م. روانشید
اسفند ۱۳۹۸
آیا «ویروس کرونا» یا «علم» دین و خرافات دینی را به چالشی نهایی کشیده است؟
من میگویم آری، و اگرچه کشتاری بیرحمانه و عظیم ـ شاید ـ در پیش باشد، اما بدون شک دین، آموزههای دینی و در پی آن خرافاتِ برآمده از ادیانِ دستساز، به شکلِ مذبوحانهای برای بقا، دست به کشتارِ خود و حواریونِ خود خواهند زد. این برای دین اجتنابناپذیر است؛ یا باید برای همیشه برود و در حاشیهی حاشیه بماند، یا با ابلهانهترین شکل بخواهد تا بقای خود را به هر نحوِ ممکن حفظ کند، و این در زمانهی فنآوریهای لحظهبهلحظه در دورانِ ما و آیندهی قابلِ پیشبینی، ناممکن مینماید.
بدون شک دین اگر بتواند از این نبردِ خونین پیروز بیرون بیاید، یعنی در واقعیت؛ تواناییِ شکستِ همین ویروسِ بهظاهر ناچیز در پیشگاهِ قدرتِ آموزههای سنتیِ دین را داشته باشد، قطعا جهان به دورانِ «پیشازبان» بازمیگردد، یعنی موظف است برای بازنگری در آن آموزهها، دورانِ بازگشت را بپذیرد.
اما آیا دین، دینِ دستسازِ ما آدمیان توانایی این را دارد تا با علموخرد سرشاخ شود؟
تا پیش از کوپرنیک، مذهبیونِ کلیسا زمین را محورِ جهان میخواندند و بر همین اعتقاد آموزههایشان را رنگ و لعاب میدادند. کوپرنیک زمین را از محوریتِ جهان خارج کرد و کلیسا پذیرفت که دیگر زمین مرکزِ عالم نیست، و کلیسا پذیرفت که نادان است. این جدالِ علم با دین بود، با خرافاتی که سینهبهسینه آمده بود تا جهان را به شکلِ دلخواه ترسیم و رهبری کند، دلخواهِ دیندارانی که قویترین مَمَرِ سودجویی را یافته بودند: ناآگاهی و نادانی.
به نظرم در این دهه، در بزنگاهِ فرمانرواییِ خرد و بیخردی قرار گرفتهایم، و فراموش نمیکنم که:
گالیله علم فیزیک را سکولار کرد و آن را از الهیات مستقل دانست. تکیهگاه علم فیزیک از آن پس خردِ انسان شد...
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید