انسانی در خاورمیانه وجود ندارد. انتظار وجود دارد و چشمهای هراسان برده ها و برّه ها.
درّه های ترس و برده های لرز. برده ها منتظر جنگ سوپر قدرت با « قدرت پَست » هستند. برده ها نمی توانند برای خویش بجنگند. در حافظه ی تاریخی آنها یک چیز به وضوح حک شده است؛ « دیگران برای تو خواهند جنگید!!»
برده ها در رخوت و بدآموزی « فلسفه ی انتظار » یاد گرفته اند که فقط منتظر بمانند. « شاید این جمعه بیاید شاید!!» برده ها مالِ جمعه ها هستند. برده های امامان جمعه ها. برده هایی که بندگان خالص خداوند و مقلدهای مجتهدهای ریش و پشم و سنت هستند.
گاوها و گوسفندهایی که برای قربانی شدن پرورش می یابند. استبداد دینی انسان را بدینگونه نابود و ویران کرده است. برده ها دیگر تخت مستبدان را بر دوش نمی کشند چون دیگر تخت مستبدان بلندتر از رؤیای احمقانه ی برده ها است. برده ها در طول تاریخ کوتوله تر شده اند. آنها اکنون فقط جنازه ی خویش را بر دوش می کشند.
و بدینسان برده ها آزاد نخواهند شد. آزادی مال مبارزان و جنگجویان و نترس ها است. آزادی سهم برده ها نخواهد شد. برده ها پول و امکانات و آسایش را می خواهند چکار؟! که اگر هم داشته باشند صرف خمس و زکات و سهم امام و آقا خواهند کرد. از سکوت و سیاهی ذهن و ترس همین برده ها بود که آقازادهها ظهور کردند. برده ها که زاده نشده اند. برده ها هرگز زاده نخواهند شد. برده ها و بنده ها بندیِ ترس و لرز و جهل خویش باقی خواهند ماند.
برده ها پیوسته از حرمهایی که مال حرامی ها هستند دفاع می کنند چون بردگی، حرم و حریم ندارد. با برده هایی که خود را تحریم کرده اند چه می توان کرد؟!
کسانی که با دست خویش بر پیشانی خود داغ بندگی و اطاعت می زنند هرگز به آزادی نخواهند رسید.
آنها برای خویش نمی جنگند پس جهان چرا باید برای آنها بجنگد؟!
چیزی این میان از قلم افتاده است. ما زیاد از « خود برتر انگار » ها نوشته ایم اما هرگز از « خود برده انگار » ها قلم نزده ایم.
چندان که با سیاهی استبداد در افتادیم با پستی خود برده انگاری نجنگیدیم.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید