رفتن به محتوای اصلی

خطر جنگ آمریکایی و اپوزیسیون ایرانی
27.05.2019 - 14:45

خطر جنگ آمریکایی و اپوزیسیون ایرانی

شاخص های آماری در این مورد نمودار خیلی بدی را نشان میدهند. متاسفانه تا آنجائیکه من به یاد میاورم صد در صد مواردی که قدرتمداران حاکمه بر آمریکا تدارک حمله نظامی برای نابودی کشورهای دیگر و تعویض حکومت ها را داشته اند، آنها چنین جنگ های خانمانسوزی را به راه انداخته  کشتارها و ویرانی های بیسابقه ای را موجب شده اند.  بعد از جنگهای داخلی آمریکا و جنگ های جهانی اول و دوم، میتوان به جنگ ویتنام، جنگ کره، به راه اندختن حکومت نظامی و کودتا در دهها کشور آمریکای لاتین، آفریقا، آسیا که منجر به کشته شدن میلیون ها نفر انسان انجامید و بالاخره در عرض پنجاه سال گذشته جنگهای در افغانستان، عراق، پاناما، سوریه، لیبی اشاره کرد که خود آمریکا مستقیما انها را به راه انداخته است. اینجا ما جنگ هایی را که آمریکا به صورت غیرمستقیم راه انداخته است، مانند جنگ یمن، کویت، سودان، سومالی و غیره را به کناری میگذاریم. دولت آمریکا  تنها دولتی میباشد که با انداختن بمب اتمی موجب کشتار صدها هزار نفر در ژاپن گشته  و هنوز هم استفاده از آن را  توجیه می نماید.

آری، "لاک هید مارتین"، "بوئینگ"، " رئیتیون"، "جنرال داینامیک" و "نورتورک گرامان" و شرکت های تولید کنند نظامی آمریکا باید دائما در چرخش باشند و تولید نمایند. بازار مصرف داخلی آمریکا با تیراندازیها و کشتارهایی که در کوچه ها، خیابانها و مدارس آمریکا صورت میگیرد، به هیچ وجه کفاف گرسنگی سیراب ناپذیر سودجویانه این شرکت ها و شرکت های مشابه را نمیکند. باید سلاح هایی که به کشورهایی مانند عربستان سعودی، عراق، کویت و غیره سرازیر میشوند، سریعا به مصرف برسند تا که جای خالی آنها با تولیدات جدید پر گردند و چرخه تولید این کمپانی ها در چرخش دائمی باشند.

اگر دونالد ترامپ را نماینده بخش داخلی سرمایه داری سنتی محافظه کاری بدانیم که زیاد میانه چندانی با فرار سرمایه های آمریکائی به اقصا نقاط دنیا جهت سرمایه گذاری و ایجاد اشتغال در آن کشورها و گسترش قشر متوسط در  کشورهای خارجی ندارد، بیشتر خواهان تقویت سرمایه داری تولیدات صنعتی و کشاورزی داخلی میباشد، به موازات آن  میانه خیلی نزدیکی با صنایع نفتی نظامی داشته و از این بخش از قدرتمداری حاکمه بر آمریکا بشدت حمایت مینماید. وی بارها و بارها با وجود اشاره به لغو شدید حقوق بشر و قتل و جنایت در عربستان سعودی، شیوخ حاکمه بر عربستان سعودی را دوستان استراتژیک خویش خطاب کرده و گفته است که چون دولت عربستان صدها میلیارد دلار مهمات از کشورشان خواهد خرید و عربستان حاضر به افزایش تولید نفت جهت حفظ توازن عرضه و تقاضا در بازار بعد از تحریم های ایران و ونزوئلا میباشد.

به موازات خصلت تجاری و سوداگرانه دونالد ترامپ، قدرتمداری سرمایه داری کلان در آمریکا، اشخاصی مانند "مایک پامپئو" و " جان بالتون" را بعنوان تیم ایشان تعیین نموده اند. نمایندگان هارترین و جنگ افروزترین جناح قدرتمداری آمریکا، امروزه مشخصا بر علیه ایران بر طبل جنگ  میکوبند. طبل جنگی که در منطقه نواخته میشود، به میزان خیلی خطرناکی میتواند ویرانی ها و کشتارهای کم سابقه ای را با خود به همراه داشته باشد. در این مورد اپوزیسیون سیاسی ایران چه مواضعی را اتخاذ میکنند؟

تنها ارتجاع حاکمه بر جمهوری اسلامی ایران از یک طرف و جناح نفتی، مالی و نظامی حاکمه بر آمریکا از طرف دیگر از کوبیدن بر طبل جنگی بهره می برند. آنهاییکه در ایران از طریق کشتار فرزندان مردم با تفصیل ارتجاعی فرستادن آنها به بهشت، به سرکوب هر گونه حرکت مدنی و غارت ثروت های ملی مردمی می پردازند، و آنهایی که با ویرانی کشورها و کشتار مردم آنها جیب های سرمایه داری کلان نفتی، مالی و نظامی را پر می نمایند، از طریق تجارت و سوداگری جنگی سودهای کلان و هنگفتی را میبرند.

سازمان ها و تشکل های مردمی مدنی

زخمهای مردم ایران از جنگ هشت ساله با عراق هنوز  التیام نیافته اند. خانواده ای در ایران وجود ندارد که بصورت مستقیم یا غیرمستقیم از این بابت داغدار نباشد. صدای بمب افکن ها و ویرانی های ناشی از آن هنوز در خاطره ها تازه میباشد. هیچ خانواده ای از مردم عادی خواهان جنگ نیستند و همگی خواهان راه حلی مسالمت آمیز برای خروج از بحران جنگی مابین طرفین از طریق مذاکرات میباشند. از این بابت نه تنها دهها میلیون مردم ایران یکصدا خواهان صلح  میباشند، بلکه تمامی تشکل ها، سازمان ها و نهادهای مدنی و مردمی با نگرانی پرچم صلح را برافراشته اند.

احزاب چپ دموکرات، جمهوریخواهان سکولار و دموکرات

احزاب متنوع چپ دموکرات و جمهوریخواهان سکولار و دموکرات با احساس مسئولیت تاریخی در مقابل موضعگیری ها و تصمیمات خود، در قبال دهها میلیون  مردمی که در ایران زندگی میکنند، مسئولانه پرچم صلح و یافتن راه حل صلح آمیز را برافراشته اند. تنها در شرایط صلح میباشد که اتحادیه های کارگری میتوانند شکل بگیرند، جنبش های مدنی معلمان، دانشجویان، زنان، نویسندگان و روشنفکران و جنبش های دموکراتیک مشابه  میتوانند پا گرفته و بنیه های ساختاری سیاسی مدنی پسا جمهوری اسلامی را پی ریزی نمایند.

احزاب ناسیونالیستی افراطی

احزاب ناسیونالیستی تندروی ایرانی، از سلطنت طلبان پان ایرانیست گرفته تا احزاب ناسیونایستی افراطی مناطق مختلف ایران، مانند کردستان و بلوچستان و غیره، تنها راه به دست آوردن قدرت سیاسی مطلق منطقه ای و سرتاسری  را از طریق سرنگونی جمهوری اسلامی ایران توسط ائتلاف آمریکائی، عربستانی و بی بی نتنیاهو ممکن میدانند. به همین دلیل، آنها به موازات سکوت معنی دار در این مورد، با حساسیت شدیدی در مقابل هر گونه انتقادی نسبت به عملکردهای منطقه ای آمریکا و اقمارش عکس العملی  نشان میدهند. جالب اینجاست که پان ایرانیست های سلطنت طلبی که خواهان سلطه گری بر بعضی از جمهوریهای مستقل همسایه ایران میباشند، از  همان پروژه آمریکائی حمایت مینمایند که احزابی که میخواهند تجربه پروژه کردستان عراق را در ایران پیاده نمایند  و فکر طلاق از ایران را در سر دارند، همگی از کیسه عربستان سعودی و اقمارش میخورند و با سلاح ها و سربازان آمریکائی  خواهان سرنگون کردن جمهوری اسلامی ایران  از طریق جنگ خانمانسوز منطقه ای میباشند.

احزاب چپ  تند رو سنتی

این جریان ها با نیروهای اندک خود،  از یک طرف میخواهند از طریق  انقلاب توده ای به رهبری خودشان جمهوری اسلامی ایران را سرنگون بکنند، از طرف دیگر ضدیت و کینه سیاسی آنها نسبت به احزاب سیاسی دیگر اپوزیسیون، کمتر از نفرت آنها نسبت به جمهوری اسلامی ایران نیست. برای آنها نقش امپریالیسم در تحولات منطقه و تحولات تحولات سیاسی ایران، یک پدیده ناملموس و فرعی میباشد.  لذا، وقتی خطر حمله نظامی آمریکا به ایران به یک احتمال جدی تبدیل میگردد، آنها از فرط سرگیجه گی، خط حمله خود را نه متوجه جمهوری اسلامی ایران، نه متوجه قدرتمداران جنگ افروز بلوک آمریکائی در منطقه، بلکه متوجه جبهه صلح، دموکراسی و آزادی، از قبیل احزاب چپ دموکرات و جمهوریخواهان سکولار و دموکراتیک مینمایند. آنها صلح طلبی را مترادف با حمایت از جمهوری اسلامی ایران معرفی می نمایند. با این تعریف، جنگ افروزی را تنها به ضرر جمهوری اسلامی ایران معرفی مینمایند.

سازمان های سیاسی ارتجاعی و خودفروخته

 روند جهانی شاهد قدرتگیری افراطی گری  ناسیونالیستی ارتجاعی،  شاخصی است بر اینکه از این به بعد ما میتوانیم شاهد شکل گیری جریان های  ارتجاعی مشابه مذهبی یا ناسیونالیستی و یا مخلوطی از آنها  باشیم.  مجاهدین خلق که مناسبات نزدیک خویش با افراطی ترین سناتورهای آمریکائی، دولت های ارتجاعی منطقه ای از قبیل صدام حسین، دولت های اسرائیل و دولت عربستان سعودی را کتمان نکرده و بر آنها می بالند، برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی ایران دست به دامان هر شیطان سیاسی از هر کجای دنیا میشوند. آنها بطور آشکار در این موضوع در صف نتنیاهو، عربستان و جان بالتون قرار دارند.  امیدواریم نسل سعید محسن ها، حنیف نژادها و رضائی ها دوباره به آرمان های مدنی مردمی بنیانگذاران خویش بازگردند و با اتکا به مردم ایران و با توسل به روش های مدنی مردمی در راه سازندگی آینده کشور گام بردارند.

 

دنیز ایشچی

22 مئی 2019

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

دنیز ایشچی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.