شکایت به افکار عمومی ...، وقتی با خبر شدم که در شهر هایدلبرگ آلمان در روزهای 7و8 یولی برنامه ای برای نجات دریاچه اورمیه تدارک دیده شده است. از بعضی دوستان درباره برگزار کنندگان جویا شدم، بعضی گفتند از طرف کاماچ است و بعضی گفتند از طرف آقای حبیب ماکو و دوستان ایشان است که بیطرف هستند. برای رفع سوء ظن من خودم به آقای حبیب ماکو تلفن کردم و جریان را پرسیدم. ایشان برای من اطمینان صد در صد داد که این یک عمل غیر سیاسی و فقط محیط زیستی است و به هیچ جریان سیاسی تعلق ندارد، از تمام جریانات افراد می توانند منفرداً شرکت کنند، غیراز تصویر دریاچه اورمیه و در رابطه با آن، هیچ پلاکارد و یا پرچم و علامتی نخواهد بود. 

من گفتم اما یکی از دوستان تدارکاتی شما آقای ... از مرکزیت کاماچ است. آقای حبیب ماکو گفت ایشان بعنوان منفرد شرکت کرده است.بعداً در چندین سایت اعلامیه ای در همین رابطه چاپ شد و براین مسئله تاکید شده بود که این برنامه فقط بخاطر نجات دریاچه است و بهیچ گروه سیاسی تعلق ندارد وزیرش را خیلیها امضاء کرده بودند. من بظن اینکه افراد بقول و امضاء خود ارزش و تعهد دارند، با اینکه از محل زندگی من تا محل بر گزاری برنامه 300 کیلومتر فاصله است،با خانواده خود در آنجا شرکت کردم.

متاسفانه در روز اول دیدم چندین نفر با پیراهن متحدالشکل مزین به آرم الله آنجا حضور دارند. ازبرگزار کنندگان پرسیدم، مگر قرار نبود همه منفرد در اینجا شرکت کنند، گفتند اینها از آذربایجان شمالی هستند، حالا از این عمل آنها چشم پوشی کنیم. از رئیس متحدالشکلپوشان پرسیدم، شما چرا برای خودتان آرم الله را انتخاب کرده اید، آیا شما بجای آذربایجان لایک ،خواهان حکومت الله از نوع ایران ، افغانستان و عربستان برای آذربایجان هستید؟ جواب داد من مسلمانم، همیشه نماز می خوانم عرق نمی خورم،گفتم کسی که عرق می خورد و مثل شما نیست زبانش را می برید، یکی از متحدالشکل پوشان گفت، دارش می زنیم، یکی دیگر گفت آنهایئکه مثل ما هستند آدمهای خوبی هستند و تمام کسانی که مثل ما نیستند ادمهای بد، دزد، خلافکار هستند.

بعداز ظهر روز شنبه از ساعت 4 و 5 قرار بود برنامه موسیقی در چادر بزرگ اجراء شود، دوستان قبل از برنامه دو تا پلاکارد مزین به تصاویر دریاچه نسب کردند که من هم به دوستان در نسب آنها کمک کردم. موقع شروع برنامه وقتی وارد چادر شدم، دیدم پرچم دولت جمهور آذربایجان وپرچم محمدامین رسولزاده، که مزین به عکس ایشان است، در چادر آویزان شده است وهمان شخصی که گفته بود، تمام کسانی که مثل ما نیستند، بد، دزد و خلافکار هستند، بعنوان مجری برنامه روی صحنه رفته و شعری به این مضموم خواند، در آسمان خدا، در زمین قران، هدف ما توران.

بعداً از رئیس متحدالشکل پوشان با اسم تشکر کرد.در اول اجراء موسیقی اول موزیک سرود جمهوری آذربایجان نواخته شد. من نفهمیدم آیا دریاچه اورمیه در خاک جمهوری آذربایجان قرار دارد؟ به چه مناسبت سرود جمهوری آذربایجان نواخته شد؟ آیا جمهوری آذربایجان آن برنامه را ترتیب داده بود؟ چرا اسم جریانی که برای آذربایجان خواستار حکومت الله هستند برده شد واز رئیسش تشکر میکنند؟ آیا آنها صاحب برنامه بودند؟ آن شعر خدا، قران، هدف توران چه بود؟ آیا ما برای تشکیل امپراتوری توران آنجا جمع شده بودیم و یا برای زنده نگه داشتن دریاچه اورمیه؟

برای اینکه برنامه بهم نخورد دندان روی جگر گذاشتم و تا تنفس صبر کردم. در بیرون از آقای حبیب ماکو همین سوالها و مسئله پرچمها را پرسیدم، ایشان گفتند« اینها سر ما هم کلاه گذاشتند، من حالا روی صحنه می روم و می گویم که دولت آذربایجان واللهیان وکاماچ در این برنامه هیچ نقشی ندارند. » همانگونه هم کردند. برای من مشخص شد که مجری از میکروفون سوء استفاده کرده است، که امیدوارم اینگونه سوء استفاده چیان هیچوقت به آذربایجان مسلط نشوند.

کاماچ وگرکهای خاکستری از وجود آقای ...و محل برگزاری که خودشانرا صاحب خانه فکر می کردند سوءاستفاده کرده اند، که امیدوارم آقای ... خودشان همدست آنها نباشند. در بیرون وقتی از رئیس اللهیان پرسیدم چرا از شما اسم بردند؟ مگر شما این برنامه را برگزار کرده اید، گفت ما حمایت کرده ایم، گفتم مگر من که اینجا آمده ام حمایت نکرده ام، مگر آنهایئکه اعلامیه را امضاء کرده اند حمایت نکرده اند، چرا اسم من و آنها را نمیگویند، حتی اسم آقای حبیب را؟ جواب نمی دهد.

از کسانیکه پرچمهای آذربایجان و محمدامین رسولزاده بالای سر من و خانواده ام زده اند می پرسم با اجازه کی آن پرچمها را بالای سرمن و خانواده ام زده اید، اصلا مرا آدم حساب نمی کنند، جواب نمی دهند، بنظر خودشان مسائل مهمی دارند و با دستشان بمن اشاره می کنند که برو گم شو. وقتی چند ساعت در چادر دراز کشیدم بخوابم، اصلا خوابم نبرد. فکر می کردم آیا این اللهیان همان خمینی آذربایجان نیستند که تا میکروفون بدستشان رسید، برنامه را به اسم خودشان مصادره کردند، همانگونه که خمینی انقلاب ایران را مصادره کرد.

اگر اینها در آذربایجان به حکومت برسند ملیونها نفر انسان را قتل عام نخواهند کرد، که تو مثل من نیستی، تو عرق می خوری، نماز نمی خوانی، از لباست خوشم نمیآید و......؟ آن کسانیکه به قول و امضاء خودشان ارج ننهادند، مثل فالانژها و لومپن های اوایل انقلاب که به دسته جات حمله می کردند و مردم را با زنجیرمی زدند و شعار می دادند، حزب فقظ حزب الله، رهبر فقط روح الله، اینها هم با پرچمها وعکس رهبرشان به برنامه حمله کردند، البته مخفیانه، چون هنوز دولتی پشت سرشان نیست که از آنها حمایت کند تا آنها جنایت کنند، زیرا هیچ کم و کسری از فالانژها ندارند.

حال سوال من از انسانهای با شرف این است که، آیا شما اینگونه افراد را که ... زیر قول و امضاء خود زدند ... مرا و خانواده ام را با توجه به زمان وپولی که در این راه گذاشتم، روحاً جریحه دار کردند، محکوم می کنید؟... آیا اینگونه افراد را باعث تفرقه و...می دانید؟ البته آمران اینها منظور من است، وگرنه آنهایی که خودشان را لت و پار می کنند، آدمهای زحمتکش ولی بیسواد و نادانی هستند که فقط می توانند عامل باشند و دیکاتورها بدون اینگونه افراد نمی توانند دیکاتوری بکنند.

فعالان ملی آذربایجان، آیا با اینگونه جریانات می توان متحداً علیه جمهوری اسلامی برای احقاق مسائل ملی مبارزه کرد؟ آیا وقت آن نرسیده است که نیروهای راستین ملی آذربایجان اینها را دور زده و واقعا در راه احقاق حقوق پایمال شده خلق آذربایجان مبارزه کنند؟

البته اینها هم پول دارند و هم امکانات و هم حمایت بعضی دولتها را.

ضمناً از انسانهای با وجدان خواهش می کنم، اگر مسببین ناراحتی من وخانواده ام را می شناسند، بپرسند، به چه جرم ، من و خانواده ام را ناراحت کردند؟...  بقول و امضاء خود بیوفا هستند و بر بی گناهان ظلم روا می دارند. غلام شامقازان 9.7.2012