رفتن به محتوای اصلی

شرابِ خانگی
به یاد حماسه ۳۰ تیر ۱۳۳۱
23.07.2019 - 01:06

وقتي بهارستان، سرود افشان

به شوق و شور مي‌جوشيد،      

وقتي‌كه تابستان شراب خانگي* را   

از لبِ خورشيد مي‌نوشيد،

وقتي كه پير احمدآبادي

عصاي آهنين برداشت

كفش آهنين پوشيد،

من هم به همراهش به راه افتادم و رفتم

سر را به توفان دل به دريا دادم و رفتم

وقتي كه دستِ سرزمينم را

گرفت و گفت بر پا خيز

ديگر نيارم ديدنت از خون دل لبريز‌

قد راست كن با اهرمن بستيز

تن را رها كن از دهانِ گرگ دندان تيز

دستي كه مي‌افشاند دستي پركرامت بود

پايي‌كه مي‌افشرد پاي استقامت بود

من هم به همراه همين دست و همين پا راه مي‌رفتم

چون من هزاران‌ها هزاران‌ها در اين ره راه مي‌رفتند

پا بپا همراه مي‌رفتند

با اينهمه برخاستن، هم باز، افتادن

آسودن از دندان گرگ و در دهان اژدها ماندن

با اينهمه،

بنگر ستيغ كوه را، بنگر سواران را

كه چون بر توسنِ دل نا شكيبا پاي مي‌كوبند

بنگر خروشِ رودباران را

که چون خاشاك و خس را از ره رهوار مي‌روبند

 

ونكوور، 30  تير 1385 ـ 21 جولاي 2006

* شراب خانگی: نفت

 

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کاوه جویا

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.