رفتن به محتوای اصلی

در مورد قرارداد ۲۵ ساله با چین
15.07.2020 - 01:33

در دو سه هفته اخیر بحث و تبلیغات زیادی بر سر قراردادی بین ایران و چین در سطح رسانه ها در گرفته و برخی جریانات سیاسی هم برای خالی نماندن از قافیه برین قطار پریده و می تازند. در زیرنظرات خود را بعنوان کسیکه بواسطه حرفه و تحصیلات با بخش هایی ازین موارد در آمریکا در تماس هستم با شما در میان میگذارم.

با توجه به اینکه در همین هفته نسخه فارسی تفاهم نامه استراتژیک ایران و چین در سایت انصاف نیوز منتشر شد لذا نکات زیر را با عنایت به این مطلب هژده صفحه ای می نویسم:
 
1- انچه در متن منتشر شده در انصاف نیوز میتوان دید انست که انچه در این مرحله منتشر شده رئوس استراتژیک و راهبردی است و به الطبع وارد جزئیات نمی شود. از یک سری امکانات و پتانسیل های راهبردی سخن گفته شده که موارد کلی و زیربنایی را در بر میگیرد مثلا ساخت راه و راه اهن و تجهیزات بندری و توسعه بنادر و فرودگاه ها. در مواردی از سرمایه گذاری در صنایع بویژه در رشته های تکنولوژیک پیشرفته صحبت شده است.
نیاز به یاداوری نیست که در برنامه ریزی کلان، هرم عمودی از دیدگاه راهبردی(استراتژیک) اغاز میشود که سپس به برنامه های اجرایی (تاکتیکی) تقسیم گردیده و درنهایت در هریک ازین برنامه ها پروژه های مختلف تبیین، طراحی و در نهایت اجرا میشوند. انچه تا بحال در مورد ان شایعه پردازی شده همه در دو ردیف پایین تر یعنی برنامه ای و پروژه ایست که هنوز بر سر آن توافقی نشده است. واکنش های سرد طرف چینی هم البته به همین دلیل است.
 
2-در مورد راه و راه اهن برقی و تکنولوژی های الکترونیکی هیچ جای بحثی درباره پیشرفته بودن چین در این زمینه ها ضروری نیست! من بواسطه حرفه ای در این رشته اطلاع دقیق دارم که بیش از دو دهه است که در تمام کنفرانس های الکترونیک و یا ترابری که سالانه شرکت می کنم مشاهده می کنم که بدون اغراق تا ۶۰٪ تمام مقاله ها و تئوری های ارائه شده در جهان وسیله پژوهشگران چینی تهیه و عرضه میشوند. پیشرفت کمپانی هایی مانند هواوی انقدر باعث نگرانی ترامپ و دارودسته است که اروپایی ها را هم تهدید به تحریم کرده است اگر به 5G هواوی اجازه ورود بدهند. چینی ها در امور صنعتی بسیاری در ایران هم اکنون هم کار میکنند، بطور مشخص در صنعت اتوموبیل سازی که الان چین در مورد اتوموبیل های برقی به پای تسلای امریکایی نزدیک شده است در کرمان سرمایه گذاری های مشترک داشته است.
 
3- در بندر سازی و راه اهن هم اکنون نیز چینی ها در ایران کار میکنند ساخت ترن و لوکوموتیو ها در ایران در دست چینی هاست(متروی قم و شیراز را چین ساخته و توسعه انرا بر عهده دارد)، در بنادر گواتر و چابهار چین مشغول کار است و بندر گواتر با سرمایه گذاری چین بوده و از تحریم های ترامپ بدلیل انتفاع افغانستان در ان معاف شده است. ساخت راه اهن فوق سریع مشهد به تهران و تبریز بخشی از پروژه راه و کمربند(جاده ابریشم قرن ۲۱) عملا برای ایران برایگان ساخته میشود، و به این توافق استراتژیک هم مرتبط نیست. خط سریع تهران به اصفهان و شیراز بخشی از سرمایه گذاری در خدمت توریسم است.
 
4- تا کنون در مورد کیش و قشم و چابهار صحبت شده است، در کیش بنظر میرسد ایجاد یک مرکز ازاد تجاری-صنعتی مدنظر باشد. مدتهاست منطقه ازاد تجاری وجود داشته ولی نتوانسته بودند سرمایه گذاران قابل اعتنایی را جلب کنند. از نظر اب و هوا و محیط دریایی کیش بهترین منطقه برای ایران است و سرمایه گذاری چینی ها میتواند منطقه ی بسیار مناسبی برای تولید و صادرات تکنولوژی باشد. نیروی کار متبحر ایرانی که نسبتا با دستمزد پایین قابل استفاده است و امکانات بالای مسکونی توریستی از امتیازات کیش برای جلب سرمایه است.
 
5- در قشم صحبت از تاسیسات صنعتی و تجهیزات امنیت دریایی می شود. ایران دو هدف را پیش میبرد اول انکه چینی ها را به سرمایه گزاری در پتروشیمی و گاز طبیعی در منطقه مشترک پارس جنوبی با قطر تشویق نماید. دوم انکه برای صادرات نفت به چین از کانال تنگه هرمز شریک و دخیل پیدا نماید. ایران اگر کل نفت خود را به چین بفروشد دیگر گرفتار تحریم امریکا نیست ولی چینی ها اگر نتوانند تنگه را کنترل کنند نمیتوانند بر توانایی ایران بر باز نگه داشتن تنگه هرمز اتکا داشته باشند. چین توافق کرده است در بخشی از قشم یک بندرگاه با امکان لنگراندازی نظامی داشته باشد. تا بتواند نیروی دریایی خود را مامور حفاظت از نفتکش های به مقصد چین نماید.
 
6- در چایهار هم اکنون هم ایران دو قرارداد عظیم بندرسازی با چین و هند دارد. پایگاه نیروی هوایی ایران در چابهار آخرین تاسیسات ساخته شده در رژیم سابق است و به اندازه کافی مدرن و قابل استفاده بوده و فضا برای توسعه هم دارد. چینی ها به امکانات مشترک برای حمایت از نیروی دریایی خود در اقیانوس هند و دریای عمان از اینجا حساب می کنند. چین پایگاه دیگری در جیبوتی دارد مقابل یمن انطرف باب المندب!
 
7- در ارتباط با امال تکنولوژیک توافق راهبردی باید در نظر داشت که چین از مرحله اول برنامه توسعه صنعتی خود گذشته است—زمانیکه در دهه های ۸۰ و ۹۰ میلادی محل سرمایه گذاری امریکا و غربی ها به دلیل نیروی کاری ارزان بود. الان چین خود نه تنها صادر کننده تولیدات فنی ست بلکه تکنولوژی و سرمایه را نیز خودش صادر میکند. از سویی ایران از نظر دانش های بنیادی در سطح خوبی قرار دارد، اکثر تحصیل کرده های ایران علیرغم سیاه نمایی های سیاست بازان براحتی جذب دانشگاه های غربی شده و در بسیاری از کشور های جهان با روی گشاده بکار گرفته میشوند. نگاه چین به ایران یک نگاه براساس منافع مشترک است. نیروی کار متخصص و منبع انرژی از ایران و سرمایه و بازاریابی و صادرات از چین. گرچه چین مانند هر ابرقدرت دیگری به توسعه نفوذ خود میاندیشد ولی در اینجا مانند غرب فقط به فکر برداشت نفت و انداختن نان خشک نیست. بخاطر داشته باشید که حتی در زمان شاه هم فقط اتحاد شوروی بود که حاضر شد به ایران صنعتی مانند ذوب آهن بفروشد. تولید محصولات تکنولوژیک در ایران همانطوریکه نتیجه سرمایه گذاری های غرب در دهه های ۸۰ و ۹۰ عملا بذر توسعه صنعتی در چین را کاشت و در دهه ۶۰ باعث رشد صنعتی ژاپن و در دهه ۷۰ در کره جنوبی و تایوان گردید، می تواند به رشد فن اوری و تولید در سطح قابل رقابت در بازارجهانی به ایران نیز کمک کند.
 
8- الان سواحل جنوبی خلیج فارس از شرق تا غرب محل استقرار نیروهای دریایی و هوایی امریکا، بریتانیا و فرانسه است، در کویت، بحرین، عربستان سعودی، قطر و ابوظبی پایگاه های هوایی بریتانیا، امریکا و فرانسه و در کویت، بحرین، قطر و دبی پایگاه دریایی بریتانیا امریکا و فرانسه مستقرند. علیرغم اختلافات امریکا و اروپا برسر برجام انها در ناتو و عملیات نظامی مشترکند. سناریوی محتمل انست که روزی امریکا بخواهد ورود و خروج نفتکش ها و کشتی های باربری ایران را متوقف و عملا محاصره دریایی بر ایران اعمال نماید. امریکا هم اکنون این پروسه را باصدور حکم توقیف نفتکش های ایرانی کلید زده است. من فقط سناریو را مطرح می کنم و شما راه های تقابل با ان را حدس بزنید الف: ایران تسلیم شود ب: ایران مقابله به مثل کند که در انصورت خطر جنگ قطعی ست! ج: ایران از چین و روسیه درخواست حمایت کند، احتمال انکه انها بخواهند و یا بتوانند در این لحظه وارد ماجرا بشوند زیاد بالا نیست د: ایران توافقی مانند انچه مورد بحث است با چین بعنوان طرف تجاری نفت و پتروشیمی خود امضا کند و چین نگهبانی از سوخت بارگیری شده بمقصد خود را خودش از مبدا بدست بگیرد. انچه گفتیم در باره هر نوع محصولات دیگر از جمله تولیدات تکنولوژی-محور چینی در خاک ایران هم صادق است.
 
9- و اما بزرگترین نکته منفی درباره چینی ها انست که انها قراردادی با اریک پرنس دارند که موسس بلک واترز(ارتش خصوصی قراردادی امریکا در عراق) است، امنیت بیشتر تاسیسات و اکتشافات معدنی چین در افریقا وسیله این کمپانی خصوصی اداره میشود که حالا سرمایه گذاری هایی از ولیعهد امارات محمد بن زاید و مشاوره امنیتی اسراییل هم در ان نقش دارد. اطمینان کردن چینی ها به چنین معجونی شاید در افریقا ممکن باشد اما در محیط سرزمینی ایران و خلیج فارس به یقین خطرناک و نابخردانه است. صحبتی که از پنج هزار نیروی امنیتی برای حفاظت از تاسیسات چین میشود اگر منظور این باشد معنی اجازه ورود به مزدورانی دارد که معلوم نیست چه هدفی را دنبال می کنند.
 
دلیل مخالفت ها با این توافق یا تفاهم نامه چیست؟
تا حاییکه من میتوانم حدس بزنم این مخالفت دو سه ریشه دارد:
 
یکم انکه برای برخی که عمدتا خود را برانداز میدانند مساله انست که اگر هر کاری باعث حل مشکلات مملکت گردد در عمل باعث عمر بیشتر حکومت اسلامی در ایران خواهد شد و این نتیجه ایست که برایش هیچ توجیهی پذیرفته نیست. شوربختانه اما در سوی دیگر این ساطور مردم ایران هستند که بزعم مخالفین تنها راه نجاتشان کفن کردن رژیم است و تمام عذابی که میکشند برای خارج نشینان و حتی برخی از داخل نشینان بهایی ست که باید برای سقوط رژیم بپردازند.
دوم انکه به باور من عبور ایران به دموکراسی و مردم سالاری اگر از طریق جنگ و براندازی سخت نباشد باید از روش های اصلاح طلبانه و یا تحولی نرم صورت گیرد گه مقدمه اش رشد اقتصادی و افزایش سطح و حجم طبقات میانی جامعه است. برای چنین رشدی لزوما بالا رفتن سطح تولیدات داخلی و افزایش سزمایه گذاری های ملی لازم است. سطح رفاه و درامد متوسط اجتماعی بالای سطح فقر باشد. چنین برنامه هایی برای رشد سرمایه ملی در کشوری مانند چین به شکل چشمگیری در طی سی سال گذشته بار اور بوده و همین مدل میتواند در ایران نیز اثرات مثبت داشته باشد.
سوم انکه بخشی از مخالفین که خود را از گروه اول معرفی نمی کنند معتقدند که از مورد دوم مردم عادی سود نخواهند برد و رانتخواران و نزدیکان رژیم نفع خواهند برد. این خطر کاملا واقعی و منطقی ست اما در مجموع مگر در روسیه و یا چین منافع اول به روسای حزبی نرسید؟ مگر در تمام جمهوری های شوروی سابق رهبران حزبی به رئیس جمهوران مادام العمر تبدیل نشده اند که الان هم ریاست را موروثی به فرزندانشان منتقل می کنند؟ با این وجود اما شکی نیست که سطح متوسط زندگی و رفاه در جمعیت سه میلیاردی چین و در سراسر روسیه هم بالا رفته است.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

راحله طارانی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.