رفتن به محتوای اصلی

آلترناتیو سوسیالیسی نجات دهنده دموکراسی
27.03.2019 - 10:40

آلترناتیو سوسیالیسی نجات دهنده دموکراسی

دموکراسی نظام مدیریتی ویژه ای میباشد که از آتن دوهزار و پانصد سال پیش به ما به ارمغان رسیده است. با توجه به کاستی های نظام دمکراسی، هیچکدام از فلاسفه سه گانه بزرگ زمان، سقراط، افلاطون و ارسطو میانه چندان خوبی با آن نداشتند. در دورانی که ما در آن زندگی میکنیم،  "دموس" توانسته است به میزان زیادی اراده خویش را از طریق ااستفاده از شیوه های مدنی، که اکثرا با سرکوب های خشونت بار مواجه بوده است، و توسل به  صندوق های رای در اداره امور خویش اعمال نماید. این اعمال قدرت مدنی "دموس" هنوز به مرحله رشد یافته خودگردانی مدنی، اقتصادی و سیاسی تعالی پیدا نکرده است. این در شرایطی میباشد که لیبرال دموکراسی همیشه بصورت موفقیت آمیزی قادر بوده است تا ابزارهای دموکراتیک را به نفع عده محدود قدرتمداران اقتصادی  یا خریداری نماید و یا با استفاده از شیوه های امنیتی، مزورانه و سرکوب گرانه به یغما ببرد.

دموکراسی اگر دوهزار و پانصد سال پیش ضعف های  دوره خویش را داشت، امروز هم نقصان ها و کمبود های ویژه امروزین خود را دارا میباشد. اگر اسناد مبتنی بر به رسمت شناختن اصول جهانشمول حقوق فردی و اجتماعی بشری بعنوان ستون های استوار مناسبات انسانی و اجتماعی وجود نداشته باشند، اگر قوانینی که از چنین حقوقی محافظت می نمایند وجود نداشته باشند، دموکراسی به تنهایی یک نظام خیلی شکننده  و ظریفی میباشد که به هیچ وجه قادر نیست اراده "دموس" را در مدیریت سرنوشت خویش در میزان حداقل آن نیز اعمال نماید. در بدترین حالات خویش فرزندان ناخلف دموکرسی میتوانند فاشیسم، صهیونیسم، آپارتاید، پوپولیسم، حاکمیت شریعت اسلامی و دیگر حاکمیت های ویرانگرافراطی گری دینی و ناسیونالیستی باشند. از این مختصر این نتیجه گیری را میتوان نمود که غنچه ظریف دموکراسی میتواند توسط طوفان های ویرانگر متفاوتی نتایج ویران گرانه ای برای بشریت به ارمغان بیاورد.

اگر چه لیبرالیسم، با فلسفه رهائی فرد جهت شکوفائی فردی از طریق مالکیت بر سرمایه، ابزار تولید،  انباشت سرمایه و استفاده از آن در استثمار دیگران جهت اندوختن ثروت و سرمایه هر چه بیشتر فورمولبندی گردیده است، لیبرال دموکراسی از طریق انتخاباتی که در آن شرکت ها و کمپانی های بزرگ کنترل کنندگان اصلی تئاترهای انتخاباتی میباشند، به این طریق دموکراسی را در خدمت منافع خویش بکار میگیرند. در عرصه های کلان سرمایه داری امروز، دیگر جای لیبرال دموکراسی به  نئولیبرالیسم  داده شده است که همان نیمچه ارزش های باقیمانده دموکراسی را در حال خفه کردن میباشد. نتیجه خفه شدن دموکراسی بدست نئولیبرالیسم، ظهور دونالد ترامپ ها، بولسونارو ها، ظهور فاشیسم و دیگر نظام های ایدئولوژیک ناسیونالیستی و دین گرائی افراطی در لباس های اسلامی، مسیحی و یهودی آن میباشند.

سوسیال دموکراسی که در تلاش بود تا با استفاده از ظرفیت های قانونی مدنی جامعه و پتانسیل های نظام دموکراسی توازنی مساوی میان کار و سرمایه به نفع طرفین برقرار نموده و حداقل امکانات کار، معاش، بهداشت و تحصیل را برای همگان فراهم نماید، در دوران حاکمیت نئولیبرالیسم، روز به روز حالت دفاعی گرفته و به حاشیه رانده میشود. امروزه نسل های جدید با نگرش های نوین ناکارآمدی سوسیال دموکراسی را مشاهده نموده به بسمت ایدئولوژی سوسیالیستی رادیکال روی اورده و با خلاقیت های نوین به دنبال راهکار های جدید میگردند. ناگفته نماند که انقلاب انفورماسیون دیجیتال در این زمینه پتانسیل های هنگفتی را برای نسل های نوین و آینده گشوده است.با وجود این دموکراسی توسط نئولیبرالیسم در حال خفه شدن میباشد و "دموس" توان و قابلیت اعمال اراده از طریق دموکراسی را روز به روز به میزان بیشتر ی از دست میدهد. نئولیبرالیسم با حاکمیت قدرقدرتی خویش بر سرمایه های مالی، نفتی، نظامی و تبلیغاتی و غیره در تمام عرصه ها بطوری بلامنازع یکه تازی مینماید و از طریق جنگ افروزی های منطقه ای به قیمت ویرانی کشورها و آوراگی و کشتار میلیون ها مردم کشورهای جهان سوم، به ثروت اندوزی های خویش می افزاید.

ایدئولوژی هایی مانند فاشیسم، صهیونیسم، خلافت اسلامی و غیره، از بابت نظری بصورت یک نظریه منسجمی که هزاران سال پشتوانه تاریخی داشته و دارای انسجمام و به هم پیوستگی فلسفی، اقتصادی، سیاسی و گاها دینی خاصی میباشند، در صحنه حاضر میباشند.  سیستم فکری نظری رقیبی که بخواهد بعنوان آلترناتیو و انتی تز موثر این ایدئولوژی ها در میدان ظاهر شود، باید از انسجام قدرتمند علمی – فنی، فلسفی، اقتصادی و سیاسی لازم برخوردار بوده باشد. ایدئولوژی سوسیالیسم که سعادت و تعالی "دموس" را مرکز ثقل اهداف  خود قرار میدهد، تنها آلترناتیو رادیکال و موثری میباشد که نه تنها میتواند دموکراسی را از خفه شدن توسط نئولیبرالیسم نجات دهد، بلکه آن را از چنگال های  کارتل های کلان سرمایه داری  نجات داده به نفع حفظ محیط زیست و سعادت عموم بشریت بکار گیرد.

سوسیالیسم نه فقط با ایستادن بر پایه های همیشه در حال پیشرفت و تحول دستاوردهای علمی فلسفی خود را متحول، تازه و نو می نماید، بلکه با انسجام فلسفی، علمی، اقتصادی و سیاسی خویش بصورت یک بافت منسجم نظری ایدئولوزیک قدرتمند میتواند در صحنه چالش با رقبای نئولیبرالیسم، فاشیسم، خلافت شریعت اسلامی، ناسیونالیسم و غیره ظاهر شده و آنها را به چالش بکشد. اگر ایدئولوژی سوسیالیسم انسجام فلسفی نظری همطرازی با رقیبان خویش نداشته باشد، نیروهای سیاسی چپ  متکی به آن، هیچ شانسی در صحنه مبارزات سیاسی نخواهند داشت.

نظریه هایی که تحت پوشش چپ مدرن زاویه خاصی با آیدئولوژی گرائی، اراده گرائی، آرمان گرائی  در جنبش گرفته اند، سخت در اشتباه میباشند. سیاستی که ویژگیهای ایدئولوژیک، آرمان گرائی، اراده گرائی و نو آوری را از نیروهای چپ میگیرد، جهت خلع سلاح نظری چپ از اساسی ترین ویژگیهای آن در میدان نبرد از طرف ایدئولوگ های سرمایه داری طراحی گردیده است. این در شرایطی میباشد که خود نیروهای سیاسی نظری سرمایه داری کلان کشوری و جهانی با ایدئولوژی های جهانی و محلی خویش بصورت آلترناتیو های  ایدئولوژیک نظری منسجم در صحنه ها ظاهر میگردند.

 سوسیالیسم ویرانگر نیست. نیروهای چپ و ایدئولوژی سوسیالیستی نه تنها نمیخواهد تا نهادهای اقتصادی اجتماعی و مدنی شکل گرفته در دوران نظام سرمایه داری را ویران بکند، بلکه خواهان آن میباشد تا آنها را از درون به نهادهایی متحول نماید که به توسط "دموس" و به نفع "دموس" مدیریت و اداره میگردد. این در شرایطی میباشد که این نهادها در نظام سرمایه داری خون درون رگهای  توده های عظیم را به نفع گروه اندک صاحبان سرمایه هر روز به شیوه های پیچیده تری مینوشند. بدون شک، نهادهای اقتصادی دولتی در نظام سوسیالیستی بخش عظیمی از بافت اجتماعی را تشکیل خواهند داد. در شرایط خودگردانی اجتماعی سیاسی توسط مردم به نفع مردم، واحدهای اقتصادی مدنی اجتماعی دولتی نیز بعنوان بخشی از نظامی خودگردان توسط "دموس" و به نفع "دموس" بکار گرفته میشود.  وقتی که دولت ها نمایندگان مردم متشکل در نهادهای مردمی خودگردان باشند، پروژه های کلان صنعتی، تولیدی، تاسیساتی، علمی-فرهنگی، بهداشت و تامین اجتماعی تنها توسط دولت و بهادهای دولتی قابل برنامه ریزی، پیاده و اجرا شدن میباشد.

سوسیالیسم، تنها دوست واقعی دموکراسی میباشد. سوسیالیسم، تنها نیروئی میباشد که نه تنها به نجات کامل دموکراسی از چنگال های خفه کننده نئولیبرالیسم همت گماشته است، بلکه قادر میباشد تا از دستاوردهای دموکراسی در قرن انقلاب تکنولوژیک دیجیتال جهت اعمال اراده "دموس" به نفع تمام مردم  بهره گیری نماید. لذا میتوان با اراده و قدرت تمام گفت، زنده باد سوسیالیسم، زنده باد ازادی و دموکراسی.

دنیز ایشچی 26 مارس 2019

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

دنیز ایشچی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.