصمیم آینده نگرانه ایشان حق او و انتخاب درستش برای رسیدن به توفیق کنونی بوده است و لذا لازم است که عاقلانه و علمی با چنین مسائلی در داخل کشور نیز برخورد شود.
١٠- گفته پایانی
در این بخش چند نکته قابل توجه و گفتن را بعنوان نکات پایانی می آورم.
اول اینکه: برخی از کارهای علمی/تحقیقاتی کۆچه ر بیرکار از گونه های بظاهر متفاوت و هرکدام با ویژگی هایی که تعدادشان در کل بی نهایت است شروع می شوند و هدف در آن زمینه یافتن اشتراکات و بنوعی توصیف آنها با آن مشترکات است؛ و البته فیزیک نیز با موارد مشابه و جامع تری سروکار دارد؛ یافتن مشترکات بین پدیده های بنیادی و توصیف آنها با روابط کمتر! بعبارتی دیگر، بیرکار به دنبال یافتن اشتراکات در ریاضی و نزدیک کردن آنچه که به ظاهر متفاوت بنظر می رسند، به هدف فهم واقعیات نیز هست؛ و آیا این با سیاست و زندگی اجتماعی ما بی ارتباط است؟! همانگونه که فیزیک دنبال شناخت بیشتر و در نهایت در حد اعلی اتحاد نیروهاست، که البته هر کدام از همان نیروهای اصلی کار و جایگاه ویژه خود را نیز دارند!
نکته دوم اینکه: این موفقیت درسهای بزرگی برای کسانی دارد که به زبان و هویت خود پشت کرده و یا از آن دور و یا دنباله رو کورکورانه دیگران شده اند درحالیکه چه بسا آن دیگران چیزی بیشتر و ارجح تر از آنها در آن زمینه ها نداشته و ندارند. بیرکار به زبان خودش کوردی می نویسد؛ از هویتش می گوید؛ موسیقی کوردی گوش می دهد و از خوانندگان آن نام می برد و ریاضی خواندنش نیز با آن است! به زندگی سخت و بخصوص سختی های زندگی کوردها آشناست و با ضعف اقتصادی غالبشان زندگی و در آن شرایط رشد کرده است؛ در کودکی و تا دانشگاه در ایران در کار کشاورزی به خانواده کمک کرده و به سختی و با کارکردن توانسته است هزینه مایحتاج ساده تحصیلی را تامین کند؛ با این وجود، اکنون در دانشگاه بسیار معتبر کمبریج استاد تمام واقعی است و برنده بالاترین جایزه ریاضی دنیا و از دانشمندان برجسته در شاخه کاری خود است. بله او یک کورد است و در مناطق مرزی قلمرو کشور ایران متولد شده است؛ با فرهنگ کوردها زیسته، فکر کرده و به چنین جایگاه عظیمی رسیده است؛ این درسی است برای همه و بخصوص برای هم زبان و فرهنگهایش! اینکه میتوانیم خودمان باشیم با هویت و به قول ایشان با اصالت و تلاش و پشتکار و خلاقیت در زندگی و کار و علم و به جایگاههای مطلوب رسید.
نکته سوم اینکه: بیرکار بر پرسش گر بودن، کنجکاوی و خلاقیت تاکید دارد و اینکه باید به دنبال این باشیم که خودمان بیافرینیم و چیزهای جدید خلق کنیم و از بسترهای لازم برای آن گفته است؛ ایجاد شرایط مناسب، علاقه و حمایت مهم است؛ خانواده، جامعه و بخصوص سیستم آموزشی بسیار مهم هستند؛ اینکه میتوان با داشتن شرایط سخت زندگی، تلاش و مبارزه کرد و به موفقیت هم رسید. او از این گفته است که امیدوار است این جایزه و تجربه اش الهام بخش افراد با شرایط مشابه او باشد. بیرکار می خواهد به افرادی که در جاها و شرایط سخت و یا به اصطلاح محروم هستند کمک کند هم در ریاضی و آنچه میتواند؛ او انسانی و جهانی می اندیشد ولی در عین حال بر واقعیات هم توجه و تاکید دارد! بله همه ما انسانیم در یک دنیا و اشتراکاتمان مهم است، اما اینکه در برخی جنبه ها هم بظاهر تفاوتهای داریم واقعیات مهمی هستند؛ و البته میتوان با توجه به آن واقعیات اشتراکاتمان را نیز بیابیم، بر آنها هم تاکید کنیم و در کنار هم بهتر و با درک و شناخت بیشتر از هم زندگی کنیم.


دکتر محمد نقدی

٠٣/٠٦/١٣٩٧، ئیلام.
پی نوشت: واقعیت این است که از همان روزهای اول که خبر اعطای مدال فیلدز به ریاضیدان کورد، کۆچه ر بیرکار،انتشار یافت به فکر نوشتن یادداشتی در این زمینه افتادم که باتوجه به سکوت رسمی جامعه علمی داخل ایران در این مورد و مسائل دیگر مرتبط با آن، در نوشتن آن مصمم تر شدم؛ اما به علت پاره ای از مشغولیات شخصی نتوانستم تاکنون که ٢٥ روز از آن می گذرد، آنرا تکمیل نمایم؛ به هر روی، اکنون این کار انجام و به علاقمندان تقدیم می شود.
منابع و مراجع اینترنتی مورد استفاده
[1] https://www.theguardian.com/science/2018/aug/01/f…
[2] https://www.newscientist.com/article/2175731-kurd…
[3] http://ut.ac.ir/fa/news/6029/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D… ; http://ut.ac.ir/en/news/6036/ut-graduate-wins-the…
[4] https://en.wikipedia.org/wiki/Algebraic_geometry
[5] https://www.quantamagazine.org/caucher-birkar-who…
[6] https://www.facebook.com/profile.php?id=100010884…
[7] https://www.facebook.com/permalink.php?story_fbid… ; https://www.facebook.com/permalink.php?story_fbid… ; https://www.facebook.com/permalink.php?story_fbid…
[8] http://www.iribnews.ir/fa/news/2193729/%D9%86%D9%…
[9] http://www.ucl.ac.uk/~ucahjej/imc/imc2000/results…
[10] http://www.iran-newspaper.com/newspaper/BlockPrin…
[11] https://en.wikipedia.org/wiki/Ivan_Fesenko
[12] https://en.wikipedia.org/wiki/Vyacheslav_Shokurov
[13] https://en.wikipedia.org/wiki/Birational_geometry
[14] https://www.lms.ac.uk/prizes/cecil-king-travel-sc…
[15] https://www.facebook.com/photo.php?fbid=111907272…
[16] https://en.wikipedia.org/wiki/Caucher_Birkar
[17] https://en.wikipedia.org/wiki/Fields_Medal
[18] https://en.wikipedia.org/wiki/John_Charles_Fields
[19] https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B1%DB%8C%…
[20] https://en.wikipedia.org/wiki/Alessio_Figalli
[21] https://en.wikipedia.org/wiki/Akshay_Venkatesh
[22] https://en.wikipedia.org/wiki/Peter_Scholze
[23] https://www.dpmms.cam.ac.uk/people/cb496
[24] https://www.sciencesmaths-paris.fr/en/dailymotion…
[25] https://burttotaro.wordpress.com/2010/11/22/cauch…
[26] https://www.imperial.ac.uk/people/p.cascini
[27] https://en.wikipedia.org/wiki/Christopher_Hacon
[28] https://en.wikipedia.org/wiki/James_McKernan
[29] http://www.ams.org/news?news_id=2873
[30] https://www.facebook.com/permalink.php?story_fbid…
[31] https://en.wikipedia.org/wiki/J%C3%A1nos_Koll%C3%…
[32] https://en.wikipedia.org/wiki/Minimal_model_progr…
[33] https://en.wikipedia.org/wiki/Shigefumi_Mori
[34] https://breakthroughprize.org/Laureates/3
[35] https://www.youtube.com/watch?v=CwMvjWL-gos
[36] http://kurdistan.isna.ir/default.aspx?NSID=5&SSLI…
[37] https://www.facebook.com/photo.php?fbid=272409283…
[38] https://www.facebook.com/permalink.php?story_fbid…
[39] https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D9%84%…
[40] https://www.facebook.com/100010884428340/videos/2…
[41] http://www.naskmusic.ir/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%…
[42] https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B3%D9%86_…
[43] https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%A7%D9%84%…
[44] https://www.facebook.com/permalink.php?story_fbid…
[45] https://www.facebook.com/photo.php?fbid=339890989…
[46] https://www.facebook.com/photo.php?fbid=113786395…
[47] https://www.facebook.com/permalink.php?story_fbid…
[48] https://en.wikipedia.org/wiki/Alexander_Grothendi…
[49] https://vimeo.com/281868149
[50] http://www.psi.ir/news2_fa.asp?id=2580
[51] http://fa.ims.ir
[52] http://www.ipm.ac.ir
[53] http://www.alimohammadmoradi.ir/content/galleries…
[54] https://www.mardomsalari.ir/report/91956/%D8%A7%D…
[55] https://kurdistan.bmn.ir/fa-IR/news/News/219/%D8%…
[56] https://www.facebook.com/permalink.php?story_fbid…
[57] https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%86%…
[58] http://www.kurdistan24.net/fa/news/5c1368da-a9aa-… ; http://www.basnews.com/index.php/fa/news/kurdista…
[59] https://www.nytimes.com/2018/08/02/world/europe/f…
[60] http://www.icm2018.org/wp/2018/08/04/now-im-much-…
[61] https://www.firstpost.com/tech/science/fields-med… ; https://plus.maths.org/content/caucher-birkar-rec…
[62] http://www.kurdpress.com/details.aspx?id=29694
[63] http://www.basnews.com/index.php/fa/news/kurdista… ; http://fa.jamekurdi.com/culture-and-arts/%D9%86%D…
[64] https://t.me/eviron_concerns/761
[65] https://t.me/RezaEjtehadi/221
[66] https://www.youtube.com/watch?v=vBqTfVgTOz4
[67] http://ettelaat.com/new/index.asp?fname=2018%5C08…
[68] http://aftabeyazd.ir/archive/1397/05/13/11.pdf
[69] https://www.isna.ir/search?q=%DA%A9%D9%88%DA%86%D…
[70] https://www.mehrnews.com/news/4363653/%DB%8C%DA%A…
[71] http://www.asriran.com/fa/tag/1/%DA%A9%D9%88%DA%8…
[72] https://www.eghtesadnews.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%… ; http://www.faratab.com/news/8871/%DA%A9%D9%88%DA%…
[73] http://www.bbc.com/persian/science-45030469 ; https://ir.voanews.com/a/fields-medal/4509546.html ; https://www.radiozamaneh.com/405881 ; https://www.radiofarda.com/a/british-based-irania… ; http://fa.rfi.fr/%DA%A9%D9%88%DA%86%D8%B1-%D8%A8%… ; http://fa.euronews.com/2018/08/01/iranian-mathema… ; https://www.dw.com/fa-ir/science/a-44920689 ;
[74] https://www.facebook.com/photo.php?fbid=653849038…
[75] https://www.cam.ac.uk/research/news/cambridge-mat…
[76] http://www.icm2018.org/wp/2018/08/06/a-mathematic…
[77] http://www.math.ntu.edu.tw/~jkchen
[78] https://en.wikipedia.org/wiki/Michael_Atiyah
[79] https://en.wikipedia.org/wiki/Edward_Witten
[80] http://www.asrislam.com/fa/news/2456/%D8%B1%D9%88…
[81] https://t.me/poemss/4954
[82] https://www.facebook.com/hemn.meriwan/posts/47787…
[83] https://www.facebook.com/permalink.php?story_fbid…
[84] https://www.facebook.com/photo.php?fbid=147921542…
[85] https://www.facebook.com/permalink.php?story_fbid…
[86] https://www.awene.com/2016/08/07/19022
[87] http://www.kurdipedia.org/default.aspx?lng=20&q=2…
[88] http://www.ipm.ac.ir/publications/pdf/73.pdf ; http://www.ipm.ac.ir/publications/pdf/74.pdf
[89] https://en.wikipedia.org/wiki/C%C3%A9dric_Villani
[90] http://www.ipm.ac.ir/publications/pdf/76.pdf

 

Image result for ‫دکتر محمد نقدی‬‎

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

امیرعلی متولی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.