رفتن به محتوای اصلی

برزمین اَت می زند نادان دوست! اپوزسیونِ اپوزسیون شکن
01.03.2019 - 01:19

 

برزمین اَت می زند نادان دوست!

اپوزسیونِ

اپوزسیون شکن

 

اپوزسیون سیاسی کشور و نیروهای ملّی دمکراتیک و چپ ما، در تمامی  طیف ها، از روزگارِ مشروطیت تا امروز، آن چنان به جان هم افتاده اند که حتّا پس از گذشت  بیش ازیک قرن. از جدایی، تفرقه، خود محوری و غرّه شدن بر شخصیت خویش، عبرت نگرفته اند. بگفته‌ی آن ضرب المثل کهن:

"نه خود خورَم نه کَس دهم گَنده کنم به سگ دهم."

نه خود می خورند و نه به رقیب سیاسی خود می گذارند، چهل سال است که :

"هستی و حیثیت و شرف ملّیِ  ملتی بزرگ را به سگان بخشیده اند."

پس از پیروزی نیم بند مشروطیت، هر دوجناح، مترقی  و ملّی کشور، یعنی ایجاد گران"دولت ملّت و ناسیونالیزم ایرانی"، به ریاست رضاشاه و آزادی خواهان دموکرات و چپ،  از آن زمان تا بهمن ۵۷ با شمشیر به جان هم افتاده اند.

پس از شکست در بهمن و خروج از کشور، چون نتوانستند درممالک  دمکراتیک و مدرن اروپایی و مغرب زمین، یکدیگر را بکشند و ترور کنند، "شمشیرِ دست را رها کرده و به تیز کردن شمشیر زبان" پرداختند و تا توانستند، خطاها و بار اشتباهات سیاسی تئوریک و عملی خویش را بر گردن یکدیگر انداخته، به هتک حرمت سیاسی خود پرداختند.

هر چند که درین سالها، با توجه به شکست  اردوگاه کشور شوروی سابق، و فروریختن دیوار برلین و تحولات خاورمیانه و "دویدنِ اجباری اسب تجربه و تغیر، در ذهن همگی آنان" این شمشیر کشی، اندکی فروکش کرد. امّا هنوز نیز برخی، "اسب خسته‌ی" چنین سیاست غلط دشمن شاد کنی را در میدان اپوزسیون سیاسی دانسته و نادانسته می تازند.

نمونه‌ی آن  را درین چند ماه، پس از اعلام گروهی  از جوانانِ  بر افروخته ‌ی تحصیلکرده و متخصص  بنام "فرشگرد"که احساس  خویشتن کاری و مسئولیت کرده و بر اندازی حکومت استبدادی بیگانه پرستِ دینی را اعلام نموده بودند، و نیز پس از تلاش های گروهی دیگر در دوهفته‌ی پیش، بنام "ایران یاران"، و دید و بازدیدهایی در راه همبستگی بیشتر، دیدیم که این شمیشر آخته دو باره از میان کشیده شد. و همه به جان یکدیگر افتادند و هر آنچه از دهان ملّایان دون نیز در نمی آمد، نثار یکدیگر کردند.

یکی می گفت: من آقای حشمت تبرزدی را"طبرزدی" نه انسانی سیاسی که "دروغگو" اعلام میکنم.

دیگری  در تاریخ ۱ مارس، در تلویزین کانال یک می گفت:

"حشمت تبرزدی" در گروه ما کارشکنی کرده و با شیوه‌ ای نفوذی، جریان دمکراتیک ما را بر باد داده است. او نمیتواند در داخل از کشور، اپوزسیون بر انداز باشد و خود عامل مشکوکیت است و. و،.

به راستی اینکه می گویند: "بر زمینت می زند نادان دوست". چه مصداق زیبایی درین باره است.

و یا اینکه گفته اند:" کور چه میخواهد؟ دوچشم بینا." این دو، جمله ها چه ضرب المثل های عبرت انگیزی می باشند.

کدام جریان حاکمیت، استبدای ملّایان، با همه‌ی توان و سفسطه گریهای ملّایی خود، از درون صلاح طلب و اصولی،  می تواند "تَبَرزدی" بیش از ۱۶ سال زندان کشیده و دو برادر از دست داده را این چنین هتک حرمت نماید؟

کدام جریان حاکمیت اسبتدادی،  به این آسانی و بدون هیچ پرداختی، می تواند، میان شاهزاده و آقای تَبَرزدی این چنین شکاف بیندازد؟

امّا یقین دارم که هم شاهزاده و هم جناب تَبَرزدی› به این نادانی های دیرینه‌ی ‌بخش بیمار اپوزسیون در واقع" سیاسی نشده‌ی" کشور آشانی کامل دارند و عبرت تاریخی را آویزه‌ی گوش و هوشیاری خویش نموده و به آنها گوش فرا نخواهند داد و همین فرداست که در "شورای مدیریت گذار" دست در دست یکدیگر، تلاش خواهند کرد و رهبری سیاسی جنبش را در همین عید نوروز، هدیه‌ی ملّت ایران خواهند کرد.

آنها با استفاده از دست آوردها ارزشمند این دورانِ به ویژه بیست ساله، قادر خواهند بود دو بخش بزرگ هوداران نظام پادشاهی مشروطه و جمهوری مشروطه را با "شرکت نمایندگان مناطق اتنیکی کشور، یکجا گرد آورده و در یک "همه باهم بودنِ نوین" که شیرازه‌ی آن شعار:

" ایران، دموکراسی، حقوق بشر، سکولاریزم، و عدم تمرکز و تقسیم قدرت سیاسی" خواهد بود، " بزرگترین و گسترده ترین جبهه‌ی یگانه را بر علیه استبداد دینی قرون وسطایی رقم خواهند زند.

در پایان اضافه کنم که شرایط جهان امروزی، با شرایط دوران "لنین و دوگل" آن چنان که یکی از سیاسیون در کانال ۱ می گفت، بسیار متفاوت بوده و درروزگار گلوبال و انترنت، اپوزسیون مصر در داخل کشورتوانست استبداد مبارک را درهم بشکند. پس "مطلق کردن" این نگاه و باور در مبارزه، بویژه درین جهان نو، نمی تواند امری درست تلقی گردد.

به امید آنکه نقد اپوزسیون از خویش، به شادی بخشی حکومت ملّایان نادان و حکومت دینی شان تبدیل نگردد.

پیروز باد جبهه‌ی گسترده‌ی اپوزسیون سیاسی ملت ایران .

زنده باد شورای مدیریت گذار

زنده باد رضا پهلوی و سازمانهای مشروطه خواهی لیبرال

زنده باد حشمت تبرزدی و زندانیان سیاسی کشور

زنده باد اتحاد چپ دموکراتیک بر علیه اسبتداد دینی.

زنده باد اتحاد احزاب و سازمانهای "عدم تمرکزخواه اتنیکی" کشور.

زنده باد فریاد ستمدیگان دادخواه به رهبری منصور اسانلۆ و یاران.

                                                         

                                    ازیز دادیارـ ۱ مارس ۲۰۱۹  

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ازیز دادیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.