انسان ما شکار زخمی ته چاه است. بالای این چاه شکارچی با رنگ استبداد و اشغال و دیکتاتوری ایستاده است. پایین چاه موران و ماران به هم می لولند. چهار سمت این انسان زخمی دیوار و تاریکی است. چاه سراسر وحشت و ترس و سیاهی است. حس ترس و وحشت و اندوه انسان ما ته این چاه ناگفتنی است. درست مثل احساس عایشه نه ساله در رختخواب محمد کهنسال.
درست مثل جماعی که جامعه و جماعتش از سر اطاعت و تسلیم آن را در اندرونی ذهن خود « تجاوز مقدس » می شمارد. تجاوز نبوی با شکل و شمایل صیغه شرعی.
چیزی شبیه احساس آن پسران فریب خورده که برای قاری اول شدن در مملکت از سر رتل قرآن به زیر میز سعید طوسی کشیده شدند. آنچه دریده شد انسان نبود خدا و امامان و باورهای ساختگی سیاستمدارانی بود که برای حفظ نظام خویش کُشتن و کُشته شدن و تجاوز و اختلاس و سانسور و سرکوب را « امر حکومتی و ولایی » می دانند. انسان ما آن شکار بیچاره ای است که در جدال سیاستمداران و قدرت پرستان دینی به مقتضای جبر جغرافیایی گیر کرده و تیر خورده و بر این چاه افتاده است. جدال بر سر قدرت و مقام و حکومت، نفرت و خشونت می آفریند. خشونت سکه ای است که جاه طلبان برای بردن و باختن می اندازند. حسین و یزید دو روی این سکه هستند. ما همه سپرهای انسانی در این مبارزه هستیم. ما هیچ پخی نیستیم. درست مثل حالا که ولایتمداران سرکوبگر از انسان ما به عنوان طعمه و سپر و قربانی در معادلات سیاسی استفاده می کنند. و اکثریت هم جاهل و نادان و سرسپرده بر آن گردن نهاده است. وقتی حسین تاکتیکش را عوض نمود و از علی اصغر به عنوان سپر انسانی استفاده کرد به خوبی می دانست که شمر هم از جنس خودش است و انسان را پایه و مرتبه ای برای رسیدن به قدرت می انگارد اما مسئله این است به همان اندازه که انسان ما عاشق قربانی شدن است حاکمان و قدرت طلبان هم عاشق قربانی کردن هستند. رژیم دینی و اشغالگر خمینی و خامنه ای به خوبی نشان داد که حسین هم به وقت حکومت شکلی از یزید است. حسین هم می کُشد و غارت می کند و اختلاس می کند و تروریست پرور می شود. حسین هم مرگ بر این و آن می گوید و انسان را تحقیر می کند و حقوق بشر را له می سازد. این رژیم که قرار است دنیا را حسینیه کند و به دنبال « کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» می باشد تا به حال در پیشبرد این پروژه اش مگر جز نفرت و خشونت و سرکوب چیز دیگری هم به جهان افزوده است؟ با صراحت می توان گفت نه. محتوای این دیگ همین مخلفات انسان ستیز و انسان کُش است.
و متاسفانه انسان زخمی ما ته این چاه خرافات و دین آنچنان گیر افتاده که تنها گزینه اش راحت جان دادن است. انسان ما فراموش کرده است که مبارزه برای آزادی و رهایی از این چاه هم می تواند گزینه خوبی باشد. برای این انسان یک گزینه خیالی در قالب انتظار طرح کرده اند. او خواهد آمد. امام زمان جعلی و نجات دهنده خواهد آمد. و انسان ما قرن ها را در ته این چاه می گذراند که او بیاید و نجاتش دهد! بنابراین هرچه را که با نام و به نام او بر این انسان تجویز می کنند بدون هیچ اعتراضی قبول می کند. انسان ما فراموش کرده است که خودش تنها منجی خویش است. انسان ما منتظر « خود » نیست منتظر « بی خود » است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید