رفتن به محتوای اصلی

استاد مهدی خلج و آلِ علی
14.03.2019 - 12:01

استاد مهدی خلج و

                   آلِ علی

 

پنداشت خصم که با خس و خاشاک و ظلم و جور

همـــواره  می تــوان  رهِ  سیلِ  دمـــان  گـــرفت

 

این که منقّدِ دینیِ بزرگ و توانایی چون جناب مهدی خلج که سابقه ای در تحصیلات حوزه ای قُم نیز دارد و با آن همه سخنرانیها، مقالات گسترده، نوشته ها و بویژه ترجمه های علمی افشاگرانه ای که در باره‌ی دینی چون اسلام، به انجام رسانده است و هنوز زنده است، زنده بودنش را مدیون تلاشهای مردم متمدن اروپا، بنگاه های دموکراتیک، حقوق بشر، بویژه دادگاه میکونوس هستیم که توانستند کشتار ها و

ترورهای ملّاهای حاکم بر ایران را محکوم کرده و بسیاری از رهبران دسته اول شان را مورد پیگرد پلیس بین المللی قرار دهند و از سفر به کشورهای خارجی محروم نمایند. اگر نه، این جان شیفته و مبارزبسیار نستوهِ  میهندوست و کوشا و آگاهگر، درمیان مان نبود.

داستانِ ماندگاری ملّاهای ایران، از زرنگی، هنرمندی و توانایی ایدئولوژیکی آنان نیست، بلکه نخست از بختِ بد ماست که داری" دینی چون اسلام هستیم و سپس صاحب  سرمایه ای نفتی و بیماری مزمنی که سالیانی دراز، بر تن و جان رهبران ستمدیده‌ی ما در استبداد مانده است" .

زیرا هر ملّت و مردمی که به "سرطان آیین پیغمبر حجازی" گرفتار شده اند سرنوشتشان باید، بیسوادی، فقر، تن فروشی، اسارت زنان و مادران، استبداد دینی و حتّا بی توالتی باشد. به:

پاکستان، دویست ملیونی، بنگلادش ۲۵۰ ملیونی، به سوریه ، عراق، لبنان، یمن، اتیوپی، الجزیره جنگ زده، ایران و مصر تاریخی ، افغانستان، نگاهی بیندازید.

عامل دوم نیز نفت است. سرمایه ای سیاه که روزگار هر ملت دارای نظام دیکتاتوری را اتوماتیک وار تا پنجاه سال، سیاه می گرداند. حتّا اگر چوب و ستونی سنگی را در آن حاکم کنید.

چرا که، ستمگرانش، بدون هیچ مالیاتی از کار مردم، شب خوابیده اند و بامدادان با پولِ فروش "طلایی سیاه"، بزرگترین رقم های مالی را به سپاهیان و سربازان نگهبانِ خود می پردازند تا خیزش های " هشتاد و هشتی و دیماهی" مردم  را در خیابانها، کهریزکها و اوین های خویش، به خاک و خون کشند.

 عاملِ سوم نیز،همان بیماری فردگرایی  و خودمحوریهای سازمانی و چهره آرایی های فردی است که بر تن و جانِ، روه و روانِ سران اپوزسیون سیاسی کشورما مانده است.

با چنین سرنوِشت سیاه دچار شده‌ ایست که ملّاهای دونِ قرون وسطایی:  

*نویسندگان و روزنامه نگاران را سوار بر اتوبوسی نموده و به درّه ها پرت می نمایند.

* وکلای زن و مردش را پس از زندانی نمودن چندین سال، در آخرین دادگاه های خود به بیش از ۳۴ سال زندان و سَدها ضربه‌ی شلّاق اسیرمی گردانند.

  * وزیران، افسران عالیرتبه، نویسندگان و هنرمندانش را حتّا در خارج از کشور، در دل متمدن ترین کشورها با کاردِ آشپزخانه سر می بُرند و قاتلین را به آسودگی تمام، به صاحبان شرکت هایی مالی بزرگ و دارای مناصب عالی در کشور می گردانند.

پس از دادگاهِ میکونوس و تهدیدهای سیاسی دول متمدن جهان و محکومیت های پی در پی سازمان ملل، اکنون که نمی تواند به آن ترورهای عریان بپردازد، دست به بهانه های گوناگون میزند تا به آلوده کردن  دامن استادان و متفکرین مبارزی چون جناب مهدی خلج بپردازند که بگفته‌ی ابوالعلا معرّی:

 آن چادر سیاه تاریخی را از چهره‌ی سیاه چرکین و جذامی شان بر می دارد."

 چرا که درین "دو دَه" هیچکس ازتلاشگران و آگاهگران اجتماعی، در افشای این دین ارتجاعی و جهندمی، به اندازه‌ی این استادِ جوان، تلاشِ پیگیرانه ننموده است. آنانی که در کار "سختِ نویسندگی و ترجمه، بویژه درمیان جوامع عقب مانده ای هستند، به نیکی می دانند که مهدی خلج درین راه چه کرده و چه جانفشانیهایی نموده است.

استاد مهدی خلج، با ترجمه‌ی آثار بزرگترین منقدان اسلامی جهان از جمله: الخولی، ابوزید و آرگن الجزیره ای تبار، دمار از روزگار ملّاهای دونِ ایران و جهان اسلام در آورده است.

اکنون، این ملّایان دون و مستبدینِ دینی حاکم بر ایران، با چنگ آودردن سوراخی که هنوز واقعیت آن نیز روشن نیست، به زندگی خصوصی همسرش چنگ زده اند. تا بگویند که:

"هرکه با آلِ علی در افتد ورافتد."

امّا هیهات هیهات! چنین نخواهد شد، زیرا "شمشیرِبُرّانِ گالیه ای" مهدی خلج ، برّنده تر از ترفند و تهدید های شما خواهد بود. ملّتی قهرمان و آب دیده در استبدادهای گوناگون، در حمایت از این انسان والا و تلاشگرِ خود ایستاده است. لذا گردی به دامن پاک و به راستی ،کبریایی اَش ننشیند.

چهره‌ی پاک آگاهگران دلیردر تاریخ، همیشه چون چهره‌ی منصور حلّاج و نسیمی های روزگار

فروزنده بوده، حتّا درهنگام مرگ شان نیز، بسان چهره‌ی خورشید تابان، در غروبِ خویش، سرخِ سُرخ خواهد ماند.

                                                                                                               ازیز دادیار ـ بلوچ ۱۴ مارس

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ازیز دادیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.