رسانههای ترکیه این تفاهمنامه را پیروزی قلمداد کردهاند: دولت ترکیه به هدف دور کردن شبه نظامیان کرد موسوم به نیروهای دموکراتیک سوریه از مرزهای خود رسیده، هم در میدان جنگ و هم سر میز مذاکره کامیاب شده، با کمتر از ۹ روز جنگ به هدف خود رسیده است.
شخص رجب طیب اردوغان، علاوه بر خارج، در داخل هم کامیاب بوده است: هم دو حزب عمده مخالفش، حزب جمهوری خلق و حزب نیک، او را حمایت کردند و هم بخش بزرگی از مردم ترکیه پشتش ایستادند، آن هم در زمانی که آقای اردوغان هم شهر استانبول را به رقیب باخته و هم گرفتاریهای اقتصادی و کاهش پی در پی ارزش پول ملی، پشتیبانی عمومی از او را کاسته و دندان رقبای سیاسی اش را تیزتر کرده بود. چه بسا جلب این حمایت مردمی و سیاسی از اهداف پنهان عملیات نظامی بود.
توافق روسیه و ترکیه در مورد نوار مرزی شمال سوریه
اما آقای اردوغان تنها به بخشی از آنچه می خواست رسید: هدف او علاوه بر واپس راندن شبه نظامیان کرد، کنترل قلمرویی از خاک سوریه به عمق ۳۰ کیلومتر در امتداد مرز ترکیه بود، تا هم ادارهاش را به نیروهای سوری وابسته به ترکیه بسپارد و هم یک تا دو میلیون آواره سوری را در آن جاگیر کند. او به چنین هدفی حتی نزدیک هم نشده و کمتر از یک پنجم از قلمرو مورد نظر خود را به دست آورده، قلمرویی که با بخشهای دیگر زیرنفوذش در خاک سوریه پیوستگی جغرافیایی ندارد.
کامیابی او در داخل، رویهای منفی هم دارد و آن، قطبی تر شدن عرصه سیاسی و اجتماعی ترکیه است. از زمانی که عملیات ارتش ترکیه آغاز شد، فشار بر حزب دموکراتیک خلقها به سبب مخالفت با عملیات، افزایش یافته، هشت شهردار شهرهای شرقی ترکیه که عضو این حزبند و شماری دیگر از اعضای حزب بازداشت شدهاند. هنگامی که یکی از نمایندگان این حزب در مجلس در مخالفت با عملیات سخن میگفت، فریاد دیگر نمایندگان به هوا رفت و رگبار ناسزا و اتهام بود که نثار او شد. عمر اوج آلان، یکی دیگر از نمایندگان این حزب به من گفت فضای مجلس چنان شده که پنج ماه است نتوانسته در نشستها شرکت کند.
حزب دموکراتیک خلقها در مناطق کردنشین پشتوانه چشمگیر مردمی دارد و تبلور روند حل "مسئله کرد" در ترکیه است، حال آنکه روند کنونی بسوی حذف این حزب از صحنه سیاسی ترکیه و راندن آن به فعالیت زیرزمینی و تبدیل دوباره اقلیت کرد به "مسئله" پیش میرود. یکی از اهالی شهر مرزی جیلان پینار به من میگفت: "من کرد هستم. ما کردها این سوی مرز سرکوب میشویم و آن سوی مرز، کشته."
بسیاری از کردهای ترکیه رویکرد همین باشنده جیلان پینار را به عملیات ارتش ترکیه در شمال شرق سوریه دارند. چنین رویکردی در مناطق کردنشین در برابر حمایت مردمی در مناطق ترک نشین از عملیات، نتیجهاش قطبی شدن جامعه و دامن زدن به شکاف کرد-ترک میشود.
حق نشر عکسREUTERS
افق پیش روی کردها در آن سوی مرز هم تیره و تار به نظر میرسد: نیروهای دموکراتیک سوریه ناچار به عقب نشینی از سرزمینهایی شدهاند که با دادن جان و خون به دست آورده و در آنها دولت خودگردان و عملا مستقل به راه انداخته بودند: عفرین و تل ابیض و رأس العین به دست ترکیه افتاده و بنابر قراری که روسیه با ترکیه گذاشته، در منبج و عین العرب (کوبانی) نیروهای کرد حق حضور ندارند. در حسکه و قامشلو هم که برایشان مانده، ارتش سوریه مستقر شده که حتی اگر زورش نرسد که کلا به حضور سیاسی و نظامی نیروی کرد در شمال شرق سوریه پایان دهد، انتظار نمیرود همچون گذشته به آنها اجازه استقلال و آزادی عمل بدهد. آنچه از "روژآوا" باقی مانده، دیگر آن "روژآوا"ی پیشین نخواهد بود.
کردها این "بلایی را که بر سر روژآوا آمد" از چشم دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا میبینند که نیروهایش را بیرون کشید و پشت کردها را خالی کرد و برای جلوگیری از اینکه ترکیه طرح خود را پیش ببرد، از فشار سیاسی هم کم گذاشت. نه تنها کردها، بلکه بخش بزرگی از افکار عمومی جامعه جهانی در شرق و غرب عالم، در روزهای گذشته، دونالد ترامپ را آماج اعتراض کرده و این به وجهه او و دولت ایالات متحده آمریکا آسیب جدی زده است.
ضربه دیگری که آمریکا خورد این است که قرار و مداری را که او نتوانست با ترکیه ببنندد، روسیه بست. جای نیروهایش را که از سوریه خارج میشوند، ارتش روسیه می گیرد و نتیجه اینکه جای پای آمریکا در خاورمیانه سستتر و جای پای رقیبش روسیه، محکمتر می شود. روسیه در این روزها بازی دو سر برد کرد، از سویی در برابر دست درازی ترکیه به خاک متحدش سوریه ایستاد و از سوی دیگر، ترکیه را از آمریکا دورتر و به خود نزدیکتر کرد. روسیه اکنون بسوی سالیانه ۱۰۰ میلیارد دلار مبادلات اقتصادی با ترکیه پیش میرود، فروشنده جنگ افزارهای گرانبهای راهبردی به ترکیه شده و حتی قرار است فن آوری اتمی هم به ترکیه بفروشد.
برنده اصلی عملیات ارتش ترکیه علیه شبه نظامیان کرد، بیش از همه سوریه است. ارتش این کشور بی آنکه یک گلوله شلیک کند و قطرهای از خون سربازانش بریزد، با رضایت ترکیه پس از هفت سال به مرز این کشور باز میگردد و حاکمیت دولت مرکزی را کاملتر میکند. با توجه به اینکه شبه نظامیان کرد نیز در موضع ضعیفتری نسبت به گذشته خواهند بود و بخش مهمی از مناطقی را که کردها در آن اکثریت دارند، از دست دادهاند، خیال سوریه از اینکه در آینده همچون عراق، شاهد قلمرویی خودمختار و عملا مستقل در خاک خود باشد، آسودهتر می شود.
در این معامله، ایران نیز سود میبرد، از سویی موقعیت مهمترین متحدش در منطقه محکمتر شده و در جنگ، پیش افتاده است، از سوی دیگر، اگر الگوی دولت خودگردان کرد در شمال شرق سوریه، شکست بخورد، برای ایران نیز که این الگو الهامبخش بسیاری از کردهای این کشور بوده، اسباب آسودگی خاطر خواهد بود.
از دید دیپلماتیک هم، موضع رسمی ایران علیه عملیات ارتش ترکیه در خاک سوریه، از موارد کم سابقهای بود که دولت جمهوری اسلامی هم با بیشتر دولتهای جهان همصدا بود و هم با بخش بزرگی از مردم ایران.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید