روز پنجشنبه (۶ دی/۲۷ دسامبر)، نزدیک به سه ماه بعد از قتل جمال خاشقجی و موجی از گمانهزنی درباره سرنوشت ولیعهد عربستان، ملک سلمان، پادشاه کهنسال این کشور با فرمانهای سلطنتی، آب پاکی را ریخت روی دست همه کسانی که انتظار داشتند دوران محمد بن سلمان به پایان برسد یا دستکم تعدادی از پستهای کلیدی مانند وزارت دفاع را از دست بدهد.
البته در نخستین واکنشها، تغییر وزیر خارجه و معرفی چهرهای از وزرای باسابقه و قدیمی به این سمت، به این گمانه دامن زد که سرانجام ترمز محمد بن سلمان در پیگیری سیاست خارجی پرماجرایش کشیده شده است. اما نگاهی عمیقتر به مجموعه فرمانها نشان میدهد که احتمالا در آنچه که می توان آن را "مصالحهای" با منتقدین سنتی نامید، به ازای تغییری که شاید پیامی است برای جهان بیرون، ابزارهای ولیعهد برای رسیدن به پادشاهی قویتر شده و او به همراه اطرافیان وفادارش، همچنان شریانهای حیاتی قدرت سیاسی را در این کشور کنترل میکند.
آنچه در روز پنجشنبه، ۲۷ دسامبر (۶ دی) به عنوان تغییرات در عربستان در رسانهها منتشر شد، در واقع نتیجه فرمانهایی است که بر اساس آنها از وزیر خارجه و فرمانده گارد ملی و رئیس پلیس گرفته، تا تعدادی وزیر و مشاور و دو استاندار (امیر منطقه جوف و امیر منطقه عسیر) و حتی فرماندار یک شهر دور در استان شرقی تغییر کردند.
تغییراتی از این دست در تشکیلات حکومتی عربستان عجیب نیست. نظام سیاسی این کشور سلطنت مطلقه است و پادشاه همه کاره کشور است. همزمان اساس اداره حکومت این کشور، خاندان آل سعود است؛ نوادگان ملک عبدالعزیز (ابن سعود) بنیانگذار عربستان که سال به سال بر تعداشان اضافه شده و هماکنون در یک شبکه درهمتنیده و در عین حال بسیار پیچیده، هرکدامشان - از فرزندان، نوهها و نتیجهها - سهمی از خان قدرت موروثی را در اختیار دارند.
اما آنچه تغییرات جدید را مهم کرد، مساله قتل جمال خاشقجی و ارتباط این قتل با محمد بن سلمان، ولیعهد خبرساز عربستان بود. شاهزاده محمد متهم است که در قتل این روزنامهنگار منتقد دست داشته؛ اتهامی که بزرگترین بحران سیاسی عربستان را از حملات ۱۱ سپتامبر تا امروز رقم زد. بر اساس جمعبندی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) - CIA - محمد بن سلمان از قتل روزنامهنگار واشنگتن پست اطلاع داشته؛ موضوعی که در نهایت به فشار مضاعفی بر عربستان تبدیل شد.
وقتی انتقادها از محمد بن سلمان بالاگرفت، سناریوهای مختلفی برای آینده ولیعهد مطرح شد: اینکه از مقام ولایتعهدی کنار گذاشته شود، یا قدرتش محدود شود، یا آب از آب تکان نخورد و همه چیز به روال گذشته ادامه یابد. اما تغییرات روز پنجشنبه در نهایت وقوع سناریوی چهارمی است: تغییرات با رنگ و لعاب قابل ارائه در سطح جهانی، اما در مسیر قدرت ولیعهد.
نخستین تغییری که چشم رسانههای جهان را گرفت، برکناری عادل الجبیر از سمت مهم وزارت خارجه و جایگزین کردن او با ابراهمیم العساف بود. طبیعتا عادل الجبیر به واسطه شغلش، معروفترین کسی بود که در فهرست بلند بالای تغییرات نامش دیده میشد. ضمن اینکه وزارت خارجه نیز در دوران اوجگیری محمد بن سلمان عملا یکی از مراکز مهمی بوده که تصمیمات خبرساز ولیعهد در آن بازتاب داشته.
در بررسی کارنامه عادل الجبیر به عنوان وزیر خارجه، بحرانهای زیادی دیده میشوند که بسیاریشان کمکی به موقعیت ریاض در منطقه و جهان نکردهاند؛ از آن جمله تحریم و محاصره اقتصادی قطر، قطع روابط با کانادا، تیره شدن روزافزون روابط با ایران، جنگ یمن، و از همه عمیقتر قتل جمال خاشقجی که موجب شد تا کشورهای قدرتمند اروپایی نیز به صف منتقدین عربستان بپیوندند.
این بحرانها نه فقط فشارهای بینالمللی را به همراه داشته بلکه انتقادهای داخلی را نیز برانگیخته. در کشوری که سعود الفیصل، وزیر خارجه پیشین، ۴۰ سال در این سمت بوده، تغییر عادل الجبیر بعد از سه سال خود میتواند نشانهای باشد از اینکه دستکم در بعد تبلیغاتی، عملکردش از سوی دستگاه حاکم رضایتبخش نبوده یا دستکم از سوی روسای بالادستی، برای مشکلات موجود سرزنش میشود. این در حالی است که در تکتک این بحرانها، ناظران بینالمللی انگشت اتهام را متوجه محمد بن سلمان میکردند.
بررسی سابقه و کارنامه ابراهیم العساف، جانشین آقای الجبیر نیز نشان میدهد که این تغییر حاوی پیامی برای ناظران خارجی و منتقدین داخلی است. آقای العساف به عنوان یک چهره وابسته به ولیعهد شناخته نمیشود. برعکس او حتی در جریان "برخورد با فساد" شاهزاده محمد، مدتی در هتل ریتز-کارلتون بازداشت بوده. آقای العساف به بدنه بوروکراتیک، علاقهمند به ثبات و حتی حفظ وضع موجود عربستان نزدیک است که دهههاست اداره کشور را در دست دارند و انتخابش میتواند پیامی باشد از احتمال بازگشت استراتژیهای محافظهکارانه و بیجنجال که زمانی مشخصه سیاست خارجی ریاض محسوب میشد. چنین انتخابی شاید یک عقبنشینی برای ولیعهد به نظر برسد.
اما محمد بن سلمان جایزهاش را جای دیگری گرفته است. مهمترینشان فرمانده گارد ملی است که به دست عبدالله بن بندر افتاده؛ از شاهزادههایی که نزدیک به ولیعهد توصیف شده است. گارد ملی یا ارتش سفید، یک نهاد نظامی است که بیش از هر چیز وظیفه محافظت از خاندان آل سعود را بر عهده دارد. این نیروی نظامی در کنار ارتش عربستان و وزارت کشور، سه رکن اصلی نهادهای نظامی در این کشورند. یکی از کارکردهای کلیدی گارد ملی جلوگیری از وقوع کودتا در عربستان است.
حق نشر عکسAFPImage captionگارد ملی عربستان یک نیروی نظامی مستقل از ارتش و پلیس این کشور است
محمد بن سلمان پیش از این برای کنترل گارد ملی به یکی از پرخطرترین تصمیماتش در این سالها دست زد و در جریان دستگیریهای گسترده سال ۲۰۱۷، متعب بن عبدالله (پسر ملک عبدالله، پادشاه قبلی) که فرماندهی این نیرو را بر عهده داشت دستگیر کرد. متعب که یکی از بانفوذترین و قدرتمندترین نوههای ابن سعود بود، در نهایت آزاد شد (و شایع شد که یک میلیارد دلار برای آزادی پرداخته)، اما گارد ملی از آن زمان عملا به زیر سلطه ولیعهد درآمد.
تغییر احتمالی فرمانده گارد ملی به کسی که گوشبهفرمان ولیعهد نباشد، یکی از اصلیترین امیدهای مخالفان محمد بن سلمان در درون پادشاهی محسوب میشد تا بتوانند از طریق این نیرو، جلوی پادشاهی او را بگیرند. اما محمد بن سلمان عملا موفق شد که در پایان بحران، همچنان کنترل هر سه نهاد اصلی نظامی کشور را در دست خودش نگاه دارد. ضمن اینکه پستهای حساس دیگرش یعنی معاونت نخستوزیری و وزارت دفاع را نیز برخلاف پیشبینی برخی صاحبنظران از دست نداد.
در کنار این انتخاب، بسیاری دیگر از کسانی که همگی یا از نزدیکان محمد بن سلمان یا از همراهان پروژههای "اصلاحطلبانه" او محسوب میشوند، پستهای دیگر (از جمله رئیس سازمان تفریحات، وزارت ورزش، وزارت رسانه و وزارت آموزش) را به دست گرفتند. بماند که بسیاری از متحدان ولیعهد نیز در کابینه یا "مجلس الوزرا" باقی ماندند و پستشان را حفظ کردند.
بدین ترتیب تا اینجای کار اگر چه در عربستان پساخاشقجی، این احتمال مطرح وجود دارد که در سیاست خارجی تهاجمی ریاض تغییراتی (حتی ظاهری) دیده شود، اما محمد بن سلمان همچنان بخت اصلی پادشاهی این کشور بعد از ملک سلمان است؛ به ویژه اینکه او در این مدت موفق شده تایید واشنگتن و مسکو را نیز بگیرد. به بیان سادهتر، خون خاشقجی همچنان دامن ولیعهد را نگرفته و او از این بحران فعلا جان سالم به در برده است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید