رفتن به محتوای اصلی

برای گرامیداشت روز سازندگان جهان، تضاد آخوند و قرآن با نان و خرد انسان
27.04.2019 - 16:33

برای گرامیداشت روز سازندگان جهان

+

تضاد آخوند و قرآن با نان و خرد انسان

 

پیش از همه باید بگویم آزادی عقیده و وجدان امری حقوق بشری ست و من در این تنقید و تحلیل عینی و تاریخی از مضار و تناقض دین با دانشورزی انسان که بیشتر متوجه فساد و خودکامگی مذهب دولتی آخوندهاست، با هیچکدام از عقاید ابراهیمی و... و باورمندان آنها سر سوزنی ستیز نداشته و ندارم. بل سره کردن سوژه بیشتر متوجه تضاد بنیادی آخوند و قرآن، با نان آوران بی نان و اصولا "خرد انسان"است که اینگونه نقدها بیش از همه از دید عقلی به جایگاه انسان کارورز مفید، بی حقوق و بی ارج برمی گردد، و همچنین ناگزیری او در کشف پیچیدگی نارسائی ها، اجتناب ناپذیری شناخت دردها، پی بردن به نیرنگ دشمن ها، الزام پویائی ها و نیاز پیوسته به جویندگی در راه هستی شناسی آگاهانه است که می باید همیشه کوره راه های فراروئی ها را با اعتماد به کنش و واکنش خویش روشن کرده، خستگی ناپذیر بجوید و پیگیر راه بودن و شدن را بپیماید. ولی او در ایران ولائی، با فرامین قرآنی و حکومت مذهب سالار فرانسانی نمی تواند مستقل باشد و برپای خرد تجربی خویش بایستد، با کاروان دانش و علوم اجتماعی همگام شود و از مسیر شکوفائی تاریخی بدورنماند، چون نان و زمان فراگیری دانش انسانمدار ندارد. وزین روست که این مقاله در برابر دیدگاه های ایستا و ابدی دین و ملاها قرارگرفته و بی گمان در پی روشنگری ها و مرزبندی های شفاف است، تا راه فردای خویش نوعی را در برابر تک محوری قرآن پناهان بجوید و بیابد.

 

از همینرو، نقد آزاد اصالت وحدت یا توحیدگرائی، و سمتگیری بسوی اصالت وجود یا هستی گرائی، این دو پدیده تاریخی متقابل، متضاد و سازش ناپذیر ضروری اند. چراکه اجرای عملی دومی در زندگی انسانی، سیاست اجتماعی، اقتصاد برابریساز و در جهان بینی مادی برای تحول زندگی کارگران و نوع انسان رنجبر و جستجوگر این شیوه یگانه ابزاری لازم، محکم و تحول بخش است. هرکسی بخواهد به حقایق دنیای بیرون از ذهن ملاها و بنیادگرائی های آنها بپردازد و علیه سرکوب خودمدیریتی زندگی خویش و همنوعان طبقاتی اش چاره ای بجوید، او ناگزیرشده و خواهددید که در پایه "هستی شناسی" میان کار و فقر از یکسو، قدرت و ثروت از دیگرسو یک منشأ مستقیم برتری ناموزن بر اساس دید جبرگرائی "توحیدی" یا همان سرنوشت پذیری رابطه ناخوان هست، که آن دیدگاه میان انسان ها اجبارا تفاوت می گذارد؛ و راه حل زدودن نابرابری ها و تبعیض ها را به خدا و آخرت او می سپارد. شکاف دردناک و پرناشدنی ایکه انسان ها را به دودسته ی دارا و ندار درجه بندی کرده، و همچنان متفاوت در خلقت زمینی می داند.

 

درین مکتب، حکمت و راستای شگفت انگیز مومن بودن، برابر با سنت برده پروری و برده شدن می باشد، حقیقت این است که ملا بسان سرمایه دارها جزو داراها و کارگر و زحمتکش جزو ندارهاست. تمایزی که اجر و پاداش هریک از آنها نیز با خدای آگاه و داناست که چگونگی آن نیز براساس "معاد نسیه" موکول شده است. و همگی می دانیم که دگرگونی چنین سرنوشت تبعیض آمیزی در جوامع طبقاتی و سرمایه سالاری نه به عهده ی خود انسان محروم و مظلوم و مبارز، بل بیاری رحمت خدا و در روز قیامت اوست.

 

و ما می دانیم که دسترسی به دانش، جز با داشتن کار و نان و آزادی میسر نبوده و نیست! و لزوما نیز این خلاء از تضاد فلسفه ی داشتن نان و به تبع آن امکان آموزش و راه فراگیری "خرد" برای خودباوری( کارگران) است که پشتگرمی و نیروگرفته و می تواند برپاخیزد؛ به نقش آگاهانه ی خود در این روند بلند و دگرگونساز تاریخی پی برد؛ و در همان آغاز راه هم می باید منافع طبقاتی خود را از توحید سرنوشت ساز ابدی یکبار برای همیشه جدابیند و جداکند. متوجه آگاهیرسانی عقلی به کارکرد اجتماعی طبقاتی خود شود تامگر برای به سازی شناخت و سرزنده سازی زندگی نوع انسان و اینکه چکاری می باید بکند تا که اوی نوعی همچنان اسیر و ستم سهم و کارمزد نماند راه چاره بیابد و بتواند به اراده و اداره ی مستقل زندگی سیاسی اقتصادی خود و نوع انسان دست یازد. و بداند چرا آخوند، قرآن و خدا نمی گذارد و نمی خواهد انسان به اصالت وجود مستقل، تاریخی و محصول کار تدریجی خود و همدردان طبقاتی اش تکیه، باور و اعتماد آورد و از آن بهره مندباشد که نیست!؟ و چرا نباید در برابر بازتاب دیدگاه ها و تحکم قرآن وامانده ی ملاها خردمندانه نایستد؟ احکام ازلی و ابدی ایکه هرگز بضرر زورمداران، سرمایه سالاران و آخوند جماعت نبوده و نیست؛ اما همیشه ویرانگر هستی کارگران و زحمتکشان بوده و هست!

 

زیراکه: ملای سرور، برگزیده و نماینده خدا در روی زمین است، اوست که می باید به کنکاش اجتماعی و رهائی بخش ( کارگر) بنام خدا، مصلحت نبوت، روز معاد، و یافتن عدل را بدست امامت عصر و نمایندگان خود خدا بسپارد و دین دولتی می سپارد. حکومت الهی ایکه همین آخوندهای معرف آن باشد! و نتیجه هدایت رهبری الهی اش نیز همین فرجام ناگواری ست که ولایتمداری برایمان ببارآورده است! فقر مالی، بی خردی گسترده و سرکوب مقاومتی که بدرازای تاریخ 40 ساله ی آخوندیسم نعره ی مستانه می زند. سیاست توحیدی و یک اقتصاد انگل مذهبمداری ایکه لااقل در این چهل سال روشن و آشکارکرده است که هرگز با ساختار انسانگرائی و هستی آزاد و پویای کارورزان دمخورنیست و جور هم درنمی آید. و این طبیعی ست که دین دولتی پیوسته توانسته و بتواند پدیده های ضدبشری ساختار خود را توسط توضیح توحیدی و نبوت ذهنی، سرگم تر و مات تر کند و کرده است، چنانکه گوئی انسان کارورز تنگدست و مومن می باید مقصر این همه ویرانی ها باشد نه نظام قرآنی! و کارگران می باید در برابر توهم و تحقیر توحیدگرائی اسارتگر همچنان مطیع باشند و امیدوار! در حالیکه دیریست کارگران می دانند که او جز با آگاهی و خردی انسانی، آنها نمی توانند چاره ای برای حل ناگوارائی های زندگی خود برابر دین و سرمایه بیابند.

 

همچنین در این تضاد تاریخی، تفاهم آخوند و قرآن با نداشتن نان و خرد خودباور، ناشی از جبرگرائی اصالت وحدت و یا حکمت الهی ست که در واقع مصیبت نداری و تلخی نابرابری ها را به اصالت عزم الهی نسبت داده و با این آسان سازی، ناسازگاری های تلخ هستی تنگدستان را خفه و پنهان نموده و بسود سروری سرمایه و مکنت زمینی آخوندها که یاوران ثروتمندان بوده و هستند بکار زندگی مرفه آنان گرفته ؛ و همو هم راه شکوفائی خرد و توان نوع انسان را مسدودکرده و به هرگونه از برتریجوئی های مذهبی و ملی یاری می دهد تا بال خودخواهی را بی رحمانه تر بگشایند.

 

خرد، اهرم بیداری ست؛ یاوری که جز دانش انسانمدار نامی نداشته و ندارد و دنیای واقعی و بیرون از ذهن همه ی ما، جز محصول حرکت مستقیم کار دگرگونساز، خرد انسانی و تلاش های او و طبیعت در پس میلیاردها سال گذشته نیست. دانش تاریخی ایکه امکان آموزش آن در شرایط کنونی، تنها با داشتن کار و نان و آزادی لازم و کافی ست که از "وجود فرضی" پا به وجود عینی می گذارد. یعنی: "خرد" می تواند فرصت پیدائی دانش فردی، همگانی یا اجتماعی طبقاتی هدفمند بیابد. و در چنان فرضی، بی گمان می تواند بی تبعیض و بی دادن تفاوت به نیازمندان، امکان دسترسی به خرد دانشمدار را به نوع انسان بدهد و می دهد. و هم او می باید با دریافت واقعی و بازتاب های پیگیر کنش و واکنش های کلان تجربی، پرسشگر و جوینده بر موجودیت هستی عینی و تاریخی نگاهی زمینی داشته و یا علیه ساختار سیاسی اقتصادی واقعی و مرگبار دیدی منتقد و همراه، و یا مخالف و ناهماهنگ و ستیزه جو داشته باشد.

از دید من چنین وسیله و فلسفه ای برای بینش انسانی و درک درست از تضاد طبقاتی و همزمان کوشش آگاه، مردمی و بسود طبقه کارورز می باید وجود سیستماتیک و کلان داشته باشد که نه تنها در ایران پس از ولائت که در اغلب نقاط جهان سرمایه سالاران اعمال وجود کند که نکرده، و پیوند فراملی بیابد، که نداشته، تا مگر کارگران جهان بتوانند آموزش خردورزی را فراایدئولوژیک ـ مذهبی بیآموزند و دریابند که دردا اغلب درنیافته اند؛ و به ارزشمندی پایگاه دگرگونساز اجتماعی طبقاتی خویش پی برند که کمتر برده اند؛ و از همینرو کار و تلاش آنها هیچگاه بسود هستی خود و سازندگان زندگی که کارگران جهان باشند هموارنشده و از همه بدتر چگونگی دسترسی و استفاده ی نیروی کار از تولید اجتماعی خویش، نه در اختیار خود آنها، بلکه توسط دکانداران دینی و سرمایه سالاران بهره کش جیره بندی مزدی شده و می شود. همچنین داشتن خرد سیاسی و دانش اقتصادی طبقاتی و بکارگیری آن در یک ساختار سیاسی ـ کارگری، پیش از همه می تواند آخوند دینفروش و وابسته به اقتدار سرمایه را به میدان کار مفید بکشاند، به او نقشی درخور در تولید و خدمات مفید اجتماعی دهد، و چنان او را محدود در روابط کار سازنده مطیع بسازد که نه تنها وظیفه کاری داشته باشد، همچنان بتواند خود را مسئول تقسیم برابر حق زندگی ببیند، و دست از سفره اجتماعی برداشته و بیش از این مفتخوری نکند.

 

آنهم آخوندی که در طول تاریخ و بسان شاهان قلدر همیشه خواسته و می خواهد بدون تآثیری بر تولید اجتماعی به سادگی و سرشاری نان چرب و نرم اش را بدست آورده؛ و قرآن و دستورات الهی و پیامبری هم بیاری اش شتافته و خرد انسان ندار و ساده دل را به بردگی و کلاهبردار ملاجماعت سپرده است. آیا (خردِ انسانِ باورمندِ همیشه مقصر) است که او را در شناخت دشمن اش بدلیل انقیاد فوق بشری از " فرمان و حکمت خدا" چنین ناتوان کرده و درمانده گشته، و کاخ های ملاها و شاهان را ساخته و خود را به زیر ضرب "باور بردگی" دین و آخوند به بدبختی کشانده، و تفکر اثباتی و انتقادی خویش را از ناسازگاری انسان با تبعیت از خدا، قرآن و آخوند و... در طول تاریخ 1400 پیوسته فلج کرده و همچنان که می دانیم از دوران صفوی تا همین استبداد دین دولتی ولائی، انسان کارورز و مفید را گرفتار جهل مذهبی کرده و خفقان توحیدی او را بدار گرسنگی و بیکاری و چپاول می کشد. وچرا و تاکی!؟

 

بنابرین تکرار می کنم که من با عقیده مندی و بی عقیدگی آدم ها مشکل نداشته و ندارم و با آزادی عقیده و وجدان همراهم و هرگز هم باور مکانیکی به رد ادیان نداشته و ندارم و فکرمی کنم تنها توان مادی و خرد انسانمدار است که روزی خواهدتوانست آگاهانه پا به پایانه بقای ادیان ابراهمیمی و ... بگذارد. تا زمانی که انسانجهانشمول نتواند نابود کننده اشکال ظالم و ابعاد ظلم و ریشه کنی بهره کشی انسان از انسان شود، دین پابرجاست و نوع انسان هم هرگز پی به راز سلامت اندیشه ورزی انسانی، اهمیت صلحجوئی، زندگی مسالمتگرائی و ارزش برابریخواهی نخواهد برد و تا آن زمان انسان ها بسان درندگان و بفرمان سرمایه و ادیان و فریبکاران ناسیونالیست و فاشیست و راسیست همدیگر را بخاطر قدرت و ثروت و برتریجوئی دریده و خواهند کشت. بد نیست به هنر رهبر دین دولتی در خردکشی او بدلیل ژرفای فقر، و به دامنه ی بی سوادسازی مردم توسط نظام او نگاهی بیفکنیم*.

بهنام چنگائی هفدم اردیبهشت 1398

 

*علی خامنه‌ای باز هم رکورد زد!

مرکز پ‍ژوهش‌های مجلس با انتشار گزارشی اعلام کرد در سال تحصیلی ۹۶-۹۵ تعداد دانش‌آموزان بازمانده از تحصیل ۹۱۱ هزار و ۷۴۷ نفر بوده است. بنا‌ به این گزارش ۹ میلیون بی‌سواد در کشور وجود دارد. در این گزارش استان سیستان و بلوچستان دارای بیشترین تعداد دانش‌آموز بازمانده از تحصیل معرفی شده و نبود دسترسی به امکانات آموزشی و فقر به‌عنوان اصلی‌ترین دلیل بازماندگی از تحصیل عنوان شده است

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.