رفتن به محتوای اصلی

چگونه جنبش ایران پیروز میشود؟
26.04.2011 - 12:50

نظام جهانی

-نظام موجود جهانی بر اساس بهره کشی انسان از انسان با مناسبات نابرابر قرار دارد. هنوز نظامی فارغ از این پدیده بوجود نیامده است. اگر جامعه بشری بتواند از راه پیشرفت تدریجی و دموکراتیک، و تغییرات اتودینامیک در ساختار اقتصادی-اجتماعی، به چنین نظامی برسد، مرکز ثقل آن، یعنی چنین روند همزمانی، گسترهءجوامع کشورهای پیشرفته است؛ و تا این مرحلهء جهانی واقعیت پیدا نکرده، بشر مجبور به زندگی در سلطهء مناسبات نابرابر است. اینجا تنها کار عملی و ممکن «کاهش دادن شرایط نابرابر و ایجاد توازن و تناسب بین کار و سرمایه است، که با اجرای «عدالت اجتماعی» میتواند تحقق یابد.

زحمتکشان

به این خاطر این توضیح را دادم که بگویم متأسفانه جامعه ایران برای زمان طولانی مجبور به تحمل نظام بهره کشی ست و تنها میتواند بدنبال ایجاد عدالت اجتماعی و مناسبات برابر نسبی باشد. ما با وجود این برخوردها در جامعهء سرمایه داری خواهیم زیست. تنها میتوانیم آنرا دموکراتیزه بکنیم. تئوریها و شعار های مربوط به پیاده کردن سوسیالیسم در ایران در شرایط حاضر غیر عملی و تخیلی ست. اما این بمعنی دفاع نکردن از حقوق زحمتکشان نیست بل بعکس درک این مسئله دفاع از خواسته های آنان را در شرایط عینی ضروری میسازد. بدون تأمین خواسته های زحمتکشان جامعه هیچ جنبشی پیروز نمیشود.

نظام اقتصادی-اجتماعی ایران

-با توجه به واقعیت نظام سرمایه داری در ایران و حاکمیت یک نظام سیاسی ِ«استبدادی- مذهبی- فاشیستی »، با مسئلهء دموکراتیزاسیون یا دموکراتیک کردن جامعه مواجه هستیم. راه حل سیاسی آن « گذر از مرحله دیکتاتوری به دموکراسی» ست. و در بعد فرهنگی- اجتماعی مدرنزاسیون یا گذر از «سنت به مدرنیته» است.

گذار به دموکراسی با تأمین حقوق سیاسی،اقتصادی و فرهنگی ملیتها

جامعه برای این گذار ویژگی مثبتی دارد. یک جامعهء چند ملیتی و چند فرهنگی ست. با پذیرش این خصوصیت میتوان برای اجرای «برابری حقوقی در تمام زمینه ها» طرح و برنامه ریخت . از این راه میشود به نیازها پاسخ مثبت داد و اجتماع جند فرهنگی را که پایه محکمی برای دموکراسی ست ایجاد نمود.

براین اساس باید گفت راه دموکراسی در ایران از راه ِ حل مسئله ملی میگذرد. چرا که حل مسئله ملی بر پایه برابری حقوقی در تمام زمینه های (اقتصادی،سیاسی، فرهنگی،مذهبی،جنسی و غیره) امکان پذیر است .و با اجرای آن «استقلال مردمان مختلف» تأمین میشود.

اتحاد داوطلبانهء ملیتها

مسئلهءاتحاد در دنیای امروزی با « زور و خونریزی» نه درست است و نه عملی. چاره ای جز پذیرش «اتحاد داوطلبانه» وجود ندارد.

تلاش در جهت ایجاد "اتحاد داوطلبانه" میان مردمان مختلف، تنها شانس حفظ جغرافیای کنونی ایران است. این امکان را میتوان با ایران دیگر، ایران آینده و مدرن و دموکراتیک تحق بخشید و مستحکم ساخت. در شرایطی که حقوق مردم تأمین شود.

مناطق چند ملیتی و ملیتهای تقسیم شده

دو مسئلهء مهم دیگر، یکی مشکل «مناطق چند ملیتی» و دیگری « پیوند ملیتهای تقسیم شده در کشورهای همسایه» است.

-«مناطق چند ملیتی» را میشود با ایجاد « شهر یا منطقه خود مختار» "چند ملیتی" اداره نمود.

-راحل مشکل « ملیتهای تقسیم شده» ایجاد اتحادیه منطقه ای و بشکلی برداشتن مرزهاست.

حکومت غیر متمرکر با جدایی دین از دولت از طریق پارلمانهای محلی

-تجمع نمایندگان قدرتهای پیرامونی ( پارلمان های محلی) در مرکز، حکومت غیر متمرکز مرکزی را، با مشخصهء جمهوری و جدایی دین از دولت ، تشکیل داده و اداره کشور را بعهده میگیرد.

رفع تضاد ها

-غولهای نظام جهانی برای تأمین هرچه بیشتر منافع کوتاه و بلند مدت خود مجبورند موافق استقرار حکومتی در ایران باشند که به سود آنهاست. حکومتی که خواهان مناسبات عادلانه بین خود و خارج باشد باید وجودش را با پشتیبانی مردمش به غولها تحمیل کند. در دنیای امروزی اینکار شدنی و عملی ست.

اما آنها تا این مرحله از هر جریانی که بیشتر به نفعشان باشد حمایت خواهند کرد. مرز رعایت دموکراتیسم و حقوق بشر تا محدوده منافع آنهاست. مسئلهء تقسیم سود حاصله از نفت و صنعت و تجارت و غیره در میان خواهد بود.

-تضاد بین قدرت متمرکز و نامتمرکز با اجرای «برابری حقوقی همه جانبه مردمان»،

-تضاد بین استبداد و دموکراسی با شرکت مردمان مختلف در جنبش،

-و در میان داخل و خارج با تأمین روابط مناسب و عادلانه، حل میشود.

پیروزی مرحلهء گذار در ایران، بستگی به حل این تضادها به شیوهء دموکراتیک دارد. بعبارت دیگر حل دموکراتیک این تضادهای استراتژیک مرحله ای، پیروزی استراتژیک را تأمین میکند؛ و شکست در آن ، نوید استقرار استبداد و دیکتاتوریهای نوین است. سیستم مسلط نظام جهانی و منافع آن در ایران، و حامیان تقسیم این منافع در کشور با سیستم، پایگاه این دیکتاتوریهای نوین اند. مردمان مختلف ایران بناچار باید دو تضاد عمده را برای پیروزی خود حل کنند. تضاد با سیستم جهانی و پایگاه آن، از یکسو، و از سوی دیگر در داخل حرکت خود، تضاد استبداد با دموکراسی را . شیوهء حل این تضادها، نه جنگ و خونریزی، بل مسالمت آمیز و مدنی ست.

اینها اهداف عملی و قابل وصول اند. گرچه عناصر متضادی هستند در کنار هم، ولی در باطن و در ماهیت خود حلقه های عینی مرحله گذار از دیکتاتوری به دموکراسی را نشان میدهند.

اتحاد نیروهای جنبش ایران

درک آگاهانهء این مسایل، جدایی میان بدنه ء جنبش سبز و ملیتها را از یکسو و از سوی دیگر اختلافات بین ملیتها را رفع خواهد کرد. رأس جنبش سبز مجبور است بدنبال مردم حرکت کند. دیکتاتوری موجود را تنها در چنین شرایطی میتوان تغییر داد.

*

پیروزی متحدانهء جنبش ملیتها و جنبش خیابان یعنی پیروزی جنبش ایران

چرا جنبش ایران پیروز نمیشود؟ تا وقتیکه این اهداف تبدیل به درک عمومی نشده گذار از دیکتاتوری به دموکراسی، یعنی پیروی جنبش ایران غیرممکن است. بعبارت دیگر ، پیروزی متحدانهء حرکت ملیتها و جنبش خیابان یعنی پیروزی جنبش ایران .

راهها و اقدامات تخیلی و ماجراجویانه

دنبال کردن راهها و اقدامات تخیلی و ماجراجویانه، پای قدرتهای بزرگ جهانی را بمیان کشیده و کشور را به کام جنگهای داخلی و تلاشی فرو خواهد برد.

- راه ما راه خیال و بلند پردازیها،ماجراجوییها و باستانگراییها نیست. راه مردمان گوناگون امروزی، نه راه ایران بزرگ است و نه کردستان بزرگ ، و نه دنیای بزرگ ترک. این راهها، راههای کشتارها و خونریزیهای بزرگ است . و بزرگراههای جنایت علیه بشریت.

جوانان امروزی وظیفه دارند با چشم باز و درس آموزی از جنایتهاییکه علیه بشریت صورت گرفته، راه صلح و دوستی و دموکراسی و آزادی را برای تأمین سعادت همهء مردمان گوناگون این سرزمین پیش بگیرند. آزادی و سعادت ما نمیتواند جدا از آزادی و سعادت دیگری باشد، و یا ببهای کشتار دیگری تأمین شود.

هر آنکس، و هر آن نظریه ایکه ما را به پیگیری این بزرگراههای جنایت دعوت کند باید دانست دعوتی ست برای شرکت در جنایت علیه بشریت و توتالیتاریسم و فاشیسم. اما و اگری هم ندارد. جوانان امروزی باید تکلیف خود را با این راهها و نظریه های انحرافی و ضد انسانی و فاشیستی تعیین کنند.

چکیده

جامعه ما از نظر سیاسی در «مرحلهء استراتژیک گذار از دیکتاتوری به دموکراسی» قرار دارد. در این مرحله راه درست «تأمین دموکراسی و عدالت اجتماعی و اتحاد داوطلبانهء ملیتهای مختلف بر اساس برابر حقوقی در تمام عرصه هاست». این راه، راه دموکراسی، تأمین تعیین حق سرنوشت، استقلال و اتحاد و انتخاب آزادانهء حفظ جغرافیای کنونی ایران و ایجاد اتحادیه های منطقه ای برای ملتهای تقسیم شده میباشد. رسیدن به این اهداف فقط از راه رفع دیکتاتوری، پیگیری دموکراسی، به رسمیت شناختن حق انتخاب آزادانه ء راه زندگی مردمان این خطه، و صلح و دوستی ممکن است.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناشناس

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!