رفتن به محتوای اصلی

دُمل ولایت و چرکآبه دین دولتی اش
25.01.2020 - 03:15

آیا ساده تر ازین می توان از دستگاه خلافت انگلی، یا بگمان من دمل های آماسیده خامنه ای و چرکآبه های دین دولتی و سراسری آن اینگونه نام برد که من نوشته ام؟ پرسیدنی ست! در چشم انداز تاریک و هولناک کنونی، که سرشار از خونآبه های تزویر، ترور، زندان، گرسنگی، بیکاری و ناامیدی جوانان به زندگی ست با فسادها، سرگندگی های آقا و حکومت اش چکار باید کرد نا ریشه ی دمل ها از تن سیاست و اقتصاد کشور چنان کنده شود که ایران فردای ما بدور از خودمحوری" شاه و شیخ"و بیاری همبستگی اجتماعی و اراده ی طبقاتی که بشترین های مطلق هستند اداره شود؟ و کارگران، زحمتکشان، زنان، جوانان، دانشجویان و همه ی زنجیریان ساختار ولائی ـ شاهی باهم بپاخیزند و تن یکپارچه همدیگر را در آینه هستی اجتماعی در برابر خودکامگی فردی بهتر دریابند، فریاد دادخواهی همدیگر را آسان تر شنیده و پاسخ طبقاتی به دشمنان دهند و با همیاری و همراهی خود، یکبار برای همیشه ریشه پرورش شاه و شیخ دمل وار را از تن کشور برکنند. آنها: شاه و شیخ، با نام خدا تبهکاری های ضدبشری شان را آغازکردند. خمینی، آن هسته و پدیده ی پست و ضدبشری دین دولتی، درون مایه ی اهداف پنهان حکومت اش را آگاهانه به ما نگفت و فریب مان داد؟ تا آسانتر بتواند حکومت شیعی را برپا کند و بسان 14 قرن گذشته علیه سنی ها و با خون ایرانیان بجنگد تا ام القراء شود و شکست های تاریخی پیشینیانش را بر پیشانی شیعیان سرخورده پاک کند. این دشمنی و طرح پوشیده مذهبی آن تنها برای سروری ملاها و مکلاها بکاررفت. مذهبی که می بایست بسان ادیان ابراهیمی و دیگر نگرش های موجود و فراوان ملت ها، تنها یک جهان بینیِ ساده ی"اصالت وحدتی"یا"یکتانی پرستی"هستی بیش نباشد! اینک فاشیسم مذهبی و اشرافیت کاست مقتدر آخوندی ساخته و با سپاه و بسیج اش توانسته مردم و کشور ما را به تباهی کامل بکشاند و کشانده است.

 

دید اسلام و پردازشش از جهان هستی و فناتیسمِ ازلی و ابدی آن قرن ها پس از پیدایشش همچنان، نه تنها در دریافت از واقعیت های بیرون از ذهن ناتوان مانده، که در همراهی با زمانه ی پرشتاب ما همچنان خودبزرگ بین گیج سر، با تبختر بی تفاوت و در واکنش به چالش ای عقلی خاموش بوده، ولی در سرکوب و ستم ایدئولوژیک اش علیه دیگران نارواتر از همیشه تاریخی می باشد؛ همچنانکه او در ستیز کور و کر با شناخت جاری و متحول نوع انسان، ای بسا با راهکارهای درست مسلمانان هم بیگانه ترگشته، در کمین نوآوری های دانشورزانه نیز ُدگم تر و حق بجانب نشسته، و ناگریزِ به سرپیچی و خردکشی در برابر جابجائی پدیده های "کهنه به نو" پافشاری برتریجویانه نموده، و همیشه از دادن پاسخ سازگار به نیازهای روز و دانشمندانه، آگاهانه سردوانده، و از پرسش ها و چرائی های کنجکاوانه انسانی هراسیده و یا برای شان افسانه خیالی ساخته، و بهمین خاطر به الزام دگرگونگرائی های پیاپی نه که تن نداده، بل با لجبازی ویژه و تاریخی پیشینیان خود که بیشتر ذهنی و ناهمسو با شرایط است، پا لج برجای نخستین روز زایش خود کوبیده، و با تأکید و تحکم بر پیشداوری های متناقض، مانع هرگونه پیشرفت علوم انسانی و عقلانی بوده و می باشد.

 

چراکه اسلام با حکومت دینی و چنین تمرکز فشرده ای از قدرت سیاسی و اقتصادی بی پایان در دست ولی فقیه مطلق، با این ساختارِ فاسد، بیمار و واپسمانده دولتی اش باوری به حرکت رو به پیش تاریخ و انسان آگاه نداشته، و هیچگاه هم بر لزوم دست بردن تحقیقی، تاریخی، و یا دستخوشی تدریجی ِانسان دانشورز بر دیدگاهای وانده اش تن نداده، و همین انگل خردکش، 4 دهه پیش و پس از فرار شاه خائن، توانست انقلاب مردم را بکشد، جانشین خودکامگی پهلوی ها شود؛ حکومت دینی ایکه با فریب ها و دروغ های فراوان خمینی برپاشد و پس از آن دعاوی اسلامی اش بیش از پیش فراانسانی تر و کارکردهایش هیولائی تر از تاریخ گذشته اش شده و باورهای دور و تسلسلی نظام اش با خیال آسوده در کنج حفظ گنج های بادآورده نفت و علیه امت گرسنه و معترض مرتجعانه تر تحمیق کرد و پس کله های ساده دلی ماند؛ و چاره ناپدیرتر از همه اینکه منهای همه پلیدی ها، فسادها و چپاول ها که سراسر ایران را درنوردیده و زبانزد خود حکومتی در رسوائی ها و افشاگری هاست، دین دولتی و سرمایه سالاری داخلی و جهانی از همان آغاز تاکنون یاری اش داده اند و نیروهای ها امنیتی ـ نظامی در روز روشن مخالفان را کشته و ترورکرده، و هرفریاد دادخواهی را بی پروا خفه کرده و می کند.

 

دمل ولایت و چرکآبه ایکه به بزرگی ایران شده و در همه حال مزاحم، دزد نان، دشمن آزادی عقیده، و بازدارنده ی پیشروی جستجوگر در شناخت بوده و هست، و چه در دوره ی شاه کمربسته رضا، و چه درین دوران سیاه حکومت مستقل اسلامی، همیشه مخالف هرگونه استقلال و استدلال عقلی، و یا خودباوری انسان پویا بوده و هست. این اسلام خمینی ـ خامنه ای و دین دولتی آنها، چیز دیگری نیست جز آنچه که ما درین 40 سال لمس کرده و آنها امر و نهی مذهبی خود را با شلاق، زور و زندان مدام نشان همه داده است نمی تواندباشد. اسلام و حکومت دینی ایکه پیوسته دشمن فرآموزی از کارورزی بهینه، و برگزیدگی بازتاب های مفیدتر و تازه تر است؛ و بی کم و کاست ناسازگار با هر اندیشه ورزی غیر دینی ست، و بدین خاطر متضاد و متناقض با توانِ خردگرائی و یا هر نیروهای زمینی و نوع انسانی دگرگونساز می باشد. آنانی که با تلاش خود، اعصار و روابط فرسوده را با دانش خویش پشت سرنهاده و به پیدائی تاریخ نوین و مردمسالاری طبقاتی یاری رسانده و شناخت نو از هستی بدست داده اند.

 

اسلام همچون دیگر ادیان ابراهیمی، البته مرتجع تر، پدیده ای کهنه و مانوفاکتوریسم برپایه روابط"ارباب رعیتی" استواراست و ضرورت تحولگرائی و ناگزیری فردای انسانمدار، خودباور، برابریخواه و آزادگی را برنمی تابد و پابرجائی کشور ویرانشده مان یکراست برابر چنین نگرش بیگانه با زمانه ی مدرنیسم فراملی مذهبی می باشد و همانا تباهی و خودکامگی دینمداری برابر کشور رنگین اتنیکی ما ایستاده، دشمنی مذهبی ناسیونالیستی را تشویق کرده، و راهکارهای اجتماعی طبقاتی که ضرورت گذر از دین دولتی ست را همچنان درهم می کوبد. بویژه با کشته شدن سلیمانی تروریست، توسط تروریسم جهانی آمریکا، حالا هر پیش زمینه و پشت پرده ای که آن می خواهد داشته باشد باشد، اما مرگ این مریدِ رهبری، یا "سرشکستگی اسطوره ای" قامت تهی اسلام ولائی و متظاهر را براستی خم کرد؛ و مهم تر اینکه، توانست دهان گشاد و گزافه سرای کل نظام را ببندد و اشتلم الکی ضدامپریالیست بودنشان را یکجا برملا سازد؛ و همچنین ستیز قدرت و ثروت سران حاکمیت، قطب ها، باندها و مافیاهای دم کلفت کرده و مدعی رهبری را هرچه بیشتر رودرروی هم گذارده، و ناتوانانی های آنها در پیش چشم بیکاران، گرسنگان و بپاخاستگان بجان آمده از کل رژیم را در همه عرصه ها به نمایش گذارد و بخوبی افشا کرد.

 

و درست از همینرو بود که " حضرت آقا " قصد امامت جماعت برای گول زدن دوباره خودی ها کرد تا مگر با شعارهای پوچ، و برتن کردن جامه ی دریده سلیمانی بتواند، سرخوردگی"امت وفادار" را ترمیم و جبران کند، و نتوانست؛ و"روحانی" با ترک صحنه، این پیام باخت بیشتر فردا را به وی داد. چراکه با شنیدن سخنان بی سر و ته خامنه ای در نماز جمعه، هارتان پورتان های تهی سیاسی و بر پایه ی تجربه های جنگ و گریز خونین قدرت و ثروت 41 ساله ی رهبر با روسای جمهوری، و از جمله با همین کلیداردار ریاکار، فراز و فرود دین دولتی رسواترشد. همچنین پیشروان سرکوبشده طبقه ی کارگر و بخش میانی آگاه و نوعدوست بهتر از هر زمانی به خرافه سرائی رهبر، اسلام نرمش ناپذیر و ساختار فرسوده آن پی بردند. بویژه در پی خیزش دادخواهانه دیماه کارگران، کارمزدان، دانشجویان و زنان تبعیضزده توانستند شایسته تر از همیشه هویت خون آشامی خود خامنه ای تروریست را که درین نماز جمعه ببینند که وی هیج سخنی پیرامون ترور 1500 انسان بیشتر جوان و 10000 نفر همچنان اسیر آبانماه را بر زبان نیاورد و چرا؟ خامنه ای تهی از شجاعت پذیرش تروریسم دستگاهش بود؛ و ناتوان تر از آن بود که بتواند خودفریبانه با قربانیان خویش همدردی مصلحتی کند؛ چه رسد به وعده های یافتن راهکارها و راهبردهای مستقل از دینمداری، و سازنده بسود شکوفائی فردای اجتماعی، رفاه زندگی، همبستگی و رضایت توده ای که هر آن می رود دوباره برخیزد. پشتوانه انسانی خامنه ای و رژیم به جز عده ای مزدبگیر و بخش کوچکی فریبخورده نیست؛ با با تنگ شدن مجاری تنفسی آنها هم از دورش کنار خواهندرفت. پشت رهبر و حکومتش خالی ست و دیده و می بیند که همه روزه کارگران، زحمتکشان، زنان، جوانان و دانشجویان برابر کلیت اش ایستاده و از ترس سرنگونی و محاکمه، با همه مخالفان دشمنی آشکار می کند. از همینرو که بسان دمل چرکین مهیای ترکیدن شده و به پایان خط سرخ تباهی و نابودی خود رسیده است؛ فرجام و سرانجامی که ما می توانیم با همبستگی اجتماعی طبقاتی خود به فروریزی اش شتاب دهیم.

 

 آنچه ما از وعده های خامنه ای و دولت روحانی دیده و می بینیم تنها فریب و ریاکاری ست، و بیشتر براى خریدن فرصت، گمراهی و هرچه بیشتر کشاندن نیروی کار و توده های بپاخاسته و مردم بجان آمده بپای صندوق پوشالی انتخاب فرداست و گول دوباره نخوریم! چراکه رژیم در برابر آنها و خواسته های شان جز اهرم سرکوب از یکسو، و قهرمان پروری و اسطوره سازی تو خالی بیش ندارد. رژیم اسلامی در چهاردهه ی گذشته، پیوسته بجاى چاره برای زدودن فقر و بیکاری، و یافتن راهکار برای صدها نارسائی های زندگی کش، بقای دین دولتی خود را با ایجاد اسطوره های مردمفریب و کربلائی پرکرده است، بهمين منظور بود، که وجود اسطوره ای قاسم سليمانى انتخاب شد تا اين نقش مقطعی را برای حکومت و ولایت ايفا كند و کرد! در روزگاران آتی و آزادی رسانه ای فردای سرنگونی افشاخواهد شد که آیا سلیمانی بسان دیگر سران جمهوری قربانی تاکتیک آقا شده اند یا نه با ترفندی از نیروهای مخالف درونی، سلیمانی لورفت و کشته شد! بنابرین رژیم، تاکنون نشان داده که پرنسیپ ندارد و برای ماندنش آماده ی هرکاری، جنایتی و یا سازش با هر کس از ترامپ می باشد. بیائید باهم آن بخش از جوانان ساده مان را چنان آگاه و ھوشیار کنیم تا به دام نظام نیافتند و یا به ماندگاری نظام  فاسد آخوندھا سوخت نرسانند.

بهنام چنگائی پنجم بهمن 1398

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.