جنگ بین جمهوری ارمنستان و جمهوری آزربایجان بر سر قرهباغ که طبق قوانین بین المللی به عنوان سرزمین آزربایجان شناخته شده است دوباره در ۲۷ سپتامبر آغاز شد. تأثیر این جنگ فقط به قفقاز جنوبی محدود نشده است. این جنگ موجهای اعتراض مخالفان را در همسایگی این دو کشور (ایران) جایی که تورکهای آزربایجانی تقریباً یک سوم از ۸۴ میلیون جمعیت ایران را تشکیل می دهند، شعلهور کرده است. شهرهای مختلفی در استانهای آزربایجانی ایران(تبریز، اورمیه،زنگان و اردبیل و ساحل رود آراز) و پایتخت تهران شاهد چنین اعتراضاتی بودهاند. از آغاز جنگ در قره باغ در تاریخ ۲۷ سپتامبر، ایران بیش از ۲۰۰ نفر تورک آزربایجانی را که به ارسال تجهیزات نظامی روسیه از طریق ایران به ارمنستان اعتراض داشتند، دستگیر کردهاند. بر اساس گزارشها برخی از دستگیر شدگان توسط مأموران پلیس و اطلاعات مورد شکنجه و ضرب و شتم قرار گرفتهاند.
امید رژیم ایران برای ایجاد همبستگی داخلی چندان موفقیت آمیز نبوده است. برخلاف امیدهای تهران، رویکرد سیاست خارجی این کشور احساس تعلق به هویت ملی ایرانی در میان آزربایجانیها را تضعیف کرده است. این امر در درجه اول به این دلیل اتفاق افتاده است که سیاست قرهباغ ایران بر خلاف اصل "همبستگی اسلامی" بوده است. ایران بیشتر از ابراز همبستگی اسلامی با جمهوری آزربایجان که خود یک ملت (اکثریت) شیعه مذهب است خودداری کرده است. از نظر آزربایجانیها، این سیاست ایران نسبت به مردم مسلمان و شیعه آزربایجان حاکی از یک عهدشکنی اسلامی و خیانت به اصل همبستگی اسلامی محسوب شده و به احساس بدبینی و فاصله گرفتن آزربایجانیها از هویت جمعی اسلامی انجامیده است. چنین نگرشی نه تنها باعث کاهش طنینانداز گفتمان اسلامی ایران در میان شهروندان تورک آزربایجانی شده است بلکه به برجستگی هویت جمعی مذهبی فراگیر لطمه زده است. دادههای آماری، به وضوح روند کاهش دینداری در ایران را نشان می دهد. ۶۶ درصد ایرانیان بر این باورند که مردم در داخل کشور امروز نسبت به ۵ سال قبل اعتقادات مذهبی کمتری پیدا کرده اند و در ۵ سال آینده حتی غیرمذهبیتر خواهند شد. درصد کاهش دینداری برای آزربایجانی ها در ایران بالاتر از متوسط ملی ایران است و این کاهش ۷۰ درصد است. شکست سیاست هویتی ایران پیامدهای اساسی برای ایران دارد زیرا این بحران هویت زمینه را برای برجسته شدن مرزهای هویت (اتنیکی) جایگزین هموار می کند.
جنگ قره باغ یک شوک خارجی برای ایران بود زیرا ماهیت ملیگرایانه انحصاری فارسی- ایرانی را که توسط یک هویت شیعه جمعی پوشانده شده بود، برای آزربایجانیها آشکار کرد. این باعث افزایش آگاهی بیشتر در مورد تبعیض اتنیکی- قومی شد. بر اساس آمار نظرسنجی، تنها ۳۹ درصد از آزربایجانیها در ایران بر این باورند که این حکومت هیچ تبعیضی علیه اقلیتهای اتنیکی ندارد. تورکهای آزربایجانی که زمانی یکی از وفادارترین اقلیتهای اتنیکی به ایران بوده اند، به تدریج سرخورده شده اند. آگاهی از نابرابری قومی و تبعیض در شرایط کاهش دینداری موجب عمیق تر شدن شکاف اتنیکی میان تورکهای آزربایجان در ایران شده اشت. تحولات اخیر نشان می دهد که هویت ملی تورک آزربایجانی برجسته شده و این برجستگی در فعالیتهای اجتماعی- سیاسی آزربایجانیها منعکس میشود. با وجود سرکوب شدید رژیم تهران، میزان ابراز همبستگی تورکهای آزربایجان در ایران با جمهوری آزربایجان بیسابقه است.
عدم موفقیت در ساختن ملت فراگیر در یک کشور چند ملیتی نه تنها روابط اتنیکی را بدتر می کند، بلکه احتمال انتقال به دموکراسی را نیز پیچیده میکند. عراق یک نمونه بارز است که در چنین انتقالی با موانع شدید روبرو شده است. تحقیقات نشان می دهد که وقتی گروههای اتنیکی یا مذهبی به دلیل تبعیض و کنار گذاشته شدن از قدرت، هویتشان سیاسی میشود انتقال از سیستم غیر دموکراتیک به دموکراسی مشکلساز خواهد بود. لذا بدون در نظر گرفتن هویتهای سیاسی شدهی اتنیکی در ایران و بدون چشم انداز تغییر از ساختار قدرت " تک-اتنیکی فارس محور" به یک ساختار قدرت "غیر متمرکز چند ملیتی" در سطح کشور، هر پروژه دموکراتیزه سازی برای ایران ممکن است منجر به نتایج فاجعه بار شود.
The National Interest
https://nationalinterest.org/blog/buzz/nagorno-ka…
رامین جبارلی دانشجوی دکترای جامعه شناسی در دانشگاه واشنگتن، سیاتل. او مقالات مختلفی در مورد اقلیتهای قومی در ایران برای نشریات نوشته است. تحقیقات وی در حوزهی مسائل اتنیکی، هویت و جنبش های اجتماعی در رژیم های دیکتاتوری با تأکید بر ایران و خاورمیانه متمرکز است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید