وجه اشتراک این اتفاقات تلاش "برای دوام آوردن و ماندن در روزگار سخت" بود تا "جلوی مرگ رسانه" گرفته شود. گاهی اوقات این تلاشها هم به جایی نرسیده است. همچنانکه تعدادی از کارکنان روزنامه "همدلی" به نقل از مدیران این رسانه، در شبکههای اجتماعی خبر دادهاند روزنامه تنها تا پایان فروردین ماه منتشر خواهد شد.
روزنامهها و رسانههای مکتوب در ایران چند سالی است که برای بقا به آب و آتش زدهاند. گاهی یکی یا دو شماره را به دلایل مختلف منتشر نکردهاند، یا از تعداد صفحاتشان کم کردهاند. زمانی نیز نتوانستهاند مقاومت کنند، در نتیجه همچون روزنامه "همبستگی" تن به تعطیلی دادهاند.
دلایل بحرانی شدن شرایط رسانه در ایران متنوع و متعدد است. بازگشت تحریمها قیمت کاغذ و هزینه چاپ را چند برابر کرد، اقتصاد نابسامان، گلوی روزنامهها و مجلهها را بیشتر فشرد و صفحات آگهیها هر روز کمتر و کمتر شد، تنوع خبرگزاریها و رقبای سرسختی مثل تلگرام و اینستاگرام و توییتر، مخاطبان رسانه های نوشتاری را ربودند، محدودیت و احضار و بازداشت، بسیاری از روزنامهنگاران را مهاجر، ممنوع الکار، در زندان و محدود کرد، بعضی مدیرانی پا به عرصه گذاشتند که بیش از آنکه به دنبال روزنامهداری باشند، به دنبال رانت و امتیاز اقتصادی و سیاسی بودهاند و در نهایت نشریاتی به جای مانده که زیر ماسک اکسیژن نفس میکشند.
اما در چنین وضعیتی، برخی روزنامههای وابسته به نهادها و افراد نزدیک به راس هرم قدرت و نهادهای نظامی، مانند روزنامههای "کیهان" و "رسالت"، همچنان از منابع مالی و حمایتهای مادی و معنوی برخوردارند و تغییر شرایط، تحولی چندانی در وضعیت آنها ایجاد نمیکند
بحران تحریم و کاغذ
کمبود و گرانی کاغذ، از اوایل سال ۹۷ و همزمان با آغاز تحریمهای تازه آمریکا علیه ایران، شرایط سختی را برای رسانهها و کتاب و نشر ایجاد کرده است. تاثیر تحولات سیاسی و بینالمللی تا جایی است که این هفته، اتفاقاتی همچون تحریم سپاه توسط آمریکا و بالا رفتن قیمت ارز و دلار، باعث شد که خرید و فروش کاغذ بعضی روزها متوقف شود.
همچنین به گفته مهدی رحمانیان، مدیر مسئول روزنامه "شرق" در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا، کاغذ هر کیلو نزدیک به دو هزار تومان، امسال به ۱۴هزار تومان رسیده است. یعنی ۷ برابر رشد قیمت تنها در یک سال.
محمد قوچانی، مدیر مسئول روزنامه "سازندگی" هم در مطلبی نوشته که وقتی این روزنامه منتشر شد، قیمت هر کیلو کاغذ نزدیک به سه هزار و ۵۰۰ تومان بود، اما حالا به ۱۶ هزار تومان رسیده است. در نتیجه روزنامه ۳۲ صفحهای به ۱۶ صفحه رسیده و تعداد اعضای تحریریه هم نصف شده است.
این قیمتها البته در شرایطی است که کاغذی در بازار موجود باشد. در بسیاری موارد به دلیل نبود نظارت بر سیستم توزیع و همچنین احتکار کاغذ، مدیران رسانه موفق به خریداری نمی شوند و در نتیجه گاهی پیش آمده برخی رسانهها همچون مجله "صدا" ناچار شدهاند به دلیل فراهم نبودن مهمترین عنصر تولید رسانههای مکتوب، انتشار تولیداتشان را متوقف کنند.
اوایل سال گذشته نیز اختصاص ارز دولتی به واردات کاغذ، زمینه احتکار و سوءاستفاده از این امکان را فراهم کرد. محمد سلطانیفر، معاون مطبوعاتی سابق وزارت ارشاد در مهر ماه سال ۹۷ گفته بود که "دو نفر حدود ۲۴ میلیون یورو برای واردات گرفتند، اما توزیع نکردند. برای آنها پرونده قضایی تشکیل دادیم، ولی به جایی نرسید، چون آنها وجود خارجی نداشتند."
حق نشر عکسGETTY IMAGES
احتکار، گران شدن کاغذ وارداتی و بی کیفیت بودن کاغذهای داخلی روزنامهها را به مرحله سقوط رساندهاند.
بحران زینک و مرکب و چاپ
به جز مشکل کاغذ، قیمت زینک و مرکب هم در چند برابر شدن هزینهها تاثیر داشتهاند. سیستم توزیع سنتی، نیز بر مشکلات افزوده است. قیمت یک زینک ۴.۵ ورقی برای روزنامههای رنگی در سال گذشته به ۴۵ هزار تومان رسید. قیمت مرکب نیز تا کیلویی ۴۱ هزار تومان خرید و فروش شد. این پرش ناگهانی قیمت ها بعد از آغاز تحریمهای یکجانبه آمریکا، تاثیر مستقیمی بر صنعت چاپ و نشر داشته است.
به علاوه، دستگاههای چاپ نیز کهنه و قدیمی شدهاند. ابوالفضل روغنی گلپایگانی، رئیس سندیکای کاغذ و مقوا تابستان پارسال به خبرگزاریها گفته بود که "برخی قطعات یدکی ماشینآلات استفاده دوگانه در صنایع نظامی دارند" و به همین دلیل مشمول تحریم هستند.
بحران آگهی
هر چقدر که شرایط اقتصادی وخیمتر شده است، از حجم آگهیهای رسانهها نیز کاسته شده است. بهمن احمدی امویی، روزنامهنگار در ایران میگوید که "سیستم بانکی و شرکتهای خودروسازی همیشه دو آگهیدهنده عمده رسانهها بودهاند. اما در سالهای اخیر به دلیل کاهش بودجههای تبلیغاتی، دیگر سفارش انتشار آگهی به رسانهها نمیدهند."
ادامه حیات بسیاری از روزنامههای خصوصی در گرو انتشار آگهی است، حالا حذف شدن این بخش از رسانهها به یکی از عمدهترین منابع مالی آنها ضربه زده است.
البته حذف آگهی، هنگام ریاستجمهوری محمود احمدینژاد، شکلی سیاسی و عامدانه به خود گرفت. در دوران دولت او، بخشنامههایی به ارگانهای دولتی ارسال شد که آنها را از ارسال آگهی به روزنامههای منتقد و مستقل منع کرده بود. آنها موظف شده بودند که با روزنامههای همسو همچون "کیهان" و "ایران" همکاری کنند. این موضوع فشار زیادی بر رسانهها وارد کرد.
بحران مخاطب
کاغذ و آگهی هرچند از خطرناکترین عامل مرگ رسانههای مکتوبند، اما تنها متهم این بحران نیستند. از روزی که شبکههای اجتماعی رونق گرفت، از مخاطبان رسانههای چاپی کم شد. براساس آمار سرانه مصرف کاغذ در ایران تنها ۲۲ کیلوگرم است.
عمومی شدن استفاده از تلفنهای همراه و شهروند خبرنگاران موبایل به دست، خیلی زود رسانههای چاپی در ایران و جهان را پشت سر گذاشتهاند. اما نشریات در ایران موفق نشدهاند که با تولید محتوا و برنامهریزی بر روی شبکههای اجتماعی بعنوان ابزار رسانهای جدید، این نقص را جبران کنند.
بحران روزنامهنگار بودن
یکی از مهمترین دلایل این عقب ماندن از بازار جدید رسانه، سانسور و فشار بر رسانهها و روزنامهنگاران است. به جز توقیف پی در پی نشریات منتقد حاکمیت، بسیاری از خبرنگاران باتجربه به ویژه پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸، زندانی و یا احضار شدهاند. بعضی از آنان "ممنوع الکار" شدند و در چندین موج تعداد قابل توجهی از روزنامهنگاران نیز مهاجرت کردند.
انجمن روزنامهنگاری ایران به عنوان نهاد صنفی مستقل روزنامهنگاران، زیر ذرهبین نهادهای امنیتی و قضایی در دورهای پلمپ شد و در دوران جدید فعالیتش -با عنوان جدید- چنان محدود شده است که امکان همکاری و برگزاری دورههای آموزشی برای خبرنگاران با نهادهای آکادمیک بینالمللی را ندارد. دانشگاه خبر وابسته به این نهاد نیز در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد تعطیل شد و دیگر اجازه فعالیت دوباره پیدا نکرد.
به این فهرست باید صدور بخشنامههای محدود کننده رسانهها و تعیین خط قرمزهای متعدد، در کنار شکایتهای فراوان از نشریات توسط دستگاه قضایی را نیز اضافه کرد که نفس روزنامهنگاری ایران را گرفته است.
بحران انحصار
عمومی شدن دسترسی مردم به اینترنت و فعالیت رسانههای خارج از کشور، تا حد زیادی انحصار رسانهای در ایران را شکسته است. با وجود مقاومت برای فیلترینگ بسیاری از شبکههای اجتماعی، همچنان تلگرام، بیشترین کاربر را داراست. بسیاری از مقامات و مسئولان ارشد نیز در توییتر و تلگرام و اینستاگرام فعالند و دیگر نیازی به رسانههای نوشتاری برای انتقال پیام خود نمیبینند. این اتفاق، موازنه در اطلاعرسانی و سیاست را تغییر داده است.
با این حال، شکل دیگری از انحصار نیز با تولید روز افزون رسانه ایجاد شده است که هر نهاد و وزارتخانه دست به تولید رسانه و وبسایت و خبرگزاری زد.
بهمن احمدی امویی، روزنامهنگار میگوید که "در دوران ریاستجمهوری محمد خاتمی، در سال ۸۱، با این استدلال که صدا و سیما با دولت وقت همکاری نمیکند، وزارتخانههای مختلف به سمت تولید رسانه رفتند. این موضوع هر چند کمک کرد کارهای دولت بازتاب پیدا کند، اما سبب شد که بسیاری از خبرنگاران روابط عمومی ارگانها شوند."
به عقیده او، کار کردن شیفت صبح در یک خبرگزاری و عصر هنگام در روزنامهای دیگر، بر کیفیت کار روزنامهنگاران تاثیر می گذارد.
او اضافه میکند که "بسیاری از مقامات حاضر نیستند که با روزنامهها و مجلات مصاحبه کنند و ترجیح میدهند با رسانه نهاد خودشان گفتوگو کنند. مسئولان قوه قضائیه با رسانه وابسته به این قوه صحبت میکنند و سایرین به همین نحو. در نتیجه رسانهها از محتوا خالی شدهاند."
مجموعه این شرایط، رسانهها در ایران را در شرایط بحرانی قرار داده است. این مسائل حتی دامن روزنامههایی چون "ایران" و "همشهری"، وابسته به دولت و شهرداری تهران را هم گرفته و آنها با خطر ورشکستگی روبرو هستند. روزنامه ایران با نزدیک به ۵۰۰ نفر و همشهری با ۱۴۰۰ نفر نیرو به تعدیل کارکنانشان روی آوردهاند تا بلکه از سیلی که به جان رسانهها افتاده است جان به در ببرند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید