این مرد اسمش علیرضا علینژاد است. هشت سال حکم گرفته است. هیچ جرمی مرتکب نشده است، دادگاه گفته به مقام معظم رهبریشان اهانت کرده است! همه میگویند فقط به خاطر اینکه حاضر نشده علیه خواهرش مسیح علینژاد حرف بزند، توهین کند، با بازجوهای بیست و سی در صدا و سیما مستند بسازد، باید هشت سال آزگار پشت میله های زندان بماند. البته اگر حکومت، بزودی، یعنی تا قیام بعدی دوام بیاورد!
درست است که علیرضا برادر کسی است، ولی مقاومتش دیگر مال خودش میباشد. مقاومت کردن و نه گفتن ارثی نیست، یک انتخاب است. علیرضا میداند که دو کودک چشم به راه دارد. میداند که اگر با سناریوی نظام همکاری کند، آزادش میکنند تا برود و بزرگ شدن بچه هایش را شاهد باشد. تا برود نزد همسرش و نزد مادر پیرش که چشم به راهش میباشند. علیرضا حتی میداند که الان ما و مردم مستندهای این حکومت را به هیچ میگیریم و با پوزخند رد میکنیم و پشیزی ارزش نمیگذاریم چون میدانیم موقعیت زندانی چقدر سخت است. با اینحال علیرضا نمی رود. زیر بار نمیرود. تصمیم میگیرد که بایستد. اول به خاطر خودش، بعدن به خاطر فرزندانش، همسرش و مادرش و خواهرش. برای اینکه این مرد با ایستادنش دیوار نه بزرگ مردم ایران را به این حکومت، به سهم خودش بالاتر میبرد! برای اینکه این دیوار را جوانان ایران طی نسل های مختلف، خشت به خشت با زندگی و جوانی خودشان در یک مقاومت خونین بالا برده اند!
چقدر باید فشار آورده باشند که او را بشکنند. ولی ایستاده است. بطور قطع یک روزی این دخترک که کنارش ایستاده و چشمانی پر از سئوال دارد، از پدرش به قهرمانی یاد خواهد کرد. کسی که هم خواهر برادری را در ارتفاع بالایی یادش داد، هم ایستادن پای آزادی و عدالت را!
علیرضا علینژاد باید آزاد شود. زندانی کردن او مصداق کامل گروگانگیری و تروریسم دولتی است!
سلام و درود بر همه زندانیان سیاسی که تحت بدترین شرایط قهرمانانه ایستاده اند!
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید