رفتن به محتوای اصلی

آیا با انکار نیم میلیارد ترک می شود به دنیای مدرن گام نهاد؟
08.03.2019 - 19:20

آیا با انکار نیم میلیارد ترک در دنیا، می شود به دنیای مدرن گام نهاد؟
ترکها در تمام نقاط جهان به سخت کوشی و کارآفرینی معروفند، آیا بدون حضور و پشتکار ترکها در کنار قدرتهای جهانی و دیگر ملل جهان می شود دم از تمدن و دمکراسی و حقوق بشر زد؟
دنیای شعر و شاعری گل و بلبل و گنجینه ادبیات سوبسیدی فارسی دیگر بپایان رسیده.
در پشت پرده نگهداشتن ترکهای مغضوب قرن ۱۹ توسط قدرتهای جهانی دیگر خاصیت خود را از دست داده و در رابطه با گسترش ارتباطات مجازی اینترنت، امروز ملتهای ترک همدیگر را در اقصا نقاط دنیا یافته اند و آنها دیگر می دانند که در یکقرن اخیر چه بلائی بر سرشان آورده اند، و در ضمن در دنیای مدرن امروز قدرتهای جهانی به این واقعیتها پی برده اند که این متملقین و کاسه لیسان انرژی خوار نیستند که دنیای آینده را خواهند ساخت ، بلکه با همیاری کسانی که احساس مسئولیت برای ساخت آینده دارند، میسر خواهد بود، جامعه آینده دنیای مدرن با مشارکت نیم میلیارد از ترکهای کار آفرین با پشتکار و جدی و انعطاف پذیر ساکن در سرزمینهای وسیعی بر روی دریای نفت و گاز و معادن فلزات نایاب و سرشار از مزارع غنی برای محصولات کشاورزی  به پیش خواهد رفت.
وقتیکه ترکهای عثمانی از کشورهای قدرتمند جهان شکست خوردند، آنها بخاطر نفرت و انتقام جوئی دوران عقب ماندگی و تنگ نظری، چشم دیدن ملت ترک را نداشتند و از طرف دیگر توانائی به زانو درآوردن و نابودی و حذف ترکها را هم نداشتند، کینه ائی وصف ناپذیر در دل داشتند تا هر آنچه که با نام ترک مطرح گردیده بدنام و نابود کنند، آنها با هر کس و ناکسی دست دوستی دادند تا ترک را از صفحه روزگار محو کنند، ترکهای ترکیه الفبای لاتین را انتخاب کردند، ولی معلوم نشد که به چه عللی بجای لهجه آنادولی، لهجه ائی را برای زبان ملی ترکیه انتخاب کردند که تلفظ حرف خ به ح و حرف ق به ک تبدیل شد، که در نتیجه مثلا خلق را حالک تلفظ کردند، و در جمهوری های شوروی سابق استالینی حروف الفبای لاتین را به کریل تبدیل کردند و تمام لغات جدید را به روسی در مکامات تزریق کردند و در چین مائوئیستی هم به چینی و بدترین نوع برخورد با زبان ترکی در آزربایجان جنوبی در ایران بود، که بدست زضا قشوچی پهلوی اتفاق افتاد، که بطور کلی نشر کتابهای ترکی را ممنوع و یا حداکثر با الفبای عربی میسر گردید، و لغات جدید را بزبان فارسی وارد مکالمات ترکی کردند،، یعنی ترکهای جهان با چهار نوع حروف الفبا کاملا متفاوت : لاتین و عربی و کریل و چینی نتوانستند با هم ارتباط نوشتاری برقرار کنند، در نتیجه نتوانستند به زبان، لغتنامه و تاریخ واحدی دسترسی داشته باشند، و از همان زمان بود که ملتهای ترک از هم جدا شدند و امکان ارتباط کتبی برایشان از بین رفت و آزربایجان جنوبی بعنوان زنجیر ارتباطی بین ملتهای ترک شرق و غرب عملا بخاطر ممنوعیت زبان ترکی سد راه ارتباطی ترکهای جهان واقع گردید، و بعلت اینکه امکان رشد اقتصادی، تحصیل و کاریابی در مناطق ترک نشین دنیا را محدود کردند و نان شبشان را به یاد گیری زبان دولت حاکم گره زدند، با مهاجرت دادن نخبگان و تلاشگران با شرط تقبل حاکمیت زبان حاکم آن کشور، استعداد آنها را برای شکوفائی مناطق خود به خدمت گرفتند، و جوامع ترک نشین را ضمن نگهداری در فقر اقتصادی به فقر کمبود نخبگان هم دچار ساختند، چون دقیقا نقطه ضعف ترکها را می دانستند که ترکها برای بدست آوردن نان شب کودکان خود، دست به هر کاری می زنند و عملا این خصلت انسانی بعنوان پاشنه آشیل ملتهای ترک برای مهاجرت و آسیمله شدن آنها مورد استفاده و بهره برداری واقع گردید.
جنایات جنگ جهانی دوم آلمانیها ( از سال ۱۹۳۹ تا سال ۱۹۴۵ ) که منجر به کشته شدن ملیونها یهودی در کورخانه های آدم سوزی گردبد، ولی مدتهاست که فراموش شده، دیگر کسی حق ندارد یک آلمانی را به بخاطر آلمانی بودن و یا آلمانی حرف زدن تحقیر و یا زیر سئوال ببرد، جنگ جهانی اول ۳۱ سال قبل از جنگ جهانی دوم بوقوع پیوسته ( از سال ۱۹۱۴ تا سال ۱۹۱۸ ) و سپس سقوط امپراتوری عثمانی در ۱۹۲۴ ولی هنوز هم که هنوز است دست از سر ملتهای ترک برنمی دارند، و در رابطه با ارامنه که بخاطر مسیحی بودنشان بعنوان ستون پنجم در جنگ چاناخ قعله با انگلیسها و روسها همکاری می کردند، که البته صحت و سقم ژنوساید در دادگاههای بین المللی ذیصلاح هنوز به اثبات نرسیده، در آن زمان ارامنه بیش از نیم میلیون نبودند که کشته شدگاننشان را یک میلیون جا می زنند، و به این بهانه واهی، مارکاریان ارمنی و ضد ترک را بعنوان رئیس ک گ ب آزربایجان شمالی، آگاهانه توسط لنین بکار گمارده شد، روزی نبود که خانه ترکها را در باکو و دیگر شهرها به آتش نکشیدند و یا بر سر چهار راهها ترکها را حلق آویز نکنند و یا به پاهایشان به جرم واهی مسلمان بودن، وزنه ببندند و با کشتی به وسط دریا نریزند، و چه جنایاتی که در ارومیه برپا نکردند و آخرین جنایتشان هم در خوجالی و قره باغ بود که، شکم زنهای حامله را بریدند و کودکانشان را سوزاندند،، ولی باز هم، بعد از گذشت بیش از یک قرن از جنگ جهانی اول با حمایت دولت جمهوری اسلامی در خیابنهای تهران راهپیمائی برپا می کنند،
واقعیت این است که در جنگ انگلیس و روسیه با ترکیه، دولت عثمانی تمام سربازان خود را برای مقابله با انگلیس متمرکز کرده بود، و دیگر نیروئی در پشت جبهه نداشت، در آن شرایط خاص جنگی دولت عثمانی بالاجبار از قبایل و خانهای کرد می خواهد که ارامنه را بخاطر خنجر زدن از پشت در کوران جنگ، گوشمالی دهند، البته لازم به توضیح نیست، بقول آن ضرب المثل ترکی ( دلیه یل ور الینه بئل وئر ) همه بهتر می دانند که گوش مالی خانهای کرد چگونه است؟ و از طرف دیگر، بقول آن ضرب المثل که اگر یکی خیلی داد و بیداد راه بیندازد می گویند ( نه هارای سالیبسان؟! ارمنی قان گوروپ ) که همه این مسائل توسط انگلیس بنام ملت ترک در تاریخ ثبت گردید و حتی در مدارس اروپا و آمریکا و متعاقبا در ایران وارد سیستم آموزشی گردید که البته اینگونه تاریخ نگاری زمینه بدبینی و وحشی و متجاوز نشاندادن ترکها واقع گردید، قدرتهای جهانی آنموقع از جمله انگلیس و روس با تمام اختلافات کمونیستی و کاپیتالیستی که با هم داشتند ولی در نابودی و نفرت از ملت ترک روش واحدی را اتخاذ کردند، مثلا اگر استالین در شوروی ترک ها را آذری می نامید در ایران هم همان کلمه را طوطی وار تکرار کردند، خاندان پهلوی کاسه داغتر از آش هم بعلت نفرت و عقده ائی که از نوکری در دربار دولت ترک قاجار داشتند، بیشتر به این مساله دامن زدند، و ما هم تاریخ را در ایران یکجانبه خوانده ایم، و طبیعتا تاریخ را فاتحان می نویسند و هر آنطور که دلشان می خواهد می نویسند، اگر کتاب سوسمارالدوله را مطالعه بفرمائید متوجه چاخانهای تاریخ نگاران جامعه فارسی می شوید، که کلکسیونی از کلیه پرونده های پلیس جهانی در رابطه با امراض سکسی و جنسی آمریکا و اروپا را جمع آوری کرده و با تغییر نام کارکاکتور منفی و متجاوز در قالب دربار قاجار، برای متنفر کردن دیگر ملیتها از ملت ترک به نگارش در آورده اند، که با خواندن این کتابها آدمی فکر می کند که نویسندگان این کتابها در اتاق خواب فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه دوربین مدار بسته کار گذاشته بودند که توانسته اند اینقدر دقیق مساله را بتصویر بکشند، که بیشتر شبیه یک فیلم سوپر سکس و پورنو از اتاق خوابهای دربار قاجار می باشد، به احتمال زیاد خود نویسندگان به انواع و اقسام امراض جنسی مبتلا بودند که توانستند اینگونه صحنه های شنیع و غیر انسانی را با تمام دتایل به تصویر بکشند، تاریخ نویسان با درآمد باد آورده نفت، در عالم هپروت که منقل و حقه و وافور و تریاک سلطنتی مجانی، تواتستند این اوهام و امراض جنسی را در ذهن خود بسازند ، وقتی که بودجه نفت اینگونه بی حساب و کتاب صرف نگارش این چاخان های چرند می گردد تاریخ نویسان جامعه فارسی در ایران که مهارتشان در این است که در مورد عسل آنقدر بد گوئی کنند که آدمی به محض دیدن عسل استفراقش بگیرد و آنقدر از مدفوع تعریف کنند که آدمی هوس خوردنش را به سرش بزند، ‌ معلم تاریخ یک روز تعریف می کرد، که بچه مرشدی را پیش ناصرالدین شاه برای سکس می آورند و او در حین تجاوز شاه فریاد می زند: یا علی،، و وزیر می گوید قربان آن یا علی گفتنت بروم که اگر تو نبودی الان شاه منو بکار گرفته بود و این من بودم که باید یا علی می گفتم، آخه کسی که بعنوان پادشاه، کل اختیارات کشور را دارد، و در خانواده ائی مثل رضا قشوچی پهلوی بزرگ نشده، طبیعتا وجود اینگونه امراض جنسی غیر ممکن است، این امراض فقط در رضا قشوچی محروم می تواند وجود داشته باشد، داستانها بیشتر شبیه این می باشد که یک آدم کاملا محروم از مسائل جنسی با دیدن دیدار ترامپ با آنجلا مرکل تاریخ بنویسد، و بوسیدن دو سردمدار دو کشور را در این دیدار را به رابطه سکسی تعبیر کند، چون خودش محرومیت جنسی دارد، تصور می کند که آنها شب با هم رابطه سکسی خواهند داشت، هنر جامعه فارسی و تاریخ نگاران قشوچی های پهلوی بقول آن مترجم دربار، شاهزاده گدا که نهوه غذا خوردن رضا شاه و محمد رضا شاه چندش آور بود شبیه غذا خوردن یک آدم گدا گرسنه ائی بود که ماهها غذا نخورده، محمد رضا شاه با تمرین هم درست نشد و او در تنهائی به همان شیوه غذا می خورد،، اینها که از بیرون قصر پادشاهی قاجار را با عقده ها و حسرتهای جنسی به شاهزادگان قاجار نگاه می کردند عقده های حسرت جنسی آنها را تاریخ نگاران جامعه فارسی در قالب دربار قاجار به رشته تحریر و تصویر درآوردند، کسانی که در رفاه کامل دربار بزرگ شدند محال است که در آن شرایط رفاه همچو عقده های جنسی داشته باشند عقده های جنسی از محرومیت و فقر و از عدم دسترسی بوجود می آید که رضا قشوچی پهلوی و نویسندگان و تاریخنگاران ایشان همچون موقعیتی داشتند که بغل کردن و ماچ و بوسه ترامپ با آنجلا مرکل را در ذهن فقیر خود به ارتباط جنسی تعبیر کردند. و هنر نویسندگان در این است که کاراکتورهای تمام اتفاقات منفی را تغییر داده و بجای آن دولت های قاجار را گذاشتند و یا از آن جوک یه ترکه بود، ساختند، مجموعه جوکهائی که جامعه فارسی برای ترکها ساخته اند بیشتر از کل جوکهای دنیاست، و این نماینگر این است که اینها چقدر از بازگشت ترکها به حاکمیت وحشت دارند، و در مثال دیگر: در شهر تبریز فردی بنام ساری قلی خان که آدم خیلی شوخ طبع و از اعضای فرقه دمکرات آزربایجان بود، که بعد از حمله و اشغال آزربایجان توسط شاه بخاطر زبان تند و طنز آلودش نتوانستند او را اعدام کنند، و سالها در زندان ماند، ولی در عوض برای بدنام کردن او، مدیرکل های ادارات و سرهنگهای بازنشسته که یک عمر جیره خوار شاه بودند با سوبسید دولتی، قهوه خانه خران (اشکلر قهوه خاناسی ) را برای پاتوق خودشان براه انداختند، و با تحقیر روستائیان و ایجاد نفاق بین تبریز و شهرستانها و با ساختن جوک های همجنس بازی بنام ساری قلی خان و تعریف آن در قهوه خانه برای مردم عوام حیثیت ساری قلی خان را در سطح شهر تبریز لگد مال کردند، و از اعضای برجسته این قهوه خانه، افرادی بودند مثل حاج محمد علی یزدانی رئیس جلاد زندان تبریز و برادرش حاج ابراهیم و حاج حسن و حاج جعفر معروف به گن جعفر بودند.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

سازاخ

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.