رفتن به محتوای اصلی

در تفاوت های "ستون پنجم" و "اپوزیسیون"
25.12.2020 - 12:45

 

 

در تفاوت های "ستون پنجم" و "اپوزیسیون"

مقدمه

در تعریف اصطلاح "ستون پنجم" چنین آمده است. گویا در زمان جنگ های داخلی اسپانیا قبل از جنگ جهانی دوم، زمانیکه ملّی گرایان و کمونیستها بصورت نیروی غالب اکثر شهر ها و پایتخت را تحت کنترل خویش داشتند، یکی از ارتشیان فرمانده نیروهای ژنرال فرانکو، در مسیر حمایت فاشیسم هیتلری در تدارک حمله خویش به مادرید اعلام کرد، که چهار ستون لشگر جهت حمله به شهر، خود را آماده کرده اند. او در ضمن اشاره کرد که "ستون پنجمی" از نیروها نیز در درون مردم  شهر خود را مخفی کرده اند و بر ضد آنها به نفع نیروهای مهاجم کار میکنند. اثر گذاری نقش نیروهای "ستون پنجم" به مراتب بیشتر از نیروهای چهار ستون نظامی ارتشی در این تحولات خواهد بود.

اصطلاح "ستون پنچم"، به یک چنین نیروهایی اطلاق میگردد. نیروهایی که در میان ما هستند، و به نفع نیروهای بیگانه کار میکنند، با این امید که اگر نیروهای بیگانه در پیکار خویش در صحنه سیاسی ایران به پیروزی نائل آمدند، آین افراد صاحبان منصب، مقام و قدرت و ثروت خواهند شد، و به پشتیبانی بیگانگان قدرت سیاسی اقتصادی را در دست خواهند گرفت.

البته برای تعبیر و تفسیر و توصیف روایت راهکاری خویش، افراد و جریان های منتسب به "ستون پنجم"، خود را پیشگامان نمایندگی جهان آزاد، حقوق بشر و دموکراسی نامیده و لشگر "ستون پنجم" خویش را اردوی آزادی، دموکراسی، جریان آزاد سرمایه و تجارت نامیده و خود را اردوگاه پیکاری سرسخت در مقابل و بر علیه هر نوعی از آنچه که آنها دیکتاتوری، خفقان و کمونیسم معرفی میکنند، می نامند.

آری، از نظر آنها، کمونیسم، یک نظام دیکتاتوری و خفقان ورشکسته ای میباشد که دنیای آزاد قادر شد از طریق از هم پاشیدن اتحاد جماهیر شوروی، آن را شکست داده و از صفحه حیات سیاسی جهان پاک نماید. بنابر این، "دنیای آزاد" و نمایدگان "ستون پنجم" آنها، نباید اجازه بدهند هیچ نحله ای از نیروی چپ رادیکال و سوسیالیستی در هیچ جای دنیا بر سر کار بیاید.

 

اپوزیسیون

در تعریف "اپوزیسیون" ملی و مردمی میتوان گفت که آنها نیروها و سازمان هایی می باشند که در صحنه و پهنای سیاسی کشور، با پلاتفورم و برنامه متفاوت سیاسی و ساختار های مستقل  تشکیلاتی خویش، در تلاش میباشند تا از طریق چالش ها  و فعالیت های سیاسی روزمره خود در میان مردم و  رقابت سیاسی با نیروهای دیگر سیاسی با  اتکا به ریشه ها پایگاه های مردمی خویش بتوانند بر سمتگیری سیاسی اجتماعی اقتصادی کشور تاثیرگذاری داشته باشد.

"اپوزیسیون" تلاش میکند تا خود را در سازمان ها و احزاب مختلف متشکل کرده و بصورت فعالی در دیسکورس های سیاسی اجتماعی و اقتصادی  روزمره حضور فعالی داشته باشد. "اپوزیسیون" از طریق شرکت فعال خویش در چالش های سیاسی اجتماعی روزمره، در رقابت و مسابقه سیاسی اجتماعی جایگاه خود را تقویت نموده، تلاش میکند از راه های قانونی، مردمی و توده ای، از طریق دست یازیدن به منش های دموکراتیک در راه نیل به اهداف و آرمان های خویش، از جمله کسب قدرت سیاسی تلاش نماید.

"اپوزیسیون" در عرصه های بین المللی، بیشتر از اینکه به دولت های خارجی وابسته بوده باشد، در تلاش میباشد تا از طریق نهادهای مستقل حقوق بشری، زیست محیطی و حقوقی مردمی و غیر انتفاعی بین المللی، از قبیل سازمان های وابسته با سازمان ملل و نهادهای غیر انتفاعی و مشابه آنها بتواند از حمایت های آنها در پیشبرد اهداف مردمی خویش استفاده نماید.

 

در مقایسه ویژگیهای اپوزیسیون و ستون پنجم

اپوزیسیون به نیروهای مردمی و اقشار وطبقات اجتماعی وابسته بوده و با آنها پیوندهای ریشه ای و تاریخی ویژه ای داشته و خواسته ها و آرمان های آنها را بصورتی استراتژیک نمایندگی میکند. بر عکس، "ستون پنجم"، بیشتر با کشورهای بیگانه و قدرتمداری های حاکمه بر آنها در پیوند بوده، و از طریق تکیه بر آنها در تلاش میباشد تا بخش هایی از نیروهای اجتماعی درونی را با خود پیوند زده و به حرکت های اجتماعی برنامه ریزه شده ای بکشاند. منافع اجتماعی سیاسی "ستون پنجم" از طریق موفیت استراتژی و برنامه های قدرتمداری های سلطه گر خارجی قابل تامین میباشد.

مدینه فاضله نیروهای "ستون پنجم" در جهان امروزی، نئولیبرالیسم غربی میباشد. روایتی که آنها آن را  با نام "دنیای آزاد"  می نامند، الگویی میباشد که کشورهای جهان سوم، باید آن را پذیرفته و از آن الگوبرداری نمایند. نیروهای "ستون پنجم" برای شرکت در ساختار دیوانی اجرائی و اندام های اقتصادی حکومت های دست نشانده لازم و ضروری میباشند. این نیروها از این طریق در عین حالیکه منافع کشورهای مربوطه را نمایدگی میکنند، خود نیز از این طریق به نان و نوا، قدرتمداری و ثروت میرسند.

برای نیروهای سیاسی اپوزیسیون، منافع و آرمان های اقشار و طبقات اجتماعی مردم  کشور مربوطه خودشان در اولویت اول قرار میگیرد. مناسبات آنها با دولت ها و کشورهای خارجی،  با حفظ استقلال عمل مستقل خویش، بر پایه های تامین منافع ملّی در درجه اول مبتنی میباشد. از این زاویه است که احتمال اینکه نیروهای ملّی مردمی اپوزیسیون، با دولت ها و قدرت های خارجی بر سر مسائل اقتصادی سیاسی با اختلافات قابل توجهی رو در رو گردند، فراوان است.  در حالیکه، برای نیروهای ستون پنجم، در عین حال که بخشی از پروژه کلان سلطه گران خارجی میباشند، منافع همان کشورخارجی که آن را نمایندگی میکنند، در اولویت اول قرار دارد. آنها حتی تلاش میکنند تا به نیروهای ستون پنجم کشورهای دیگر رقیب نیز در این عرصه ها امکان خودنمائی نداده باشند. آنها در عرصه های بین المللی نیز بر  طبل های همان سلطه گرانی میزنند، که به آنها وابسته بوده و آنها را نمایندگی می کنند.

 

نبرد تبلیغاتی رسانه ای، ابزار اول ستون پنجم

اگر اپوزیسیون بیشتر از طریق روش سیاست ورزی در صحنه تلاش میکند تا فعالیت های خویش را به پیش ببرد، نیروهای ستون پنجم بر پایه های تحریکات احساسات و باورمندی های کور طیف های ویژه  افراطی در جامعه کار خویش را به پیش میبرند. اگر اپوزیسیون، با اتکا به آگاهی های عمومی اقشار و طبقات اجتماعی حرکت های مدنی سیاسی و اجتماعی خویش را به پیش میبرد، نیروهای ستون پنجم، با اتکا به تعداد محدودی افراد فناتیک، تحریک شده و افراطی ناسیونالیستی،  دینی یا ایدئولوژیک ویژه ای از طریق تخریب و ویرانگری و ترور اقدام به پیشبرد آمال خویش می نمایند.

 امروز، نبرد تبلیغاتی رسانه ای کشورهای سلطه گر، نه تنها "دشمن" را برای تحریک شدگان نیروهای ستون پنجم، تعریف می نمایند، بلکه از آن هیولایی میسازند، که باید نابود گردد. برای نابود کردن این "هیولای دشمن"، آنها به چندین ده هزار نیروی تحریک شده، غالبا در پایتخت کشورهای مربوطه احتیاج دارند، تا از طریق بمباران ادامه دار و  پایان ناپذیر افکار عمومی و اذهان تحریک شدگان، مراکز اصلی سیاسی اجرائی نیروی "دشمن هیولا" را از کار انداخته و فلج نمایند.

نمونه "چین ستیزی"، "روسیه ستیزی" و خصوصا "پوتین ستیزی" رسانه های غربی در ارائه تصویری هیولائی شیطانی از آنها در عرصه های بین المللی، که آنها دیکتاتورهای مادام العمری هستند که مردم کشورشان از آنها به ذلّه در آمده اند، و هیچ بوئی از ارزش های دنیای آزاد و مدرن در این کشورها موجود نمیباشد، روایت و سوژه ای میباشد که از طریق آن بصورت بلاانقطاع، افکار عمومی کشورهای غربی و جهانیان از طریق رسانه های آنها بمباران میگردد.

این تبلیغات در اذهان عمومی چنان تاثیرگذار میباشد که کار به جایی میرسد که آذهان عمومی آمادگی پذیرش هرگونه عملکرد امنیتی و تجاوزگرانه از طرف کشورهای سلطه گر، و ستون های پنجم آنها در این کشورها جهت زدودن این "هیولاها" از صحنه سیاسی جهانی را پذیرا میباشند. به عنوان نمونه، زمانی که دولت آمریکا چهار میلیارد دلار در اوکرائین هزینه میکند، تا ستون پنجم تحریک شده را آموزش و سازماندهی نماید، آنها را حمایت مالی بنماید، و به اقرار خود آقای تونی بلینکین وزیز امور خارجه جدید آمریکا، سلاح ها و تجهیزات نظامی به آن کشور منتقل نماید، همه آنها با تعریف و تحت پوشش روایت "دفاع از آزادی و ارزش های دنیای آزاد" قابل توجیه میباشد، و هیچکدام دخالت خارجی در امور داخلی یک کشور دیگر محسوب نمیگردد.

سلطه گرانی که در خاورمیانه "القاعده"، "طالبان"، "داعش"، جبهه النصر"، "جیش الاسلامی" و دهها غده سرطانی مشابه را آفریده و به جان مردم انداختند. نیروهایی مانند داعش که آنقدر توان مالی نظامی داشتند که چندین سال با نیروهای کشورهای عضو پیمان ناتو، روسیه و غیره بجنگند. نیروهایی که تحت پوشش نیروهای امداد کلاه سفیدهای ساخته و پرداخته خودشان، حفاظت شده و به جنایات خویش ادامه میداند، زیر پوشش دفاع از حقوق بشر، برای اسلام گرایی افراطی در ایالت شین جیان چین، اشک تمساح میریزند،  در جاهای دیگر دنیا، از حمله ایران در فکر سازماندهی ستون پنجم خویش میباشند. این در حالی است که در ایمیل های منتشره از خانم کلینتون آمده است که آقای "جیک سولیوان" مشاور امنیتی آقای جو بایدن مینویسند که "در سوریه القاعده با ما همسو کار میکند".

 

کلام آخر

این سوال ممکن است به درستی مطرح گردد که چین سیتزی و روس ستیزی سلطه گران غربی چه ارتباطی به ما ایرانیها دارد. تازه، مگر پوتین و شی جی پینگ، خیلی آدمهای آزاده و دموکراتی هستند که ما بخواهیم نسبت به آنها سمپاتی نشان دهیم. در جواب به دو نکته میخواهم اکتفا بکنم. اوّلی اینکه در عرصه کلان صف بندی های قدرتمداری  سیاسی جاری جهانی، در یک طرف سلطه گران جنگ طلب امپریالیستی قرار دارند، و در طرف دیگر طیف هایی از کشورهای بیطرف جهان سوم، کشورهایی که در نوک تیز حمله مستقیم سلطه گران امپریالیستی قرار دارند، کشورهای عضو جامعه "بریکس"، و کشورهایی از جامعه اروپا که یک پای در پردایم سلطه گری امپریالیستی دارند و پای دیگر در فاصله گیری از آنها.

موضوع  دوم اینکه خیلی ها ترجیح میدهند تا برای اینکه از قافله عقب نمانده باشند، سری توی سرها داشته باشند، به بازتکثیر و نشر مجدد  تبلیغات و پروپاگامداهای غالب رسانه های قدرتمند امپریالیستی پرداخته و آن را در جامعه ایرانیان نیز بصورت یک روایت پذیرفته شده ای جا بیاندازند. از این طریق، نه تنها روایت ها و توصیفات سلطه گری های کشورهای امپریالیستی مقبولیت عام پیدا میکند، بلکه تحریکات و تبلیغات ستون پنجم آنها در ایران دستور سیاسی راهکارهای جاری لمپریالیستی  را در جامعه ما رقم می زند.

اپوزیسیون ایران باید هشیار باشد تا در دام و تله شانتاژها و پروپاگانده های سلطه گران امپریالیستی و ستون پنجم داخلی آنها نیافتاده، و در حد امکان از آنها فاصله گرفته، روشنگری نموده و دیالوق و سیاست ورزی سالم میان نیروهای اپوزیسیون داخلی را در جامعه رواج داده و ترویج نماید.

 

دنیز ایشچی

21 دسامبر 2020

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

دنیز ایشچی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.