رهبری جننبش ملّی کشور، باید از خود محور بینیها گذر کند.
در تاریخ ۳۱ نومبر ۲۰۱۹تا چشمم به انترویو شهرام همایون گرامی با دکتر درویش پورافتاد، دانستم که این دوست ما شمشیر را در بارهی شورای مدیریت گذار از رو بسته است و امیدواریهای ما را به درگرگونیِ دریافتی نو، در بارهی شورا از ایشان، به ناامیدی کشانده است. اینکه انسانی میهندوست، چون شهرام همایون را که شکی درایراندوستی اش ندارم و تلاش هایش را ارج می نهم و خود را بدهکارتلاش هایش می دانم، چرا با شورا این چنین به لج افتاده است هرگزندانستم.
شهرامی که همیشه ازخنجر"حق تعیین سرنوشت و فدرالیسم" لرزه بردل وجانش داشته است، چگونه ازآن جریانی پشتیبانی نمی کند که:
بدون هیچ کُشت و کُشتارو خون ریزی و جنجالی این سلاح کشنده و خطرناک را از دست بزرگترین و توانا ترین احزاب و سازمانهای قومی کشور گرفته و آنها را به همان محرابی از تفاهم ملّی رسانده است که پیشوای فکری و خویشاوندی وی زنده یاد داریوش همایون پَهن کرده بود؟!
هر چند می نگرم تا رگه ای ازاین لجبازی همایون جان را برای قانع کردن خود درضدیتش با شورای گذاربیابم، پیدا نمی کنم.
از شناختی که من بر میهندوستیش دارم، او می باید از نخستین کسانی می بود که در آن شورا نام
می نوشت و آنرا با همان احساساتش تبلیغ می کرد و مایه می گذاشت.
امّا وارونه، می بینم که هر روز "هَل من مبارزی" دیگررا در برابر شورا علم می کند.
دیروز، جناب دکتر درویش پور را آورده بود که همه می دانستند، وی دیر زمانی است در جناحی از جمهوریخواهان قراردارد که در دیدگاه هایی با یکدیگر اختلاف نظر دارند وازین رو، پاسخ های منفی ایشان در بارهی شورا، در گوش هر شنونده و بیننده ای ازپیش، روشن است.
امّا من که یکی از باورمندان نگاه ها و دیدگاه های جناب درویش پوربودم، هرگز گمان نمی کردم که اختلافات سیاسی و چشم هم چشمی های رقابتی، درانسانهایی چون ایشان هم تا این حد اثرگزارخواهند بود؟!
تا آنجایی که از قصد و حسادت رقیب، برای رژیمِ در لب پرتگاهی چون جمهوری اسلامی ملّایان حاکم بر ایران، عمر بخرد وحکومت آنان را آنهم در بدترین شرایط بد اقتصادی، فرهنگی و بیزاری توده های ایران، "حکومتی استوار محکم وغیر قابل شکست" بنامد. از سوی دیگر، اپوزسیون سیاسی ایران را در جاوری که به بزرگترین دست آورد تاریخی اش یعنی"متحد کردن بخش سراسری واقوام کشور"دست یافته است ناتوان و ناکام بشناساند.
ایمان دارم که اگرجناب درویش پور یادشان نرفته باشد، پیش ازاعلام موجودیت شورای گذار، نه یک بار، که چندین بارحکومت ملّاهارا درسراشیبی انهدام و نابودی کامل اعلام نموده است.
امّا چه کنیم که گاه،"آهن ربای رشک و رقابت"، انسانهای سیاسی و علمی ما را نیز به سوی خویش می کِشد. مگرکسی باور می کرد کسانی باشند که با میهن دوستان دانشور و فرزانگانی چون کنگرلو و هودشتیان نیز، حسادت ورزند؟
امّا دریغا! در بارهی آنها دیدیم که هنوز در گردونهی شانس ملّاهای غارتگراسلامی، این گنداب رشک و من منیت فردی، همچنان پا برجاست.
۲
البته جای بسی امید است که انسانهای سیاسی دلسوزی چون جناب دکتر نوری علا آستین بالا زده اند و با سامانهی اندئیشه، دارند این چالهی گندابِ "من منیت فردی"را با پیشبرد بهترین سیاست در بارهی شورا پر می کنند وصادقانه در برابر تمامی منفی بافی های دیگران، فریاد می زنند:
"انتقاد و فقط انتقاد از راه دور و با هرنیّتی"، دردی دوا نمی کند. حال که دروازهی بزرگ و رو به پیروزمندیِ شورا به روی همهی نقدها بازاست، باید رفت و از درون سهم گرفت و دستی از نزدیک بر آتش نهاد. وگرنه، چهل سال است که همگی با شیوهی مخالفت ورزیدن، به جایی نرسیده ایم.
این گفتهی راستین و واقع گرایانهی جناب نوری علا، آنهم با داشتن دو سازمان مستقل سیاسی، در خوراندیشه واحترام فراوان است. با درپیش گرفتنِ پیگیرانهی این سیاست درست از سوی وی،
می توان امیدوار بود که جنبش سیاسی ما دارد در بخش رهبری، از چالهی"من منیت فردی و خود محور بینی و سکتاریسم سازمانی" گذر می کند تا ماشین سنگین شورای گذار را برسر ملّایان فرو خواهد کوفت.
امیدواریم افراد تاثیر گذاری چون جناب درویش پور و از جمله خود همایون گرامی، هر چه زودتربه این دریافت رئالیستی برسند که:
"گردهمایی و پیوند احزاب و سازمانهای قومی کشوربرای نخستین بار با نیروهای سیاسی سراسری دستاوردی است بزرگ، تاریخی که باید آنرا به پال نیک گرفت، توان بخشید و به پیش راند.
پیروز باد همبستگی ملّی ایرانیان در راه ایرانی یکپارچه وهمیشگی، آزاد و دموکراتیک، با سیستم عدم تمرکز.
۳۱ اکتوبر ازیز دادیار۲۰۱۹
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید