برخی به ویژه در میان افکار عمومی منطقه، همین قدرتها از جمله ائتلاف نظامی ناتو را در پدید آمدن وضعیت امروز لیبی سرزنش میکنند. این کشور زمانی با آموزش و بهداشت رایگان و ثبات نسبی ناشی از قدرت معمر قذافی، مقصد فقرایی بود که از مرکز و شرق آفریقا به سودای زندگی بهتر از کشورهایشان گریخته بودند. اما از زمانی که هفت سال پیش، قذافی توسط مخالفان خشمگین و با کمک نظامی ناتو سقوط کرد، لیبی روی خوش به خود ندیده.
آنچه وضعیت لیبی را در روزهای اخیر با پیچیدگی تازهای روبهرو کرده، تغییر نظر آمریکا در حمایت از یکی از طرفهای درگیر است. روز جمعه کاخ سفید بیانیهای صادر کرد و تایید کرد که دونالد ترامپ رئیسجمهوری این کشور با ژنرال خلیفه حفتر، فرمانده نظامیان شرق کشور تلفنی صحبت کرده است. این مذاکره، حمایت تلویحی آمریکا از ژنرال حفتر تلقی شد و موجب شد تا ساکنین طرابلس علیه این کار ترامپ تظاهرات کنند
ژنرال حفتر در حال نبرد با دولتی است که از سوی سازمان ملل حمایت میشود، اما بر سراسر کشور کنترل ندارد. طرفداران او امیدوارند که بعد از سقوط طرابلس، او بتواند با مشت آهنین به فعالیت صدها گروه شبهنظامی پایان دهد و کشور را به زیر سلطه خود درآورد.
اما مخالفین حفتر میگویند که او یک نظامی خودکامه است و اگر به شخص اول مملکت تبدیل شود و در عین حال موفق شود که به جنگ داخلی پایان دهد، دیگر از نردبان قدرت پایین نخواهد آمد و رویای دموکراسی لیبی، دود میشود؛ درست شبیه به وضعیتی که در کشور همسایه یعنی مصر به وجود آمد و فیلد مارشال سیسی تحقق خواستههای دموکراتیک انقلابیون میدان تحریر قاهره را به یک آرزوی دستنیافتنی تبدیل کرد.
در این میان قدرتهای غربی و کشورهای منطقه، منافع گوناگون و گاه متناقضی در لیبی دارند که موجب میشود با حمایتهایشان از یکی از طرفهای درگیر، بر پیچیدگی معادلات بیافزایند. خطکشیهای ژئوپولتیک خارجیها در لیبی به دلیل شرایط اسثنایی این کشور -به ویژه درآمد نفتی - نقشه درهمتنیده چندلایهای است که خود نیاز به مرزگشایی دارد.
به همین دلیل است که در اوج مخالفتهای برخی قدرتهای غربی با حمله نظامی ژنرال حفتر به طرابلس، ناگهان خبر مکالمه تلفنی دونالد ترامپ با او برای برخی حیرتانگیز است. آقای ترامپ با این کار استراتژی وزارت خارجه کشورش و موضعگیری مایک پومپئو، وزیر خارجهاش را عملا نادیده گرفت. یا به بیان دیگر، تغییر داد.
حق نشر عکسGETTY IMAGESImage captionژنرال حفتر در ماههای اخیر سفرهای دیپلماتیک قابل توجهی انجام داده است
ژنرال حفتر تا همین جا در دیپلماسی یارگیری بینالمللی، عملکرد بدی نداشته. یکی از مهمترین حامیان جهانی او تا امروز، روسیه بوده. مسکو که حتی در زمان قدرت قذافی نیز در لیبی منافع اقتصادی داشت، به شکل محتاطانه با "دولت وفاق ملی" که به ابتکار سازمان ملل در طرابلس تشکیل شد موافقت کرد، اما تاکید داشت که در عمل، ژنرال حفتر و متحدینش در مجلس نواب لیبی که در شهر طبرق حکومت تشکیل دادند، بخش مهمی از کشور را کنترل میکنند.
روسیه علاوه بر منافعی مانند قرارداد گاز که میتواند قدرت این کشور را در بازار گاز اروپا، بیش از امروز تثبیت کند، به دنبال تاسیس یک پایگاه نیروی دریایی نیز در جایی مانند طبرق است. اگر این ایده اجرا شود، حضور نظامی روسیه در دریای استراتژیک مدیترانه، به سوریه محدود نخواهد بود.
خلیفه حفتر از شطرنج خاورمیانه نیز غافل نیست. او اندکی پیش از حمله سه هفته پیش به طرابلس، به عربستان سعودی سفر کرد. بخشی از نیروهایی که در ارتش حفتر میجنگند، سلفیهای مدخلیون هستند که ریشه مذهبشان در عربستان است. علاوه بر این، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان نیز در تلاش گستردهای است تا هر چه بیشتر حمایت کشورهای سنی عربی را به دست بیاورد. برای او، یک ژنرال قدرتمند در لیبی یکپارچه، متحدی ایدهآل است؛ به ویژه اگر این ژنرال برخلاف سلفش، با آمریکا رابطه خوب داشته باشد.
انگیزههایی مشابه، عبدالفتاح سیسی را نیز به ژنرال حفتر نزدیک کرده است. مصر در کنار امارات متحده عربی، از دیگر حامیان مهم ژنرال حفتر محسوب میشود.
در اردوگاه مقابل، فائز سراج، نخستوزیر لیبی که دولتش از حمایت سازمان ملل برخوردر است نیز منفعل نبوده و به شکل فعالانهای در یارگیری بینالمللی حضور دارد. پشت او به قدرتهای اروپایی مانند بریتانیا و فرانسه و استمعارگر سابق لیبی یعنی ایتالیا گرم است. متحدین اروپایی فائز سراج از او یک خواسته بزرگ داشتند و او این ماموریت را به خوبی انجام داده: متوقف کردن موج پناهجویان آفریقایی که از سوی لیبی خود را به ایتالیا میرساندند.
اگرچه دولت فائز سراج با انتقادهای گسترده سازمانهای حقوق بشری برای شکل برخوردش با پناهجویان روبهرو بوده، اما با کمکهای مالی ایتالیا و در همکاری تنگاتنگ به نظامیان اروپایی در دریای مدیترانه، یکی از شاهراههای عبور پناهجویان از آفریقا به اروپا را مسدود کرده است.
در میان اروپائیان، بریتانیا در زمان حمله خلیفه حفتر به طرابلس، خیلی زود قطعنامهای تهیه کرد تا در شورای امنیت مطرح شود. در آن قطعنامه ژنرال حفتر محکوم شده بود و از او خواسته شده بود که درگیری و پیشروی را متوقف کند. این قطعنامه یک مخالف قاطع داشت: روسیه. و به همین دلیل نیز هرگز تصویب نشد.
دو کشور فرانسه و ایتالیا اما هر دو در لیبی نفوذ قابل توجهی دارند و در تماس مداوم با گروههای مختلف مخالفان به سر میبرند. هر دوی این کشورها در تلاشند تا با اعمال نفوذ در لیبی، موقعیت منطقهای و وجهه تاریخی خود را از دست ندهند. این موضوع به حدی برای این دو کشور مهم است که ژانایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه بعد از دیداری با همتای ایتالیاییاش گفت: "بدون یک توافق قاطع میان فرانسه و ایتالیا، حل مشکل لیبی ممکن نخواهد بود."
موضع فرانسه بیشتر به یک ژست بیطرفی شباهت دارد که با اتهامات و سوءظن فائز سراج همراه است. اصرار پاریس بر بیطرفی آنقدر جدی بود که امانوئل مکرون رئیسجمهوری این کشور حدود دو ماه پیش، خلیفه حفتر و فائز سراج را به کشورش دعوت کرد تا با هم مذاکره کنند.
حق نشر عکسAFPImage captionبا ابتکار مکرون، ژنرال حفتر (راست) با فائز سراج (چپ) در پاریس ملاقات کرد
آنچه در نگاه حکومت مورد تایید سازمان ملل در طرابلس از این اقدام مکرون به یاد مانده این است که فرانسه به نخستین قدرت اروپایی تبدیل شد که حفتر را به اروپا دعوت کرد. بماند که دستکم در یک مورد در جریان درگیری نظامی نیروهای ژنرال حفتر با شبهنظامیان اهل چاد در جنوب لیبی، فرانسه در حمایت از حفتر به حملاتی هوایی دست زد.
فرانسه اما حمایت از حفتر را رد میکند. واقعیت این است که برای این کشور اصولا حمایت از حفتر آسان نیست. تقریبا تمامی کشورهای اروپایی از حکومتی دفاع میکنند که در طرابلس و با حمایت سازمان ملل تشکیل شده است. موضع اتحادیه اروپا نیز حمایت از فائز سراج و توقف فوری و کامل هرگونه درگیری است.
اما ژنرال حفتر نه تنها به این درخواستها توجهی نکرده، بلکه عملا با یک عملیات نظامی دور از انتظار، چشمانداز گذار مسالمتآمیز لیبی به سوی حکومتی مدنی و دموکراتیک را به کلی مخدوش کرده است. برخی ناظران میگویند که علت اصلی این رویکرد حفتر، سهمخواهی از آینده لیبی است که قرار بود هفته گذشته (در روزهای ۱۴ تا ۱۶ آوریل) درباره آن تصمیمگیری شود.
حفتر اصرار دارد که در آینده لیبی باید نقشی مهم داشته باشد. مخالفانش به ویژه در دولت مورد تایید سازمان ملل در کابینه فائز سراج، زیر بار این خواسته نمیروند. آنچه تا امروز به آنها اعتماد به نفس کافی برای مقاومت در برابر ژنرال حفتر میداد، قدرتهای غربی و حمایت سازمان ملل بود. این حمایت با توجه به تعدد قابل توجه شبهنظامیان در طرابلس و ناتوانی فائز سراج در یکچپارچه کردن کشور، تا کی ادامه خواهد یافت؟ پاسخ به این پرسش آسان نیست. اما دستکم در مورد آمریکا، مکالمه دونالد ترامپ با ژنرال حفتر، مهمترین زنگ خطر برای دولت مستقر در طرابلس است.
تا همین جا، کشورهایی مانند عربستان، مصر و امارات، با استدلال ضرورت بازگشت امنیت و حفظ یکپارچگی لیبی، اهمیت مقابله با داعش و اسلامگرایان و همچنین لزوم پایان دادن به بیقانونی گسترده و بازار سیاه اسلحه در این کشور، از ظهور یک چهره نظامی اصلی مانند حفتر حمایت کردهاند. او از حمایت روسیه نیز برخوردار است و موفق شده دستکم با فرانسه روابط خوبی برقرار کند.
اگر استدلالهای مشابه، آمریکا و چه بسا کشورهای بیشتر اروپایی را قانع کند، لیبی میتواند پایان جنگ را در ازای به قدرت رسیدن یک ژنرال قدیمی تجربه کند. چیزی شبیه به وضعیت مصر و عبدالفتاح سیسی. یا همان گذشته نه چندان دور با قذافی. اما رسیدن به آن نقطه همچنان راه دشواری است که در خلال آن باید تکلیف دهها گروه شبهنظامی که برخی از آنها در این هفت سال به قدرت قابل توجهی دست یافتهاند، روشن شود.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید