رفتن به محتوای اصلی

تمهیدات تازه امارات برای جلب حمایت اوباما در مورد ادعا بر جزایر ایرانی‌
03.07.2012 - 03:08

امارات متحده عربی ‌درطی ‌سالیان بعد از حاکمیت جمهوری اسلامی بر میهنمان بواسطه سیاستهای غلط و بی‌ اعتنایی رژیم به حفظ منافع ملی‌ بی‌ وقفه در تلاش بوده است که با همسو کردن دول دیگر با منویات بی‌ اساس و غیر قانونی خود در خصوص جزایر همیشه ایرانی سه‌ گانه این اختلاف را به مساله‌ای بین المللی تبدیل کرده و با کشاندن موضوع به دادگاه لاهه مجالی برای تکرار ادعاهای خود پیدا کند.

دفتر سیاسی  نهاد مردمی ایران که در گزارش شماره ۱۰ خود به تفصیل در اینمورد موضع گیری و تحلیل خود را ارائه داده و گستاخی های اخیر اعراب را در نقض حاکمیت ملی‌ ایران با نابخردی و سیاستهای وطن بر باد ده جمهوری اسلامی مرتبط دانسته، بار دیگر با در نظر گرفتن بیانیه مشترک جدید اوباما و ولیعهد ابوظبی مبنی بر لزوم طرح این موضوع در سازمانهای رسیدگی کننده بین المللی تاکید دارد. هرچند رفتار تحریک آمیز رژیم ایران در برابر غرب یکی‌ از اصلی‌‌ترین انگیزه‌های همسویی آنها با دست اندازیها و یاوه گویی های همیشگی‌ امارات متحده عربیست لیکن حافظه تاریخی ملت ایران بیانیه اخیر از سوی پرزیدنت باراک اوباما را با توجه به نبود حاکمیت دمکراتیک در ایران که حافظ منافع ملی‌ باشد در‌ شان روابط تاریخی‌ ملتهای آمریکا و ایران ارزیابی نخواهد کرد. در این مجال بدون تکرار تاریخچه این گونه اقدامات به بررسی ابعاد حمایت اخیر از رویکرد تمهید آمیز امارات متحده عربی‌ در نشست واشینگتن می‌پردازیم که طی‌ آن آمریکا از موضع امارات برای حل اختلاف با ایران بر سر جزایر سه گانه از طریق مذاکره مستقیم یا ارجاع موضوع به دادگاه لاهه یا هر مرجع بین‌المللی دیگری حمایت می‌کند.

 

هرچند ایالات متحده آمریکا پیش از این نیز خواستار مذاکره مستقیم بین امارات و ایران بر سر جزایر سه‌ گانه " تنب بزرگ، کوچک و ابوموسی‌" شده بود ولی‌ بیانیه مشترک اخیرش با محمد بن زائد ال نهیان در ۲۷ ژوئن ۲۰۱۲ در واشنگتن از آن جهت  متمایز از مواضع قبلی‌ آمریکا میباشد که سرپیچی جمهوری اسلامی از قوانین بین المللی و تلاش برای ساخت سلاح هسته‌ای و حمایت این رژیم از تروریزم، ایران را از نظر دیپلماسی در منزوی‌ترین و بحرانی‌‌ترین شرایط تاریخ خود قرار داده است. از سوی دیگر رویکرد مداخله جویانه جمهوری اسلامی در بحرین و عربستان و تحریک گروههای مذهبی‌ به شورش در این ممالک به همراه تهدیدات رو به گسترش سپاه پاسداران در حمله به پایگاههای آمریکا در کشورهای حاشیه خلیج فارس به اعراب این امکان را داد که با مظلوم نمایی و بهره برداری از انزوای جمهوری اسلامی از انطباق منافع خود با آمریکا نهایت بهره برداری را بکنند. نکته‌ای که اعراب عمدا مورد غفلت قرار داده اند این است که ضعف حاکمیت سیاسی در ایران را حمل بر ضعف حاکمیت ملی‌ ما کرده اند. حاکمیت سیاسی در هر کشوری با تغییر رژیم تغییر پیدا می‌کند ولی‌ حاکمیت ملی‌ تغیرناپذیر بوده و ربطی‌ به نظامهای حاکم ندارد. این همان چیزیست که ملت ایران با سابقه تاریخی که دارد هرگز به بهانه نامشروع بودن رژیم فعلی‌ در ایران نقض حاکمیت ملی‌ خود بر جزایر سه‌ گانه خلیج همیشه فارس را بر نخواهد تافت و در این میان بخش عظیم مسئولیت و نقض حاکمیت ملی‌ میهنمان متوجه رهبران ستیزه جوی و  وطن بر باد ده‌‌‌ جمهوری اسلامیست.

با تمام این اوصاف وبا درک شرایط سختی که جمهوری اسلامی برای دنیا پدید آورده اما آنچه موجبات شگفتی و نارضایتی‌ عمیق ملت ایران از رویکرد جدید دولت آمریکا را سبب شده این است که تمام قوانین بین المللی وپروتکل ها و تاریخ مربوط به فلات قاره ایران در خلیج فارس دلالت بر غیر قابل تردید بودن تعلق جزایر مورد بحث به ایران دارد. در چنین شرایطی سخن گفتن از بررسی بدیهیات در دادگاه لاهه تشکیک درحقانیت ایران ارزیابی میشود چرا که جزایر تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی از دیرباز به ایران تعلق داشته‌اند. در قرن نوزدهم، این جزایر بخشی از «منطقه لنگه» بودند که خودش بخش تحت اداره ولایت فارس ایران بوده است. حاکمیت ایران بر این جزایر در بسیاری از کتاب‌ها، اسناد تاریخی، تقویم های نجومی، روزنگاشت‌های دریایی، نقشه‌های جغرافیایی، اسناد رسمی، گزارش‌های اجرایی، یادداشت‌های رسمی مقامات بریتانیایی در هند و غیره ثبت شده است. امارات متحده عربی در سال ۱۹۷۱ تشکیل شد، در حالی که ایران از دیرباز این جزایر را در حاکمیت خود داشته است. پس از خروج نیروهای نظامی بریتانیا از بخش های مهمی از خلیج فارس در اوائل دهه ۷۰ میلادی، بر اساس توافق صورت گرفته با ایران، این جزایر در حاکمیت این کشور قرار گرفتند. از آنجائی که حتا طرح دوباره این موضوع در محافل بین المللی نهایتا به اثبات حقانیت ایران در مالکیت  جزایر سه‌ گانه منجر خواهد شد ولی‌ صرف نظر از اینکه امارات متحده عربی‌ هیچگاه نخواهد توانست حاکمیت ملی‌ ما را در خلیج فارس و بر آبها و سرزمینهای تاریخی مان مخدوش کند، بی‌ کفایتی‌ و نابخردی رژیم حاکم بر میهنمان از یکسو و همسویی مقطعی غرب با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس که آنهم معلول رفتارهای جمهوری اسلامیست ایجاب می‌کند که اپوزیسیون و به ویژه صاحبنظران و حقوقدانان ایرانی با جدیت و حساسیت مضاعف در این خصوص واکنش نشان داده وازاقدامات مقتضی غفلت نکنند .

دراین شرایط کم نیستند حقوقدانان مستقل و بین المللی ایرانی که در حوزه کاری خود چهره‌‌های شناخته شده‌ای هستند. متاسفانه عدم تحرک لازم از سوی آنان و اولویت ندادن اهالی اپوزسیون به این موضوع مهم و ملی‌ سبب گسترش جسارت اعراب در نقض حاکمیت ملی‌ ما شده است. آنان پا را از عرف قبلی‌ فراتر گذاشته و از جزایر ایرانی به عنوان جزایراشغالی ! یاد میکنند به گونه‌ای که: وزیران خارجه کشورهای عضو "شورای همکاری خلیج فارس" نیز در دفاع از موضع امارات شامگاه سه شنبه ۱۷ آوریل در پایان نشستی فوق‌العاده از جمهوری اسلامی خواستند که «به اشغال! سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک» پایان دهد. تامل در تفاهم نامه‌های تاریخی طرفین آشکارا نشان میدهد که تعلق جزایر مزبور به ایران چنان مبرهن است که سخن گفتن از رسیدگی به آن در دادگاههای بین المللی به نوعی تشکیک در قانون است. بر اساس تفاهم نامه نوامبر ۱۹۷۱ میان ایران و شارجه:«دو طرف ایران و شارجه، نه ادعای خود را بر سراسر جزیره ابوموسی دنبال خواهند کرد و نه ادعای طرف مقابل را به رسمیت خواهند شناخت.» بر این اساس «نیروهای ایرانی به ابوموسی وارد خواهند شد و در بخش‌هایی مستقر خواهند شد که حدود آن در نقشه پیوست تفاهمنامه مشخص شده است.» این تفاهم‌نامه می‌افزاید : « پرچم ایران بر فراز تأسیسات نظامی برافراشته خواهد شد.» بعدها یک الحاقیه به این تفاهم‌نامه افزوده شد که بر اساس آن حفظ امنیت این جزایر بر عهده حکومت ایران قرار گرفت.

طرح و ارجاع هر دعوی به محاکم و مراجعه رسیدگی کننده در نفس عمل نمیتواند موجب نگرانی برای طرف ذی‌ حق باشد، چرا که بقول معروف "آنرا که حساب پاک استات از محاسبه چه باک است؟ " ولی‌ آنچه در اظهارات پرزیدنت باراک اوباما در دیدار با ولیعهد امارات سبب جریحه دار شدن روحیه ملی‌ ایرانیان شده است استفاده از عبارت "حمایت از مواضع امارات" میباشد. هرچند که رژیم جمهوری اسلامی با منش خود در ستیز با قوانین بین المللی در چنین موضع گیری از سوی غرب تاثیر زیادی داشته است. وجود پایگاههای استراتژیک آمریکا و ناتو در کشورهای حاشیه خلیج فارس در شرایطی که خطر رویارویی نظامی با ماجراجویی های اتمی‌ جمهوری اسلامی روز بروز افزایش می‌یابد  و به موازات آن رهبران نابخرد و دنیاستیز رژیم ایران از بستن تنگه هرمز و مختل کردن صدور نفت به جهان سخن میگویند، موجب شده است منافع غرب با منافع ملی‌ اعراب منطبق و همسو شود. ملت بزرگ ایران با دارا بودن سابقه  طولانی در دوستی‌ با غرب و آمریکا نشان داده است که از تمامیت حاکمین فعلی‌ خود بیزار بوده و با مبارزات گسترده خود در تلاش هست که با برکناری این رژیم، نظامی دموکرات ومتعهد به قوانین بین المللی سر کار بیاورد و به یقین فرا رسیدن چنین روزی بسیار نزدیک است. بنا بر این انتظار بر حق ملت صلح طلب ایران از تمامی‌ دول جهان،  قطع حمایت و ارتباط با این رژیم خونریز و مستبد بجای اقداماتی میباشد که هویت ملی‌ ما را تضعیف می‌کند. بیگمان در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی تمام آنچه که در این سالها بر میهن ما رفته در حافظه تاریخی ایرانیان محفوظ و مضبوط خواهد ماند.

 دفتر سیاسی نهاد مردمی 

 

انتشار از: امین موحدی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
نهاد مردمی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.