تحریم ها و سرنوشت
استان های لبنان و تهران
باری! آیا آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند؟!
فکر نمی کنم کسی باور نداشته باشد اگربگوییم: سرنوشت اقتصادی بخش بزرگی از سلاح بدستان لبنان و لشکر بزرگ مبارزات مسلّحانه و عملیات چریکی و تروریستی و ضدآمریکائی لبنان، از بودجهی میلیارد میلاردی جمهوری اسلامی حاکم بر ایران تامین می شود! اگر چنین است، پس پذیرفتنِ این سخن نیز سنگین نیست که دخالت های مالی و کمکهای اقتصادی در لبنان چه از لحآط حقوق ماهیانهی نیروهای مسلّح و چه ساختن مدارس و بیمارستانهای مجهز، همه و همه از سوی ملّایان و جمهوری اسلامی است.
با توجه به همهی این موارد و اعتراف مقامات حزب الهی مانند صدر و نیز شکر گذاری بسیاری از توده های مردم لبنان در رسانه های گروهی و بین المللی که بارها و بارها خود گفته اند:
"از برکت جمهوری اسلامی روزگار می گذرانند"، می شود دانست که ریشهی گسترده ترین تظاهرات عمومی مردم لبنان امروز، در کجا است؟ برای هرکَس روشن است که چرا پیش از تحریم های آمریکا هر گز لبنان با این قحطی و گرسنگی روبرو نبوده است.
با چنین گواهی های روشنی، میتوان نتیجه گرفت که به راستی "لبنانِ" امروز، یکی از استانهای دوردست ملّایان حاکم بر ایران است و بند شدنِ میلیاردها دلار ایران بر اثر تحریم های آمریکا، چنین وضعیت دهشتناکی را در آنجا بوجود آورده است. در ادامهی روند این تحریم ها، به روشنی دیده می شودهمین فرداست که اژدهای دهشتناک تحریم ها، در بازارهای ایران راه بیفتد وتوده های گرسنهی راه افتاده به دنبال نان ظهر و چراغ شب های تاریکشان، آنها را به خیابانها بکشاند و گرسنگان ملیونی، همهی برج و باروهای خود و ملّایان را به آتش کشیده، تباه سازند. از همین روی باید بانگ بر آورد و خطاب به همهی مردم کشوَر گفت که:
شما ای مردم تهران و دیگر شهرهای ایران زمین!
ای نمایندگان سیاسی سازمانها و احزاب سیاسی کشور!
شما ای چهره های ملّی نامدار!
ای نویسندگان، شاعران و هنرمندان تاثیر گذار کشور!
شمایی که در نوشتار، گفتار و سروده ها یتان مدام این شعار را سر داده اید که:
"علاج واقعه، پیش از از وقوع می باید"!
پس چرا همّت نمی کنید؟ چرا به این شعارهمیشه مطرح تان، توجهی نمی کنید. کشور از لحاظ جاوراقتصادی، در بدترین وضعیت ممکن خود قرار داشته، ناهنجاریهای فرهنگی بیداد می کنند، وضعیت روحی و روانی ملتی بزرگ ویران گشته، زنان و ناموس مردم، به تن فروشی خیابانی افتاده اند. همین فرداست که به سرنوشتی تلخ تر دچار گردیده لبنان دیگری می شود.
چه افتاده است که با وجود این همه بلاها، چاره ای نمی اندیشید؟
چرا هنوز در"بندِ شخصیت پرستی و پشت "مَن مَن های فردی و حزبی خویش، ببند کشیده شده اید؟"
در کیسهی زربخشی ملّایان، دیگر چیزی نه برای بخشش های آن چنانی به استان لبنان اش مانده است و نه هم چیزی برای فلسطین، یمن و سوریها و نه هم برای دزدی و غارت "آغا" زاده ها شان.
تا دیر نشده است و کشور در یک آتش خانمانسوزقرار نگرفته، از خودخواهی های فردی و سازمانی خویش گذر کنید و در یک حداقل سیاسی پذیرفته شده مانند:
"ایران یک پارچگی ملی، دمکراسی ، حقوق بشر، جدایی دین و عدم تمرکز"، به آن تشکیلاتی بپیوندید که بیشترین نیروهای جدی را در بردارد، به ویژه به آن جریانی که افزون بر نیروهای سراسری:
۲
نمایندگان سیاسیِ اقوام را نیز با خود متحد و همدل نموده است. جستجو کنید تا آنرا بیابید و سریعا آن همبستگی ملّی فراگیری را ایجاد کنید تا توان درهم کوبیدنِ حکومت پلشت و ننگین ماقبل قرون وسطایی را داشته باشد.
چراکه اگراین اژدهای تحریم ها، امروزدامن استان لبنان ملّایان را گرفته است، همین فرداست که سر در تهران در آورد، انگاه خود می دانید که این واویلای خانمان سوز، زندمانِ همگان را فرا خواهد گرفت.
درپایان، باید یادآوری کرده قدر دانی کنیم که در راهِ همبستگی ملّی، بهترین اقدام سیاسی را جناب دکتر اسماعیل نوری علا و حزب سکولر دموکرات و مهستان او انجام داد که بیدرنگ، از اعلام موجودیت شورای گذار دلیرانه پشتیبانی نمود و همدلانه در راه این همبستگی فراگیر ملّی گام بر می دارد.
ازیز دادیار ۲۴ اکتوبر ۲۰۱۹
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید