رفتن به محتوای اصلی

مبارزه سیاسی یا بولشت (Bullshit) چپ؟
15.06.2020 - 12:17

 

انشای ضد سرمایه داری یک پاپاسی ارزش ندارد. کرونا بشود، تو انشا بنویسی! راسیسم بشود، انشا بنویسی، حزب سیاسی درست کنی که فقط انشا ضد کاپیتالیستی بخوانی یا بنویسی. این مبارزه سیاسی نیست. این همان بولشت است!
چپ غیر پارلمانی اروپا را نگاه کنید، مدام در خیابان است. برای کارگران معادن طلا در افریقای جنوبی تا موزکاران در موزامبیک، از مبارزات ضد جنگ تا ضدیت با راسیسم. میگوید با کاپیتالیسم مشغول مبارزه است، اما یک درصد در سرنوشت مردم همان کشور دخیل نیست. در فرانسه، یا آلمان یک حزب چپ درست و حسابی نساختند که بشود عضو آن شد، اعتراض سیاسی کرد. در ایران هم این ویروس باعث پاندمی سیاسی شده است. دیگر پاره ایی از احزاب سیاسی نه سازماندهنده دارند، نه گزارشگر، نه آنالیست، نه کمپینر، نه کسی که کمک مالی جمع میکند، کسی که ادم فراری میدهد، کسی که اعتصاب راه می اندازد. تصویر بیرون اینها شده این که حسین آقای بقال هم وقتی حزبی شد، باید انشا بنویسد. انشا ضد کاپیتالیستی برای انقلاب جهانی!
چرا اینطوری است؟

۱. تمام کسانی که انشای ضد کاپیتالیستی مینویسند، قشری را تشکیل میدهند که آی کیوی سیاسی بالای جنبش چپ نیستند. میدانید چرا؟ چون همینکه نمیدانی چه خبر است، یعنی عقبی. اینها هنوز تصور میکنند علت اینکه انقلاب سوسیالیستی در جایی صورت نمیگیرد، فقدان آگاهی است! و لذا اینها وظیفه دارند قهرمانانه آگاهگری کنند. یعنی آگاهی بیرون جنبش است! در حالی که انتقاد سوسیالیستی از جهان معاصر، صد سال است بعد از مارکس، جنبش فکری در درون کارگران است. اگر کسی بلند نمیشود، اوضاع را تغییر بدهد، به علت کمبود آگاهی نیست، به علت کمبود سامانه سیاسی است. نبود تشکل سیاسی درست درمان است. قشر هوشمند جنبش کارگری خودش سوسیالیست است. چه در ایران و چه در سایر کشورهای جهان. مگر سرمایه داری می رود کارفرماهای جوان را در باره لیبرالیسم آگاه کند؟ لیبرالیسم یک جنبش و یک سنت سیاسی است که ادامه دارد. سوسیالیسم هم قبل از اینکه کتاب دست حسین آقا باشد که هیجانزده صفحه اول را کپی و پست میکند، سالهاست سنت درونی و جنبش اجتماعی است. روی جنبش لیبرالی حزب درست شده است. روی جنبش سوسیالیستی کاریکاتور میسازند. تناقض میان این جنبش و حزب انشا نویس، حزب غیر رزمنده، حزب غیر سیاسی باعث میشود جنبش عجالتن بنشیند. خبری از انقلاب کارگری نباشد.

۲. هر حزبی به اندازه ایی که در یک کشور معین، یک جغرافیای سیاسی معین با قدرت سیاسی حاکم در می افتد و کاری میکند، سیاسی است. نمیشود به شما بگویند زنها را به خاطر حجاب می زنند، باید مقاومت مردم را سازمان داد تا بهترین، هوشمندترین و فعالترین عناصر آن جنبش را با خودت ببری، شانه بالا بیندازی، تازه ده نفر بیایند شانه هایت را بمالند و تفهیمت کنند که باور کن این مبارزه هم ضد کاپیتالیستی است! تاره وقتی قانع شدی، در باره ستم به زن انشا ضد کاپیتالیستی بنویسی! این یعنی همان بولشت!
حزب سیاسی و کمونیسم سیاسی یعنی در یک جغرافیای معین سیاسی عزم جزم کنی اوضاع را تغییر بدهی. اوضاع را زمانی میتوانی تغییر بدهی که کانسپت برای تغییر دولت و نظام داشته باشی وگرنه از صبح تا شب برو به راسیسم در اقصا نقاط جهان اعتراض کن، تا جایی قدرت را نگیری و دولت ضد راسیستی تشکیل ندهی، هیچ چیزی در دنیا عوض نمیشود. انترناسیونالیسم و همبستگی جهانی فقط دویدن دنبال اعتراض به هر نوع ظلمی در جهان نیست. لنین اینه سا آرماند را میفرستاد در اروپا بچرخد، احزاب مترقی و سوسیالیستهای اروپایی را متحد کند برای حمایت از پلتفرمی که در روسیه داشت. صدی نود و نه بحثهای لنین در باره دفع شر کسانی است که نمیگذاشتند با تز و تیوری این حزب قدرت سیاسی را بگیرد. انترناسیونالیسم دویدن در خیابانها نیست. حتی حمایت از جنبشهای ضد ظلم هم فقط نیست، این حمایتها خوب است ولی انترناسیونالیسم نیست. انترناسیونالیسم یعنی کمک سازمانیافته و موثر به اینکه یک جا یا چند جا که روزنه برای گرفتن قدرت سیاسی باز شده، احزاب کمونیستی کمک کنند قدرت گرفته و مدل ساخته شود. انترناسیونالیسم یعنی دستاوردهای سیاسی را تثبیت کردن! یعنی احزاب سیاسی مثل خودت را همه جا درست کن!
مردم ایتالیا بلند بشوند علیه موقعیت خودشان و چرایی امار بالای کشتار کرونا مبارزه کنند، بعد سیاسیون ان کشور تظاهرات هزاران نفره راه بیندازند که در جنگلهای امازون چرا درختها را می برید! در آلمان راسیسم به این خاطر رشد کرد که چپ ضد امپریالیستی و انارشیستی این کشور مردم را در مبارزه علیه اسلام سیاسی به حال خودش رها کرد. حزب چپ المان قطعنامه به مجلس برد که چرا قاسم سلیمانی را کشتید. این حزب طرفدار مسجد ساختن در المان شد. انتی فا در این کشور می رود کنار اسلامیها می ایستد. این حزب مرداب عناصر حکومت جمهوری اسلامی است. در حالی که صندلی نقد اسلام را دست راستی ترین حزب با خودش برد. نفرت عمیق و بحق مردم از اسلام سیاسی را لباس راسیستی پوشاند. الان طرفدار ممنوعیت حجاب کودک در فرانسه ماری لوپن است، نه فلان مارکسیست فرانسوی که آدامس ضد کاپیتالیستی میجود!

۳.یک دلیل اینکه این بولشت چپ مبارزه با دولت و نظام های سیاسی که به قول مانیفست، سیادت طبقه حاکم هست را کنار گذاشت، این است که مبارزه سیاسی برایشان کم است! به ایران نگاه کنید. میگویند فقط علیه حجاب؟ فقط علیه بریدن زبان روزنامه نگاران؟ فقط ضد رژیم؟ این مبارزه به اندازه کافی سوسیالیستی نیست. سوسیالیسم یعنی اینکه اقتصادی باشد، البته صرفن اقتصادی، بعد هم جهانی باشد. خوب که دقت کنید می بینید اهان فقط برای سرنگونی نباشد. اینجوری عمیق است. لنین هم بیخود تزار را سرنگون کرد. باید وامیستاد اول اقتصاد را رشد میداد. کمون پاریس هم اشتباه بود! کارگر هم یک مینیمال اقتصادی است که سیاست و جامعه را به بقیه واگذار کرده، فقط دنبال دستمزد است!
هر ننه من قمری در دنیا بلند میشود، چهار تا شپشوی طالبان در افغانستان فوری اسلحه بر میدارد میگوید کابل را به من بده اداره کنم. حزب دست راستی المان از یک مشت کله پوک طرفدار هیتلر درست شده، فورن جمع شدند در چند تا ایالت قدرت سیاسی را گرفتند. چپ های المان یا در خیابان دنبال انقلاب جهانی اند یا در پارلمان در حال سازش با اسلام سیاسی و بقیه ضد امپریالیستها. یکی یکی یکی رای خودشان را در ایالتهای محل تولدشان در زاکسن از دست دادند. در ایران فقط یا کشته میدهند، یا دیگر نای راه رفتن ندارند بس که دنبال اعتراض به اقسام ظلمهای دنیا رفته، فعلن انشای ضد کاپیتالیستی مینویسند تا قیام بعدی که نظاره گر سرکوبش باشیم!

۴. مبارزه علیه نظام یک جایی کافی نیست. این « جا» ولی تعویض ریل ضد سرنگونی بودن با ضد سرمایه داری بودن نیست. جایی است که در مسیر این مبارزه مدام رابطه حزب سیاسی با مردم بازتعریف میشود. حزب را یک روز آفتابی نمیسازند. هر حزبی هر روز در جنگ از نو ساخته میشود. حزب سیاسی فشن شوی کی بهتر رهبر است نیست، مجمع الجزایر دوربین بدستهای خود لیدارپندار هم نیست. حزب سیاسی اتحاد بالا، رفاقت بالا، انسجام سیاسی بالاست برای پیروز شدن. این حرف مفت است که الان دیگر حزب سیاسی متحد مد نیست، متحد هم نبود خب نبود! رهبری هم نداشت، نداشت، جنگ هم نکرد، خب نکرد! این تزها برای تبدیل شدن به موقعیت یورو کمونیستهای علاف اروپاست که هفتاد سال است قدرت سیاسی برایشان یا سازش پارلمانی است یا میوه ممنوعه است. سرنگونی طلب بودن و جنگ سیاسی کم است، وقتی شما کادر نمیسازی، رسانه نمیسازی، پول نداری، نت وورک نداری. وقتی اینها را نداری، هزار بار بیشتر از این در جنگ با نظام باشی، ولی نمی بری. نه به خاطر اینکه پر و پیمان ضد کاپیتالیستی نیستی، به خاطر اینکه یک میلیون کادر نداری! رسانه قوی نداری! حزبی سیاسی است که الات و عدوات این جنگ را روزمره بازتعریف کند. بسازد. چگونه رسانه های موثرتر ایجاد کند؟ چگونه اعضا بیشتر بگیرد؟ چکار کند که برای ورود لیدرهای جنبش های اجتماعی جذاب بشود؟ مردم خودشان در نمیزنند باید رفت فعالین جنبش های اجتماعی را اورد. در غیر اینصورت شما جنگ هم بکنی، هیچ جنگی را نمی بری. چون قدرت نداری! تیوری داری، سیاست داری ولی رسانه موثر نداری، لشکر جنگی نداری! شخصیتهای موثر اجتماعی و مورد اعتماد مردم نداری. حالا بازهم یک قدم از انشا نویس ها جلوتری، ولی از جریانی که مردم در ناصیه اش پیروزی را ببینند عقب تری.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.