رفتن به محتوای اصلی

راه برون رفت از بن بست موجود!
15.11.2020 - 07:46

راه برون رفت از بن بست موجود! 

1- شرایط داخلی: جمهوری اسلامی صرف نظر از اینکه چه سیاستی بر امریکا حاکم شود، دورانی سخت را طی میکند، و بطور مشخص، دارای بحرانهای جدی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، منطقه ای و بین المللی است. اما در شرایط کنونی مهمترین بحران میتواند تقابل اکثریت بزرگ مردم با حکومت باشد که چالش آبانماه 1998 آنرا در بیش از 100 شهرایران به نمایش در آورد. اما با سرکوب بی سابقه و شدید حکومت، بطور موقت، تضاد از سطح خیابان به داخل خانه ها رانده شد. 

2-شرایط  منطقه ای وبین المللی: جمهوری اسلامی در منطقه به عقب رانده شده، شرایط منطقه ای، دیگر، بنفع پیش بردن سیاستهای مخرب حکومتیدرعراق، افغانستان، یمن، سوریه و لبنان نیست. از طرف دیگر نزدیک شدن کشورهای عربی به اسراییل و تشکیل یک جبهه قوی در مقابل جمهوری اسلامی باعث ایزوله شدن هر چه بیشتر جمهوری اسلامی خواهد شد.انتخابات ریاست جمهوری امریکا گرچه بسیار مسئله مهمی است، ولی باید توجه داشت حتی هر تغییری در سیاست امریکا نسبت به ایران به وجود بیاید مدتی طول خواهد کشید که سیاستهایش به مرحله عمل در آید.

3- مرحله گذار: مرحله گذار بر سر جای خود قرار دارد، تغییرات منطقه ای و بین المللی تنها عوامل خارجی هستند که میتواند به کند کردن و یا سرعت بخشیدن شرایط گذار کمک کند، مردم ایران تنها نیروی محق و قابل تصوری هستند که میتوانند حکومت خود را تغیر دهند. محتمل ترین راه بر اساسشواهد و تجربه ما، تکیه بر جنبش مردم برای عبور از وضع موجود ونهایتا گذراز این حکومت است.

4- شرایط گذار به دموکراسی: همانطوری که ذکر شد مشکل اساسی در جامعه امروزما تقابل بین مردم و حاکمیت است، و بر کسی پوشیده نیست که نظام جکومتی مستقر در کشور در بحران عمیق مشروعیت بسر می برد. جامعه مدنی قابل توجه و فعالیتهای روزمزه زنان و جوانان، نشاندهنده این واقعیت است که علیرغم سرکوب شدید، مردم منتظر فرصتی برای ابراز نارضایتی خود در سطح خیابانها هستند. شرایط امروزه، نشان میدهد که دوران رهبری فردی کاریزماتیک یک نفری بپایان رسیده و رهبری کانونهای متعدد ولی هماهنگ شده جمعی میتواند، پراکندگی را از بین برده و جنبشهای مختلف را بهم نزدیک کند.از طرف دیگر، احزاب و سازمانهای کلاسیک با ایدیولوژی های حصاردار به دیروز تعلق داشته و امروز دیگر عملا کارایی ندارند.

اکنون حدود 60% از جمعیت ایران زیر 35 سال قرار دارد و نیروی بالقوهوبالفعل جنبشها زنان و جوانان هستند. میتوان گفت در درون کشور،  نوع مبارزه جنبشی و شیوه مبارزه شبکه ای است، رهبری گروهی و چرخشی است، بطور مثال وقتی فردی دستگیر میشود، فرد دیگری جانشین میشود و یا اگر گروهی دستگیر شود، مطالبات جنبشی پایان نمی یابد و توسط افراد دیگری با همان شعار پیش خواهد رفت و این از خصوصیات یک جامعه پویا و مطالبه محور است.  

گرچه اکنون بر همه روشن است که فقط یک نیرو ویک دیدگاه در اپوزیسیون به تنهایی نمیتواند به پیروزی برسد، اما وبه خصوص    در خارج از کشور، دیدگاههای مختلف با دیوارهای بلند وجود دارند که اجازه نمیدهند بر سر اشتراکات حیاتی و عینا موجود، به تفاهم و سازشی حد اقل در میان نیروهای همسو با یکدیگر رسید و تمامی تلاش جمهوری اسلامی ولابیگران وعواملآن نیز بر جلوگیری از تحقق این امر حیاتی متمرکز است، چون بر اثر این تفاهم، شیشه عمرآن زودتر شکسته میشود.

5- خشونت پرهیزی یکی از اصول مهم دموکراسی است، تا به امروز مردم ایران با شیوه مسالمت آمیز، مبارزات خود را پیش برده است، بدون شک این حاکمیت و نیروی سرکوب است که اعتراضات مردم را به خشونت کشانده است، لذا مقاومت مردم در برابر این سرکوب ودفاع آنها از جان ومال و حق زندگی خود، باید پاس داشته شود. 

6- نیروهای غیرهمگرا: حکومت، برای حفظ قدرت حود، تنها شیوه سرکوب را اتخاذ کرده و تاکنون تن به هیچگونه سازشی نداده است. از طرف دیگر نیروهای سلطنت طلبی که حکومت بعدی را مایملک انحصاری خود میدانند و همینطور سازمان مجاهدین که خود را تنها آلترناتیو تصور میکنند، خود را از حیطه همگرایی و همسازی دور کرده اند. 

7- راهکار عملی: راه چاره بقیه نیروها  فقط تفاهم بر سر حداقل اشتراکات (گذار از رژیم، استقرار یک حکومت سکولار دموکرات، اعلامیه جهانی حقوق بشر و تمامیت ارضی)، در درون جبهه گذار با مشارکت 50% درصدی زنان و جوانان در رهبری آنست، بقیه مسایل مورد اختلاف را با رای مردم در بعد از جمهوری اسلامی میتوان حل کرد. اگر نیروهایی که خود را در همگرایی آماده همکاری می بینند، به یک خانه تکانی فکری تن ندهند و پلورالیسم و تکثرگرایی را نپذیرند، درجه همکاری و تقسیم قدرت را نمیتوان حل کرد و برای این کار نیاز به دیالوگ و پذیرش رهبری جمعی و اتحاد عمل مشترک وجود دارد. مشکل ما جمهوری خواهی و یا مشروطه خواهی نیست، مشکل ما شرایط استبدادی جامعه است که استبداد پرور است و متاسفانه در بین نیروهای اپوزیسیون نیز این فرهنگ زدوده نشده است. بطور متال چرا تا بحال جمهوریخواهان نتوانسته اند بین خود اتحادی بوجود بیاورند، آیا طیف جمهوریخواهان اصلاح طلب، فدرالیست، چپ، سوسیال دموکرات و لیبرال دموکرات توانسته اند نقاط اشتراک خود را پیدا کنند؟  

خلاصه کلام اینکه، در شرایط کنونی ایران، رهبران سیاسی، رهبران مدنی، رهبران جنبشی  و رهبران میدانی نیاز به پیدا کردن همدیگر در داخل وخارج از کشوردارند که با همگرایی و همسویی و هماهنگی پایه های یک رهبری جمعی را پی بریزند و با پذیرش 4 اصل ذکر شده ، شجاعانه و مسولانه تن به سازش با یکدیگر برای رسیدن به اهداف تعیین شده بدهند.

ناهید حسینی

لندن- 14 نوامبر 2020

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.