رفتن به محتوای اصلی

چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم؟
05.05.2020 - 14:00

                           چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم؟

 

فرج سرکوهی جان! شماچرا؟

شاید از برخی از روشنگران ادبی و سیاسی نیمه قنداق میهن مان، آنهم دراین  جاور سخت و سهمگین، انتظار چنین نقد غیر رئالیستی و بیجایی می رفت. امُا از فرج جان سخت دور بنظر

 می رسید.

خواننده شاید از خود بپرسد چرا من در این نقد و نوشته‌ی وی، آن همه "جان"  بکار برده ام؟ چون به راستی دوستش دارم. فرج جان، آن مارمولکِ های بدون هیچ کلک و نیرنگی بود، که از دام ملّاها و آنهم پلیدترین شان، یعنی "رسمن جانی"، به زیبایی و زرنگی در رفت و نجات یافت.

فرج گرامی دراین نقد، به راستی گویی که چشم و دل خود را بر روی همه‌ی راستی ها و وآقع بینی های جامعه‌ی سیاسی کشور بسته است.

 نمیدانم با چه احساس  و کدامین نگاهش، به چنین نقدی پرداخته، یا درکدامین کلات و قلعه‌ی آزادی میهن نشسته است که هیئت موسسان شورای مدیریت گذار را "مدیرانی خود خوانده و سر خود" نام نهاده است؟!

دوم اینکه رهبری مدیریت گذار را،  "گروهی دانسته است که از کمترین پایگاه اجتماعی در جامعه بر خوردار نیستند!

 فرج گرامی! این جمله‌ی عیررئالیستی  شما را دیگر در کجای دل و اندیشه ام جای دهم؟!

چنین سخن و نتیجه گیری آنهم از شمایی که به نقد "کتاب وشعر، فیلم و تئاتر و هر هنری" میپردازد بسیار به دور بود. چرا شما دقیقا به شخصیت تک تک هیئت موسس مدیریت گذار آگاهی دارید و نیز می دانید که تک تک افراد شرکت کننده درهیئت موسس، هرکدام در یک رشته‌ی  تخصی  دارای

 آنچنان سندی از دانش هستند که در جامعه‌ی سیاسی و علمی جامعه‌ی روشنفکری ایران  از نامدارترین و از شناخته ترین ها می باشند.

فرجان،  به نیکی و بهتر از هر کسی نیز می داند،  کسی که به عنوان دبیر کلی شورای گذار از سوی هیئت موسسان  برگزیده شده، دقیقا پس از شاهزاده رضا پهلوی در جامعه‌ی ایران امروزی، از پر نفوذ ترین و شانخته ترین هاست، که هم دانشنامه‌ی حوزه ای و کارشناسی در عرصه‌ی ادیان بویژه مذهب شیعه  را دارد و هم دارای تحصیلات عالی مهندسی و فلسفه، ترجمه و استادی در تشریح تاریخ دمکراسی است. کسی که دراین سالهای اخیر، یکی از بزرگترین چهره‌ های مطرح در رسانه های گروهی خارج از کشوربوده و در تشریح مسائل سیاسی و دمکراتیکی کشور نقشی سترگ ایفا کرده است..

بقیه‌ی شرکت کنندگان درهیئت رهبری نیز، هرکدام در عرصه های سیاسی و علمی آنچنان شخصیت هایی هستند که کمتر کسی از سیاسون ایران با آنها آشنایی کافی نداشته باشند.

 من اززبان نقد ایشان،  نه فرج رئالیست خوش بینش گذشته را بلکه کَسی را می دیدم که با چراغی از دانش در دست، به جای ایران، به دنبال عیسایی در سامره می گردد!

فرج جان!  دراین چهل ساله، دیده بودید که جمعیتی ، گروهی ، سازمان و حزبی جرعت اعلام آلترناتیو سیاسی کرده باشد؟

 در این چهل ساله، درمیان نیروهای سیاسی، اعلام موجودیتی دیده بودید که آنچنان شور و ولوله ای در میان همه‌ی نیروهای سیاسی از چپ گرفته تا راست، از پادشاهی گرفته تا جمهوری خواهان برانگیخته باشد؟

دیده بودید که گروهی سیاسی، در دل  سرمایه داران ملّی، آنچنان امیدی ایجاد کند که کیسه‌ی خودرا به کمک آن، با رقمی ۱۰۰ هزار دلاری بگشایند؟

 در این چهل ساله، در نشست ها، کنفرانسها و کنگره های سیاسی هر گز شنیده بودید که یکی ازشرکت کنندگان همه‌ی افراد نشست را که بیش از ۳۰۰  ـ ۴۰۰ تن باشند،  با لبی خندان و شادمانه همگی را برای صرف شام و شیرینی و شراب، به هتلی ۵ ستاره دعوت شخصی کرده باشد؟

این همه از چه چیزی حکایت دارند؟

میتوان چنین اندیشید که انسان هوشیار و متعهدی درجامعه‌ی ما چون شما، این همه را به درستی ندیده باشد؟ افزون برهمه‌ی اینها، درجایی از نقدتان نوشتید که شورا با چه حقی نمایندگان کنگره‌ی ملّی را سر خود بر می گزیند.

گرامی ! همه‌ی مصوبات و اسناد شورا و گفته های رهبری شورا بویژه مهندس شریعمتداری موجودند. در کدامین از این سندها و گفته ها چنین چیزی از شورا دیده و شنیده اید؟

شورا در کدامین اسناد و یا گفته ای از رهبری خود گفته است که گزینش نمایندگان کنگره‌ی ملّی یا مجلس موسسان ازسوی  شورا برگزیده می شوند؟!

دراین باره، قابل تذکر بر شمای گرامی است که شورا حتّا خود را "تنها آلترناتیو" نیز اعلام نکرده و مکررا گفته است: اگر آلترناتیو کاراتر و  بزرگتری اعلام موجودیت کند، به آن خواهد پیوست.

 شورا در اسناد خود، تمامی گزینش های سیاسی کارپایه ای و اساسی را به کنگره‌ی ملّی که از سوی همه‌ی نمایندگان سیاسی شرکت کننده ایجاد می گردد حواله کرده است.

شورا، حتّا مسئله ای چون عدم تمرکز را که "حزب لیبرال مشروطه‌ی پادشاهی ایران،  آنرا به دادن  دولت و پارلمان محلّی و روشن کرده است، آنرا نیز به مجلس موسسان و دولت برگزیده محول نموده است.

فرج جان! واژه های زشت و زننده‌ ای را که شما برای چنین شورای دمکراتیکی  در "نمونه آوری های تان" برگزیده اید از بی انصاف ترین وغیر دمکراتیک ترین وجدان سیاسی یک ایرانی، به جز از زبان و درون پلید ملّایان، بکار گرفتنی نیستند.

آخر کدامین بند اسناد این شورا غیردمکراتیک بوده و کدام یک از این شخصیت های هیئت موسس به هیتلر و استالین شبیه اند؟

خود روشن تر از هر کسی می دانید که بهترین نشان یک انسان دمکرات و مدرن، داشتن "انصاف، قضاوت عادلانه و تهمت نزدن به دیگران است." دریغ و درد که شما در این قضاوت، سخت به هیئت

۳

 حاکمه‌ی ملّایان، بویژه به شخص ملّا سید علی نزدیک شده اید. دریغا دریغا! ای کاش می دانستم چرا در این نقد اجحافانه و غیر رئالیستی، پیش ازبند کردن به شورا، چرا به خود و صداقت تان خنجر کشیده اید؟

فرج جان! در این واویلای پراکندگی و نبودن دریچه‌ی امیدی، چرا پرده بر این روزنه‌ی امید میکشی؟

آیا دسته ای، گروهی ، سازمان و حزبی، امید بخش تر ازشورا را در جایی در این آتشکده می بینید تا به استقبال آن بشتابیم؟

در جایی نیزبه طنز نوشته اید: افرادهیئت موسس شورا" با سابقه ای آنچنانی" . ای کاش این آن چنانی را نیز بازتر می کردید.

شما در کدامین رهبری سیاسی در جهان، دیده اید که همه‌ی شرکت کنندگانآن یک گروه بزرگ سیاسی، چهره ای مقدس و عیسایی داشته اند.  فرج جان!  این جمله‌ی تان چنین میرساند که شما نیز هنوز، ازگروه انقلابیونی چون حمید اشرف و چگوارا، بیرون نیامده اید.

یقینا اگر از دمکراتهای جهان نوین می بودید، حتما دراین شرایط کشور و با آن حاکمیت ملّایی، برای نجات مردم در بندتان، مانند ماندلا حتّا از یان اسمیت جنبش ملّی تان هم ایرادگیری نمیکردید!

چه رسد به این خدمتگذاران ملی میهنی که هر کدام، حکم ده اعدام از سوی رژیم را گرفته اند.

فرج جان! ندیدن بزرگترین کارسیاسی شورا که در این سد ساله انجام گرفته است، را از سوی شما

چه نام و تفسیری بنهم؟!

همه‌ی دشواری همبستگی ملّی و اپوزسیون سیاسی کشور، گردهم آوردن اتنیکی مانند حزب دمکرات کردستان کومله و احزاب دیگر مناطق فرهنگ و زبانهای ایرانی  بوده است. شورا نخستین نیروی سیاسی بود که توانست آنهمه را همدل، زیر یک پرچم ملّی سرود خوانان گردهم آورد.

 فرج جان!  کم از کم، این سیاسی ترین اقدام تاریخی پیروزمند شورا را می ستودی و نقد خود را از غرض ورزی به در می آوردی!

افسوس، افسوس ، دریغ و درد که ادیبی دردمند و نویسنده ای خوش بین چون شما، دست به چنین نقدی آنهم به شورایی ببرد که دراین نا امیدی و تفرقه افکنی ها، امید آفرینی کرده است.

به گفته‌ی جناب نوری علا: فرج جان! شورا شاید  سوراخ هایی داشته باشد، امّا اکنون "تنها باد بان" در هجوم این توفان است و به دستان توانای چون تویی نیز نیازمند است که آستینها را بالازده  و به توانبخشی بیشتر آن بپردازد.

فرج جان! اعتراف به خطا، از آن  شخصیت های تاثیر گذارتاریخ است. با توان وشجاعتی که در شما سراغ دارم ، امیدوارم به  جبران چنین نقد غیر رئالیستی، یا شاید شتابزده‌‌ی خود بپردازید.

 

                                                          دوستدار شما

                                                                         ازیز دادیار"بلوچ 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ازیز دادیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.