رفتن به محتوای اصلی

جدایی خواهی
25.11.2018 - 04:51

« او نمی توانست بر ترس اش غلبه کند،
بنابرین چیز هایی که او را گرم میکردند، قطع کرد.»
 اصطلاح قدیمی از میان رودان

 

تضاد «جامعه و حکومت» روز به روز شدیدتر میشود. اعتراضات، سنجیده ادامه دارد؛ و با پشتیبانی عملی از یکدیگر در مسیر سراسری شدن اند. کارگران و معلمان و دیگر صنفها راه را هموار میکنند.
در بین شخصیتها و جریانهای سیاسی« ائتلافات و توافقات» برای یاری رسانی به اعتراضات، با سنگینی ادامه دارد. جامعه قصد دارد با « همبستگی و توافقات» سد حکومت را بشکند. 
در ایجاد « ائتلافات و همبستگی» مسئله « جدایی خواهی»، مقوله «دشمن» بینی، ایجاد «ترس» میکنند. و عوارض منفی خود را دارند. چه بسا در بعد وسیع. 
سئوال این است که:
آیا واقعاً «چیزی برای ترس» وجود دارد؟
یا اینکه تنها یک« بهانه» وجود دارد برای « بهره برداری سیاسی» و جلب عوام، توسط برخی اشخاص و جریانها. برای رسیدن به « اهداف خاص خود»؟
این ترس به طور نسبی چگونه رفع میشود؟
یک اصطلاح قدیمی در میان رودان گوید: « او نمی توانست بر ترس اش پیروز شود،بنابرین چیز هایی که او را گرم میکردند، قطع کرد.»
میکوشیم چیزهایی که فرد ترسیده را گرم میکنند بشناسیم، شاید بتوانیم بر پدیده ی ترس فائق آییم. 

 جدایی خواهی چیست؟
  ایده و عمل است. حرکت سیاسی ست. فردی و جمعی. جزء حقوق و مسالمت. 
برای این معنی جدایی خواهی، میتوان اسپانیا، انگلستان، و کانادا و غیره را مثال زد. برخورد جهان مدرن به جدایی خواهی، مدرن است. بدون ترس است. و آنرا جزء چیزهایی که « ترسناک» اند به حساب نمی آورد.

« سیاست جدایی» کی میتواند تحقق یابد؟ 
 سیاست جدایی خواهی وقتی میتواند تحقق یابد که « همه شرایط تحقق آن» حاضر باشد. تنها آرزو و حرکت سیاسی یا و جود حزب کافی نیست.
عملاً دیده شده که موافقت اکثریت کافی نیست که « مردمی» بتواند جدا شود. لازم است « شرایط داخلی، منطقه ای، جهانی، آماده باشد و حداقل دو سوم همان مردم» موافقت داشته باشند.
این شرایط لازم، در مورد « مردمان مختلف جامعه»ما نه حالا وجود دارد و نه در آینده بعد از برکناری حکومت کنونی، در کوتاه مدت، میتواند به وجود آید. جدایی وقتی میتواند تحقق یابد که «جامعه حکومت دموکراتیک را تجربه کند» و « ناامید شود». یعنی دموکراسی نتواند آنرا « راضی» کند. در این شرایط مانند دیگر جوامع پیشرفته جهان میتواند « خواهان جدایی مسالمت آمیز» شود. اگر همه شرایط آماده باشد میتواند جدا شود. بدون اینکه « جنگ و خونریزی» پیش آید. یعنی سیاست جدایی خواهی بدون تجربه دموکراسی و جامعه دموکراتیک امکان تحقق ندارد. در جامعه دموکراتیک نیز « دیالوگ، رضایت، سود و زیان، شرایط داخلی و جهانی و غیره» وجود دارند که امکان جدایی را فوق العاده کاهش میدهند. مگر اینکه جامعه ، باز « دیکتاتوری و تبعیض» را تجربه کند. و شرایط جهانی نیز آماده برای جدایی باشد. در چنین حالتی آن میتواند تحقق یابد. 

جایی برای ترس نیست 
با توجه به نقاط  بالا« جدایی نه حالا، نه بعد از رفع وجود حکومت کنی» در کوتاه مدت، تحقق پذیر نیست. سیاست جدایی خواهی مجبور است دموکراسی را تجربه کند. تا این مرحله، و حتی بعد از آن، موجبی برای« ترس» وجود ندارد.
« همزیستی مردمان مختلف، بر اساس رضایت است». بدون « رضایت» نه فردی را، و نه مردمی را میتوان برای همیشه به همزیستی واداشت. این مردم در اولین فرصت زنجیر اجبار را پاره میکنند. 
چه قدیم و چه در دنیای مدرن، جهان جهانی نیست که بتوان برای همیشه مردمی را به زور و با زنجیر به « همزیستی» واداشت. همزیستی اجباری، همزیستی نیست، بل به بردگی کشیدن «مردم» ا ست.
جدایی خواهی چیز ترسناکی نیست. مثل هر سیاست مسالمت آمیز دیگر حق دارد آزاد باشد و فعالیت کند. همانطور که در کشورهای مدرن آزاد است و حزب و فعالیت و اهداف خود را دارد.
ما تا تفکر خود را به این سطح ارتقاء ندهیم، در سطح « ذهنیت حزب الهی» بمانیم، مطمئناً با عواقب وحشتناک «جنگ و خونریزی و استبداد و شکنجه و زندان و کشتار» روبرو خواهیم شد که نشانه عقل سلیم نیست.

چرا جدایی خواهی را « لولو* خور-خوره» کرده اند؟
 کسانی درک ساده ای از آن دارند. کسانی با ترساندن عوام میخواهند طرفدار جذب کنند. اساس این دو نیز برآن قرار دارد که « برخی دولتها توسط سیاست جدایی خواهی» با همدیگر تصفیه حساب میکنند. همینطور با مردم خودشان. کسانی نیز در این میان میخواهند از تضاد دولت ها در جهت سیاست جدایی خواهی استفاده کنند. و چه بسا « آلت دست دولت ها» نیز میشوند.  این حالت ها نیازی به « ترس» ندارد. چون سیاست جدایی خواهی، با آلت دست شدن به برخی دولت ها تحقق پذیر نیست.  با کمی تفکر و دیدن زوایای مختلف پدیده، روشن است که نیازی به ترس وجود ندارد. سیاست جدایی خواهی چیزی نیست که به راحتی تحقق پذیر باشد. شرایط تحقق آن را در بالا گفتیم. بنابرین « لولو خور-خوره» کردن آن تنها برای عوام فریبی و ایجاد استبداد است. با«دشمن» نامیدن جدایی خواه. در جهان مدرن کسی جدایی خواه را دشمن نمی نامد. بل او را رقیب سیاسی حساب میکند. فقط ذهنیت عوام و فریبکاران است که از او دشمن میسازد و ترس و وحشت ایجاد میکند.

« تمامیت ارضی» درمکتب « ناسیونال – شوونیسم فارسی»

آدمی که حقوق خواه را دشمن می نامد، در اندیشه ارتجاعی خود « قتل و نابودیش» را دنبال میکند، و با دروغ و عوام فریبی ادعای مخالفت با خشونت دارد، استعداد فکری اش جز  مکتب نژادگرای« ناسیونال – شوونیسم فارسی» چیز دیگری نمی تواند باشد.  
در ایده لوژی شما  « تمامیت ارضی» پرده ای ست که با آن مکتب « ناسیونال – شوونیسم فارسی» را مخفی میکنید.
صد رحمت به استعمار پیر انگلستان که اسکاتلندیها را « دشمن» نمیداند و حقوق خواهی را برابر « جنایت» نمیداند. آنان را استقلال طلب مینامد.
واقعا اینان کیستند چنین افکار سطح پایینی مطرح میکنند که ارزش توجه را نیز ندارد؟ 
« شونیسم فارسی» قدرت تفکر را از دست داده  و خود را ابزار تمسخر کرده است.
"شماها" با فرهنگ تبعیضگرای تان، در صد سال اخیر، روح میلیونها انسان تبعیض دیده را کشته اید. آیا جنایتکار نیستید؟
در مکتب فکری و ایده لوژی « ناسیونال-شونیسم» شما، مفاهیم « برابری و انتخاب و آزادی و داوطلبانه بودن و رضایت» محو شده است. لغت نامه ی شماها فاقد این کلمات است.
شماها بدون این مقولات حرکت میکنید. و افتضاح نیز همینجاست. ایران خواهی شما حقیقتاً ویران خواهی ست.

تحقق سیستم نوین دموکراتیک، توسط تشکلهای دموکراتیک جامعه

آنان که خواهان تحقق دموکراسی و عدالت اجتماعی و عدم تبعیض و جدایی دین و دولت اند...،
لازم است نیروی خود را قدرتمند کنند.« با بهم پیوستن اعتصابات و اعتراضات و ائتلافات سیاسی، و مدیریت و جهت گیری آگاهانه آنها، و خیزش سه چهارم جامعه»، نفی سیستم حکومتی حاکم تحقق پذیر است.
با ترس بیجا نیازی به دشمن تراشی نیست. لازم است ائتلافات پیش برده شوند. دموکراسی با وجود تشکلهای دموکراتیک جامعه، و تحقق خواسته های آنها، توسط خودشان، تحقق پذیر است. نه با دست این و آن فرد و افراد به اصطلاح نخبه. کار مردم را به خودشان بسپارید و یک کوزه روغن هم رویش بگذارید.
جامعه ایکه سیستم کهنه را جمع میکند توانایی آن را نیز دارد که با « تشکلهای دموکراتیک» خود، سیستم نوین دموکراتیک را بسازد.
مگر اینکه «جریانی استبدای با عوام فریبی» مثل گذشته آنها را نابود کند. که در شرایط عادی بعید به نظر میرسد.

-------

* در این اصطلاح نام Lu-Lu، احتمالاً همان نام قوم جنگجوی Lu-lu-bi در تاریخ باستان آذربایجان است. اورارتویی ها این قوم را« دشمن» خود حساب میکردند چون در مقابل سرزمین گشایی آنان قرار داشتند. 
 اکنون « لولو خور-خوره» را در آذربایجان Xod-dan (زبان شفاهی) گوییم. 
Xortdan ( زبان کتبی): موجود ترسناک خیالی برای ترساندن کودکان. موجودی ست که از دنیای زیرین مرگ میاید برای بردن و خوردن کودکان. Xuxı و Xuxan ( زبان کتبی) هم گفته میشود:
 !Xortdan gəldi, yedi-yedi خورتدان آمد بخوردت!

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.