رفتن به محتوای اصلی

و حالا تبریز به شما حق انتخاب می دهد؛ چکسلواکی یا یوگسلاوی؟!
05.11.2019 - 14:01

 

غلط سیاسی مخالفان در  فهم اندیشه ما این است که ما را « انسان تدافعی‌» فرض می کنند. ما « انسان مبارزه » هستیم. فرض آنها بیشتر  از آنکه از نحوه ی فعل و انفعالات بین استعمارکننده ها و استعمارشونده ها گرفته شود، محصول نگرش های استعمارکنندگی و اشغالگری است. 

 

من منکر ضعف بخشی از بدنه ی حرکت ما در فهم مبانی « مبارزه ی استعمارشونده ها» نیستم. این بخش از بدنه ی ما هنوز سعی دارد با حمایت از ایدئولوژی دینی رژیم ایران به نوعی مبارزه با بخش باستانگرای ایرانیت را توجیه کند. آنها به مرور در بدنه ی نظام اشغالگر هضم شده و به چماق استعمارکنندگی تبدیل می شوند. اطلاعات رژیم و سیستم استعمارگری در درون این بخش سفره پهن می کند و از این طریق مبارزان‌ واقعی استعمارشونده ها را می کوبد. اما به رغم تلاش بازوهای استعمار ایرانیت اعم از رژیم تروریست آخوندی و پان ایرانیست های دو آتشه ما توانستیم اکثریت مردم آزربایجان جنوبی را با « اراده‌ی استقلال » و جدایی آزربایجان جنوبی هماهنگ و همرنگ سازیم. کار به جایی رسیده که عناصر نفوذی رژیم همچون مسعود بهنودها برای گریز از « اراده ی استقلال » ما پیشنهاد وابستگی بیشتر رژیم به روسیه را می دهند. برای همین از استعمارگری روسیه و ایرانیت به یک اندازه متنفرم.

 

و البته در این میان خیلی ها سعی کردند صدای استقلال و استقلال صدای مرا بکوبند. از « خود لیدر انگارهای چرکین عقل » گرفته تا چرکاب های اطلاعات رژیم فاسد آخوندی،ایرانشهری ها،  و حتی فدرالیست های ایرانیت. اما یقین من و مبانی من برای استقلال و آزادی منسجم تر از همیشه گشت. اما تفکر « استقلال خواهی » در بین ملت من افزون تر از قبل‌ ریشه دواند. راه من و ما راه استقلال است. 

من و ما فرزند استقلال هستیم.

تنها گزینه ای که می تواند ملت های محبوس در قفس ایرانیت جعلی را نجات دهد استقلال آنهاست. و حالا... 

 

و اکنون در « عمق مبارزه برای آزربایجان جنوبی » سنگر گرفته ایم. پلاکاردها و متون استقلال و جمهوریت برای آزربایجان جنوبی از خیلی وقت حاضر است. از دوره ی پیشه وری بزرگ به اینسو. و اکنون گزینه ها را ملت من می نویسد: « حق انتخاب با شما؛ چکسلواکی یا یوگسلاوی؟!» ملت بزرگ آزربایجان صریح و قاطع نقشه ی راه خویش را اعلام کرد. ما برای ذره ذره ی خاک و وطن خویش خواهیم جنگید. انتخاب با شماست. ما شما را از چنگال « حس اشغالگری و استعمارگری » نجات خواهیم داد. ما شما را با هر روشی که خودتان انتخاب کنید از چنگال جعلیات تاریخی، خود برترانگاری و نژادپرستی نجات خواهیم داد. 

 

بعدش به اصطلاح روشنفکران سیاسی ایرانیت دنبال توجیه های همیشگی خویش هستند. آنها داد و فریاد راه انداخته اند که مردم آزربایجان و آنهایی که آذربایجان را با «ز» می نویسند دنبال خون و خونریزی هستند. « خونریزی » را آنچنان با تاکید بر «و» ( خوووووونریزی ) می گویند که انگار خودشان بره ی معصوم دشت‌های اشغال شده ی ممالک محروسه هستند. مگر همین ها با تفنگ و کلاشینکف و نارنجک و کوکتل مولوتوف انقلاب نکردند؟ مگر همین ها با سلاح به « جمهوری آزربایجان پیشه وری » هجوم نیاوردند؟ یک تغییر مسالمت آمیز در ایران برایم نام ببرید. من از این به اصطلاح روشنفکران ایرانیت سئوال می کنم که چرا می خواهید با خون و خونریزی، آزربایجان را همچنان در اشغال خود داشته باشید؟ چرا به طور مسالمت آمیز از سرزمین آزربایجان جنوبی خارج نمی شوید؟ چرا از بلوچستان اشغالی و از احواز اشغالی به صورت مسالمت آمیز خارج نمی شوید؟! 

 

سلام نظامی ملت آزربایجان در دفاع از ارتش ترکیه و عملیات چشمه ی صلح،  و در رد تروریسم کُردی و حامیان اصلی آن ( رژیم ایران و اپوزیسیون ایران ) خشم اشغالگران و استعمارگران ایرانیت را برانگیخته است. همه ی هزینه های آنها در جهت حذف و نابودی زبان تورکی و ملیت آزربایجانی با یک سلام نظامی دود شد و به هوا رفت. آنهایی که تا دیروز تبریز را سنگر مشروطه و ایرانیت و نظام تبلیغ می کردند حالا در طنین فریادهای تبریز برای استقلال، دیوانه شده اند. و حالا تبریز به شما حق انتخاب می دهد؛ یوگسلاوی یا چکسلواکی؟! فریاد تبریز را می شنوید؟! انتخاب کنید. 

 

و فراتر از این مسایل ما در اندیشه ی یک « بُرش تاریخی » هستیم. وابستگی و هضم شدگی مردم من و خاورمیانه در جهالت دینی،  درد و اندوه من نیست که سمت نشانه گیری من است. ما باید به لحاظ ذهنی این نقطه از زمین را که همه ی سعادت بشری را با وسوسه ی سودای آخرت، قربانی حاکمان فاسد و قاتل و مزوّر می کند کاملا بشوییم. مردم خاورمیانه  دنیای ترقی و پیشرفت و سعادت امروزین را به آخرت چرند لیدرهای دینی فروخته و معتاد این وعده و وعیدهای مکارانه گشته اند. من از دینی که خلاصه اش نخوت و عناد و سرکوبگری خامنه ای و قاسم سلیمانی است بیزارم. من از دینی که انسان را نابود می کند بیزارم. من از دینی که مردان پارسی را به ثریا می برد و مردان تورک و عرب و بلوچ را بر زمین می زند بیزارم. 

 

 

و در نهایت باید بگویم که من امروز رو به سمت آزربایجان و رو به سمت تبریز « سلام نظامی » می دهم و ممنونم از تبریز که نظام سلامش بر جهان تورک و بر جهان آزادی را دیکته می کند. به ملت آزربایجان فخر می کنم و از اینکه صدای مبارزان خویش را می شنود خاک پایش را می بوسم. 

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محمدرضا لوایی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.