رفتن به محتوای اصلی

اشغال کیهان، فقط ۳ ماه بعد، نه ۳ سال!‏
27.08.2020 - 14:06

 گفت‌وگوی آقایان فرخ نگهدار و مصطفی تاج‌زاده، دریچه‌ای به سه سال اول ‏استقرار “جمهوری اسلامی ایران” می‌گشاید تا راز انسداد سیاسی ر ا بجوید و رمز بستن ‏سرچشمه آزادی را بیابد.‏

عصاره‌ی گفت و گوی فوق این مدعی است: “خشونت مخالفان به نظام در حال استقرار تحمیل ‏شد و آرایش قوا را بسود تند روهای حکومتی تغییر داد.”‏

نگارنده بدون ورود محتوایی به بحث آقایان، رویدادی را که از قلب حادثه - میز سردبیری ‏کیهان - شاهد بوده‌ام و به سه ماه اول بعد از “پیروزی انقلاب” بر می‌گردد، به یاد آقایان نگهدار ‏و تاج‌زاده و تاریخ می‌آورم و نتیجه‌گیری را به خواننده می‌سپارم:‏

‏- اشغال کیهان؛ بهمن ۵۷ - اردیبهشت ۱۳۵۸‏

نقش کیهان در پیروزی “انقلاب اسلامی” بر کسی پوشیده نیست. تیترهای کیهان در روزهای ‏منتهی به پیروزی انقلاب هنوز هم بعد از چهل سال بر بنرها می‌نشیند و در خیابان‌های ایران به ‏اهتزاز در می‌آید. و کسی هم نمی‌داند که دستان صاحب قلمی که تیتر “توی دهن این دولت را می‌زنم” و تیترهای دیگر کیهان را نوشت، در شکنجه گاه جمهوری اسلامی “قلم” شد. او ‏رحمان هاتفی نام داشت و به سردبیری او کیهان پرچم انقلاب شد. کیهان که آن روزها بیشتر از ‏‏۵۰۰ هزار تیراژ داشت و در روزهای “شاه رفت” و “امام آمد” شمارگانش به بالای یک ‏میلیون نسخه رسید. از طریق سردبیرش با “شورای انقلاب” رابطه نزدیک و روزانه داشت. در ‏یک سوی دیدار حضوری یا تماس تلفنی رحمان هاتفی بود و در سوی دیگر اغلب مرتضی ‏مطهری و گاه محمد بهشتی. آقای خامنه‌ای هنوز به تهران نیامده بود و من در تماس‌های شبانه ‏او را در جریان امور می‌گذاشتم.‏

و... روز ۲۲ بهمن “انقلاب پیروز شد”. من سرمقاله‌ی کیهان را نوشتم در مدح آزادی و ترتیب ‏انتشار کتاب “حکومت اسلامی” آقای خمینی را به صورت پاورقی در صفحات لایی کیهان دادم. ‏روز ۲۳ بهمن- فقط یک روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی- تلفن میز سردبیری کیهان زنگ ‏زد. صدایی خشدار و عصبانی سردبیر را می‌خواست. چون در آن لحظه رحمان هاتفی نبود، من ‏به عنوان معاون سردبیر جواب دادم. صدا با تحکم دستور داد: “از چاپ کتاب حضرت امام ‏خودداری شود”. صاحب صدا کسی نبود جز رئیس شورای انقلاب، مرتضی مطهری حاصل ‏عمر “امام”.‏

و این صدا به صداها و صداها به فریاد تبدیل شد که کوچه کیهان را می‌انباشت و از طریق ‏‏”انجمن اسلامی” به تحریریه سر ریز می‌کرد. کیهان که تا چند روز پیش محبوب و انقلابی ‏بود، ناگهان منفور و “ضد انقلاب” شد. در میان ۱۱۰ نویسنده و خبرنگار کیهان نه کسی ‏تروریست بود و نه کسی معتقد به خشونت حتی. کیهان می‌کوشید “مستقل” باشد و البته به خاطر ‏حضور سردبیری مانند رحمان مدافع “آرمان‌های انقلاب بود” و نخستین روزنامه‌ای که ‏عنوان “امام خمینی” را با تیتر  ۸۴ سیاه به میان مردم فرستاد. این موضع کیهان چنان آشکار بود ‏که اعتراض گروه‌های سیاسی مخالف جمهوری اسلامی را بر انگیخت. در این میان مخالفت ‏‏”سازمان چریک‌های فدایی خلق” بیشتر از همه بود. و سرانجام قرار شد نمایندگان سازمان با ‏اعضای شورای سردبیری کیهان مذاکره کنند. شواری سردبیری متشکل از رحمان هاتفی ، محمد ‏بلوری، مهدی سحابی مرا که عضو دیگر بودم برای مذاکره انتخاب کرد. آقای فرخ نگهدار ‏حتما بخاطر دارند که به همراه گروهی به کیهان آمدند که یکی‌شان همکار سابق ما در کیهان بود ‏که در خانه‌ی تیمی نام اسلامی “فاطمه” را برگزیده بود! بچه‌های فدائی به مشی توده‌ای ‏کیهان- یعنی دفاع از انقلاب- شدیدا اعتراض داشتند.‏

به این ترتیب دستکم برای آقای نگهدار روشن است که کیهان نه تنها “ضد انقلاب” و مدافع ‏خشونت و ترور نبود، بلکه آنقدر “مدافع انقلاب” بود که سازمان تحت ریاست ایشان به آن ‏اعتراض جدی داشت. اعتراض بچه‌های فدایی که آن زمان مخالف جمهوری اسلامی بودند ‏واقعیت داشت و از آن جلسه فراتر نرفت، اما تلاش برای تسخیر کیهان هر روز دامنه‌ی بیشتری ‏گرفت. “مردم خودجوش” که هر روز کوچه‌ی کیهان را با شعارهای تند پرمی‌کردند، بر ‏خلاف سازمان متبوعه‌ی آقای نگهدار کیهان را “ضد انقلاب” می‌دانستند. تاریخ نشان داد که ‏انجمن دست‌ساز اسلامی کیهان به شورای انقلاب، مهدوی کنی و بیت آقای خمینی وصل بود.‏

روزنامه اطلاعات هم گرفتار وضعیت مشابهی بود. یکی از همین روزها که هنوز سه هفته هم ا‏ز انقلاب نمی‌گذشت چه برسد به سه سال، ‌هادی خرسندی طنز نویس نامی، هراسان و آشفته ‏خود را به تحریریه کیهان رساند. کسانی در پی او بودند به قصد کشتن. خرسندی خشونت ‏ورزیده بود؟ سلاحی جز قلمش داشت؟ موج تعقیب‌کنندگان خرسندی که برای تکه تکه کردن‌ هادی آمده بود به کیهان رسید. و من به صلاحدید رحمان هاتفی او را از در پشتی کیهان در ‏کوچه‌ی خندان فراری دادم.‏

ماجراهای مشابه دیگر از حمله به روزنامه آیندگان و تظاهرات مسالمت‌آمیز زنان درآن روزها ‏بسیار اتفاق می‌افتاد که مورد بحث این مقال نیست.‏

فشارها به کیهان تشدید شد و هر چه بر ملاط اسلامی روزنامه افزودیم، فایده‌ای نبخشید. تماس‌های روزانه رحمان هاتفی با مطهری و بهشتی و تلفن‌های شبانه‌ی من به آقای خامنه‌ای و حتی ‏دیدارم با محمد مفتح به‌جائی نرسید. هنوز آنقدر خام رویاهای “انقلاب” بودیم که گمان می‌‏بردیم “راس قدرت ” از هجوم برای اشغال کیهان بی‌خبر است.‏

‏ و وقتی فشارها جواب داد و کیهان در روز بیست و پنجم اردیبهشت ۱۳۵۸ - نه حتی سه سال، ‏فقط سه ماه بعد - به اشغال درآمد؛ سرچشمه اشغال کیهان آشکار شد.‏

تاریخ ایرانی می‌نویسد:‏

”کارگران و کارکنان روزنامه کیهان پس از تصفیه تحریریه که با استقبال و حمایت گروهی از ‏تشکل‌های سیاسی و مردم عادی مواجه شد، به قم رفتند تا با امام خمینی دیدار کنند. امام در این ‏دیدار با تاکید بر اینکه روزنامه برای خواننده است و باید مطابق آراء ملت باشد، خاطرنشان ‏کردند: «مطبوعات در عین حال که یک موسسه محترم و بسیار موثرند، لکن می‌بایستی طبق ‏موازین مطبوعاتی و خدمت به ملت رفتار کنند. آزادی قلم و آزادی بیان به این نیست که ‏مطبوعات آزادانه بر علیه مصلحت کشور نوشته شود، قلمش آزاد باشد و بنویسد برخلاف ‏انقلابی که مردم در راهش جان و خون دادند بنویسد. قلم آزاد است که مسائل را بنویسد نه اینکه ‏بر ضد انقلاب چیزی بنویسد، وقتی که ما دیدیم در یک روزنامه‌ای از اشخاصی مطالب نوشته ‏می‌شود که عمال اجانب هستند و می‌خواهند مملکت ما را باز به خرابی بکشند، از آن طرف ‏مقالات و مطالبی که راجع به اسلام است یا تحریف می‌شود یا نوشته نمی‌شود. این طور ‏مطبوعات را ما نمی‌توانیم احترام برایش قائل بشویم. برای مطبوعاتی ما احترام قائل هستیم که ‏بفهمد آزادی بیان و آزادی قلم یعنی چه‎.‎‏”‏

در ادعانامه “رهبر کبیر انقلاب” علیه کیهان کلمه‌ای در باره خشونت کیهانیان گفته نمی‌شود. اما “‏روح انقلاب اسلامی” را منعکس می‌کند. اتهام بزرگترین روزنامه کشور نوشتن مطلب است و حتی ‏مطالبی که “نوشته نمی‌شود” جرم محسوب می‌شود.‏

همین کیهان اشغالی به اتهام کار نکرده، در اختیار لیبرال‌های حکومت قرار گرفت تا آقای دکتر ‏ابراهیم یزدی و دامادشان شهر یار روحانی چند نفر را باقیمانده از تحریریه پیش از انقلاب را به ‏اتهام “ضد انقلاب” بودن پاکسازی کنند. و بعد سکان بدست آقای محمد خاتمی داده شد.‏

خیلی دلم می‌خواهد از آقای مصطفی تاجزاده بپرسم موضع ایشان و سازمان “مجاهدین انقلاب اسلامی” ‏چه بود و برای اشغال کیهان سه ماه بعد از پیروزی انقلاب چه توجیهی دارند؟

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

اصغر جیلو
برگرفته از:
ایران امروز

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.