انتخاب قالیباف از میان چند کاندیدا برای کرسی ریاست مجلس، نه فقط قابل پیشبینی که قطعی بود. اقدامی طبیعی از سوی مجلسی که خامنهای در چیدمان آن بیش از هر مجلس دیگری دست داشت. این شخص کاندیدای "نواصولگرایی" است؛ جریانی که فزونتر از دیگر دستهبندیها در "اصولگرایان" (اقتدارگرایان) در خدمت "گام دوم انقلاب" قرار دارد و پاسخگوی نیاز روز ولی فقیه است. جریانی فاقد شخصیت اجتماعی، پرورده ساختار قدرت و قابل تعریف با بوروکراتیسم نهاد ولایت و سرکوبگر، که تنها هنرش فهم سیر تحولات در ساختار ولایی است و انطباق دادن خود از جایگاه فرمانبر با ولی فقیه!
قالیبافؚ سردار– بسیجی، خلبان - دکتر و "گازانبر"– شهردار، جای لاریجانی نشست. جانشین آن سیاسیکاری که در ۱۲ سال گذشته ماموریت داشت تا مجلس را در جهت خواستههای "بیت رهبری" کنترل و مدیریت کند، همانی که چشمداشت خامنهای از او بود. کار وی در سه مجلس گذشته - البته با تفاوتهایی در هر دوره از آن- مانوور میان همه جریانات نسبتاً متشکل در جمهوری اسلامی بود. از اصولگرایان سنتی، ایثارگران ولایی مرتبط با مصباح یزدی، اعتدالیون و اصلاحطلبان تا "آبادگران" منتسب احمدینژاد و نیز منفردهایی که مجلس برای شان نوانخانه است و لذا مستعد به بازی گرفته شدن از سوی محلل معاملات ولایی. زمانی نیز که بو کشید دستکم در این سمت تاریخ مصرف او از نظر "آقا" به پایان رسیده است کنار کشید.
ترکیب مجلس یازدهم اما که آن را باید مهندسی شدهترین مجلس طی چهار دهه گذشته دانست و جا دارد آن را تولیدی مستقیم خود خامنهای تبیین کرد، در خدمت سیاستی است بمراتب ولاییتر از قبل و به منظور نشاندن بیش از پیش "جمهوری" در رکاب ولایت. این نیز، نه با این سادهنگری که گویا مجلس اسلامی به یکدستی رسیده و ولایت کار خود برای حل همگان را در خود به پایان رسانده است! یکدستی در جمهوری اسلامی بنا به خصوصیت خودویژه دین محوری در این نظام از محالات است. چندگانگی در کادر دین محوری، پدیدهای است همزاد جمهوری اسلامی که آن را تا لب گور نیز با خود خواهد داشت! اما با این نگاه که این نظام مدام در حال دفع هر ناهمخوان با منویات ولایت فقیه است و رو به کوچک شدن. مجلس یازدهم هم مجلسی چند دست است اما این بار باز بیشتر در چنگ و مشت رهبر!
در این مجلس، از مجموع ۲۷۶ نفر برگزیده، نزدیک به دو سوم آن برای نخستنین بار است که وارد مجلس میشوند. ۲۳۰ نفر از این جمع به اصولگریان متعلقاند. اصلاح طلبان فقط یک پانزدهم مجلس – آن هم چه اصلاح طلبانی!- و "مستقل"ها نیز فقط یک نهم مجلس. چنین مجلسی نه مدیریت که آمریت را نیاز دارد. قالیباف که پاسداری است عروج یافته در جمهوری اسلامی و در هر مقطع نیز مرتبط با "جناب آقا"، در میان کاندیداهای ریاست مجلس مناسبترین فرد برای چنین وظیفهای بود. مسئله این مجلس، اطاعت ولایی است و آمریت و تحکم ولایی. مجلسی که در نخستین روز افتتاح آن تا یک ذوب در ولایت فریاد میزند ما نه وکیل الدوله هستیم و نه معاند الدوله، بلکه فقط پیرو رهبریم، تکبیر یکپارچه صحن مجلس را فرا میگیرد. قالیباف، بازیگر مجلسی است که بازیچهای بیش در دست ولایت نیست.
سیر تکوینی قالیباف در راستای قدرت نشانگر اینست که او را باید نماد شاخصی از مسیری دانست که جمهوری اسلامی در راستای خودکامگی ولایت فقیه طی کرده است. توانمندی این شخص، به فرصت شناسی و فرصت طلبی اوست. کسی که مدارج ترقی خود را از ایفای نقش سرکوبگرانه در کردستان آغاز کرد و بعد پایان جنگ در معاونت فرماندهی بسیج قرار گرفت. تا رفسنجانی در توافق با خامنهای، سپاه را وارد اقتصاد کرد قالیباف با گمارده شدن به معاونت فرماندهی "قرارگاه خاتم الانبیاء" بیش از پیش چفت "بیت رهبری" گردید. سال ۷۶ مسئول اول بسیج شد و تیر ماه ۷٨ سرکوب جنبش دانشجویی را فرماندهی کرد و نام سردار "گازانبری" به خود گرفت! همو بود که تحریر و مدیریت امضای دسته جمعی نامه تهدیدآمیز معروف فرماندهان سپاه به خاتمی را عهدهدار شد. او با این شیرینکاری که نخستین خودنمایی سپاه در عرصه رقابتهای سیاسی بود به کارپرداز خامنهای شهرت یافت. گرچه در ازاء این خدمت، نتوانست حمایت خامنهای برای رئیس جمهور شدن در سال ٨۴ را داشته باشد چون مجتبی خامنهای پشت احمدی نژاد را گرفته بود اما در عوض ریاست بر شهرداری تهران را نصیب برد. موقعیت تازه به این سپاهی حالا کت شلوار پوش امکان آن را داد تا بر منابع نجومی چنگ بیندازد و آینده سیاسیاش را از این طریق تضمین نماید.
در سال ۹۲ بار دیگر کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شد غافل از اینکه جمهوری اسلامی دچار آمده به تنگنای اقتصادی و محتاج "نرمش قهرمانانه" کسی مانند روحانی را نیاز دارد تا بتواند با غرب به تعامل برسد و حالا حالاها نوبت او نیست. انتخابات ۹۶ نیز باز برای رئیس جمهور شدن خیز برداشت ولی در آخرین لحظات به اشاره بیت به نفع رئیسی که خامنهای تجمیع همه رأی قابل وصول خود در پشت رئیسی را لازم میدانست، با ناراحتی از رقابت منصرف شد. اما با بو کشیدن آینده و یا دریافت اشاره از سوی "آقا" بلافاصله اعلام "اصول گرایی نو" نمود تا "گام دوم انقلاب" را پیشاپیش تدارک ببیند! قالیباف از همان لحظه کاندیداتوری برای مجلس یازدهم که شکل دهی آن حلقهای از تاکتیک نقشه خامنهای بود، خود را رئیس مجلس میدید. مجلسی که به نظر میرسد وظیفه اصلی آن بستر سازی قانونی تحولاتی در ساختار قدرت باشد و شرایط را برای جانشینی خامنهای تسهیل کند.
او حالا قرار است در این مجلس، پیشبرنده بلافصل منویات رهبری از جمله به احتمال زیاد برنامه تعویض سیستم ریاستی به سیستم پارلمانی باشد که خامنهای دوازده سال پیش از آن سخن گفت، اما در آن زمان ناکام ماند. غلیان جنبش سبز بر متن جامعه از یکسو و بعدتر سرکشی احمدینژاد در دور دوم دولت داریاش از سوی دیگر به خامنهای فهماند که شرایط برای انجام تغییرات دلخواه او در ساختار قدرت هنوز فراهم نیست. از جمله این تغییرات، قرار است که انتخاب رئیس قوه مجریه که مطابق همین قانون اساسی نفر دوم در ساختار قدرت است نه توسط انتخابات مستقیم ولو تحت کنترل شورای نگهبان برگمارده ولی فقیه، بلکه از سوی مجلسی کاملاً دست چین شده توسط ولایت باشد که هر لحظه در کنترل مطلق آن قرار گیرد.
قالیباف با چنین رسالت و مأموریتی رئیس مجلس شده است. هنر این بیبته فقط به این بوده که توانست با رصد کردن تمایلات کانون اصلی قدرت در نظام، قطب نمای رفتار خود را با آن تنظیم نماید. "جوان" مد نظر خامنهای به عنوان "عدالت خواه" معترض به فساد و رانت خواری و دزدی و انحراف از انقلاب اسلامی، عملاً کسانی چون رئیسی آدمکش در راس قوه قضائیه و کلان دزدی چون قالیباف در راس قوه مقننه هستند! اینها میخواهند زنجیره انقلاب اسلامی – حاکمیت اسلامی – دولت اسلامی – جامعه اسلامی – تمدن اسلامی را بیمه کنند! اگر در نظامهایی این چنین آغاز با آنانی است که وقف آرماناند، حال این آرمان ترقییخواهانه باشد و یا واپسگرا، اما پیش که میآیند و در آن گامهای برداشته شده هرچه بیشتر با منافع سنجیده میشود نمایندگی هم بر عهده کسانی قرار میگیرد که برایشان سود بر هر چیزی برتری دارد. حکومت منافع و جاهطلبیها، آغاز فروریزی است و قالیباف، نشانه دیگری از آغاز پایان این نظام.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید