پاینده ایران
ای آفریدگار پاک
ترا پرستش میکنم و از تو یاری میجویم
هممیهنان؛ ملت نژاده ایرانزمین!
چندی است که فتنهانگیزیهای دشمنان تاریخی و فطری سرزمین ایران دگر باره حوزههای تمدن ایرانشهری را دستخوش آشوب و جنگ نمودهاند. آن چه که این روزها در قفقاز میگذرد، سر باز کردن زخم کهنهای است که ریشه در دستاندازیهای روسیه تزاری به سرزمین ایران دارد و هفده شهر قفقاز را که طی هزارهها همواره بخشی از سرزمین ایران و در حوزه تمدنی ایران تعریف میشده است از مام میهن جدا نمود. شاهان ناشایستهی قجر در یک همراهی خیانتآلود با روحانیان ترسخورده و ناآگاه زمانه، ایران را با ابزار (وا مصیبتا و وا اسلاما)، وارد یک جنگ نابرابر نموده و یک شکست ننگین تاریخی را بر ملت ایران تحمیل کردند که امروز در نهایت شوربختی میبینیم فرزندان جدا افتاده از سرزمین مادری چگونه در سایه دسیسههای کشور جعلی ترکیه و زمامداران دستنشانده و دیکتاتور جمهوری دستساز باکو در راستای منافع خود، موجبات خونریزی و جنگ خانمانسوز دیگری را فراهم کردهاند. حمایتهای تسلیحاتی و لجستیکی کشور استعمار ساختهی اسراییل و هم چنین گسیل صدها مزدور تکفیری، سلفی، توسط شخص متوهمی چون «رجبطیب اردوغان» که سودای احیای خلافت عثمانی را در سر دارد به آران جهت نبرد با سربازان آرتش «ارمنستان و آرتساخ» شرایطی را به وجود آورده که میتوان گفت در صورت ادامه این جنگ ویرانگر، آیندهی تیرهای چون سوریه و لیبی را باید به انتظار منطقه قفقاز نشست. آن هم جنگ ناخواسته و تحمیلی میان باشندگان صلحجوی ارمنی و آذری که هزاران سال در کنار هم به مسالمت زیستهاند. به راستی جنگ برای چه؟ برای کدام هدف؟ برای اهداف شوم آنکارا و تل آویو و...؟
این جنگ در ده روز گذشته موجب کشته شدن صدها نفر از غیر نظامیان بیگناه و سربازان هر دو طرف شده است و شگفت این که دیکتاتورهای آنکارا و باکو هر گونه آتشبس و مذاکره را با قاطعیت رد کرده و بر طبل بدآهنگ ادامه این جنگ، میکوبند. گویی که ویران سازی منطقه، رسالت تاریخی دیکتاتور اردوغان است و آن چه را که در سوریه و لیبی بر سر مردمانش آورده و هر از چند گاهی به عراق نیز دستدرازی میکند، نتوانسته خوی جنگطلبی او را ارضا نموده و به ویرانی و جنگ دیگری نیاز دارد. اگرچه به تجربه اثبات شده است، تروریستهای تکفیری و پانترکان هر آیینه که مشت آهنین پر توانی را در برابر خویش بینند، همچو گرگان بیدندان مفلوک، فرار را بر قرار ترجیح میدهند.
آری! هم میهن؛
شگفت این که در چنین شرایطی، کاربدستان دستگاه دیپلماسی، به جای آن که در برابر جنگافروزیهای اردوغان در ترکیه قاطعانه برخورد نمایند و او را از دخالت در حوزه تمدنی ایران بازداشته و منع کنند با یک دیپلماسی ترسخورده و تابع منفعتهای کوتاه مدت اقتصادی، سالهاست چشم خود را به روی جنایتها و خیانتهای او بستهاند و شگفتتر آن که امامانجمعه چند شهر آذری نیز در همان روزهای نخست این درگیری، به جای آن که منافع ملی ایران را در نظر بگیرند، در یک بیانیه سطحی و جانبدارانه عملا به حمایت از دیکتاتور باکو برخاستهاند و تو گویی که تاریخ تکرار میشود، پا در جای پای آخوندهای قجری گذاشته و (وا اسلاما) سر داده و از بلاد اسلامی داد سخن میدهند! کدام بلاد اسلام؟ کدام دولت اسلامی؟ آیا سرزمین آرتساخ (قره باغ) که همواره ارمنینشین بوده و طی هزارهها یکی از ساتراپیهای ارمنی ایران بزرگ بوده، بلاد اسلام است؟! و دیکتاتور باکو، «الهام علیاف» هم سردار اسلامی؟! مگر نمیبینید، نمیشنوید و نمیخوانید که سالهاست سران باکو در همکاری تنگاتنگ با اسراییلیها هستند؛ کشوری که حاکمان جمهوری اسلامی، آن را دشمن شماره یک خود قلمداد میکنند و حتا ورزشکاران ایران هم از بازی با ورزشکاران این کشور منع شدهاند، حال شما با آگاهی از این مواضع، از دیکتاتور باکو حمایت میکنید؟! مگر نمیبینید که دیکتاتور اردوغان، این جنایتکار خونریز، که سالها در سوریه از ایرانیان کشته گرفت و خون ریخت، حال همان مزدوران سلفی را به سرزمین آران گسیل داشته تا زنان و کودکان ارمنی، به حکم اسلام تکفیری کشته و ویرانی به بار آورند؟! چه شد شعار نه شرقی و نه غربی، که در انقلاب سال 57، سر لوحه گفتار زمامداران بود؟! مگر نمیدانید که این بلای خانمانسوز را روسیه استعماری بر سر ما آورده و اکنون دیکتاتوران زمانه و ایرانستیز با همان تئوری، در پی ضربه زدن به تمامیت سرزمینی ایران و منافع ملیمان هستند؟! راستی چگونه است که ما احزاب میهنپرست و نیروهای ملی، باید چهار دهه تحت شدیدترین محدودیتهای ایجاد شده دستگاههای امنیتی باشیم و اجازه کوچکترین فعالیتی را در راستای اهداف میهنی خود نداشته باشیم اما پیاده نظام دیکتاتور اردوغان و دیکتاتور باکو در روز روشن، در ورزشگاهها و خیابانهای میهنمان نمایش قدرت بدهند و بر تنور اختلافات قومی بدمند و پرچم ننگین بیگانگان را در شهرهای ایران، آزادانه و بدون مشکلی، به اهتزاز در بیاورند. آیا این حاشیه امن پیاده نظام دشمن را باید در سایه حمایت چه کسانی دید که این چنین روحانیون یا عدهای از نمایندگان ملت تایید شده شورای نگهبان نیز هستند و به جای آن که خود را نمایندهی ملت بدانند، عملا مبدل به نماینده یک گروه تجزیهطلب شدهاند؟!
ما در حزب ملت ایران به عنوان یک حزب تاریخی، به گواه بیشتر از ۷۰ سال که اصالت و ریشه در جنبش آزادیخواهی، استقلالطلبی (ناوابستگی) و مبارزه با بیگانگان متجاوز را دارد بر این باور هستیم که کاربدستان دستگاه دیپلماسی ایران باید از تمام نفوذ و قدرت خود در راستای به پای میز مذاکره کشاندن طرفین، بهره جسته و میدان دیپلماسی را به قدرتهای خارج از منطقه واگذار نکنند.
ما در حزب ملت ایران بر این باور هستیم که سلاحداران میهنپرست ایران، همان گونه که در ازمنه تاریخ پرافتخار این سرزمین و هشت سال پیکار مقدس با دشمن متجاوز بعثی که در نهایت سلحشوری خود را نشان دادهاند، شجاعانه از جایجای مرزهای ایران دفاع نموده و هر گونه تجاوز به مرزهای میهن را کوبنده و آن گونه که شایسته دشمن است پاسخ میدهند؛ و از عمق استراتژیک ایران برای دور نگهداشت خونخواران تکفیری، سلاح در دست گیرند و از مام میهن آماده دفاع باشند.
ما در حزب ملت ایران به نهادهای بینالمللی، حقوق بشری و قدرتهای جهانی هشدار میدهیم که اگر امروز مانع جنایتهای دیکتاتور اردوغان در منطقه نشوند فردا باید با او در مرزهای اروپا جنگیده و در گام اول یونان، بلغارستان و قبرس به ویرانهای چون سوریه تبدیل خواهند شد.
ما در حزب ملت ایران ضمن محکوم کردن اقدامات دیکتاتورهای آنکارا و باکو در جنگافروزی در حوزه تمدنی ایران، که تلاشی است برای تکرار نسلکشی ارامنهی عزیز، شدیدا هشدار میدهیم که میزان بردباری ملت ایران را در برابر دشمنان مورد آزمایش نابخردانه خود قرار ندهند؛ به گواه تاریخ، به گاه نیاز، این ملت چنان درسی به دشمنان خود خواهند داد که عبرت تاریخ شود. در گیر بودن این ملت نجیب در مشکلات اقتصادی و گرفتار بودن در تحریم و در استبداد، دلیل نمیشود که دشمنان، دچار توهم و خوشخیالی شده و تمامیت سرزمینی ایران را هدف قرار دهند.
ما در حزب ملت ایران به تمام آنانی که چند سالی است در نقش پیاده نظام پانترکان در کشور ظاهر شدهاند، هشدار داده و یادآور میشویم که خطه آذربایجان هنوز از شیخ «محمد خیابانی»ها، «ستارخان»ها، و «باقرخان»ها خالی نشده و صدای سم اسبان این سرداران ملی هم چنان بر تن دشمنان این سرزمین، لرزه میاندازد. از تاریخ پند گیرید و به آغوش ملت بازگشته و از کردار، گفتار و رفتار خود که همآوایی با دشمنان است و نادانانه دچار بیماری خود ترکپنداری شدهاید و راه خود را از راه دشمنان فطری و تاریخی ایران جدا کرده؛ در غیر این صورت منتظر عواقب خیانت و میهنفروشی خویش باشید که بیگمان، باشندگان آذربایجان، خود پاسخ آنان را به شایستگی خواهند داد.
ما در حزب ملت ایران از نهادها و دستگاههای امنیتی که در نهایت تاسف، پیوسته در حال ایجاد محدودیت برای میهنپرستان و احزاب ملی هستند، میخواهیم به حکم آن که حقوق خود را از بیتالمال و ثروت ملت ایران دریافت میدارند اگر عِرق ملی ندارند که باور داریم دارند! با آنان که نقش ستون پنجم بیگانه را دارند و بر تنور اختلافات قومی میدمند و در پی ایجاد نفرت بین شهروندان ایرانی و برافروختن جنگ داخلی هستند، برخوردی منطقی و قاطع داشته باشند.
ما در حزب ملت ایران ضمن محکوم کردن اقدامات آتشافروزانهی دیکتاتور باکو، از کاربدستان ارمنستان و آرتساخ میخواهیم در این جنگ نابرابر، حساب مزدوران دیکتاتور آنکارا و باکو را از مردمان صلحجوی آذری سرزمین آران جدا نموده و بدانند که قلبهای میلیونها ایرانی میهنپرست با آنان همراه است و باور داریم که این نبرد، پیکاری مقدس است هر چند که از جنگ، جز فتنه، بر نخیزد؛ اما فرجام کار پیروز آنانی هستند که اصول اخلاقی - انسانی را حتا در کوران جنگ و آتش نیز زیر پا نگذارند. تاریخ ایران، تاریخ انقلاب آزادیخواهی و در جنبش مشروطه هنوز سلحشوریهای چونان «یپرمخان» ارمنیها را فراموش نکرده است. درود بر شما که یکه و تنها اینک در برابر آرتش تا دندان مسلح آنکارا و باکو ایستادهاید.
به امید به اهتزار در آمدن پرچم سه رنگ ایرانیان در فلات ایران بزرگ
در راستای تشکیل اتحادیههای اقتصادی و فرهنگی در ایرانشهر بزرگ
حزب ملت ایران
تهران- ۱۵ مهرماه ۱۳۹۹خورشیدی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید