رفتن به محتوای اصلی

نقد فرمایشات اخیر
27.10.2019 - 21:47

ما کجائیم در این بحر تفکر :  ( ضیاء مصباح )

در اخبار شنیدم  که در مراسم شروع سال تحصیلی 98- 99 ریاست جمهور  این ملک وملت   نظریاتی  گفته اند ،مروری همراه با تکمله ای براین سخنان در این حال واحوال پرآّب و چشم با همه چون و چرا ها «هر چند با تاخیر به دلیل مسافرت » واجب مینماید  :

-  دانشگاه باید به مسائل استراتژیک وارد شود، حتی اگر دراین مسائل 40 سال بحث  و به نتیجه نرسیدیم باید برویم با همه پرسی  از مردم بپرسیم

(ایشان کماکان عرصه قدرت را آزمایشگاه ومحل تخاصم با هزینه کردن ایران و ایرانی می پندارد وگاه و بیگاه محض خالی نماندن عریضه با همه نا توانی بنا بر قانون اساسی موجود  از همه پرسی مدد میطلبد )

مجموعه دانشگاه و حوزه اداره آینده جامعه را بر عهده دارند

( تدبیر این دو را ملت با تمامی وجود بخوبی لمس نموده - آیا عرض خود بردن کافی بنظرتان  نمیرسد  )

-  دانشگاه‌های ما مسئولیت بسیار سنگینی را  بر دوش دارند و متقابلا دولت و جامعه ، اینکه از لحاظ علمی ، ورزشی و رفاهی به اندازه کافی امکانات را فراهم کردیم یا نه ،باید اعتراف کنم نقص هایی هست و باید برای رفع آن تلاش کنیم

( چه عجب بالاخره دارید به این مهم پی می برید ..اما به قیمت از دست دادن سلامت جسمی ، روان و سلامت رفتارمردمان که به انحراف و خود زنی پرداخته اند و این باب میلتان ، ضمن اینکه قصور برآمده از جهل و ناتوانی را در هدایت امور به زمین دانشگاه وارد آوردن شرط انصاف نیست و این نیز دست آورد نحوه حضور سیستم نا آگاه )

 -  زمین فوتبالی که محل ورزش است ،  به محل نماز تبدیل شده ، وزرای مربوطه که برای علم جوان‌ها همت میدارند  برای ورزش‌ آنها هم  وقت بگذارند،  باید همه موارد برای دانشجو در کنار هم قرار بگیرد

( باور ندارید که ترک دانشگاه بوسیله تند روها و مصلی نبودن این مکان ارجمند  با افکار پایدار بر ایدئولژی « با تعریف متداول یکسویه » سازگار نیست و این سنگر اگر تنها به وظیفه علمی خود عمل نماید از« تاک و تاک نشان » اثری نمیماند )

  _ گسترش فضای دانشگاه بدون کیفیت، مطلوب  نیست. فضای کمی و کیفی باید در کنار هم قرار بگیرد.

( کیفیت را باید چنین تعریف کرد : نشاط جوانان همراه با تامین امکانات زیستی مطلوب ، تغذیه و روحیه مناسب ، سلامت جسم خود و خانواده ها و روابط اجتماعی با همه انسانها بدون توجه به جنس و ایده ها و...)  _  نسبت به دنیا خیلی عقب نیستیم و حرکت های خوبی داشتیم

( این باور شما ویارانتان و  بتبع اینگونه « امر برخود مشتبه شدن ها  » ملت را به قهقرابرده اید - ما کجائیم در این بحر تفکر )

 _ فردی ایرانی که پزشک متخصص است و در کشوری پیشرفته  بخشی از مسئولیت را بر عهده دارد وقتی  اقوامش به جراحی نیاز دارند انان  را به تهران برای عمل می آورد

( بدون نفی ارزش کار پزشکی و پزشکان با وجدان شریف ،  با شرایطی که ایجاد کرده اید با تجاری شدن حرفه پزشکی ،باید گفت  در این باره عامل اصلی در آمد ارزی و مخارج ریالی ست ،با  4 برابر شدن ارزش پول خارجی در مقابل پول رایج که حیف است ملی اش نامید ، باورکنید   بخشی از مردمان گرفتاررزق و روزی باهمه در آمدهای ارزی ، ارضی و سماوی برای کار به عراق میروند که وای اگر از پس امروز بود فر دائی )

 _  از لحاظ بهداشتی مراکز درمانی ما بهتر است و نشان می دهد کشور ما یک کشور پیشرفته

( در سفرها ی بی حاصل از محل بودجه مردم به امکانات و نحوه رسیدگی به مریض در دیگر کشورها بپردازید و بعد مقایسه ، در انجا به مریض تا مرحله درمان کامل کار دارند و بدون چشم داشت مالی بنا بر وظیفه ای شغلی ناشی از سوگندی که خورده اند وضع او را تا بهبودی کامل تعقیب مینمایند و به مریض بعنوان طعمه نمی نگرند )

 _  دانشگاه  باید به «مرکز آموزش مهارت‌ محور » تبدیل شود، علم باید در کنار مهارت و نیازمندی‌های جامعه برای به دوش گرفتن بار مسئولیت و اشتغال باشد

(  با این فساد و نبود توجه به شرایط احراز ، گرایش به تحصیلات دانشگاهی کاهش یافته و صندلی های خالی معرف آن ، جوانان هشیار ما مهارت را در کسب و کارو ترک کشورشان  دیده اند  )

  _ فارغ‌التحصیلی که مهارت دارد زودتر به شغل می‌رشد تا عالمی که علم را خوب می‌داند و در مغزش مطالب علمی انباشته شده

( این ایده در مورد اهالی حوزه ها و علماء این عرصه که از معنا فرو اوفتاده اند چگونه مفهومی در پی دارد ؟ )

_ در سال ۱۳۵۱ به روستاها برای کارآموزی امور قضایی می‌رفتیم ،  در دادگاه دیدم چیزی بلد نیستیم. در حالی که رئیس دفتر دادگاه  بهتر می دانست  چه باید کرد.

( مشکل اصلی نبود استعداد و یادگیری است همچنانکه قهقه های بی جادر دیدار روسای کشورها ی مختلف در سازمان ملل ، دلیل نا توانی شما در صحبت به  انگلیسی که فارغ التحصیل انگلستان بشما رمی آیید )

_   علم در گذشته هر چند سال دو برابر می شد و امروز با گذشت هر چند روز

( همین است که 40سال درالفبای مدیریت جامعه مانده اید، ا گر مجالی دارید چند برابرشدن علم را تعریف کنید )

  _  پیشرفت علم سرعت دارد ،دانشجو را برای آینده می خواهیم تربیت کنیم

(نظر آیات عظام و علماء بلاد با نگاه عقب مانده اهالی منبر و محراب در این باب چیست ؟ و آینده کدام )

 _ باید دانشجویان مان را برای فردایی که بسیار متفاوت است آماده کنیم تحولات بسیار سریع  و بار مسئولیت ما بسیار سنگین شده

( بدون ارتباطات علمی بین المللی و ترک دشمن پنداری این شعار هم مشابه دیگر نکته ها در حد حرف خواهد ماند ، ضمنا واجب مینماید در سخنرانی بعدی بفر مایید منظور از مسئولیت چیست ؟ )

 _  در برخی دانشگاه های اروپا مهارت استفاده از فضای مجازی را اولین  اولویت  می دانند

( ادامه فیلتر گذاری ها را تشویق کنید و به دولت الکترونیک و چگونگی عمل کرد دستگاههای مربوط در این رابطه بعد از گذشت بیش از ده سال از دستور« قانون مدیرت خدمات کشوری»  در این باب بنگرید )

  _ برای ادامه و تنظیم فعالیت پژوهشی. علم فروشی نکنید، اما پژوهش‌ها را بفروشید، کاری کنید که با ارزش بالا و والا در جامعه خودمان و دنیا عرضه شود

( بکار بردن واژه فروش علم در ارتباط با  دانشگاه توهین به این جایگاه است و انرا با حوزه ها نباید قیاس کرد که «چون به خلوت میرسند برسم جاری آن کاردیگر میکنند » و قیاسی مع الفارغ )

 _ در آینده می شود دانشگاه به خودکفایی برسد. دانشگاه را باید  به بخش خصوصی وصل کرد، بخش خصوصی  کسی است که نیمه شب برای کسب درآمد بیرون می رودو منتظر مشتری است

( منطورتان حتما  بخش خصولتی برخوردار از رانت و متکی به روابط است ، همچنانکه اختصاص بودجه  در دست ناتوان دولت  - در صد بالائی با همه دیوارهای شیشه ای  «و اعلام آن در سال گذشته که چگونگی امسال مورد تردید است » تابع بی چون و چرای دستورنهادها  وولایت ، آنهم خود ساخته هائی بدون اثر و نداشتن تکلیف و پاسخگوئی در مقابل ملت که صاحب و ناظر برهر گونه درآمدی در تقسیم بودجه میباشد )

 _  کارمند ساعت کاری دارد و منتظر تمام شدن وقت است

( تا طفلک به کار دوم یا مسافر کشی بپردازد برای امرار معاش با همین کم و کیف )

  _ کار خصوصی و دولتی فرق دارد و ما باید دانشگاه را به بخش خصوصی نزدیک کنیم

(نزدیک شدن علم با تجارت انهم با همه آلودگیها ی این حکومت - چنین افت منزلتی  در تمامی زمینه ها بدنبال آورده همانطور که سپاه را هاشمی وارد «معرکه اقتصاد» نمود )

 _ سرنوشت آینده کشور ما را انتخابات‌روشن می کند. با همه  اشکال بهترین کار صندوق است، برای اصلاح، شایسته سالاری و حاکم شدن «افکار به‌حق مردم»  به صندوق نیاز داریم

( بازهم موقع انتصخابات و استفاده ابزاری ازاین تبلیغ  دارد فرا میرسد و دوران نمایش حضور مردمان )

 _  ما راه دیگری جز فضای پرشکوه انتخابات نداریم ولو اینکه بگویید اشکال و ایرادی هست ،علی ‌رغم همه آن‌ها تنها راه آینده کشور انتخابات است

( که مجددا بر عمر  جماعت بیگانه با حقوق شهر وندی و مفاد همین قانون اساسی با همه چند وچون بیفزاید و ان را مقبولیت نظام از جانب ملت )

 _  هر عاقل  و فهیمی برای کشور آماده فداکاری است مرد یا زن، آنان رابرگزینیم ، هر کس شایسته گی دارد  خودش را کاندیدا کند،  چه انتخاب شود و چه نشود،  چه بگویند تو صالحی و چه بگویند صالح نیستی

(  در پشت تریبون برآمده از شهوت کلام که عمری با آن زیسته اید با شناخت دقیقی که از شورای نگهبان و معیارهای دستوری حاکم بر آنرا دارید میتوان مجلسی دلخواه ملت داشت ؟  )

 _ در کشور مسائلی داریم  مشکل آب، محیط زیست، راه و امثال آن که با چند سال تلاش برطرف می‌شود، اما یکسری مسائل داریم بلند مدت ، اساتید و دانشگاه‌ها در آن نقش بیش‌تری دارند و آن استراتژی پیشرفت کشور است

(با نظریات دولت موازی و دست اندرکاران فرصت طلب ، با ادامه دشمن سازی و شعار، فرصت 40 ساله کافی نبود  وادامه مدیریت سنتی مبتنی بر  روز مره گی ؟  تازه نکات اصلی حقوق مردم در تعین سرنوشت خود و آزادی های مصرح در همین قانون اساسی را ناگفته گذاردن ایا شرط بلاغت است )

  _ پیشرفت و آینده کشوردرسایه تقابل با دنیا است یا تعامل؟ این مسئله راهبردی در ۴۱ سال به جواب  نرسیدیم،  می گویند تعامل سازنده  عده ای معتقدند  تقابل ، تعدادی شعار میدهند  دشمن ما خبیث است و اینجا دوئل میباشد  و باید آن را بشکنیم و   اکثر مشکلات را میتوان با تعامل  حل کرد

( مروری برایده های گذشته شما در این باب به استناد اسناد موجود (بعنوان مثال نظرتان در مورد حجاب یا حقوق بازنشستگان در آغاز کار آموزی سمت های دولتی باهمه نا توانی و محدودیتهای هوشی ) اهل تقابل بودنتان را  نشان میدهد و دو صد گفته چون نیم کردار نیست ،هر چند با مشارکت در نابودی بسیاری ارزشها امروز اندکی به روزدرآمده اید و با تعاریف مدرن دنیای پیشرفته نمیخواهید و مصلحتتان نیست آشنا شوید ، از همه مهمتر چرا فقط صدای اطرافیان فرصت طلبتان را میشنوید و داد دلسوزان ملک و ملت با عنوان «ملیون پاک دست متخصص» درتمامی موارد گوش شنوائی ندارد و متفکرین را نتوانسته اید جلب نمایید )

 _ این موضوع با دعوا و ایجاد دو صف برای تقابل حل نمی شود

( یا د گفته سید مظلوم کارپرداز بزرگ افتادم که اخیرا برای مشارکت در انتخابات در پیش منفعلانه گفت  برای مناطقی که کاندیدای ما را « تایید صلاحیت نکنند » کاندیدا معرفی نخواهم کرد و تصور میکند تغییری در نحوه نگاه با نحوه گزینش مجلسیان در پیش است )

 _  اگر رسانه ملی به طور مساوی برای همه قرار بگیرد کار بزرگی انجام می شود

( اگر را با مگر ممزوج کردند ازآن تخمی برآمد کاشکی نام – استفاده مساوی همان و نبود جماعت همان )

 _  دانشگاه ها و رسانه‌ها باید جواب سوالات  طرح شده را به افکار عمومی بدهند

( دانشگاهی که با سهمیه بگیران خودی پر شده در بیشتر موارد همچون پزشکی که دادآشپزها را نیز اخیرا در آورد ، نا توان تر از پاسخگوئی به این خواسته هاست و طرح کوچکترین مسائل و پرششها - با هجوم «اهالی سهمیه » در انتظار مقام و امکان - که برای همین شرایط تدارک دیده شده اند ، مواجه میشود

از این مهمتر چطور شده در این زمان و در سال اخر ریاست  توپ را به زمین دانشگاهیان برکنار از هر گونه تصمیم گیری از بد حادثه پرتاب میکنید و خود را بی گناه میپندارید ؟ )

 _  گروهی  برجام راخیلی خوب یا بد میدانند  دعوا بر سر برجام نیست. عده‌ای می گویند عمر را با تعامل هدر می کنید

( محصولی با این کم و کیف ناشی از  ترک مذاکره با همه اصرارو ادامه لجاجت  ، در لیاقت  مام میهن گرامیمان نیست ،  باور بفر مایید ملت میگوید : مرا به خیر تو امید نیست .... )

 _ عده‌ای  گفتند با آژانس بین المللی اتمی وقت تلف می کنید، آژانس دست آمریکا است. خیلی وقت گرفت، ما به نقطه‌ا ی رسیدیم که «پی ام دی » را با همین آژانس حل کردیم

( بعد چه شد و آیا این ایستادگی ها و تن به مذاکره ندادن مملکت را « بگفته اخیرتان » تعطیل نکرده ؟ )

 _  آیا می شود بدون تعامل با دنیا اقتصاد را پیش برد؟ رشد و توسعه بدون تعامل با دنیا با قفل بودن بانک‌ها ، واردات و صادرات تعطیل می شود

( اطاق فکر اقتصاد دانان راستین در اوایل انقلاب و همین امروز هم بر این مهم تکیه دارد  و جنابان «اقتصاد را برای خران میدانند »و این  فرمایش بنظر میرسد کماکان مبنای تفکرات اقتصادیون رانتی میباشد  )

 _  دانشگاه باید به مسائل استراتژیک وارد شود، حتی اگر در این باره  سال ها بحث کردیم و به نتیجه نرسیدیم باید برویم  و از مردم بپرسیم

( این گوی و این میدان عمرمان را با این تکرارهدر دادید و فریاد رسی باید )

 _  از دانشگاه ها تقاضا می کنم دولت ما را در بخش های علمی اقتصادی و استراتژیک کمک کنند

( کدامین دانش و دانشجو با این هزینه تحصیل ، نحوه مدیریت ، دغدغه معاش ، بیکاری در پی اتمام تحصیل  ،  فرصت طلبی ها و در آخر فرار مغزها ) 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ضیاء مصباح

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.