رفتن به محتوای اصلی

در ضرورت همبستگی واتحاد برای آینده ایران
20.10.2020 - 15:04

 

مقدمه

در نگاه نویسنده این سطور، در طول نزدیک به 42 سال گذشته  و از همان فردای انقلاب  در ایران، جمهوری اسلامی، باعث و بانی اصلی بحرانهایی بوده است که در اداره امور کشور و  مناسبات خود  با جهان  خارج به دست خود آفریده است. اکنون حتی در درون حلقه خودی های حکومتی، امکان ناپذیر شدن دوام حکومت در چشم انداز آتی موجب نگرانی فزاینده آنهاست.

 آسانترین وعملی ترین راه حل آنها برای خروج از این وضع، فروش كشور به قدرتهای خارجی در قبال تضمین امنیت وا دامه حکومت آنهاست. چین وروسیه انتخاب اول آنها در این مسیر است، اما آمریکا و اروپا نیز ممکن است امتیازاتی را برای مشارکت در این مسیر به دست آورند.

مخالفین اتحاد اپوزیسیون کیانند؟

چند طیف در میان نیروهای سیاسی، خارج از دایره محاطبین این نوشته اند:

اول، کسانیکه همچنان بر امکان پذیر بودن اصلاحات ساختاری درون سیستمی، که راه توسعه وثبات کشور را با مشارکت ازاد همه شهروندان به پیش باز کند، پای میفشارند، بخشی از این طیف، زیر عنوان تحول طلبان، تکیه بر بسیج مردم را برای تحمیل این راه بر حکومت کم هزینه ترین وعملی راه برای شکست بن بست موجود از یکسو و به قول خودشان تقویت عناصر جمهوریت در درون سیستم میدانند که میتواند درتکامل خود به برقراری جمهوری عرفی غیر دینی و دموکراسی منجر شود.

گروه دوم، شامل جمعی از اضداد است که مسئولین اصلی وضع موجود کشور را "امپریالیسم و استکبار و سلطه جویی آمریکا"، و متحدان غربی و منطقه ای آن میدانند. برخی از مدعیان جمهوریخواهی، برخی از لنینیستها واستالینیستها، محفلی از اسلامیستهای ایرانی مقیم آمریکا و کاندا و اروپا، و کسانی ازسلطنت طلبان افراطی ضد آمریکایی و ضد انگلیسی، پان ایرانیستها و...در این گروه جای میگیرند. مرز تقسم بندی فوق  سیال است، چون افرادی که در گروه اول میگنجند میتوانند در دسته دوم هم جا بگیرند ویا بالعکس.  سیاستهای جاری و برنامه راه هر دو گروه فوق، اغلب در عین همسویی با یکدیگر و در صورت ضرور حمایت آشکار از برخی سیاستهای جمهوری اسلامی، صف آرایی در مقابل مخالفینی است که در سیاست جاری خود به موازات تلاش برای اثبات سترون بودن حکومت برای هر نوع اصلاحات معنی دار، اتحاد سکولار دموکراتها را برای گذر از جمهوری اسلامی (با ترمها و پروسه های متفاوت)، تنها راه نجات کشور از آینده تاریک تری که در انتظار آنست میدانند.

 برخی از موانع اتحاد

-مکانیسم نوین رهبری در رهبری جنبشهای اجتماعی جدید

جنبشها و انقلابهای اجتماعی در قرون پیش، اغلب با یک رهبری متمرکز، با شخصیتی پر جذبه، در راس آنها  و با اهرم تشکیلات و سازمانهای ستنی پیرو آنها به وقوع می پیوستند.  اما در چندین دهه اخیر، به دلایلی چون انقلاب تکنولوژی اطلاعاتی، گلوبالاسیون و تغییر وزن و ترکیب اقشار و طبقات اجتماعی، هم در جوامع توسعه یافته  و هم رو به توسعه، نوعی جدیدی از جنبشهای اجتماعی و مکانیسم رهبری آنها به منصه ظهور رسید است. این جنبش ها به ندرت از یک مرکز واحد و وتوسط یک رهبر فرهمند هدایت شده اند.

این جنبشها که برخی از آنها به انقلابات سیاسی هم منجر شده اند، اغلب دارای رهبری چند وجهی ولی همسو و همآهنگ با یکدیگر، که احزاب سنتی  نفوذ ناچیزی در آنها داشته اند بوده است. با در نظر داشت این تجربه، و موقعیت اپوزیسیون در مرحله فعلی، تلاش برای تجمع همه نیروها در پشت سر یک رهبر واحد، مانعی جدی در شکل یابی اتحادهاست، شاید آقای رضا ّپهلوی، بر عکس کسانی که میگویند، وی میخواهد با مانورهای تبلیغاتی توخالی مثل "پیام نوین"، رهبری قطره چکانی خود را بر اپوزیسیون تحمیل کند، بهتر از بخشهای دیگر اپوزیسون این واقعیت را درک کرده باشد، آخرین پیام و نیز آخرین مصاحبه وی، میتواند گواهی بر این ادعا باشد.

-کاهش نقش احزاب سنتی در جنبشهای اجتماعی نوین و افزایش نقش شخصیتهای منفرد،

اغلب جنبشهای چند دهه اخیر، کاهش نقش احزاب سنتی در برانگیختن وهدایت انها را نشان میدهد. اصولا، ساختار سازمانی این احزاب، کمترین تناسب را با امر بسیج ورهبری روزمره و سرعت شگرف توسعه این جنبشها دارا  هستند. فضا و امکانات

دنیای مجازی برای پاسخ به ضرورتهای رهبری از جمله پدیدار شدن رهبراین غیر وابسته به هیچ تشکیلات سنتی، بسیج نیرو وهدایت این جنبشها، جای ساخنارهای ستنتی را گرفته است.

کسانیکه فکر میکنند ، جنبشهایی که از بالای سر احزاب و محافل آدرس دار موجود برانگیخته شده و رهبری میشوند، فاقد اصالت و بی آینده اند، در دنیای کهنه دیروز خود زندانی شده اند. ما در جنبش دی ماه 1396 از این ادعاها، از سوی وابستگان بعضی از گروهها،  فراوان شنیدیم. بی توجهی به این تجربیات جدید در دو محور پیش گفته، یکی از موانع  مهم، عدم تمایل اجزاب و گروههای سنتی برای فرم دادن به اتحادهای سیال و گسترش یابنده،  و لی متحد وهمسو در حد اقلهای مشترک فیمابین آنها ست.

 - اتحاد برای نجات کشور از وضع موجود، ظاهرا نباید مورد مجادله فعالین سیاسی اپوزیسیونی که خواهان گذراز جمهوری اسلامی است می بود، اگر تعلق خاطر آنها به سرنوشت کشور خود، بر خود شیفتگی ها، وابستگی های ایدئولوژیک، منافع گروهی وشخصی آنها غلبه داشت، و تا زمانی که چنین  است بسیاری از آنها نه تنها به هیچ دعوتی در این زمینه پاسخ نخواهند داد، بلکه در مقابل طراحان آن به اشکال محتلف به مخالفت بر خواسته و به صف دو گروه ذکر شده مخالفین اتحاد در فضای سیاسی نزدیک خواهند پیوست. در این میان نام  و مدارج تحصیلی و مقام و سابقه مخالفین این اتحاد، فقط میتواند برای فریبکاری به کار آید. کسی از آنان اخیرا نوشت، وجود رضا ّپهلوی مانع اصلی اتحاد در اپوزیسیون است، وی موجد تفرقه و پراکندگی است و اگر میخواهد به کشور خدمت کند، کنار بکشد ولی وی عمدا نگفت که، چرا مخالفین رضا پهلوی، تا کنون نتوانسته اند بین خود اتحادی بر علیه حکومت و برای دموکراسی برپا سازند.

-علاوه براین، فهم این حقیقت ساده نباید مشکل باشد که حکومت جمهوری اسلامی در این وسط، بیش ازهمه در تقویت و ادامه این مخالفتها با  امر همگرایی و همکار ی مخالفین خود ذینفع بوده  و از هر نوع امکان و ابزاری از جمله اهرمهای تبلیغاتی ، لابیگران سیاسی، وابستگان اطلاعاتی  تا واحدهای تروریستی برای جلوگیری از تحقق چنین امری بر خوردار است. مامورین اطلاعاتی حکومت بطور مرتب و منظم مستقیم وغیر مستقیم مهمترین خط قرمز حکومت را که همانا مخالفت با شکل گیری یک اتحاد د موثر بر علیه آنست، به اعضای فعال اپوزیسیون یاد آوری میکنند. مهم نیست شما زمانی وزیر خارجه شاه بوده باشید یا فلان روزنامه نگار شناخته شده، یا حقوق دانی از دانشگاهی مشهور در پاریس، یا از نزدیکان فلان شخص دموکرات در جبهه ملی  یا رهبر جنجالی طیفی از چپ ها و فداییان سابق و...، همین که به مخالفت با ضرورت تدارک یک اتحاد وسیع ملی در مخالفت با موجودیت جمهوری اسلامی بر خیزید، بی درنگ به درون آن گفتمانی هدایت میشوید که مهمترین شرط حکومت برای تحمل شما و حمایت پشت پرده  در اشکال محتلف از گفتار و کردارشما و تضمین رفت وآمد بستگانتان به ایران است. نرمترین ومسالمت امیز ترین حرکتی در خلاف این جهت، میتواند نام شما را درلیست سیاه آنها برای هدفهای تنبیهی وایذایی آتی بگنجاند.

-به موضوع مخالفت با تجمع نیروهای مخالف حکومت فقهی در زیر چتری که حد اقل خواستهای مشترک همه طیف های مستقل از یکدیگر اپوزیسیون را می پوشاند از زاویه دیگری نیز میتوان نزدیک شد. حس تشخیص بدیهیات -Common Sense -مثل حس پنجگانه انسانی میتواند دچار اختلال جدی بشود. روشنی روز و سیاهی شب امری بدیهی است ونیازی به اثبات ندارد، به همین ترتیب است ضرورت اتحاد های وسیع مشروط به سکولاریسم و دموکراسی بر علیه جمهوری اسلامی. کسانیکه علیرغم تعلق خاطر به صف اپوزیسیون،  ضرورت نزدیکی و اتحادمحافل و سازمانها وشخصیتهای مختلف را در مقابله باجمهوری اسامی رد میکنند، حس تشخیص بدیهیات را در این عرصه از دست داده اند.

 

چشم اندازهای محتمل در پیش روما

در دوره حاضر، صرف نظر از از اینکه  آقای رضا پهلوی  پیامی نو در صحبتهای خود داشته یا نه، سه مسیر اصلی محتمل، در پیش روی ما،  اپوزیسیون مخالف جمهوری اسلامی متصور است:

اول اتحاد چند کانونی سیال نبروهای اپوزیسیون سکولار دموکرات، از پادشاهی گرفته تا بقیه بر اساس حد اقل اشتراکات و سپس پیوند آن با نارضایتهای موجود مردم در درون کشور برای عقب نشاندن حکومت و تضعیف آن تا حذف نهایی.

دوم، ادامه مخالفت بقیه نیروها با دعوت آقای رضا پهلوی به نزدیکی وهمکاری مشترک، که نتیجه آن بیشتر از آنکه به نفع آن نیروها باشد، به ایزوله شدن بیشتر آنها و به تقویت بیشتر هواداران آقای رضا پهلوی منجر می شود و ممکن است شرایط به گونه ای پیش برود که وی حتی اگر خودهم تمایل نداشته باشد،  به رهبری، بی رقیب تبدیل شده و بن بست موجود در سطح اپوزیسیون،  حد اقل برای یکدوره،  به نفع گسترش بیشتراقبال وی در میان مردم ناراضی داخل و خارج کشور حل شود.

سوم، ادامه وضع موجود در اپوزیسیون بدون تقویت هیچ بخشی از آن،  تشدید سرکوب در درون کشور، تسلیم کامل اصلاح طلبان حکومتی به ولی فقیه با گرفتن امتیازاتی چند، یکدست شدن کامل جمهوری اسلامی، سازش با غرب برای بقا و یا فروش کشور به چین و روسیه، که نتیجه ای جز ماندگاری ودوام  بیشترجمهوری اسلامی نخواهد داشت.

 میگویند در پشت پیام اقای رضا ّپهلوی، آمریکا، اسراییل و عربستان قرار دارند. در این ادعا، جمهوری اسلامی با تمامی جناحهای آن، منتقدینی از اصلاح طلبان حکومتی و بخش ّپر سر و صدایی از نیروهای اپوزیسیون چپ مدعی جمهوریخواهی در خارج از کشور توافق واشتراک نظر کامل با یکدیگر دارند و هریک با روشها و ادبیات خاص خود در اثبات صحت این ادعا، میکوشند.

در این امر نباید هیچ توهمی داشت که تضعیف جمهوری اسلامی به نفع آمریکا، غرب، اسراییل و عربستان ورقبای دیگر منطقه ای آن است، اما با باید بلافاصله اضافه کرد که منافع کشور ومردم ایران، نه در تشنج آفرینی و تقابل با آنها ، بلکه در ایجاد و گسترش رابطه باغرب  و متحدان منطقه ای آن در دنیای به هم  پیوسته کنونی است وهر دوطرف یعنی مردم ایران و نامبردگان در این مورد، از منافع متقابل و همسو برخوردارند. تردید در حقیقت زیر هم، جز همگامی و همراهی با جمهوری اسلامی هیچ معنای دیگری ندارد، که تضعیف حکومت ایران، تنها شانس مردم و نیروهای دموکراسی خواه، برای رهایی کشور از سیطره حکومتی است که ایران را بدتر از هر اشغالگر خارجی، غارت کرده و آن را در آستانه فروش کامل به هر قدرت خارجی ای که ادامه حیات استبدادی آن را تضمین کند، قرار داده است. اگرحس تشخیص بدیهات، هنوز در نزد ما مختل نشده باشد، راه خروج از این بن بست کشنده موجود، همان راه اول، یعنی راه نزدیکی و همکاری بر اساس حداقل اشتراکات ممکن بین شاخه های مختلف اپوزیسیون دموکرات و سکولار است،  باور کنیم که توسعه جنبش برعلیه جمهور ی اسلامی در سایه همبستگی وهمکاری فعال دموکرات های سکولار، مسئله رهبری و چشم انداز آن را به نفع  صالحترین آنها و بر انگیخنن امید همگانی ملی برای ایرانی دموکرات و سکولار، در جلوگیری از فروپاشی کشور و برای دوباره ساختن آن حل خواهد کرد.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

اصغر جیلو

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.