در باره شبكه فساد« اكبرطبري» و خونخواهان «جورج فلويد» آمريكايي در ايران
متهماني با پيشانيهاي كبود و پيراهن هاي سفيد، يقههاي بسته و دهانهاي گشوده، ريشهاي بلند و ريشههایي فاسد، سرهايي رو به آسمان و دستهايي در جيب مردمان، انگشترهاي عقيق در انگشت و تسبيحي درشت در مشت و زمزمه اي مدام بر لب: سبحان الله، سبحان الله...!
اين صحنه مشترك رسيدگي به اتهاماتي اغلب مقاماتي است كه اينروزها محاكمات آنها از صفحه تلويزيون پخش مي شود! من هنوز از شوك دادگاه و اتهامات اكبر طبري و تشكيل باند دزدي او در نقش معاون اجرايي دفتر رئيس قوه قضائيه جمهوري اسلامي خارج نشدهام. شايد بگوييد مسائل طبيعي را، خيلي جدي گرفتهام! اما به نظر من اين فقره، خيلي خيلي طبيعي نيست. وارد عصر جديدي از تبهكاري سازمان يافته و بدتر از آن، ماله كشي سازمان يافته شدهايم كه علل و عمق آن معلوم و انتها و چشم انداز آن نامعلوم است.
ما در اين مملكت، آدمهاي دزد نديدهاي نيستيم، اما حداقل خود من در تمام عمرم، هيچ وقت اين همه سارق ظاهر الصلاح را، يكجا به چشم خود نديده بودم. من هم ضرب المثل «رفيق دزد و شريك قافله» را شنيدهام، اما اينها رفيق دزد نبودند، خودِ خودِ دزدند كه قضا و قدر اين كاروان دزد زده را نیز در چنگ گرفته بودند و اگر از قضا، در دستگاه قضا، تغييري حاصل نميشد، چه بسا كه اين موجودات پليد همچنان سرفراز و با دست باز، مجريان قانون شرع اقدس و طلبكار هرکس و نا کس هم بودند!
به آن جوان اخمو و گوش شكسته و نشسته در رديف متهمان نگاه كرديد! بيژن قاسم زاده را مي گويم. ميدانيد او در مقام قاضي دادگاه رسيدگي به جرايم رسانهاي، تا حالا چندين نفر را بيكار و آواره كرده و به خاك سياه نشانده است؟ چندين رسانه و صداي مستقل را كه ميتوانستند، عامل افشا و پيشگيري لااقل بخشي از اين تبهكاريها باشند را خاموش كرده و چندين كسب و كار اينترنتي را با صدور حكم توقيف تلگرام، تعطيل و ورشكست كرده است؟
آيا اين دزد تبهكار به خاطر دفاع از ارزشهاي اخلاقي و اسلامي، فضاي مجازي را تخته و مافياي فروش فيلتر شكن را پرورده كرد ؟ ديديد كه با اقدام او تلگرام برچيده نشد، اما مي دانيد كه چند هزار ساعت وقت مردم و حتي وقت دستگاه اطلاع رساني دولت را صرف دانلود و نصب و فعال سازي فيلترشكنها براي اطلاع و ارسال متداول ترين اخبار حوزه كاري خود كرد؟ حالا درباره حجه الاسلام قاضي غلامرضا منصوري لااقل دلمان خوش است كه 500 هزار رشوه را به يورو گرفته است، اگر به دلار گرفته بود، يقينا عواطف ضد آمريكايي ما، بيش از اينها خدشه دار و بر آشفته مي شد!
به چهره خونسرد اكبر طبري كه تنها يك قلم فساد او 50 ميليارد تومان است، نگاه كرديد؟ تمام متهمان و زندانيان سياسي و عقيدتي هيچ؛ بهتر است بحث را جناحي نكنيم! فقط لحظه اي هم به عقب برگرديد و خيل زندانياني را بشماريد كه به جرم سرقت قالپاق خودرو گرفتارند، به دست هاي بريده سارقان گرسنه و در جستجوي نان فكر كنيد، به جوانان 20 ساله و سرگشته اي كه به خاطر كيف ربايي در خيابان حلق آويز شدند، به خرده قاچاقچي نگون بخت و ايژ سواري فكر كنيد كه به خاطر حمل چند صد گرم مواد مخدر در مرزهاي شرق كشور اعدام شده و خانواده و فرزندان بي پناهشان، از سر ناچاري، به راه پدر رفته و اكنون عضو با تجربه تري از شبكه قاچاق كشور شدهاند.
هيچ مجرمي قابل دفاع نيست اما آيا جرم افراد يقه چركين و رها شده در خيابانها و بيابانهاي كشوركه از هيچ چشمي پنهان نمي ماند، با جرم مقامات يقه بسته و تكبيرگوي دستگاه قضايي نظام، يكسان است؟ گيرم كه اينها از اساس دزد مادرزاد بودهاند كه حسب اتفاق به رديف پاكان خدمتگزار ارتقاء يافتهاند! در اين صورت، وظيفه و ماموريت دستگاه عريض و طويل بازرسي و نظارتي و حراستي و امنيتي كشور چه مي شود؟
آنهايي كه يقه محمود صادقي فرزند شهيد و نماينده مجلس را فقط به خاطر چون و چرا درباره حسابهاي قوه قضائيه گرفته بودند و هنوز هم رها نكردهاند، در اين چندساله، در كدام سنگر ديگري مشغول خدمتگذاري بودند؟ آن كفن پوشان خودجوش چه شدند؟ آنهايي كه روزگاري براي پاره شدن عكس امام در قيام و خروش بودند، اكنون چرا در قبال نابودي راه و رسم امام ساكتند؟«آفرین بر نظر پاکِ خطاپوش» شما!!
مع الوصف، اين روزها كه همه سوگوار و خون خواه «جورج فلويد» آمريكايي هستيم ! بد نیست قدري هم به فكر گلوي مردمان خودمان باشيم كه هر روز زير بار هزاران مشكل معیشتی و اجتماعی، فشاري به مراتب سنگين تر از پاي پلیس آمریکایی را بر گردن خود احساس مي كنند. فشاري كه اتفاقا بخش اعظم آن، از جانب امثال همين شبكههای فاسد طبري و ديگران وارد ميشود و كسي را یارای در افتادن با آنها نیست.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید