اوضاع و احوال قمر در عقرب که می گفتند حکایت این روزهای ایران است،جماعتی که تا دیروز اعضای خانواده اش به زحمت او را می شناختند این روزها با چند رشته توئیت و چپاندن یک مشت اراجیف به حلق جماعت فضای مجازی درصدد مطرح کردن خود می باشند.
درست دقایقی بعد از انهدام پهباد آمریکایی شخصی که به ادعای دوست روانشناس حال مصاعدی ندارد توئیتی را به اشتراک گذاشته و از تصمیم فوق محرمانه رئیس جمهور آمریکا در جمع مشاوران اش در جهت حمله نظامی به ایران خبر داده است جالب اینکه هفتاد و دو ساعت گذشت و خبری که خواجه حرمسرای کاخ سفید با دست پاچگی آن را توئیت کرد اتفاق نیافتد!؟
بیچاره آن چند هزار نفری که یک فرد شیاد و دروغگو را دنبال می کنند و تاسف دوچندان برای آن فریب ظاهر خوردگانی که لایک هم پای یک مشت خزعبلات این مردک می کوبند و دو هزار بار هم ریتوئیت هم می کنند.
زمانی در اپوزیسیون افراد مانند فریدون فرخزاد،شاپور بختیار و چند بزرگ دیگر این مسیر را هدایت می کردند که کلام و سخنان شان خط به خط سرشار از مطالعه بود و کلامی را از روی باد شکم به زبان نمی آورد،زیرا ایشان آگاه بودن به زبان آوردن هر جمله ایی می تواند در آینده چه تبعاتی در افکار عمومی داشته باشد.
زیاد دور نرویم در ایام نوروز بود که رسانه میلی چند ویدئو از یک آخوندزاده(انگل زاده)زم پخش کرد که این فرد بی ادب ،هتاک ،خالی بند که با اجیر کردن چند پناهنده که در پی پرو پیمان کردن کیس پناهندگی خود روزگار سپری می کنند و با ویدئوهایی که مردم برایشان ارسال می کنند خود را یک شبه از سران اپوزیسیون برشمرد و ادعاهای بزرگی نمود ،اما آن صحنه های هتاکی و توهین های رکیک به افراد و شخصیت های متعدد نشان داد این افراد بی ریشه در حریم خصوصی شان چقدر انسان های حقیر و کوچکی هستند و همه این شوآف ها در مقابل دوربین ها برای گمراه کردن عامه جامعه است.

اینکه هر فردی که دنبال شهرت باشد به هر شیوه ای روی بیاورد و به تاثیرات و نتایج آن چه بروی افکار عمومی و چه بازخورد آن بر وجه خودش توجه نداشته باشد نتیجه ایی بهتر از بی اعتباری حاصل اش نمی شود.
اینکه فرد سطح آگاهی و شعور خاص و عام را به پاشنه سمت چپ گرفته و بگوید در جلسه فوق محرمانه کاخ سفید دستور حمله نظامی در فلان ساعت صادر شد و فلان و بهمدان یعنی آهای ملت من در کاخ سفید رفت و آمد دارم و عقده خود بزرگ بینی را به درجه عالی برساند.
با این فرد سخن را آغاز که می کنید از نقطه صفر می خواهد بگویید سهراب قصه می گویند من هستم  ! شروع به سابقه مبارزات خود کرده و چنان آب و تاب داستان را زیاد می کند که گویی همین یک نفر در ایران صدای اعتراض اش را رژیم شنیده است.
فردی که خود را اپوزیسیون معرفی می نماید بایست از یک ثبات شخصیتی،یک سلامت روانی و سواد هم در زمینه حوزه ایی که در آن فعال است و هم شناخت کامل از همه دهک های مردم جامعه آن کشور را دارا باشد.
حقیقت امر این است که مردم ایران هریک بعد ازفاجعه سال پنجاه و هفت هر یک مبارز،فعال سیاسی،فعال مدنی هستند و البت به اشکال مختلف در پی رساندن صدای اعتراض خویش به گوش رژیم و سایر کشورهای دیگر !
شما تصور کنید همه آن چند میلیون نفری که در اعتراضات انتخابات هشتاد و هشت به خیابان آمدند یک مبارز سیاسی هستند و اگر بخواهد حرکات و رفتارهای سراسر عوام فریبانه فخرآور را از خود بروز دهند چه بلبشویی رخ خواهد داد!؟
آری اپوزیسیون قدر و منزلت دارد و هر پا برهنه سهم خواه تازه به دوران رسیده را نباید از این طیف بدانیم و دنبال روی کنیم .
این شخص در تمام ویدئو هایش چنان دچار توهم می شود اگر یکی پیدا شود بگوید اگر جای آرش صادقی،گلرخ ایرایی ،آتنا دائمی که خانواده اش قبل مراجعه ماموران امنیتی دوربین بدست مانند یک مستند با یک سناریوی کیس ساز تمام لحظات بخصوص لحظه وداع و آغوش کشیدن اعضای خانواده با فراغ بال بارها به اشتراک گذاشته شده توسط خودش و افراد خانواده اش تا به بیننده القا کند که هیچ فردی بغیر از من برای آزادی ایران بیشتر تلاش نکرده است.

یکی از این افراد فردی است به نام فخرآور اینکه این شخص با کدام دلیل و برهان خود را از سران و بزرگان اپوزیسیون تلقی می کند بایست از خودش پرسید که این جایگاه و رتبه را از کدام سازمان،گروه به او اعطا شده است!؟
اپوزیسیون در هر کشوری که در حاکمیت یک رژیم استبدادی و سرکوبگر است،جایگاه و ارزش بسیاری دارد و تمام افرادی که در این راه قدم می گذارند نباید منفعت طلبانه باشد و هیچ فردی نبایست در پی کسب شهرت و سهم خواهی در آینده آزاد آن کشور برای خویش متصور شود.مگر اینکه در طول فعالیت و اقدامات خود با نشان دادن شایستگی و لیاقت خویش مردم آن کشور را مجاب کند که از این اشخاص بخواهند در آینده کشورشان نقشی ایفا کنند.
اما در مورد بسیاری از افراد اپوزیسیون ایران این موضوع مصداق ندارد.این شخص با رفتارهای عجیب و دور از شان یک فرد به اصطلاح تحصیل کرده و سیاسی با پوشیدن لباس قزاق و رژه رفتن در مراکز خرید لباس مشغول ویدئو لایو می شود و روزی دیگر در محلی که قابل گفتن نیست به دیدار آن بی سواد تر از خودش که کمبود شخصیت دارند و او را در فضای مجازی دنبال می کنند می رود و جلسات خصوصی اش با سناتورها و حتی مکالمات اش با پرزیدنت آمریکا سخن می گوید!؟
باور اینکه هر روزگاری شده است که هر کس پابرهنه وارد عرصه اپوزیسیون شد را فعال سیاسی،مدنی یا دیگر مقوله مرتبط نکنیم و بت سازی جلوگیری نماییم.این کار باعث می شود از ایجاد صفحات و پیج هایی که این افراد برای دروغ پراکنی و جذب فالوئر ایجاد می کنند جلوگیری شود.
کاش می شد یک کارگروه از افراد معتمد و دارای تخصص در بین اپوزیسیون بنیان گذاشته میشد تا از افراد که در یک چشم برهم زدن در این رهگذر و آشفته بازار مجازی مطرح می شوند یک تست سلامت روان اخذ میشد تا وجه آن تعداد محدود افراد حاضر در اپوزیسیون ایران که بی ادعا نه از برای کاسبی دلار و نه برای سهم خواهی در فردای ایران آزاد تنها به عشق وطن مادری روز و شب تلاش می کنند مخدوش نشود و همین اندک اعتماد موجود میان مردم و اپوزیسیون باقی بماند.
متاسفانه این روزها حال و روز اپوزیسیون بخصوص  خارج نشین خوب نیست و هرکس با هر سابقه و بی هیچ هنری تنها به صرف اینکه در حاشیه میتینگ ها ،سمینارها با توجه به فضای سیاسیون آمریکا و غرب یک عکس دونفره با فلان سناتور یا وزیر گرفت خود را فرد نزدیک او خطاب کرده و در پی سودجویی می باشند!؟
بگذارید ساده تر بگویم افرادی که از برای آزادی ایران از چنگال رژیم دیکتاتوری دست به ریسمان هر کشوری می زنند و با ایجاد کمپین ها سالانه چند صد هزار دلار کاسب می شوند ،فایند خبری می گیرند اسم حقیقی شان کاسبان آزادی ایران هستند ونه اپوزیسیون واقعی ایران که بی ادعا و بدون چشم داشت جان و زمان خود راصرف هدف مقدس خویش می نمایند.