فاقات اخیر که با کشته شدن قاسم سلیمانی آغاز شد و زنجیرهای ادامه پیدا کرد مستقیما ناشی از بحرانی شدن رابطه ایران و آمریکاست. عده ای از کارشناسان تشدید تنش بین ایران و آمریکا را ناشی از حرکت دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، در خروج از برجام میدانند. این حرف هم صحیح هست هم نیست. صحیح است اگر شروع بحران ایران و آمریکا را از زمان روی کار آمدن آقای ترامپ بدانیم. اما واقعیت این است که بحران در رابطه دو کشور سالها قبل با ماجرای گروگانگیری کارکنان سفارت امریکا آغاز شد و پس از درگذشت آیتالله روحالله خمینی، با سیاست راهبردی آیتالله علی خامنهای یعنی "عدم مذاکره به منظور بهبود روابط" ادامه یافت.
سیاست راهبردی "عدم مذاکره به منظور بهبود روابط" مربوط به امروز و مختص به دونالد ترامپ نیست. بطور مثال بلافاصله پس از امضای برجام آقای خامنهای اعلام کرد هر نوع مذاکره دیگری (که مشخصا منظورشان مذاکره به منظور کاهش تنش بود) با آمریکا ممنوع است، در حالی که باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا، چندین بار تکرار کرده بود که رسیدن به توافق هستهای میتواند راه را برای تنشزدائی باز کند.
توجه به سیاست "عدم مذاکره به منظور بهبود روابط" حائز اهمیت است. چرا؟ چون وقتی تلاش مستمر ایران متمرکز بر ضربه زدن به منافع آمریکا در منطقه است طبیعی است که حتی اگر دونالد ترامپ هم بر سر کار نبود دیر یا زود برجام با بحران روبرو میشد. قابل تصور نیست که ایران سیاست راهبردی ضربه زدن به منافع آمریکا را ادامه میداد، مذاکره هم نمیکرد و برجام هم سالم و دست نخورده باقی میماند.
نتایج تحولات اخیر را میتوان چنین خلاصه کرد:
۱)قاسم سلیمانی و مسئله جایگزینی
کشته شدن قاسم سلیمانی به دست نیروهای آمریکایی، غیرمنتظره و بهتآور بود. قاسم سلیمانی تنها یک استراتژیست نظامی برای فعالیتهای برون مرزی ایران نبود. او در آنچه که ایران "محور مقاومت" میخواند نفوذ زیادی داشت و با رهبران گروههای شبهنظامی رابطه شخصی و نزدیک داشت. نفوذ او در سیاست خارجی ایران بحدی بود که در دیدار بشار اسد با رئیس جمهور و رهبر ایران، در اسفند ۱۳۹۷، جواد ظریف وزیر امور خارجه به بازی گرفته نشد و لذا استعفا داد. بعلاوه، شناخت از نزدیکی که سلیمانی از اوضاع سیاسی و نظامی منطقه داشت، شاید کمتر کسی در ایران داشته باشد. این مجموعه باعث میشود که سلیمانی برای سیستم ایران فردی تقریبا غیرقابل جایگزینی محسوب شود. اینکه تا چه حد موقعیت فرامرزی ایران در منطقه پس از مرگ او دستخوش تغییر میشود با گذشت زمان مشخصتر خواهد شد.
۲)مصلحت فراتر از آرمان
بلافاصله پس از انتشار خبر کشته شدن قاسم سلیمانی، فریاد "انتقام سخت" از هر سو از جمله از سوی رهبر ایران برخاست. برخی مقامات نظامی ایران به آمریکا هشدار میدادند که در فکر تابوت برای نظامیانش باشد. حسین سلامی فرمانده سپاه پاسداران که سخنرانیهای حماسی میکند گفت: "ترور سردار سلیمانی، باعث شکلگیری یک انرژی جدید در جغرافیای وسیع بصورت خودجوش، آتش بهاختیار و مصمم برای انتقامگیری سخت میشود". در پی این تهدیدهای شدید اللحن، به دو پایگاه آمریکا در عراق حمله موشکی شد. پایگاه الاسد که گفته میشود بزرگترین پایگاه نیروهای آمریکایی در عراق است هدف اصلی بود.
امیرعلی حاجی زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه گفت: "بعد از عملیات سپاه حداقل ۹ سورتی پرواز هواپیماهای سی ۱۳۰ از آنجا (پایگاه الاسد) زخمیها را به اردن و رژیم صهیونیستی تخلیه کردند که اسنادش موجود است. وی تاکید کرد که "آمریکاییها کشته زیادی دادهاند ". نه آقای حاجیزاده نه افراد دیگری که ادعای کشته شدن آمریکاییها را کردهاند "اسناد" مورد اشاره آقای حاجیزاده را ارائه نکردند.
از چند گزارش بخصوص از گزارش ۲۱ دی سی ان ان که خبرنگارش از پایگاه الاسد دیدن کرده و با افرادی که در پناهگاهها پناه گرفته بودند صحبت کرده چنین بر میآید که به آمریکاییها پیشاپیش خبر داده بودند که حملهای صورت خواهد گرفت. به عبارت دیگر حکومت ایران با مطلع کردن آمریکا از حمله موشکی (از طریق مقامهای عراقی)، علیرغم شعارهای حماسی، نشان داد که به هیچ وجه، حتی با وجود کشته شدن برجستهترین فرد نظامیاش، قصد رویارویی نظامی با آمریکا را ندارد و هدف این بوده که حمله در حد سمبولیک، برای حفظ آبروی رهبران ایران، پایگاه خالی را هدف قرار دهد.
۳)نمایش قدرت
تشییع جنازه عظیم قاسم سلیمانی بسیاری از مخالفان حکومت ایران را غافلگیر کرد. حکومت که هنوز از زیر فشار اعتراضهای آبان و کشته شدن صدها نفر در نیامده بود، از حضور پر تعداد مردم در تشییع جنازه، حداکثر بهره برداری را به عنوان نمادی از پایگاه مردمی خود کرد. البته برخی ناظران استدلال کردند که حضور میلیونی مردم معنایش الزاما حمایت از نظام نیست اما حداقل معنایش این بود که این جمعیت عظیم حرکت آمریکا را تایید نکردند. در واقع مراسم تشییع آقای سلیمانی حوادث آبان را کمرنگ کرد هر چند که بلافاصله حادثه سقوط پرواز پی اس ۷۵۲ اوکراین فرصت مانور بیشتر بر تشییع جنازه را از حکومت گرفت.
حق نشر عکسGETTY IMAGESImage captionحضور هزاران ایرانی در مراسم تشییع قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران در تهران. قاسم سلیمانی سوم ژانویه به دستور دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در بغداد کشته شد.
۴)پایان دادن به تعهدات عملی برجام
در این بحبوحه حکومت ایران که در پی مفری برای برونرفت از بنبست هستهای بود و رویکرد گام به گام خود را برای کاهش تعهدهای برجامی با شکست روبرو میدید از موقعیت استفاده کرده و تمامی تعهدهای عملی خود را در چارچوب برجام به حال تعلیق درآورد. علیرغم جو احساسی موجود، حرکت حکومت بسیار حساب شده بود. ایران ارتباط با آژانس را قطع نکرد، به بازرسیهای سرزده خاتمه نداد و اعلام کرد که در صورت منتفع شدن از مزایای برجام، عمل به تعهدهای خود را از سر خواهد گفت. با این حال، اگر ایران بر این موضع اصرار بورزد بازگشت تحریمهای اروپایی و حتی بینالمللی دور از تصور نیست.
۵)فاجعهای که میتواند مولد تکانهای سیاسی باشد
فاجعه غمانگیز سرنگونی هواپیمای اوکراینی مرگ تعداد زیادی از ایرانیان که جمعی از آنان از نخبگان بودند (از جمله آرش پورضرابی برنده مدال طلای المپیاد کامپیوتر که چند روز پیش از آن جشن عروسی خود را با پونه گرجی فارغ التحصیل دانشگاه شریف در تهران برگزار کرده بود) جامعه ایران را تکان داد. این فاجعه نتیجه مستقیم نزاع ایران با آمریکا و سیاست خارجی غیرآشتیجویانهای است که هر نوع مذاکره را با آمریکا برای کاهش تنش از سی سال پیش ممنوع کرده است.
آقای سلامی فرمانده سپاه در توجیه فاجعه میگوید : "ما باید ... برای واکنش متقابل آماده میشدیم. لحظهای جای ما بنشینید و بگویید پایگاه آمریکایی را میزنم در حالی که او گفته ۵۲ نقطه ایران را میزنم و عکسالعمل نشان میدهم. در این حال شما چه میکنید؟ قرار بود به یک جنگ ناشناخته قدم بگذاریم و میخواستیم برای اولین بار با آمریکا رودررو شویم. این شجاعانهترین، حکیمانهترین و الهیترین تصمیم تاریخ ایران است که بر پایه منطق، تدبیر، تفکر و قدرت استوار است".
پس از اینکه روشن شد هواپیما با موشک سپاه پاسداران ساقط شده، دوباره مردم به خیابانها آمدند و رویارویی آنها با دستگاه امنیتی-نظامی، دستاورد تشییع جنازه قاسم سلیمانی را کمرنگ کرد. ویژگی قابل توجه اعتراضهای اخیر شرکت دانشجویان و شکلگیری ناآرامی در فاصله دو ماه از سرکوب شدید آبان بود. احتمالا با توجه به سرکوب گسترده و خشن آبان و کشته شدن تعداد کثیری از معترضان در سکوت کامل خبری، با توجه به قطع کامل اینترنت، تصور حکومت این بود که برای مدت مدیدی در برابر اعتراضها مصونیت پیدا کرده است. حضور دوباره مردم، محاسبات مزبور را در هم ریخت.
حق نشر عکسIRNAImage captionسقوط هواپیمای اوکراینی
ایرانیان تاکنون در نزاع جمهوری اسلامی با آمریکا در چارچوب سیاستهای راهبردی آقای خامنهای، که مملو از تناقض نیز هست، هزینه بسیاری پرداختهاند. آنطور که از سخنان آقای سلامی برمیآید این فاجعه نیز آخرین هزینه نخواهد بود چرا که جنگ ادامه دارد: "هنوز هم میگویم ما در اثنای جنگیم".
باید دید اعتراضهای اخیر، پس از اعتراضهای آبان، مقطعی بوده یا فاجعهای که افکار عمومی ایرانیان را به خشم آورد سرآغاز تکانهای سیاسی در ایران است. فراموش نباید کرد که در صورت بازگشت تحریمهای بینالمللی احتمالا نطفه بحرانهای بیشتری بسته
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید