روزنامه شرق نوشت:
یکی از نامهایی که اینروزها اخبار متنوعی از آن به گوش میرسد و همه را به نوعی شوکه کرده است، روابط" مرجان شیخالاسلامی"، یکی از متهمان پرونده ۶.۶میلیاردیورویی است که تاکنون متهم به مشارکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور و تحصیل مبلغ هفتمیلیونو ۶۵هزارو ۵۲۹ یورو و هشتمیلیونو۷۱۰هزارو ۳۸۴ دلار شده است.
گروهی از افراد فعال در شرکت نفت و گاز سپانیر وابسته به قرارگاه خاتمالانبیا، ناآگاهانه مبادرت به عقد قرارداد با فردی مشکوک به نام مرجان شیخالاسلامی آلآقا کردهاند و این فرد با گرفتن پولهای فراوان گویا از کشور متواری شده و به کانادا گریخته است. این زن که دارای مالکیت شرکتهای آرام و دنیز در ترکیه است و متارکه کرده، با داشتن چندین فرزند برای اینکه سرپوشی بر کلاهبرداریهایش بگذارد به کانادا گریخته است. آقای خ. ع از طرف شرکت نفت و گاز سپانیر طرف قرارداد با این خانم بوده که هماکنون از طریق مراجع قضائی در بازداشت بهسر میبرد.اما این بخش کوچکی از اطلاعاتی است که از این فرد، شنیده شده. او مدیرمسئول خبرگزاری میراث و درعینحال مشغول لابی نفتی با بقایی و تیم احمدینژاد روابط او محدود به یک طیف خاص سیاسی نبود و بهنوعی با نزدیکی به گروههای سیاسی، اهداف خود را پیگیری میکرد. حالا او با آخرین همسرش، مهدی خلجی، در خانهای دو میلیون و ۳۰۰ هزاردلاری در شهر واشنگتندیسی زندگی میکند.
همچنین روزنامه جوان نوشت:نگاهی به سابقه سیاسی او دگردیسی و چند زیست بودن این زن را نشان میدهد، به همین نسبت هم تصاویر متفاوت و متضادی از او در فضای مجازی موجود است؛ با مقنعه و چادر و محجبه، با مانتو و بعد بدون حجاب در خارج از کشور!
او در انتخابات مجلس ششم به عنوان عضو جبهه مشارکت و عضو تحریریه روزنامه صبح امروز به مدیرمسئولی سعید حجاریان کاندیدا شد. در مجلس هشتم ادعا کرد که تاکنون سیاسی نبوده و نسبتی با اصلاح طلبان ندارد و با عنوان اصولگرا کاندیدا شد.
او مدیرعامل اسبق خبرگزاری میراث فرهنگی است. در دوران خاتمی خود را اصلاح طلب نشان میداد و با روی کار آمدن محمود احمدینژاد به سمت اصولگرایان چرخید! او همزمان توانست در شرکتهای نفتی هم ورود کرده و طرف عقد قراردادها قرار بگیرد.
او مرداد ۹۶ از ایران به ترکیه فرار کرد و با آنچه از ایران دزدیده بود، شرکتهایی در ترکیه خرید. او سپس سرمایه و زندگیاش را از ترکیه به کانادا منتقل کرد
بعد از مطالعه پروفایلی اینچنین از یک زن ایرانی، هر چند اطلاع دقیقی از جزئیات آن نداریم، فقط بعنوان یک چهره رسانه ای و رسانه ساخته، که به ناخود آگاه اجتماع راه می یابد و حتی گاه ایجاد طمع نیز میکند، محققین حوزه های زنان، میتوانند از خود بپرسند که چنین تیپی را در کدام دسته بندی باید قرار داد. برای "عاملیت" او کف زد؟
ازاو بعنوان تیپ یک زن هوشمند و اهل اقتصاد و سیاست نام برد؟ او را کسی تلقی کرد که به قواعد بازی جهان ی با ارزش های عمیقا و بلکه تماما مردانه آگاه بوده و با آن مهره ها بازی کرده؟یا او را نمونه ای دید که مثل یک اسفنج، کُل استعداد ِگیرندگی خود را فعال کرده تا تمام نیرنگ و فساد و تباهی یک جامعه را جذب و از آن پُر شود ؟
یا آمد و به ارزش های زنانه که مهرورزی و دلسوزی برای جان و جهان است، شروع کرد و از خود پرسید چیزی از زن بودن آیا دراین نمونه ای که رسانه ها معرفی میکنند، مانده است؟ مانتو و چادر و مو گشائی را بعنوان معیار ها ی زنانگی موقتاً به کناری نهاده و با چراغ " مادرانگی" برای جهان و جهانیان، آنهم بی چشمداشت و بی پروای پاداش و شهرت، این چهره را سنجید؟ چرا که ارزش های سرزمین زنانه، و ساکنین آن که مردان و زنان هر دو میتوانند باشند، به تقسیم نعمات زمین و به اشتراک گذاشتن آنها خواهد اندیشید نه به در آوردن خانه چند ملیون دلاری .
آنها در نفت طمعی نخواهند بست و آنرا مال و منال شخصی خود تلقی نخواهند کرد. بجای شعار "دیگران بکارند و ما بخوریم و بعدخود آنها را هم بخوریم"، شعارشان این خواهد بود که خود را چگونه بکارم تا دستهای پر میوه ام محل فرود ستاره و پرستو باشد؟
در روز هائی مقارن هشت مارس، جا دارد پیش و بیش ازآنچه دور"عاملیت " زنان بچرخیم( که این واژه خود از دیار ارزش های مردانه می آید) در آنچه "زنانگی"ست غور کنیم. چرا که حتی "عاملیت" نه تنها باخود همین واژه و ظرف، بلکه با مفهوم آن نیز،چنان لبریز از ارزش های رایج جهان مردانه است،که دیگر برای سنجش زنانگی یا رویاروئی با مفهوم این دیار،معیاری خارج از مقیاسی که "مرد ساخته" و مورد تمایل مرد باشد پیدا نمی کنیم مگر آنکه با نور افکن ها و حفاری های عمیق وارد این میدان شویم.
اما این یک امر ضروری و فوری ست چرا که جهان فعلی در طبیعت و سیاست و فرهنگ و اجتماعش چنان بخاطر نقض نیمۀ دیگر جنس بشر، به عدم تعادل هولناک کشانده شده که یقین در چپه شدن و فرو ریزی آن، به دانش زیادی نیاز ندارد.
هدف این نوشته پرداختن به نوعی تیپ رساانه ای شده است و به قضاوت در مورد پرونده کاری ندارد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید