در حالی که مقامهای ایرانی حمله را "مشکوک" خواندند، آمریکاییها شواهدی دادهاند که به ادعای آنها حاکی از مسئولیت ایران در حمله است. شاید حقیقت آنکه مهاجمان که بودند، مدتها روشن نشود.
آنچه روشن است این است که تقریبا همان موقعی که دو حمله پیاپی به کشتی ژاپنی (تحت پرچم پاناما) انجام میشد، آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، در دیداری بی سابقه میزبان شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن بود.
این اولین بار پس از انقلاب ایران بود که یک نخست وزیر ژاپن به ایران میرفت و با توجه به بالا گرفتن تنش در منطقه و تحولات دیپلماتیک مرتبط با آن، سفر هیات ژاپنی پوشش رسانهای گستردهای داشت، به ویژه که از قبل انتظار میرفت آقای آبه حامل پیامی از دونالد ترامپ برای رهبر ایران باشد.
اگر مطابق گزارشهای اولیه حمله به نفتکشها با شلیک اژدر یا از هوا، و یا با چسباندن مین انجام شده باشد، و نه به فرض با برخورد آنها با مینهای دریایی که از قبل در منطقه رها شده، میتوان گفت که عاملان حمله با آگاهی به همزمانی عملیاتشان با دیدار آقایان خامنهای و آبه آن را انجام دادند.
از پیام دونالد ترامپ اطلاعات چندانی نداریم، آیتالله خامنهای هم گفته پاسخی برای آقای ترامپ ندارد، اما پیام حمله به نفتکش ژاپنی همزمان با ملاقات او و نخستوزیر ژاپن چیست
یک روز قبل از حمله، حسن روحانی در نشست مطبوعاتی مشترک با شینزو آبه "اراده و علاقه ژاپن به ادامه خرید نفت از ایران" را ضامن تداوم و توسعه روابط دو کشور خواند.
"علاقه ژاپن به ادامه خرید نفت" از آن رو مهم است که ایران یک بار با رفع تحریمها دشواریهای پس گرفتن سهمش از بازار نفت را تجربه کرده است.
Image captionژاپن پس از چین و هند، سومین مشتری عمده نفت ایران بود، آمریکا دیگر معافیت از تحریمها را تمدید نکرده است
مقامهای دولت ایران میخواهند پیشاپیش برای روزی که دور جدید تحریمها رفع یا بیاثر شود تضمین داشته باشند که نفتشان همچنان مشتری خواهد داشت.
پیش از آنکه با اعمال کامل تحریمهای آمریکا و تمدید نشدن معافیتها، خرید نفت ژاپن از ایران به صفر برسد، این کشور سومین مشتری عمده نفت ایران بود.
ژاپن سومین اقتصاد بزرگ جهان است.
این کشور مهم در عین اینکه متحد نزدیک آمریکا است، برخورد خصمانهای با ایران نداشته یا حتی مانند قدرتهای اروپایی نبوده که در عین حمایت از برجام به تندی از مسائل حقوق بشری و سیاست منطقهای ایران انتقاد میکنند.
حتی اگر مستندات قاطعی برای اثبات نقش ایران در حمله وجود نداشته باشد، دولت آمریکا و رقبای منطقهای ایران با نسبت دادن حمله به ایران فشار بینالمللی را افزایش میدهند.
یک نتیجه احتمالی چنین شرایطی بی اعتمادی فزاینده بینالمللی به ایران خواهد بود و تلاش برای جا انداختن تصویر آیتالله خامنهای به عنوان رهبری بی پروا که دیپلماسی را رد میکند و همزمان با ملاقات با یک رهبر خارجی دستور حمله به منافع کشور او را میدهد.
مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا، دقیقا همین مضمون را در اولین واکنش رسمی به حمله بیان کرد و ایران را متهم کرد که با حمله به نفتکشها به شینزو آبه و ژاپن "توهین" کرده است.
حق نشر عکسISNA
ایران تنها کشوری است که بالاترین مقام نظامیاش (سرلشکر باقری) علنی تهدید کرده که اگر منافع این کشور تامین نشود کل جریان صادرات نفت منطقه به جهان را مختل خواهد کرد؛ حال که حملهای برای ایجاد چنین اختلالی انجام شده، ایران به دشواری بتواند دیگر کشورها را قانع کند که نقشی در آن نداشته است، مگر آنکه شواهد انکارناپذیری از نقش دولتی دیگر ارائه شود.
دو بازوی اقتدار آیتالله خامنهای
افزایش بیاعتمادی بینالمللی به ایران باعث میشود استراتژی چندوجهی که آیتالله خامنهای طی حدود یک دهه در سیاست خارجی هدایت کرده بیثمر شود.
در این دوره همزمان که سپاه حضور و نفوذ نظامی خود در کشورهایی چون سوریه و عراق را گسترش داده و از گروههای شبهنظامی در منطقه حمایت کرده است، چهره دیپلماتیک ایران از خشکی سعید جلیلی به لبخندهای محمدجواد ظریف تغییر کرده است.
هرچند رهبر ایران میخواهد با فاصله گرفتن از مذاکرات هستهای مسئولیت خود در برجام را کمرنگ کند و هرچند حسن روحانی و حامیانش مشتاق بودند که اعتبار آن را به تمامی به حساب خود بنویسند، این خود آیتالله خامنهای بود که پیش از ریاست جمهوری آقای روحانی مذاکرات مخفیانه را با آمریکا آغاز کرد.
کارگزاران دیپلماسی هستهای ایران هم افرادی مشخصا مورد اعتماد رهبر هستند که در زمان دولتهای مختلف مسئولیت داشتهاند.
ترکیب تحرکات نظامی با مانورهای دیپلماتیک، به قول آقای خامنهای "نرمش قهرمانانه"، به ایران کمک کرد تا پرونده کشدار و فرسایشی هستهای را فیصله دهد، از انزوای جهانی خود بکاهد و از تحریمهای بینالمللی سازمان ملل و اتحادیه اروپا بیرون بیاید.
با روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا، ایران عملا منافع عمدهای را که از برجام انتظار داشت به دست نیاورد، اما همچنان حمایت سیاسی اروپاییها را در خصوص پرونده هستهای داشته است.
اینکه قدرتهای اروپایی در یک موضوع مورد مناقشه کنار ایران و مقابل آمریکا بایستند، موقعیتی بسیار متفاوت از حدود یک دهه پیش بوده که جامعه جهانی، از جمله حتی چین و روسیه، همسو با آمریکا ایران را تحریم کرده بود.
از زمان خروج آمریکا از برجام، دیپلماتهای ایرانی پیوسته به "یکجانبهگرایی" این کشور و پایبند نبودن آن به تعهدات بینالمللی تاختهاند. این مشکلی است که متحدان آمریکا در موارد دیگر هم درباره سیاست خارجی آقای ترامپ ابراز کردهاند.
حق نشر عکسISNAImage captionآیتالله خامنهای معمار سیاست خارجی چندوجهی است که ظریف و سلیمانی دو بازوی آن هستند
در چنین شرایطی، تصویر ایران به عنوان کشوری پیشبینیناپذیر و غیرقابلاعتماد به معنی بی اثر کردن بازوی دیپلماتیک اقتدار آیتالله خامنهای است.
محمدجواد ظریف بلافاصله همین هشدار را داد که حمله به نفتکشها زمینهساز تخریب دیپلماسی میشود.
تضعیف دیپلماسی ایران باعث خواهد شد که نه تنها اروپاییها با آمریکا همگرا شوند و روابط با کشورهایی چون ژاپن، کره جنوبی یا هند به سردی بگذارد، که حکومتهایی چون چین، روسیه، عراق و ترکیه هم، که هر یک انگیزههای ویژه خود را برای همکاری با ایران دارند، ناچار به تجدیدنظر در ابعاد این همکاریها شوند.
درست در زمانی که ایران برای کاستن از درد تحریمهای آمریکا به همکاریهای بینالمللی محتاج است، حمله به نفتکشها میتواند مقدمه تشدید فشار تحریمها شود.
اگر دست آیتالله خامنهای در دیپلماسی بسته شود، او برای احیای اقتدار خود در سیاست خارجی ناگزیر به تکیه بیشتر بر بازوی نظامیاش خواهد بود.
محمدجواد ظریف میگوید این رقبای منطقهای ایران و تندروهای آمریکایی هستند که میخواهند زیر پای دیپلماسی ایران را خالی کنند، اما سوابق تاریخی وجود دارد که بر مبنای آنها تصور میشود بخشهایی از خود حکومت ایران هم در مواردی به دنبال تضعیف دیپلماسی ایرانی بودهاند.
تنش و رویارویی نظامی ضرورتا نافی مذاکره بین دو طرف نیست، همچنان که در سال ۱۳۹۴، یعنی همان سالی که ایران و قدرتهای جهانی مذاکراتی فشرده داشتند و بر سر برجام به توافق رسیدند و اجرای آن را آغاز کردند، اتفاقاتی چون برخوردهای "غیرایمن" بین نیروهای ایرانی و آمریکایی رخ داد و حتی سپاه چند ملوان آمریکایی را بازداشت کرد.
چنین اقداماتی میتواند اهرمهایی برای قدرتنمایی و چانهزنی بر سر امتیازات بیشتر در مذاکرات باشد.
اما وقتی دو بازوی دیپلماتیک و نظامی ایران دیگر نتوانند به عنوان مکمل یکدیگر عمل کنند، این خطر وجود دارد که اتکا به اقتدار نظامی به چرخهای از افزایش تنش نظامی منتهی شود.
ایران یک بار در سال ١٣٩٠ از باراک اوباما این پیام را گرفت که آمریکا بسته شدن تنگه هرمز را تحمل نخواهد کرد. ایران در آن مقطع با وجود اعمال تحریمهای بینالمللی، تهدیدهایش برای بستن تنگه هرمز را عملی نکرد.
دونالد ترامپ هم دوباره به ایران این پیام را داده است که آمریکا اجازه بسته شدن تنگه هرمز را نخواهد داد و ایران تا به این جا منکر ارتباط حوادث امنیتی اخیر با تهدیدهای قبلیاش شده است.
مقامهای ایرانی میگویند نیروهای این کشور در حمله به دو نفتکش در دریای عمان و خرابکاری قبلی در چهار نفتکش در بندر فجیره امارات نقش نداشتهاند.
محمدجواد ظریف با اتکا به مستندات سستی که مقامهای آمریکایی پیش از حمله به عراق ارائه کردند، اتفاقات اخیر را توطئهای برای تخریب وجهه ایران و فشار بیشتر توصیف کرده است.
آیا در صورت تشدید تنش، ایران تهدیدش را عملی خواهد کرد و هزینه برخورد نظامی مستقیم با آمریکا را خواهد پذیرفت؟
با توان نظامی نامتوازن میان ایران و آمریکا، روی آوردن به جنگ نامتقارن، اقدامات ایذایی و تحرکات گروههای شبه نظامی مورد حمایت بخشی از برنامه نظامی ایران است، اما حملات پیاپی اسرائیل به اهداف ایرانی در سوریه، که واکنش قابل ملاحظهای از طرف ایران نداشته، نشان میدهد این استراتژی بیشتر تا وقتی کارایی دارد که واقعا یک درگیری نظامی تمام عیار پیش نیامده است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید