رفتن به محتوای اصلی

عمل خاص، منطق ناقص
11.02.2011 - 11:50

به مناسبت چهل سالگی جنبش فدائی

عمل خاص:

فداییان ارومیه

در این نوشته میکوشم :

آگاهیهای اندکی را که از فعالیت فداییان ارومیه، گروه سال 51 ، طی زندگی کسب کرده ام در اختیار علاقمندان بگذارم. بعلت عدم دسترسی به این عزیزان نتوانستم موضوعات را «دقیق و کامل» و با بررسی نقاط قوت و ضعف نظریات و عملکرد ها بازتاب دهم. اما دریغم آمد که از خیر این یادداشت نیز بگذرم. به ویژه آنکه دهه هاست کسی نوشته ای در این زمینه منتشر نکرده است.

**

در بامداد یکی از روزهای مرداد ماه سال 1351 شمسی ، ساعت پنج صبح با یورش مأمورین اطلاعات وامنیت شاه (ساواک) به خانه های فعالین سیاسی در شهر اورمیه یازده نفر بازداشت شدند. در پی حملات بعدی ، در تهران و ارومیه،تعداد این عده به بیست و دو نفر رسید. البته عده ای نیز به خاطر به میان نیامدن اسامیشان از بازداشت مصون ماندند.

از آنجاییکه گروه پیش از اعلام موجودیت ، مورد حمله قرار گرفته بود مثل دیگر گروه ها به اسم شهر خود مشهور شد. «گروه ارومیه». و از آنجاییکه با یحی امین نیا(چریک فدایی، شهادت بیست و دوم اسفند پنجاه) و گویا با دیگر فداییان همشهری ارتباط داشت، و همینطور با توجه به دیدگاهها و برنامه هایش به جریان فدایی مربوط میشد.

در این سال در زندان ارومیه ،که برسر راه دریاچه قرارداشت، گروههای چندی محبوس بودند که قبل از اعلام موجودیت بازداشت شده بودند، و با اسامی شهرهای خود در بین زندانیان سیاسی معروف بودند. مانند: گروه نقده، سراب، تبریز-اردبیل، ارومیه ، و گروه سه نفری مسئله ملی(ارومیه) . دانشجویان دانشکده کشاورزی ارومیه. در کل بیش از پنجاه نفر زندانی سیاسی در آنجا نگهداری میشد. تمام این گروه ها غیر از «گروه مسئله ملی»، و «کردها » که راه مستقل خود را داشتند، به نظریه امیرپرویز پویان رسیده بودند. علت مسئله را در پایین توضیح خواهم داد.

تعدادی از مبارزان کرد که بیشترشان درارتباط با حرکت نظامی سردشت در سال 1341 به زندان افتاده بودند به نام گروه سردشت نامیده میشدند. اینان از سوی مقامات زندان برخلف غیر کردها حداقل به صورت غیر رسمی هم افراد سیاسی بشمار نمیامندند. و نمیتوانستند در اعتصابات و اعتراضات دیگر زندانیان سیاسی شرکت کنند. اگر کسی هم شرکت میکرد میدانست که به سختی شکنجه خواهد شد.

اتهام گروه ارومیه اقدام علیه امنیت کشور ، با مرام اشتراکی و قیام مسلحانه علیه نظام شاهنشاهی قید شده بود. دلیل ساواک برای این اتهامات : گزارش یک مأمور ساواک به نام «حمزه عطانور» که خود را در داخل گروه جا داده و با راس آن «رحیم »، که تنها به خاطر ارتباطات گسترده نفر اول محسوب میشد ، در ارتباط بود ، سندیت مییافت. دیگر آنکه مأمورین، وسایل و قطعات مجزایی را از خانه یکی از فعالین برداشته ادعا میکردند که ابزار بمب ساعتی ست. و همینطور جزوات و کتابهای ممنوعه و مارکسیستی و اعترافات زیر شکنجه را میشد در پرونده یافت.

در طی هشت ماه باز داشت( پادگان ارومیه، پادگان قوشچی و زندان شهر) ، عده ای آزاد و بقیه که چهار ده نفر بودند در دادگاه نظامی واقع درخیابان پهلوی جنب سینما نیاگارا محاکمه شدند. یکنفر آزاد و سیزده نفر، به حبس محکوم شدند.از یک تا شش سال .

تجمع مردم در جلوی دادگاه نظامی به قدری بود که عبور و مرور ماشینها به سختی صورت میگرفت. مردم میگفتند:« از فرقه دموکرات آذربایجان تا کنون، به خاطر زندانیان سیاسی چنین تجمعی دیده نشده است».

در دادگاه کسی اتهامات را نپذیرفت. و گروه در کل خود را به عنوان یک محفل مطالعاتی و دوستانه معرفی نمود.

به هنگام محاکمه « میرزا سرگیزییان» ، ارمنی ، از اعضای گروه، گفت : «ستمگران بدانند وقتی زمانش برسد حتی گجهای این دیوار ها هم از آنان انتقام خواهند گرفت».

جوانترین عضو گروه گفت: «شما مرا به خاطر مطالعه ء«رمان اسپارتاکوس» محاکمه میکنید. رمانی که از آن فیلم ساخته و در سینما ها نمایش داده اند».

وابستگی فعالین به اقشار و طبقات: کشاورز، کارگر، معلم، دانش آموز، دانشجو، کارمند، استادکار، دفتر دار شرکت.

سن فعالین: یک نفر پانزده ساله، سه نفر بالای چهل، و بقیه زیر سی سالگی بودند.

کتابهای مورد مطالعهء گروه: دفاعیات شکراله پاکنژاد، تضاد از مائو، یک گام به پیش دوگام به پس، از لنین، دفاعیات روزبه،ترجمه هایی ازآثار مارکس و انگلس و لنین و دیگران که توسط یک مترجم خودی از زبان فرانسه تهیه میشد مورد مطالعه قرار میگرفت. انقلاب در انقلاب رژه دبره، رد تئوری بقا و بسیاری آثار ممنوعه و غیر ممنوعه دیگر در دسترس گروه بودند. گروه از نظر مطالعات مشکلی نداشت.

برنامه گروه:

الف :عمق بخشیدن به مطالعات، ایجاد ارتبا طات با اقشار و طبقات زحمتکش، سازماندهی، راه اندازی انتشارات، خلع سلاح ساواک، شهربانی ، پادگان نظامی داخل شهر، بریدن راههای ارتباطی .

ب: اعلام موجودیت، شکستن جو سکوت و اختناق، اثبات ضربه پذیر بودن نظام، گسترش مبارزه . راهنمایی مردم به سوی قیام عمومی علیه دیکتاتوری شاه.

ساواک گفته بود :«اگر زود اقدام نمیکردیم شماها حسابی کار دست ما میدادید. بعد هم که همه یتان اعدامی بودید».

*

اندیشه هایی از اعضا گروه:

-زنده یاد ولی چوپانی(دبیر هنرستان) : « ما برای آزادی اینجا هستیم. افتخار میکنیم که زندانی ایم.»

- شوقعلی( کشاور): «از آدم راحتطلب انقلابی در نمیاید».

- عضو جوان(بیست ساله، کارگر-محصل):« انقلاب کار توده هاست. سازماندهی کار پیشاهنگ».

- هوشنگ( معلم): « با پیکانیسم همه چوخ بختیار شده اند».

-هادی ( کارمند): « در این نظام اگر کارگر بخواهد از حق خود دفاع کند جایش تو زندان است».

-رحیم( کارمند شرکت): « دید رایج درمورد تروتسکی اشکال دارد. تجربه کوبا راه ماست».

- محمود( یل کارگری): او در زندان به سنار مامدی ، رئیس یکی از طوایف کردها، و پدر چنگیز مامدی (چنگیز، گویا در همکاری با ساواک عامل شهادت پسر عمومی خود ارشد مامدی بود. ارشد مشهور به « اشو»، سرکردهء گروهی از کردها علیه حکومت، که مبارزه اش در آن دوره شورو هیجان آزادیخواهی در دل اهالی منطقه ایجاد کرده بود) گفته بود « اگر چنگیز ،عامل شکست قیام اشو، گیرم بیفتد ، میدانم چکارش کنم! در برابر چشمان دهقانان و مردم منطقه ، همه یتان را رسوا میکنم! خجالت نکشیدید شعله را خاموش کردید؟»

- عطا الله :« گذشته از جان باید بگذشت از توفانها».

*

نکات عمده ء«برنامه» هنوز مورد موافقت تمام اعضا قرار نگرفته بود. اما همه با «روند آگاهی و ارتباط و سازماندی مردم » توافق داشتند.

جوانی و تهور و مردم دوستی ، مخالفت با اختناق و دیکتاتوری، قید و بند شکنی ، عشق به دانستن و تغییر دادن وضع موجود، مشورت و هم اندیشی، تأثیر پذیری از اوضاع جهان و بکارگیری «شیوه استدلال منطق ناقص» را میتوان از خصایل عمدهء گروه بشمار آورد.

*

زنده یاد «غلامعلی کسرایی عصر» مشهور به « آقای کسرایی»* (درگذشت تابستان 88 ارومیه)، معروفترین روشنفکر شهر، ادامه دهنده راه صمد بهرنگی در عرصه تربیت شاگردان آگاه در منطقه، مورد احترام اقشار مختلف و حتی شکسته گردنان ساواک ، معلمی که دوست و مربی شاگردانش بود ، در سال 50، غیاباً توجه اعضا را برای به عهده گرفتن« مسئولیت» گروه جلب کرد.

او در کودکی شاهد کشتار بیرحمانه «فداییان آذربایجان» در زمان پیشه وری بدست ارتش و عوامل شاه بود. از اینرو نظر مساعدی به «مبارزهء مسلحانه» نداشت. «راه آگاهی و تشکیلات صنفی و سیاسی » را درست میدانست. طبق تعلیماتش که میگفت « هیچ سخن و اندیشه ای را نباید پذیرفت ، مگر اینکه مستقلاً درستی آنرا آزموده باشیم.» به یکی از شاگردانش که عضو گروه بود و قرار شده بود « تماس» را بر قرار کند جواب داده بود:« من راههای نو را رد نمیکنم. قرار ما بر اینست که «آزمایش کنیم» اما از سوی دیگر همه نمیتوانند فدایی باشند، بعضی ها هم باید راه بهرنگیها را ادامه بدهند.»

او در زمستان 50 از سوی ساواک دستگیر شد و بعد از ده ماه که آزاد میشد «گروه اورمیه» در زندان بود.

*

در زمان خاتمی زندگی نامه ای ظاهراً به قلم او ،تحت عنوان« تنها ترین فرد» در اورمیه منتشر که «اندیشه های اساسی نوشته» با شناختی که نزدیکان و شاگردانش از عالم روحی و زندگی و تلاشهای او داشتند مغارت داشت.

**

بعد از بهمن 57 ، بقایای «گروه اورمیه» ،« زندانیان سیاسی» تازه آزاد شده، و تعدادی از«دانشجویان دانشکده کشاورزی ارومیه» و « دیگران» ، گرد هم آمده «ستاد چریکهای فدایی خلق» ارومیه را با نام رسمی « دفتر روز نامه کار» تشکیل دادند؛که خود داستان دیگریست.

امیدوارم دوستانیکه در آفرینش این بخش از داستان شرکت داشتند دست به قلم برده و نسل جوان را از تجربیات آموزنده ء خود بی نصیب نگذارند.

قصهء سازماندهی هزاران عضو، کسب 15هزار رأی مردم در انتخابات مجلس(برای قربانعلی پاشایی) با تلاشهای شبانه روزی دهها دختر و پسر فدایی ، کار ارجمند دختر فدایی «تهمینه» با زنان کارگر دخانیات برای سوادآموزی ، و سخنرانی آگاهی بخش و پر شورش به زبان آذربایجانی، یاری سازمانیافته به دهقانان تهیدست به هنگام درو و برداشت محصول، متشکل ساختن کارگران در « هیئت نمایندگان کارخانه های ارومیه»، و ...همه در انتظار توصیف قلم شما ست.

هرگز مباد،که این تاریخ و تاریخچه ها فراموش بشوند.

مردمانیکه تاریخ خود را بفراموشی بسپارند، همیشه مجبورند گذشته ها را تکرار کنند.

**

منطق ناقص:

شیوه استدلال منطق تمثیلی

نحوه ء نگرش و استدلال، در درک شرایط جامعه ، دربنیاد تزهای چریکهای فدایی خلق یعنی :ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا( امیر پرویز پویان) ، مبارزهء مسلحانه هم استراتژی هم تاکتیک( مسعود احمد زاده)،شیوه استدلال منطق تمثیلی بود.

استعمال “منطق ناقص”، همان شیوه استدلالی ست که در دهه های گذشته چپ ایرانی و دیگران در نقاط مختلف دنیا از آن استفاده کرده و به تئوریهای خود دست یافتند .

روش آل احمد در غربزدگی، اقدام چه گوارا در بلیوی و تئوری مائوییستهای ایرانی و چریکهای فدایی همه از این متد «منطق تمثلی» نشأت گرفته اند.

چرا بکارگیری منطق تمثیلی متد درستی در شناخت پدیده ها نیست؟

این روش عملاً در شناخت فنومن ها به شباهتهای ظاهری آنها اکتفا کرده و از بکنار زدن هماندیهاو کشف ویژگیهای مختلف ماهیتهای گوناگون عاجزاست . به ظاهر قضیه توجه نموده و از تحلیل ماهیت مشخص پدیده باز میماند ، همیشه سطح را میبیند و نتایج سطحی میگیرد.

برای مثال دو لیوان پلاستیکی هم شکل و هم اندازه را در نظر گیرید که یکی نسوز و دیگری در حرارت بالا فرم خود را از دست میدهد.

وقتی بامنطق تمثیلی به لیوانها توجه میکنیم به دیگری رهنمود میدهیم:« لطفاً آنهارا گرم نکنید چون از جنس پلاستیک اند و ذوب میشوند. » در صورتیکه حکم ما در مورد یکی درست و در باره دیگری غلط است. این نوع منطق در شناخت جنس نسوز لیوان دوم کاربرد ندارد و حکم نادرستی به ما ارائه میدهد.

بررسی وضعیتی در یک نقطه با این «هدف» که رخداده های همانندش در نقطه ء دیگر «تکرار »شوند ، غلط است. در تجزیه تحلیل، «هدف و پیشداوری» را باید کنار گذاشت. لازم است بپرسیم آیا میتوانند تکرار شوند یانه؟

رخداده ء همانند میتواند «به وقوع بپیوندد، نپیوندد و یا ناقص الخلقه» تکرار شود. بستگی به وضعیت مشخص نقطهء دیگر دارد. این ویژگیها میتوانند «عوامل تاریخ، فرهنگ و سیاست، اقتصاد، روابط خارجی و جهانی، جغرافیایی، و وضعیت نیرو های متضاد» باشند.

حرکت تونس در مصر تکرار شد ولی هیچ دلیلی ندارد که «حتماً » در عربستان نیز تکرار شود. در عراق هم همینطور. تز تکرار رخداده قطعیت ندارد. قطعیت بخشیدن بدان به معنای استعمال«منطق ناقص» وعدم توجه به ویژگیهاست. احتمال تکرار رخداده، از قاعده سگانه پیروی میکند. یعنی «رخداده ء همانند میتواند به وقوع بپیوندد، نپیوندد و یا ناقص الخلقه تکرار شود». رخداده ها را نمیشود کپی کرد. هر وضعیت مشخصی عمل مشخصی میطلبد.

 --------

«کسرایی» آموزگار جاودانۀ اورمو

http://www.iranglobal.info/node/16314

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!