بیزاری و دوری از چین و آنچه چین در دنیا معرفش است!

فکر می کنم بعد از کرونا ،سیستم سیاسی اقتصادی چین و عملکرد جهانی آن بشدت مورد اعتراض و انزجار جهانی قرار خواهد گرفت.

چین ستیزی ،نه صرفا به خاطر قدرت اقتصاد تهاجمی و بیرحمانه اش ، بلکه به علت رفتار اکو فاشیستی و همه جانبه آن ، در اولویت نگاه اعتراضی انسان دموکرات و نگران محیط زیست ،قرار می گیرد.

رفتار چینی، از شیوه برداشت مواد خام در جهان، چگونگی پروسه تولید ، نقش نیروی کار در تولید ملی و یا انترناسیونال و در نهایت صدور هر نوع کالا، بشدت زیر ذره‌بین قرار خواهد گرفت .

آیا این اعتراضات همراه با بیزاری عمومی، حداقل در بین مردم کشورهای دموکراتیک به مهار چین و یا امید به بهسازی مناسبات تولید ، توزیع و زیست پسندانه اژدهای جهانخوار خواهد انجامید؟ . پاسخ آسانی وجود ندارد.

آیا مردم چین از نقش کشورشان در گسترش اکوفاشیسم چینی واقف خواهند شد ؟ آیا مسیر فهمیدن مردم چین و یا بقیه جهانیان از سنگلاخ های مرگ کروناهای گوناگون خواهد گذشت؟ 

قدرت کنترل و اداره جامعه چین قطعا همراه با موفقیت شگرف خود در ساخت چین، باور و فرهنگ پذیرشی را ایجاد کرده است که سیستم را بدون تهدید از شهروندان خویش به سمت دلخواه پیش می برد .

این فرهنگ پذیرش بر بستر ایدلوژیک تونالیتر کمونیسم ،آمیخته در فلسفه چینی ( شهروند مطیع) پوسته سختی ایجاد کرده است که دنیای پیرامون غیر چینی را، می تواند بسادگی قربانی کند ، این را من آکو فاشیسم نوع چینی می فهمم. به گمان من انسان چینی همراه با تصمیم گیرندگان در این مسیر قرار گرفته اند.

همانطور که نازیسم در پایان دهه سی در آلمان حمایت وسیع مردم آلمان را داشته است ، همانطور که خمینی نزدیک به نود درصد حمایت اولیه مردمی را با خود همراه داشته است ، این غول خیز گرفته اکو فاشیسم چینی با مردم همراه خود ،آمده است که دنیا را به شیوه خود ببلعد.

فراموش نکنیم که اکو فاشیسم چینی ، پرورده و زائیده گلوبالیسم است، نشو و نمای خود را در بستر و آغوش سرمایه‌داری جهانی یافته است. این کرونای سیاسی چین محصول مشترک گلوبالیسم است ، آنچه چین را مجزا می کند ، بستر فاشیسم و نوع کمونیسم ایدلوژیکی آن است، که بی‌رحمی مطلق بجای دموکراسی خواهی را با عنصر اخلاق نوع چینی اداره کشور در هم آمیخته است .

چه باید کرد.

بقول سوئدی ها ,کسی صاحب کریستال جادویی کروی نیست ، تا بتواند با نگاه به آن پاسخ ها را بیابد. اما بیزاری و فاصله گیری از اکو فاشیسم چین به نتایجی خواهد انجامید، از جمله انتقال تکنولوژی و تولیدات جهان پیشرفته از چین به کشورهای مادر و یا در حال پیشرفت . شاید این، بخشی از عوامل بازدارنده برای تاثیر بر چین باشد. 

مهم است که بیزاری ما از اکوفاشیسم چینی، به بیزاری از انسان چینی ختم نشود. دوری از نفرت پراکنی علیه انسان چینی بخشی از مسئولیت ما است .