رفتن به محتوای اصلی

دون کیشوت جمهوریخواهی در پیکار با طوفانها
06.04.2019 - 12:34

دون کیشوت جمهوریخواهی در پیکار با طوفانها

آیا حضور منسجم و قدرتمند چپ دموکرات در صحنه سیاسی کشور در اولویت اول قرار دارد، یا وحدت سمبلیک و شکننده جمهوریخواهانی که هرکدام ساز جداگانه ای میزنند؟ حضور وزنه  سنگین و منسجم چپ دموکرات قدرتمند تا چه اندازه میتواند در جهت دادن به رادیکالیزم  ملی دموکراتیک  نیروهای سکولاروجمهوریخواه موثر باشد؟  در شرایطی که بعضی از جمهوریخواهان با قدرتمداران جمهوری اسلامی ایران در حال بده بستان میباشند، برخی دیگر با قدرتمداران نئولیبرالیسم جهانی، و بالاخره برخی دیگر با یک دست خویش با حاکمان جمهوری اسلامی ایران در مماشات میباشند، با دست دیگر با قدرتمداران غربی و در راس آن آمریکائی، ائتلاف حزب چپ ایران با این مجموعه  چه برآیندی میتواند داشته باشد؟  ما خودمان در شرایط فعلی جهت  فرار از وقعیت های عینی برای خودمان سازمان های سیاسی جمهوریخواهی می آفرینیم که شبح و کاریکاتوری از سازمان جمهوریخواه واقعی و ریشه دار در جامعه میباشند.

این در شرایطی میباشد که چالش های مدنی مردمی در جامعه با سرعت فزاینده ای هم در مسیر رادیکالیسم سوسیالیستی و آزادیخواهانه دموکراتیک در حرکت میباشد. روز به روز در شرایط عمیق تر شدن شکاف  میان معدود ثروتمندان میلیاردی با دارائی های نجومی از یک طرف و انبوه توده های فقیر از طرف دیگر و اختلاس های میلیاردی،  چالش در راستای تحقق عدالت اجتماعی به نیروی محرکه محوری جنبش دموکراتیک و آزادیخواهی کشور تبدیل میگردد. سوال محوری باز هم این میباشد که در تحقق بخشیدن با ضرورت های پیش روی چپ دموکرات ایران، چه باید کرد؟

 غیر واقع بینانه نیست اگر بگوئیم، بیش از نصف مردم ایران تحصیل کرده، روشنفکر و سکولار میباشند. اگرچه  انبوه جمعیت  سلطنت طلبان کشور فی نفسه در صف تقابل با توسعه، آزادی، عدالت و استقلال کشور قرار ندارند، و  فقط انبوه کوچک، فشرده و سازمان یافته ای از آنها به دنبال پروژه هایی مانند ققنوس افتاده و ستون پنجم سیاستهای نئولیبرالیسم جهانی شده اند، انبوه غالب توده های سکولار دموکرات کشور در خارج از صفوف آنها قرار دارند.  با این استدلال میتوان گفت که  دور از انتظار نیست اگر بگوئیم که بیش از نصف جمعیت سکولار ایران، عملا خواستار نظام جمهوری سکولار دموکراتیک برای کشور میباشند. در تدوام میشود نتیجه گرفت که انبوه توده های خواهان جمهوری سکولار دموکراتیک  سر به میلیون ها نفر انسان آزاده، روشنفکر میزنند. در ادامه این سوال مطرح میشود که  نمایندگان سیاسی توده های میلیونی جمهوریخواهان سکولار و دموکرات کشور، کدامین سازمان های سیاسی میباشند؟

با وجود پراکندگی ها و ویژگیهای تاریخی فرهنگی و سیاسی سازمان های متنوع سیاسی چپ ایران، آنها نمایندگی سیاسی بخش های محدود و ویژه ای از توده های میلیونی جمهوریخواهان کشور را تشکیل میدهند. به موازات نیروهای چپ،  جبهه ملی ایران هم با وجود سابقه تاریخی نسبتا تاثیرگذار خویش، نمایندگی سیاسی بخش کوچکی از جمهوریخواهی سکولار دموکرات جامعه را به خود اختصاص میدهند. واقعیت این است که دو سازمان جمهوریخواه دیگری که در لیست چهار سازمان جمهوریخواهی که همراه با حزب چپ ایران "فدائیان خلق"   اعلامیه مشترک میدهند، شامل تعداد خیلی محدودی از اعضا و فعالان فعلی و یا گذشته سازمان های  چپ ایران که عمدتا از  فعالان نسل فدائیان خلق میباشند تشکیل میشوند.

 بنابراین، اگر این دو تشکل کوچک جمهوریخواه، گرچه با نیت های مثبت، سازنده  و تحولگرایانه در چنین پروسه ای شرکت میکنند، نمیتوانند بعنوان  سازمان های سیاسی نمایندگی میلیون ها توده های روشنفکر جمهوریخواه سکولار و دموکرات خود را  معرفی نمایند. به همین دلیل هم نبرد جمهوریخواهی آنها به مثابه پیکار دون کیشوت در پیکار با ارتجاع جمهوری اسلامی  از یک طرف و نبرد با شمشیرهای چوبی  در مقابله با  قهقرای ناسیونالیسم افراطی سلطنت گرایی آمریکائی از طرف دیگر میباشد.

 از طرف دیگر باید به استحکام پیوند های مابین نحله های مختلف چپ دموکرات ایران با همدیگر  به میزان به مراتب بیشتری اهمیت داد تا  استخوانبندی هسته مرکزی جنبش دموکراتیک مردمی و همراه آن جمهوریخواهی را از طریق انسجام گسترده تر نیروهای چپ دموکرات سفت تر، منسجم تر،  فشرده تر، رادیکال تر  نموده و سنگینی وزنه نیروهای چپ دموکرات را در پهنای صفوف جمهوریخواهان و ازادیخواهان تحکیم نمود. سیل حرکت کاروان چپ دموکرات باید بتواند هم منفردین چپ، هم کنده شدگان از نحله های دیگر چپ را، و بالاخره در شرایط مناسب بودن نحله های دیگر چپ را به خود وصل نموده و به رودخانه خروشانی در چالش های آزادیخواهانه و عدالت جویانه تحول تبدیل گردد.

سوال اول استراتژیک ما این میباشد که در شرایطی که  روند چالش های سیاسی در کشور به سمت رادیکالیزم توده ای با آرمانخواهی های آزادی و عدالت اجتماعی به  پیش میرود،  استراتژی چپ دموکرات جهت  فرا روییدن به درخت تنومند چپ منسجم با  استخوانبندی  مستحکم چگونه فورمولبندی میشود؟ جوهره شعارهایی که میتواند نیروهای چپ دموکرات را به همدیگر متصل نماید را شاید بشود در سه محور زیرین خلاصه نمود،اولی عبور کامل از نظام جمهوری اسلامی ایران، دومی تحقق کامل آزادیهای فردی و اجتماعی، سومی اینکه چپ ایران از آرمان ها و راهبردهای سوسیالیستی حمایت می نماید.

شاید بشود سازمان های چپ را در ایران به دو قسمت تقسیم نمود.این دو قسمت شامل حزب توده ایران از یک طرف، و دیگرسازمان های متفرقه چپ از طرف دیگر میباشند. منش استراتژیک ما در رابطه با  حزب توده ایران چگونه میتواند به هدف مرحله ای ما در رابطه با گرد آوری همه زیر یک چطر واحد و تشکیل کاروان واحد نیروهای چپ دموکرات فرا روئی نماید؟ همین سوال در مورد نیروها ی سازمان های دیگر پراکنده چپ که خیلی از آنها از نسل های فدائیان خلق میباشند، با همان قوت مطرح میباشد.  در این مورد لازم میباشد برای هر مورد مشخصی راهکارهای  جداگانه ای فورمولبندی نمود. به موازات این تلاش ها باید در نظر داشت که کارکردن در میان نسل های جدیدی که به جنبش سکولار دموکراتیک به سمت گیری های آزادیخواهانه و سوسیالیستی  میپیوندند، به میزان به مراتب بیشتری از درجه اهمیت برخوردار میباشد. صدها هزار نیروی جوان و تحصیل کرده ای که بعد از سال پنجاه و هفت به جنبش فدائیان پیوسته بودند، از فعالین و اعضای سازمان های سیاسی دیگر چپ نبودند که به فدائیان پیوسته باشند.

این چالش و سوال استراتژیک  را همچنین میتوان بصورتی موازی به عرصه جمهوریخواهی بسط داده و باید در مرحله اول این سوال را مطرح نمود که آیا نیروهای سکولار دموکرات ترقیخواه کشور فقط در میان جمهوریخواهان موجود هستند؟ سپس، کدامین سازمان ها و احزاب سیاسی سکولار دموکرات مردمی و مدنی در صفوف اپوزیسیون موجود میباشند که حاضر هستند تا در این عرصه بصورت قدرتمندی در میدان چالش های سیاسی اجتماعی وارد کارزار تاریخی مشترک با نیروهای چپ دموکرات گردند؟ فراموش نکنیم خیلی از این جمهوریخواهان از طرفی دیگر نمیچه دستی بسوی قدرتمداران سرمایه داری کلان جهانی و در راس آن آمریکا دوخته اند. در صورت عدم حضور در صحنه چپ قدرتمند، سمت گیری های آنها بسمت همکاری با امپریالیسم قوت بیشتری خواهد یافت. از این نظر این مساله اهمیتی حیاتی دارد که چپ دموکرات بتواند نقش نیروی محرکه مرکزی را ایفا نماید تا اینکه بتواند انبوه عظیم جمهوریخواهی را در راستای رادیکالیزم مدنی و مردمی هدایت نماید.

در رابطه با چالش اول، اگر سازمان های سیاسی مشخصی امادگی لازم را جهت گفتگو در راستای تکوین پلاتفورم نظری ساختاری واحد را دارا میباشند، این همگامی چگونه به پیش برده خواهد شد؟ اگر رهبری بعضی از سازمان های چپ حاضر به یک چنین همکاری نباشند، آیا ما بحث  و گفتمان نظری ترویجی با بدنه های این سازمان ها را تعطیل می نمائیم، یا اینکه استراتژی تاثیر گذاری بر بدنه های این سازمان ها را بصورت های دیگری تعقیب خواهیم نمود؟

در رابطه با چالش دوم،  آیا دادن اعلامیه مشترک، میتینگ مشترک و عملکردهای مشترک با  سازمان ها و احزاب سیاسی  سکولار دموکرات آزادیخواه باید در دستور کارکرد ما قرار بگیرد تا اینکه این روند در پروسه زمانی لازم به سطح گرد آمدن همه زیر چطر واحد آزادی و دموکراسی فرا روید؟ یا اینکه برای این کار باید با سازمان های واقعی سکولار دموکراتیک و جمهوریخواه ملی مردمی، حول تنظیم منشور حقوق مدنی شهروندی و حتی پیش نویس قانون اساسی جایگزین پسا جمهوری اسلامی ایران  پروژه های پویایی را راه اندازی نمود.

 

دنیز ایشچی

5 آوریل 2019

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

دنیز ایشچی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.