به یک کرشمه 4 کار ( ضیاء مصباح )
به دلیل آلودگی هوا که استمرار و توسعه ان نیز در این زمانه بعد از 4 دهه زمامداری جماعت برآمده از نا توانی و نا بخردی متولیان ریز و درشت تکیه زده بر زمام امور این مردمان میباشد و مدتی در این مثنوی تاخیر شد ....
به بهانه شب یلدا ضمن بزرگداشت این سنت دیرین ایرانی بشرحی که خواهد آمد به 3 نکته از میان دهها خبر اشاره ای مختصر و گذارا بعنوان خالی نبودن عریضه و جبران ما فات مینماید :
اول نماینده نسبتا شجاعی ( اقای صادقی ) از میان همین نمایندگان منصوب شورای نگهبان اشاره ای به پاسخ وزیر کشورحکومت نمود ، که درکمال خونسردی و بی تفاوتی آنهم در حین عبور و با اکراه خطاب به ایشان گفته است : در مواری به پاها نیز شلیک شده و همه گلوله ها به مغز و قلب نشانه نرفته .. که حدیث مفصل خواندن دارد و همین اشارت کافیست تا عمق اعتبار و اندیشه جماعت را بدانیم
دویم والی حکومت ، در رابطه با آ ثار مخرب سیل دوباره در طی یکسال اخیر و چندین باره در دوران تصدی جاهلانه وی و پیشینیان با این همه در آمد ارضی و سماوی منطقه زرخیز خوزستان به عملکردها و مشکلات مبارزه و جلوگیری از این مصیبت با تعریف خود تحلیلی ! آنهم تلویزیونی در کمال وقاهت و بطورمفصل داشته ، انگار که اینا ن نه میدانند که برنامه ریزی چیست و نه قادر به رفع موانع البته بیگانه به وظایفی که به نا حق عهده دارشده وطی سنوات کماکان در دورا ن کار آموزی بسر میبرند
سیم / اثر مکتوب صریح ، زیبا و شیرین یار دیارمان دکتر احمد زید آبادی در رابطه با گفته اقای جهانگیری در رابطه با نخریدن نفت بوسیله دولت هند - نیز خوا ندنیست :
گفته ایشان : "هیچ وقت فکرش را هم نمیکردم که کشور مستقلی مانند هند با تحریمهای آمریکا همراه شود و نفت ایران را نخرد!"
راستش من هم هیچ وقت فکر نمیکردم که درک معاون اول از روابط بینالملل تا این اندازه بسیط باشد!
یعنی ایشان نوع بازیگری هند در نظام جهانی را نمیشناسد؟ از سطح روابط تجاری و سیاسی هند و آمریکا خبر ندارد؟ میزان وابستگی هند به نفت کشورهای حوزۀ خلیج فارس از جمله عربستان را نمیداند؟ از دوستی صمیمانۀ نارندرا مودی نخست وزیر هند با بنیامین نتانیاهو همتای اسرائیلی او و روابط نزدیک دو کشور مطلع نیست؟ افزایش گرایشات هندوئیسم افراطی در حزب بهاراتیا جاناتا در دورۀ ریاست جمهوری مودی برایش ناآشناست؟
یعنی همۀ اینها کافی نیست تا هند برای حفظ منافع خاص خود، حکومت را به حال خود رها کند؟
ظاهراً در دستگاه دولت یا چرخش دقیق و صحیح اطلاعات مخدوش و معیوب است و یا دستگاه تحلیلی مجریان و مشاوران از رده خارج است! و یا هر دو! ظاهراً هر دو، زیرا اگر اینگونه نبود، همشهری گرامی من با چنین لحن سوزناکی از پشت کردن هند به دولت ایران این همه تعجب نمیکرد!
یکی از زیباترین مراسم «شب یلدا »
شب چلّه بلندترین شب سال در نیمکره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اتلاق میشود.
ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن میگیرند. این شب در نیمکره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاهتر میشود. مراسم شب یلدا (شب چله) از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده میشد.
واژه «یلدا» به معنای «زایش زادروز» و تولد است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر میشوند و تابش نور ایزدی افزونی مییابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید میخواندند و برای آن جشن بزرگی برپا میکردند و از این رو به دهمین ماه سال - دی (دی در دین زرتشتی به معنی دادار و آفریننده) میگفتند که ماه تولد خورشید بود.
یلدا و جشنهایی که در این شب برگزار میشود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل میداد و در طول سال با سپری شدن فصلها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیتهای خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.
آنان ملاحظه میکردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند میشود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر میتوانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکشاند.
مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی – هند و اروپایی، دریافتند که کوتاهترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شبها کوتاهتر میشوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند.بدینسان در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع میشد و در اوستا، واژه Sareda, Saredha «سَرِدَ» یا «سَرِذَ» که مفهوم «سال» را افاده میکند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است.
در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، ص ۲۵۵، از روز اول دی ماه، با عنوان «خور» نیز یاد شدهاست و در قانون مسعودی نسخه موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شده است.
در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده است : <یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شبهاست در تمام سال ، در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل میکند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک میباشد وبهمین دلیل بایستی با دور هم جمع شدن و شادی کردن بد یمنی را از جامعه دور کرد ، بعضی گفتهاند شب یلدا یازدهم جدی است >سفره شب یلدا، «میَزد» Myazd نام داشت و شامل میوههای تر و خشک، نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، «لُرک» Lork که از لوازم این جشن و ولیمه بود، به افتخار و ویژگی «اورمزد» و «مهر» یا خورشید برگزار میشد.
روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان؛ میخواندند و به استراحت میپرداختند و تعطیل عمومی بود. فردوسی به استناد منابع خود، یلدا و خور روز، را به هوشنگ از شاهان پیشدادی ایران (کیانیان که از سیستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در این زمینه از جمله گفته است:
که ما را ز دین بهی ننگ نیست / به گیتی، به از دین هوشنگ نیست -همه راه داد است و آیین مهر / نظر کردن اندر شمار سپهر
شب چله:
در ایران باستان 60 روز از 3ماه اخر هر سال یعنی :چهل روز از زمستان که آغاز آن برابر است با هفتم دی ماه جلالی ( بیست و هشتم دسامبر ) و پایانش برابر است با شانزدهم بهمن ( پنجم فوریه ) چله بزرگ و بیست روز از فصل زمستان که آغاز آن از هفدهم بهمن ماه جلالی شروع می شود و در ششم اسفند ماه پایان می یابد. چله کوچک میگویند و در بیان عامه کنایه از سرمای سخت که چله زمستون گفته میشود .
در ایران مرکزی چله بزرگ زمستان از آغاز زمستان که برابر است با آغاز دی ماه شروع می شود و مدت آن چهل روز و چله کوچک زمستان از شب دهم بهمن ماه تا پایان بهمن ماه که مدت آن بیست روز است/ تمامی این شب های بلند به کتاب خوانی و قصه گویی، بزرگداشت اندیشمندان، دانشمندان، خدمتگذاران جامعه وماند گاران شهر و دیار ها و تکرار حماسه های شاهنامه فردوسی، اشعار پر مغز و محتوا و شیوای مولوی، سعدی، حافظ و دیگر شعرا و فلاسفه دیرین و نام اوران امروزهمچون : شهریار، پروین، بهبهانی؛ مشیری اختصاص می یافت.
مراسم، تشریفات و یاد بودها ی بسیاری از پیشینیان پاک و متفکر ما ایرانیان در تاریخ پر شکو همان زنده و بیاد مانده اند و در این فرصتها و شبهای بلند جشن و سرور، که شادی بخش خانواده ها وجوانان و باعث خلاقیت، ابتکار، سازندگی، دور شدن از خرافات، جهل و نادانی، خمودگی و اندوه است با مغتنم شمردن مناسبت ها بر پا میشده که شاخص ترین انها را میتوان جشن سده در دهم بهمن ماه عنوان نمود.
این باور دیرین و عملکرد اندیشمندانه اجداد گرامی و بزرگ ما ایرانیان، امروز در علوم پزشکی، روان درمانی، روانشناسی، جامعه شناسی، مدیریت و... به ثبوت رسیده که :
افسردگی و غم غصه بنیاد شکر گزاری و سپاس افریدگار را و باور یگانه بودن او را، بتبع آ ن سلامت ، شرف و عزت را از جوامع دور میسازد .
توصیه اینکه : با همه درد مندی ملت بزرگوار بمناسبت کشتار اواخر آبان ماه - اما برای ارج گذاری براین پیشینه ملی ایرانیان درد مند پاک نهاد این روزگار پر آب و چشم - بدون هر گونه تامل ، تردید ، نگرانی و واهمه - در بزرگداشت حفظ و احترام این روزها و شبها با اعتقاد و اطمینان به اثر بخشی مثبت آن، بکوشند که در هر شرایطی وظیفه شاد کردن انسانها :خدایی، ملی ، میهنی و مردمی است،
هر چند با افزایش بسیار شدید هزینه ها مخصوصا تدارک آجیل و خوردنی های سنتی مربوط به این دور هم آئی ، بسیاری از هموطنان با میزهای خالی پذیرای زمستان 98 در پسین و شامگاهان شنبه در پیش خواهند بود
برای ملت بزرگوار ، پر تحمل ،هشیار و اندیشمند ایران در بندمان آرزوی سلامتی و عبور از مصائب را داریم .
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید