مجمع تشخیص مصلحت نظام امروز نیز نتوانست در مورد باقی مانده لوایح مربوط به افایتیاف به تصمیم برسد و نتیجه گیری در این مورد را به سال بعد موکول کرد.
در آستانه جلسه اخیر مجمع تشخیص، دو روایت مختلف از نظر آیت الله خامنه ای راجع به پیوستن ایران به افایتیاف منتشر شده بود. روایت اول، از آن حسن روحانی بود که گفت رهبر جمهوری اسلامی "چند بار" تکرار کرده که با پیوستن ایران به این سازوکار مخالفتی ندارد. روایت دوم، از آن افرادی بود که بر عدم موافقت رهبر با این لوایح تاکید داشتند؛ مثلا غلامرضا مصباحی مقدم -از اعضای مجمع- که خطاب به رئیس جمهور گفت اگر مطمئن است رهبر با پیوستن به افایتیاف مخالف نیست، چرا در نامه ای مکتوب از او نمی خواهد تکلیف را روشن کند؟
به نظر می رسد دلیل اینکه تکلیف لوایح باقی مانده افایتیاف در جلسه امروز مجمع هم روشن نشد، این بود که هم کسانی چون حسن روحانی و هم کسانی چون غلامرضا مصباحی مقدم، به بخشی از حقیقت اشاره می کنند. درواقع هرچند بیان ادعاهای غیرمستند رویه نامعمولی در میان مسئولان حکومتی نیست، قابل تصور نخواهد بود که مقامی در حد رئیس دولت، بهاصطلاح جرات نقل قول دروغ از رهبر را داشته باشد. از سوی دیگر، این گزاره نیز قابل انکار نیست که اقای خامنهای، تاکنون سخنی در موافقت با تصویب لوایح چهارگانه نگفته.
واقعیت این است که آیت الله خامنه ای، اگرچه مجموعه ای از "تحلیلهای سیاسی" را بر زبان رانده که از آنها ممکن است بتوان عدم مخالفت یا عدم موافقت با لوایح چهارگانه را برداشت کرد، اما تا این لحظه حاضر نشده کلامی بگوید که مفهوم آن، "پذیرش مسئولیت" موافقت یا مخالفت صریح با این لوایح باشد.
در زمان مذاکرت هسته ای نیز، رویه رهبر جمهوری کمابیش همین بود: در همان مقطع هم، وی مکررا بر "مخالف نبودن" خود با گفتگوها تاکید می کرد و همزمان، به طرح مکرر هشدارهایی میپرداخت که از سوی مخالفان، به "موافق نبودن" با مذاکرات اتمی با آمریکا تعبیر میشد.
ولی فارغ از سخنرانیهای آقای خامنه ای درمورد مذاکرات هستهای، که دستمایه تحلیلهای پایانناپذیر در مطبوعات داخلی و خارجی میشد، موضع -واقعی- رهبر همان بود که در زمان تصویب برجام در مجلس نهم علنی شد: شب قبل از رای گیری نمایندگان، اصغر حجازی از بیت رهبری، با رئیس مجلس و دبیر شورای امنیت ملی جلسه گذاشت و مقرر کرد که اجرای برجام به سرعت به تصویب برسد. نتیجه آنکه در ۲۱ مهر ۱۳۹۴، اجرای توافق هسته ای در عرض ۲۰ دقیقه به تصویب مجلس نهم (سابق) رسید. در مجلس اصولگرایی که مخالفان توافق هسته ای در آن اکثریت قاطع را داشتند، تنها ۵۹ نماینده به اجرای این توافق رای منفی دادند.
مهمترین بحث نمایندگانی که -نه از تریبون مجلس، که بر روی صندلی های خود- با تصویب برجام مخالفت کردند هم، انتقاد از علی لاریجانی برای تعیین تکلیف۲۰ دقیقه ای ماجرا بود. یکی-دو نفر هم این ادعای عجیب را مطرح کردند که اقدام اصغر حجازی در ابلاغ نظر رهبر خودسرانه بوده؛ ادعایی که درواکنش به آن، دفتر آیت الله خامنه ای "مطالب غلط و خلاف واقع" در مورد "نقش مستقل برخی مسئولین" دفتر در تصویب اجرای برجام را تکذیب کرد.
قاعدتا تردیدی نیست که اگر آقای خامنه ای واقعا قصد تصویب "شدن" یا "نشدن" لوایح چهارگانه مربوط به افایتیاف را داشته باشد نیز، کافی است تا نظر صریح خود را به مجمع ابلاغ کند تا همین نظر، به سرعت به "تصمیم مجمع تشخیص مصلحت نظام" تبدیل شود.
ولی اعلام نظر واضح -ولو غیرعلنی- در این مورد، نیازمند آن خواهد بود که رهبر، ابتدا "تکلیف" خود را با پیوستن یا نپیوستن جمهوری اسلامی ایران به افایتیاف روشن کند و این، همان کاری است که آیت الله خامنه ای تا این لحظه، توان انجام آن را نداشته.
دشواری این تعیین تکلیف، به ویژه نتیجه این واقعیت است که تجربه برجام -که آن هم در شرایط اوج تحریم های بین المللی علیه تهران بود- به اثبات رسانده که "پیوستن بلاتکلیف" جمهوری اسلامی به توافق های بینالمللی، تاثیر چندانی بر وضعیت آن نخواهد داشت.
دغدغه اصلی آیت الله خامنه ای و نهادهای وابسته به او پس از توافق هسته ای، اثبات این بود که برجام به معنی "سازش" با آمریکا نبوده. در نتیجه، باعث ایجاد این جمعبندی در غرب شدند که توافق هسته ای، مقدمه تهاجمی تر شدن در زمینه های منطقه ای و استراتژیک است. رویکردی که مثلا باعث شد تا وعده مقابله شدیدتر با جمهوری اسلامی ایران در فضای بعد از برجام، به نقطه اشتراک اغلب کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا تبدیل شود، و نهایتا خروج دونالد از توافق هسته ای، "هیچ" هزینه ای برای او ایجاد نکند.
در شرایط فعلی هم، مشخص است که آقای خامنهای نمی تواند در خصوص لوایح مرتبط با افایتیاف تصمیمی بینابینی -درواقع: بلاتکلیف- اتخاذ کند. به عنوان نمونه، مشخص است که حکومت ایران، نخواهد توانست برای جلب حمایت اروپا لوایح چهارگانه را تصویب کند و همزمان، به طیفی از فعالیت های منطقهای ادامه دهد که افایتیاف، تامین مالی آنها را -حتی به واسطه نهادهای جانبی وابسته به سپاه- غیرممکن میکند.
به بیان ساده تر، رهبر جمهوری اسلامی در زمان حاضر، دو انتخاب کاملا دشوار را پیش رو دارد: نخست اینکه مسئولیت پیوستن به افایتیاف را بپذیرد که به معنی تعامل جدی با اروپا بر سر مسائل منطقه ای خواهد بود. و دوم اینکه مسئولیت نپیوستن به افایتیاف و رویارویی با اروپا بر سر برجام را بپذیرد که لازمه آن، آمادگی برای خروج از توافق هستهای است. چرا که با کنار رفتن اتحادیه اروپا از پشت برجام و منتفی شدن دورنمای مبادلات -ولو حداقلی- مالی با جهان، عملا باقی ماندن تهران در توافق بلاموضع خواهد شد.
تا وقتی که "نظام" یکی از این دو گزینه دشوار را انتخاب نکند، بلاتکلیفی اعضای مجمع -و طبیعتا تقلای دیرپای آنها برای تفسیر "منویات رهبری"- ادامه خواهد یافت.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید