استاد دانشگاه برلین معتقد است که حماسه ملی ایران (شاهنامه فردوسی)، نقش بسیار زیادی در تدام تاریخی ایران دارد اما حماسه ملی یونان (ایلیاد و اودیسه هومر)، نتوانست که موجبات تداوم تاریخی یونان در دورانهای بعدی را تضمین کند.
ایرانشناسی یکی از شاخههای میانرشتهای در شرقشناسی است که از دوران امپراتوری صفوی و پس از آن، بهطور جدی مورد توجه غربیها واقع شد. به عبارت دیگر، میتوان این رشته را ابداع خود غربیها دانست و در تعریفش، از مجموعه پژوهشهای تاریخی، ادبی، فرهنگی، هنری، دینی، سیاسی، جامعهشناختی و مردمشناختی یاد کرد که، غرب با اتکا به مبانی دانش و روش تحقیقی که از خاستگاهی کاملا مبتنی بر زیستبوم و تجربه تاریخیاش برآمده، به مطالعه منظومه ایران از منظر خود پرداختهاند. با این حال، مطالعات مرتبط با ایرانشناسی در انگلستان و فرانسه، کاملا مسیری متمایز از آنچه که در ایتالیا و آلمان نسبت به ایران پرداخته شد، دارد. در آلمان، که حدود یک و نیم قرن تاخیر در مطالعات ایرانشناسی به نسبت به دو رقیب دیگر اروپایی صورت پذیرفت، پژوهشهای ژرفتری نسبت به مطالعات گذشته در رابطه با ایران صورت گرفت. آلمانیها که با چشمانی مسلح به اسطورهشناسی و زبانشناسی و با رویکردهای نسبتا هگلی ـ و بعضا نیچهای ـ در نظام معرفتشناختی، به تاریخ و ادبیات ایرانزمین مینگریستند، توانستند بنیانهای نظری و متدهای روششناختی در ایران را به کل، دچار تحولی بنیادین سازند. پروفسور «مارینا کنراد»، استادتمام ایرانشناسی دانشگاه برلین، که حدود سه دهه از عمر خود را صرف پژوهش در رابطه با ادبیات و تاریخ ایران کرده است، در گفتگو با ایلنا، از نظام معرفتی مطمح نظر و مطلوبش، برای مطالعه در رابطه با ایران، سخن میگوید.
آیا ایرانشناسی، در متدهای مطالعاتی و معرفتشناختی خود، با اسلامشناسی و شرقشناسی تفاوت دارد؟
همینطور است. ایران، هرچند به عنوان بخشی از واقعیت و کلیت تاریخی اسلام و شرق، میتواند مورد مطالعه قرار بگیرد و قطعا مطالعه در رابطه با ایران، بر اساس متدهای شرقشناسی و اسلامشناسی، به مخاطبان این علوم ارائه کند؛ با این حال، ایران به عنوان یک کلیت تاریخی مستقل و دیرینه، نیاز به بررسیهای گسترده مفهومی دارد. میدانید که هگل در اثر بسیار مهم «پدیدارشناسی روح»، میگوید، ایران «نخستین ملت، نخستین دولت و نخستین کشور» در تاریخ بشر است! به این مفهوم که ایرانیان، پیش از شکلگیری نظام معنایی و حقوقی دولت ـ ملت، به واسطه خودآگاهی ملی که داشتند، نظام دولت و ملت خود را حدود دو هزاره پیش از شکلگیری این مفهوم ایجاد کردند. پس متدهای جاری مطالعه مرتبط با شرقشناسی و اسلامشناسی، نمیتوانند واقعیتهای تاریخی ایران را توضیح دهند. در تطور مفهومی مدنظر هگل، ایران به مثابه یک «روح» پدیدار میشود و باید هم بر اساس متدهای فنومنولوژیک، مورد بررسی قرار بگیرد. در پدیدارشناسی روح، روح یک مفهوم بزرگ است که هم خودآغازی دارد و هم خودآگاهی! و علم نیز یک روح محسوب میشود؛ به این معنا که روح باید در دو حرکت طولی و دایرهای، هم به جلو حرکت کند و هم به عقب بازگردد و نسبت به خود و آنچه که بوده، خودآگاهی یابد. این خودآگاهی نسبتی با آنچه که در روانشناسی مطرح میشود، ندارد. به این ترتیب، ایرانیان به عنوان ساکنان یک کشور تاریخی و کهن، نسبت به گذشته خود، همواره خودآگاه بودند؛ نشانه اصلی این خودآگاهی، تکوین آن در درون زبان ملی ایرانیان است! به قول ویتگنشتاین، زبان محول تحول آگاهی و خرد است و جایگاه خرد در هر سرزمینی، در زبان آن نهفته است!
مطالعه تاریخ ایران، بر اساس خوانشهای مارکسیستی، شرقشناسانه (با متد ادوارد سعید)، اسطورهشناختی و مطالعه تاریخ بر اساس روش فلسفی، هرکدام چه دشواریها و چه مزایایی دارد؟
مطالعه تاریخ بر اساس مارکسیزم، میتواند برشهایی از تاریخ را در نسبت به مالکیت، جنگ، شیوه تولید، سیر طبقاتی، وضعیت تاریخی تودهها و نسبت آنها با استبداد سیاسی و اقتصادی، به شما ارائه میدهد و این وظیفه یک پژوهشگر است که هرکدام از اینها را با توجه به نیاز پژوهشی خود بکار بگیرد. با این حال، مطالعه تاریخ ایران بهطور یکپارچه، بر اساس این متد امکانپذیر نیست و برای مخاطبان گمراهکننده و ایدئولوژیساز خواهد بود. در نتیجه، مطالعه ایدئولوژیک تاریخی که به عنوان یک روح فلسفی، نیاز به پدیدارشناسی دارد، بینتیجه خواهد بود و دستاورد واقعی از خود برجای نمیگذارد! اسطورهشناسی هم به عنوان یک روش فلسفی، بسیار قدرتمندتر از مطالعات مارکسیستی بوده و در آینده هم، برای بازخوانی دورههای بسیار کهن تاریخ، کاربردی و مفید است اما این متد نیز نمیتواند تمام واقعیتهای تاریخی را در رابطه با ایران توضیح دهد.
نیچه در کتاب شگفتانگیز «چنین گفت زرتشت» میگوید: «من به ایرانیها بسیار احترام میگذارم، آنها نخستین مردمانی بودهاند که در تاریخ، به تمامیت آن اندیشیدهاند. این اندیشه در قبال تاریخ و آگاهی به تمایز در طی فرآیندهای تاریخ، یک ویژگی جذاب و تحسینبرانگیز است! روش اوریانتالیستی ادوارد سعید هم به دلیل اینکه، یک شرق آرمانی و غیرواقعی را تصویر میکند و همواره در تضاد با روشهای غربی است و جایگزینی هم برای این متدها عرضه نمیکند، روشی جدی نیست و فقط برای تهییج تودهها برای رفتارهای ایدئولوژیک جذابیت دارد! مطالعه تاریخ بر اساس روشهای فلسفی و به ویژه، پدیدارشناسی، نیازمند آگاهی گسترده از مفاهیم فلسفه یونانی، اسلامی و ایدهآلیسم آلمانی، با تکیه بر هگل، فیشته و شلینگ است. هرچند این روش برای شناخت ایران به عنوان یک واقعیت کلاسیک تاریخی، بسیار مفید است؛ با این حال نیاز به ابزارهای بسیار زیادی دارد و در مجموع بسیار زمانبر و دشوار است اما دستاوردهای زیادی نیز با خود به همراه خواهد داشت.
تئودور نولدکه، به عنوان یکی از پیشگامان ایرانشناسی، آثار بسیار زیادی در رابطه با ایران، از خود برجای گذاشت. یکی از مهمترین آنها، اثر حماسه ملی ایران است. نولدکه با چه متدی توانست این اثر را به رشته تحریر درآورد؟
این کتاب، اثری متفاوت است که جزء پژوهشهای جدی و اثرگذار در مطالعات ایرانشناسی به شمار میآید. نولدکه در این اثر، توانسته که دست روی یک مسئله بسیار مهم در چرایی تداوم ایران بگذارد! این مسئله، هویت ملی ایرانیان است که مردمش مثل مردم آلمان، چین و هند، حساسیت بسیار زیادی بر روی حفظ این هویت دارد. دو اثر مهم شاهنامه فردوسی و ایلیاد و اودیسه هومر، مهمترین حماسههای ملی در جهان هستند، هرچند همانطور که اشاره کردم، در چین و هند هم آثار نسبتا مشابهی وجود دارد ولی این آثار، فراگیری این دو حماسه بزرگ را پیدا نکردند. نولدکه به یک تفاوت اساسی در این دو اثر نیز توجه داشته که حماسه فردوسی توانست باعث تداوم تاریخی ایران شود، اما ایلیاد و اودیسه از دوران باستان به بعد، نتوانست تداوم تاریخی یونان را تضمین کند. هرچند یونان هم به عنوان یک روح، اثرات گسترده خود را الهیات، فلسفه، علوم سیاسی و حقوق و همچنان در زبانهای دیگر اروپایی، برجای گذاشته و به شکلی ناملموس از تداوم تاریخی برخوردار بود اما جنس تداوم تاریخی ایران، آشکار بود. ایران نیاز به مطالعات پدیدارشناسی بسیار وسیعی دارد و امیدوارم که روزی این فرصت برای پژوهشگران جدی ایرانشناسی فراهم شود.
برگرفته از رسانه حکومتی ایلنا
کد خبر: 784197 ۱۳۹۸/۰۴/۲۶ ۰۸:۱۲:۰۷
دیدگاهها
جنگ وجدل تورک وفارس کم بود
شده تا فارسها رابیشتر خوشحال کندغع وخود خواهی راتکمیل کند.وتورک ها نیز برای پاسخ دادن چند تا کشور را زیر ورو کنند
یا خود فردوسی را زنده نمایند.این بحث یک مطلب مهم را یاد
اوری میکند .هرگاه اجتماع یا کنگره ای ازسوی چپ برگذار میشود فارسها شروع میکنند به سمپاشی وسروصدا که بله دارند.نقشه تجزیه ایران رامیکشند وفلان و..فلان اما اکنون دارند با دست وقلم وجنجال عملا تورکها را دعوت وتشویق به
جدائی میکنند .ایا از این رفتار شرم نمیکنید؟اقایان تورک شما
قصد ندارید به صراحت اخرین نظر خودرا عنوان وموجب اینهمه تشویش وجنگ واعصاب روحی نشوید ؟ایا اوضاع را
نمیبینید؟ وطن پرستی شما همین است.؟قصد ندارم چیزی عنوان کنم که جانبداری از یکی محسوب شود .ولی مجبورم با
دیدن شرایط حرف بزنم .چرا به وضع کنونی توجه نمیکنید؟
تمدن وهویت وهر دلخوش کنی فعلا باری از
"" شاعر فارسستانی بر علیه
https://room.eu.com/article/prosperity-in-the-stars
Dr Igor Ashurbeyli
مهندس تُرک آذربایجانی سازنده S-300 و S-400 کیست؟
"" شاهنامه فارسستانیها و
https://futurism.com/asgardia-space-nation-leader
با درود به آقای تبریزی عزیز و
این گفتگو بازتاب کار کارشناسانه یک محقق است. ازاذل و اوباشی که بر ایران حکومت می کنند، آنقدر شعور ندارند که بخواهند نظرات این محقق را دستکاری کنند، ولی برای احتیاط من آگاهانه به این موضوع اشاره کردم که منبع، رسانه حکومتی می باشد. توجه شما به این مهم که ادبیاتی که از فیلتر حکومت اسلامی می گذرند را بایستی با احتیاط خواند، بسیار بجاست، اضافه می کنم تمامی ادبیاتی که از فیلتر پان اسلامیسم، پان ترکیسم و پان عربیسم و مرتجعین رنگارنگ دیگر نشر داده می شوند، بایستی دقیق، انتقادی و موشکافانه خواند.
پاینده باشید
و با مهر و احترام
ســلام دوســـلار....
کاربر مجهوا الهویه ای نوشته است که (( لواط،پدیده ای ترکی است )).. عجبا!!! ما اصلآ نمی دانستیم که تورک ها در کناره های رود اردن و در جنوب کنعان و نزدیک کرانه های دریای مرده زندگی میکردند که بر اثر عذاب الهی زیر باران سنگی قرار گرفته و نابود شدند. ما تورک ها خیلی تعجب می کنیم که چرا به این عمل « شنیع » بجای کلمه تورکی , از کلمه عربی استفاده میشود. نقطه خنده دار در اینجاست که متاسفانه بعضی از کامنت گذاران خیال میکنند که هرچه نوشتند صحت دارد... بهترین ها را برایتان آرزومندم...
ســـــلام دوســــلار..
سازاخ عزیز .....از یکی نماینده های اتومبیل معروف رولز رویس پرسیدند که چرا این اتومبیل ها را در تلویزیون ها به آگهی نمی گذارید. پاسخ داد که مشتری های ما وقت تماشا کردن تلویزیون را ندارند.....بهترین ها را برایتان آرزومندم....
آیا تا به حال دیده و یا شنیده
کسانی محصولات خود را تبلیغ می کنند که تولیداتشان کیفیت مناسبی ندارد. حالا سئوال این است که چرا جامعه فارسی سالهاست تلاش می کند که با تاریخ نویسی و با متوسل شدن به پروفسورهای اروپائی می خواهد اثبات کند که والله بالله ما ملت عجیب و غریبی هستیم، ما اشرف مخلوقاتیم، ما را زمانیکه اهورامزدا کاملا سر حال بوده، آفریده و چون ما جامعه فارسی برتر از دیگر ملتها هستیم، پس شما ها همگی از ترک و کرد و عرب و بلوچ و ترکمن در مقابل جامعه فارس، باید سر تعظیم فرود بیاورید و عصاره تولیدات فکری و معدنی و کشاورزی خود را در اختیار جامعه محترم فارسی قرار دهید تا تاریخ ایران باستان و کورش و داریوش از برده گی شما راضی شود.
اگر حکیم فردوسی مثل مولانا
امثال لاشین و سازاچ ها، برای
سالام _ هربیسوادی وقتی چندبیت
این عقب مانده های عصرکنونی ،آنچنان به بیماری توهمی گرفتارمیشوند،که کل انسانیت رادرقبیله خوددیده ونوشته هرمغرضی را
برای خودآیه قران میکنند.
این هاچنان غرق درنوشته های ماسیونها وسفارشات حاکمان ماسیونی میشوند،که بلکل ،به عقلانیت ومنطق وعلم مرخصی داده تاخودرامحق ...
ملت فارس وعرب وتورک وغیر دروجه عام هیچ برتری بردیگری ندارند،تنها این نوشتجات متوهمان وجاعلان وعقب مانده ازعلم هست،که اینهارا به عالم هپرت میبردوبه چرندنویسی مشغول میسازد.
اینهاییکه حتی نمی دانند،مرزهای ایران دوران شاهنامه فرضی کجاست ؟شروع به توهین های عجیب وغریب وخالی کردن درون گندیده خودمیکنند.
البته همه این دوستان تقصیری ندارند،زیرا نوشتجات توهمی نویسندگان جوراجوراست که آنهارامتوهم میسازد.
ســــــلام دوســــلار...
کاربری بنام ترک وشاهنامه علت فمنیست نبودن فردوسی را اگر بدلیل غرض ورزی نباشد ,بخاطر « نادانی » ما می داند..
و اما در بارع فمینیست بودن فردوسی...
همانطور که میدانیم در این کتاب « شگفت انگیز » آمده است که رستم تنها یک شب با تهمینه نزدیکی کرد که حاصل این نزدیکی پسری است به اسم « سهراب » که بعد از چندین سال بعد ,بوسیله پدر و یا رستم پهلوان کشته میشود..
1- ما نمی دانیم که این یک شبه نزدیکی و یا بقول معروف one-night stand با میل تهمینه هم بوده و یا اینکه این آقا پهلوان به تهمینه تجاوز جنسی کرده بود.
2- اگر تهمینه هم میل به این کار داشت و باکره هم بود, لاقل پدر و مادر تهمینه هم در جریان بودند و برایش عروسی میگرفتند.
3- چون هیچ حرفی از پدر و یا مادر و یا فامیلی از تهمینه سخن به میان نیامده است, پس تهمینه یک فرد ( بدون فامیل ) بوده است.
4- 700 خوان تهمینه
تکرار و اصرار تجزیه طلبان
دانشمندان بر این باورند که در طول تاریخ شفاهی ادبیات جهان، به دهها شاعر، اشعار جعلی نسبت داده اند. در مورد فردوسی نیز این مورد وجود دارد.
در لینک زیر ،نگاهی انسانی روشنگرانه ادبی استتیک اخلاقی وطن پرستانه، به فردوسی و کتابش میشود. شابد آن درسی باشد برای این دو نماینده فرهنگ فئودالی و ارتجاع قاجار در این سایت. یکی از نشانه های نادانی و بی منطقی فرهنگی اجتماعی، تکرار است. این دو ،هر مورد کینه توزانه در باره ایران و ایرانی ،دهها بار در این سایت تکرار میکنند، از جمله اینکه چرا فردوسی در عهد بوق فمنیست نیود ولی تیمور و چنگیز ..
https://www.youtube.com/watch?v=VAcqo-ncx5w
دوست گرامی، اقبال اقبالی،
برای نمونه در همین مصاحبه آمده است: (..... مطالعه تاریخ بر اساس مارکسیسم می تواند برش هائی از تاریخ را نسبت به مالکیت، جنگ، شیوه تولید، سیر طبقاتی، وضعیت تاریخی توده ها و نسبت آنها با استبداد سیاسی و اقتصادی به شما ارائه دهد ..... با این حال مطالعه تاریخ ایران به طور یکپارچه بر اساس این متد امکان پذیر نیست! و برای مخاطبان گمراه کننده و ایدئولوژی ساز خواهد بود!!! .....)
دوست گرامی، اقبال اقبالی، روشن نیست که آیا مصاحبه شونده به راستی این سخنان را بر ضد متدولوژی مارکسیستی گفته است یا دروغ پردازان رژیم دژخیمان و شکنجه گران سخنان او را تحریف کرده اند؟
آیا ترکان اثری ادبی حتی پیش
مگر ترکان زن ستیز ی خودرا در صفحات تاریخ نشان نداده اند؟پدیده ی لواط،پدیده ای ترکی است،آیا این عمل شَنیع توجیهی بر زن ستیز بودن آنان نیست؟آیا اگر واقعا شاهنامه دارای زن ستیزی و مفاسد اخلاقی بود چرا جزء سه شاهکار ادبی یونسکو برگزیده شد؟آیا پژوهش!های پانترکان معتبر تر است یا دانشمندان یونسکو؟
جلیل دوستخواه:
در کار ِشاهنامه خوانی و شاهنامه پژوهی و کاوش در هزارتوهای آن - به گفته ی سهراب سپهری - «چشم ها را بايد شست ...
* هرگونه بحث و داوری درباره ی درونمايه و داده های شاهنامه در هر زمينه ای و از جمله زمينه ی پايگاه زن، تنها با استناد به ويراسته ترين متن نشريافته ی اين حماسه، می تواند اعتباری نسبی داشته باشد. ساختار متن شاهنامه ی فردوسی از سده ی نوزدهم ميلادی تا کنون، موضوع پژوهش و شناخت شمار زيادی از دانشوران غربی و ايرانی بوده و ويرايش های گوناگونی از آن در بمبئی، کلکته، پاريس، مسکو، تهران و نيويورک چاپ و پخش شده است. اعتبار هريک از اين ويرايش ها را می توان با شمار افزون تر و کهن بودگی ی هرچه بيشتر ِدست نوشت های پشتوانه ی آن از يک سو و ميزان شايستگی ی دانشی و پژوهشی ی ويراستار يا ويراستاران ِ آن از سوی ِديگر، ارزيابيد و به گونه ای باز هم نسبی و احتياط آميز پذيرفت.
در صورت امکان یکی از دوستان
زن و اژدها هر دو در خاک به
جهان پاک از این هر دو ناپاک به
زنان را ستایی سگان را ستای
که یک سگ به از صد زن پارسای
Es ist besser für die Welt, von diesen beiden üblen gereinigt zu werden
Es ist besser, Hunde zu loben als Frauen
Weil ein Hund besser ist als hundert Feenfrauen
ترجمه توسط گوگل
ســـلام دوســـلار...
اگر واقعآ بخواهیم شارلاتان بازی های غرب را در مورد ایران بفهمیم و اعتقادات پان فارسیسم را در این مورد که غلو سازی باستانی را بیش از حد میکنند, تنها کافی است که به جملات ترکیب داده شده نظری بیافکنیم.یکی از این جمله ها این است.((نیچه در کتاب شگفتانگیز « چنین گفت زرتشت» میگوید » )). من سوالی دارم ..با چه معیار این کتاب « شگفت انگیز » است؟ آیا این کتاب راز های شعبده بازان است که "شگفت انگیز باشد"؟؟ شاید پرفسور مارینا کنراد این کتاب را با کتاب « آلیس در سرزمین عجایب » اشتباهی گرفته است ؟ ایشان اگر شاهنامه را به عنوان پایه اساسی همبستگی زبانی, فرهنگی ,و ....ملت های ایران میداند متاسفانه سخت در اشتباه هستند. چون درشاهنامه که بهترین عنوانش را می توان (( کینه نامه )) گذاشت , هیچ همبستگی بین تورک ها , عراب و بلوچ ها نیست و زن هم هیچ ارزشی ندارد. این کتاب در بین تورک های