۳۹ سال پیش در ۲۰ تیر دستگیر شدم، دقیقا الان لحظه ائی بود که من با دهانی خونین و دندانهای شکسته، در حالی که از گوشم خون می آمد و تمام سر و صورتم خونی و کبود بود در هشتی کمیته مشترک تهران با چشمانی بسته در انتظار نوبت بازجوئی نشسته بودم، و فریاد دیگر شکنجه شده ها در اتاق بازجوئی و صدای منحوس قاری قرآن که در همه جا پخش می شد تا مغز استخوان، وجودم را آزار می داد،
از بد شانسی ماه رمضان هم بود، و کشیدن سیگار هم ممکن نبود، امروز خیلی حالم گرفته، تنها آرزویم قبل از مرگ نابودی رژیم و محاکمه عادلانه کلیه دست اندکاران رژیم با حضور نمایندگان سازمان ملل می باشد.
ادامه دارد.........
صدای منحوس قاری قرآن بوی شکنجه می دهد

شنبه, ژوئیه 11, 2020 - 20:05
در ۲۰ تیر دستگیر شدم، دقیقا الان لحظه ائی بود که من با دهانی خونین و دندانهای شکسته، در حالی که از گوشم خون می آمد و تمام سر و صورتم خونی و کبود بود در هشتی کمیته مشترک تهران با چشمانی بسته در انتظار نوبت بازجوئی نشسته بودم، و فریاد دیگر شکنجه شده ها در اتاق بازجوئی و صدای منحوس قاری قرآن که در همه جا پخش می شد تا مغز استخوان، وجودم را آزار می داد،
انتشار از:
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
نظردهی با فیسبوک:
دیدگاهها
در جمهوری اسلامی برای هر چیزی