میان پرده، فریاد زن !
این اولین بار نیست که من می بینم وقتی کسی شروع میکند مردسالاری را نقد کند، طنز کند، جلو پیشخوان جامعه بگذارد، یکهو سر و کله یک عده از دور پیدا میشود که گرزهایشان را در آسمان تکان میدهند. واویلا! وامصیبتا! زن سالاری در حال مارش است! این فمینیسم است! هیس! مردان آسیب روحی می بینند! جنسیت را ول کنید، از ریشه ها بگوئید و چه و چه و چه!
حقیقت اما چیست؟
حقیقت این است میخواهند جلو نقد را بگیرند. میخواهند جلو تغییر را بگیرند. واقعن اگر یک عده فکر میکنند اوه چه جالب! یک قیامی میشود، البته اگر قیام کنندگان دستشان در جیب مبارکشان نباشد وقتی دختر خیابان انقلاب را از سکو به پائین پرتاب میکنند، رژیم سرنگون و به همت دولت آتی، هم حجاب اجباری ور می افتد و هم مردسالاری! یعنی یک مملکتی که چهل و یکسال به همه تار و پودش زن آزاری و تبعیض و تحقیر را تزریق کرده اند شبانه با یک اسپند چرخاندن برابر میشود. چنین تصوراتی از ما پوزخند تحویل میگیرند. میدانید چرا؟ چون تحقق برابری را با ساده نشان دادنش، تعلیق به محال میکنند. عین خامنه ایی که میگوید یک کم دعا بخوانید کرونا رفتنی است.
نه عزیزم! مردسالاری ریشه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دارد. شما به یک گوشه این رانت چهل ساله حمله کن، ببین چند نفر موذیانه به دفاع برمیخیزند. عین زمانی که به اصلاح طلبی حمله میکردیم، ردیف میشدند و از آخوند خوش بو در مقابل بدبو دفاع میکردند. مردسالاری را بخواهید ور بیندازید از خودش دفاع میکند. به شما حمله میکند. تعرض میکند. نمیگذارد. تمام امید ما برای اینکه جمهوری اسلامی را بیندازیم این نیست که یک شبه معجزه میشود، امید ما این است که سپس به همین جنگ خانگی و خیابانی فعلی، قدرت دولتی را نیز اضافه خواهیم کرد. جنگ را از بالا دیگر دنبال خواهیم کرد. قدرت دولتی، به جای امروز، روبروی ما نخواهد بود، حامی ما خواهد بود. چون ما خود دولتیم. بعله دولت! میدانیم در تصورات خیلیها دولت مرد است! لطفن از همین الان شروع به ترک عادت کنید. فردا، یعنی به جای اینکه گوشه فیس بوک و شبکه های اجتماعی بنویسیم، در تلویزیون رسمی ایران، جلو مردم می نشینیم و خشونت خانگی را افشا میکنیم. میپرسیم چرا زیر چشم زنت را کبود میکنی و تازه معتقدی تقصیر خودش بود که تو را عصبانی کرد؟ میزگرد میگذاریم ببینیم چرا کتب تک به تک شاعران شهیر این مملکت از تحقیر به زن پر است! جستجو میکنیم ببینیم چرا بسیاری از زنها خود به زنجیر های بردگیشان افتخار میکنند. فیلم میسازیم، ترانه میخوانیم، کتاب مینویسم، در استادیوم آزادی کنسرت و در دانشگاه تهران و پای آبیدر در سنندج کنفرانس و کنگره برپا میکنیم. با این آسودگی خاطر که گروه فشار به ما حمله نمیکند! دولت نمیگذارد جلو حرف زدنمان را بگیرند. دولت بودجه میلیونی صرف همین کاری میکند که الان مشغول آنیم.
سده های مختلف توی سر زن زده اند. ساکت باش! موقر باش! کم حرف باش! نگو نه! هوشت را پنهان کن، توانائیهایت را درز بگیر، بسوز و بساز، سر به زیر باش، بلند حرف نزن! فریاد نزن! نتیجه اش این شده که می بینیم!
این تازه اول جنگ است. تازه اول راه است. ما حق داریم به مردسالاری حمله کنیم. نقد کنیم. کاریکاتور کنیم. حق داریم چون آزادی بدون قید و شرط بیان داریم. ما میخواهیم تبعیض به زن را نقد کنیم. میخواهیم انگشت توی چشم همه مناطق ممنوعه بکنیم. قرآن را باز میکنیم، سوره نسا را شرحه شرحه میکنیم. فرهنگ و میراث ملی برای شما مقدس است، برای ما هیچ چیزی بالا تر از شان و حرمت انسان نیست. اگر در میراث فرهنگی شما به زن توهین شده، بروید سراغ گنجینه های انسانی جدیدتر! ما رفتار های انسانی درون جامعه را که تیپیک مردسالارانه هست نقد میکنیم، ما سنت هایی را که در آن تبعیض جاری میشود نقد میکنیم. هر کس فکر میکند ما صرفن به لغو حجاب اجباری بسنده میکنیم، یک اوهو از ما تحویل میگیرد. ما میخواهیم تاریخ عوض کنیم. ما میخواهیم تاریخ بنویسیم. باید از این مملکت ستم زدایی بشود. تمام شد دوره ایی که زنان پای چشمشان کبود بود برای حفظ آبرویشان میگفتند از پله افتاده اند. ما جنبشی درست کرده ایم، چشمهای کبود را مانیفست اعتراض بکنیم. بعله درست فهمیدید ما جهش ژنتیکی کلارازتکین ها در ایرانیم!
محال ممکن است دیگر برای گریه کردن ما را مجبور به گوشه اتاق خوابها کنید. جلو چشم جامعه ایران گریه میکنیم تا همه ببینند. نقد میکنیم علت این خشونت و تبعیض را. محال ممکن است دیگر زنی دستهایش بلرزد چون یک عمر همینجوری در گوشش خوانده اند نمیتوانی! لرزش دستهایمان را میگذاریم روی میز جامعه! فریاد میزنیم! خسته شدیم از خون دل خوردن. خسته شدیم از دعوت به غم پنهان! ناامیدی و عدم باور به خود!
هر کسی ناراحت است، زن یا مرد، فرقی نمیکند، برود حساب کار خودش را بکند. چهل سال مبارزه نکردیم که الان دهانمان را ببندیم. زنان این مملکت یک پای تغییر این اوضاعند. شکل دهنده تاریخ ایران. محال ممکن است به کم رضایت بدهیم. حالا انتخاب هر کی با خودش! جلوی ما را هیچ نیرویی نمیتواند بگیرد! هیچ کس! به قول دانشجویان دانشگاه تهران ما پیشروان جدید تاریخیم!
ما تصویر برابری طلبانه و زنانه دولت آتی ایرانیم!
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید