رفتن به محتوای اصلی

چهره و وجدان با و بی عمامه داران
04.01.2021 - 14:45

چند روزی ست که ایدئولوگ کشتارها، آن آخوند کاخ نشین میلیاردر یا سلطان شکر مرده است. کسی که همه همت زندگی مرگبارش بسان دیگر سران مرده و زنده ی دین دولتی، جز در مسیر تحمیق توده ای ساده دلان و بهره کشی از آنها و همگام با آن وجودش جز سرشار از کینه ها و انتقام جوئی ها از خردگرایان و مبارزان راه نان و کار و آزادی نبود و بکارنرفت، و حاصل دیدگاه های اسلامی ـ حوزوی اش نیز جز به کشاندن مخالفان مبارز بالای طناب دارها، و بکارگیری شکنجه ها و تجاوزها به انقلابیون و بی دادرسان اسیر هیچگاه بر و بازتابی دیگری بسود انسانیت و انسان کار و زحمت هرگز نداشت. اوئی که تا دم مرگ از اوج تبهکاری های اسلامی و همزمان گنج اندوزی های خودش هم اندکی کوتاه نیامد و دمی از همکاری با سران مافیا و با باندهای سپاهی جهت تجارت شکر دست برنداشت، و این تنها بیاری سرطان بود که او به زیر خاک کشیده شد تا بیش از آن فرصت مرگبانی 4 دهه ای خود را از دست دهد و داد.

مصباح یزدی نیز بسان دیگر سران درنده و ضدکارگری رژیم اسلامی مرد. او با مرگش از آن بالای هپروت حکومت الهی یا همین"بازار پلید فسادها، ستمکده های سیستماتیک مرگبار آخوندی و یا این اندوه سرای خونین ایران که دام گرسنگی و کنام مرگ برای میلیون ها کارگر بیکار و تنگدست ایجاد کرده است مرد."اوئی که همراه دیگر سران تبهکار حکومت اسلامی از اوج خودبرتربینی هایش غافل نشد و ندید چه دشت سوخته ای برای کارگران، کارمزدان، زحمتکشان، زنان و ایرانی جماعت ملازده مهیا کرده که جز جهنمی نبوده و نیست. آری او نیز سرآخر بسان خمینی مرد، ولی نه همچون میلیون ها قربانیان زنده بگور که پی لقمه ای نان بخور نمیر می گردند یا بسان کارگران بیکار و تنگدستان بی مزد و بی حقوق که آنان ناچارند اینروزها " نان قرض بخورهای این روزگار اسلامی" باشند و شده اند و می رود که روزبروز هم بر دامنه و ژرفای بدبختی و نداری شان افزوده شود و هی و هی می شود، درست مانند همه اعدامی های روزانه و ترور و کشته شدگان بی گناه این دوران سیاه آخوندی.

مصباح یزدی مرد. اوی خائن بمردم مسلمان وهمچنین یکی از بهره کشان ستمگر از کارگران نیز اینک زیر خاک رفت و زمینگیر شد. آن تاجر مرگ تا بود نه تنها نتوانست کاهی از کوه چپاول تجارت های شکرش را که بیشتر به قیمت بیکاری و تنگدستی و بی خانمانی کارگران هفت تپه ای تلنبارکرده بود بکاهد، بل نابیناتر از آن بود که بداند او ثروت هنگفت اش را نمی تواند با خود بگوربرد! کسی که همچنین نتوانست تا زنده بود اندک آبروئی را در روی زمین سوخته و بی آبروی ولائی برای سیستم گروهی خودشان جستجوکرده و برای دم و دستگاه انگل و فاسد و ستمکار اسلامی درمانی لازم و به اصطلاح "آسمانی" بیابد؛ او زمینی زندگی کرد و مرد!

او همچنین نتوانست برای بازخواست اخروی خود که بدان باورداشت بشکل اخلاقی و انسانی توشه پاکی دست و پا کرده و بتواند از جزای اخروی و همچنین از شدت نفرت بجان آمدگان از استبدادمذهبی و سرمایه سالاری انگل آن که حاکم بر سرنوشت توده های کار شده است با رفتار آرمانی و نیکو، اندکی از بار کثافتکاری های دینمداران حکومتی کم کرده و بزداید؛ تا مگر اینچنین نام "اسلام رحمانی" را که امروزه اینگونه با فسادها، ستم ها، زورها، نابرابری ها، چپاول ها، جاهطلبی ها، مرگ و میرها، ترورهاف تجاوزها و بیدادرسی ها آمیخته شده، حرمت دین خودشان را باد هوا نکند و قدری از توفان تحقیر و تنبیه تاریخی که نثار بانی دین دولتی که خمینی دروغگو می شود، اندکی از آن تباهی ها در زندگی خود بکاهد و هرگز نکاست، تا برای رهبرنش خمینی ـ خامنه ای امید رحمتی را بیابد و بیاراید، تا شاید از نفرین و تنفر مردم نسبت به خودکامگی کلیت رژیم شیعی ـ اسلامی قدری بکاهد. نظام ننگ باری که مصباح ها و رفسنجانی ها را تولید کرده و می کند و دیده و می بینیم که از ریز تا درشت آنها جز خودخواهی ها و پراکندن تخم بیگانگی ها و دشمنی ها در کشور، منطقه و جهان نکاشتند و پاداشی نیز جز تحقیر ندارند و فریادی جز دادخواهی در کام خشک و خالی کارگران علیه شان موجود نیست که روزانه در سراسر ایران داد و هوارشان برپاست.

آن ((مصباح یزدی)) و به زبان مردمی آن" نشانه خدا یا آیت الله" کسی بود که در سالهای 60  با کبکبه و دبدبه های الهی خود گفته بود: تجاوز به دختران باکره اعدامی و یا زندانی "شرعی و به اندازه حج" تمتع ثواب اخروی دارد یا (( تجاوز به زنان و مردان زندانی نیز برای گرفتن اعتراف شرعی و بلامانع است. ))

از همینروست که مرگ مصباح یزدی برای کارگران، زنان، اندیشمندان، جوانان و مردمگرایان ستمزده و داغدیده ایران پیش از هر چیزی موجب شادمانی شده و آنان به همدیگر شادباش می گویند. زیرا: مصباح یزدی نیز بسان دیگر اشرافان صدرنشین دینی دیروز و امروز، یکی از واپسمانده ترین دشمنان "دانش و خردورزی انسانگرا" و همچنین یکی از سرکوبگرترین کینه تورزان علیه اراده مستقل، آگاه و آزاد کارگران و مردم خاک نشین و همزمان دست و پا بوس خامنه‌ای، و همزمان از باورمندان پایه ای به "ولایت مطلقه فقیه" بود و اگر هم می توانست ای بسا "جمهوری" را از حکومت "اسلامی" یکباره سر می برید و بدور می انداخت. چرا؟ چونکه وی مدافع حکومت اسلامی بود. معروف است که او معتقد بوده و بارها می گفته است: ( ولی فقیه نه انتخاب بلکه کشف می شود.)

دیگر چیزی برای لاپوشانی از خودکامگی اسلامی ـ ولائی و همزمان بهره کشی های هار سرمایه سالاری این سیستم واپسمانده موجو نیست و گستره و دامنه بیدادگری ها، بیکاری ها و گرسنگی های تحمیلی و اهداف ماجراجویانه اتمی برای سرکردگی اسلام موجود، جان و زندگی کارگران و کارمزدان را بخاک سیاه نشانده است. درین میان امپریالیسم آمریکا، این دشمن دیرینه نوع بشر با آن رئیس جمهوری راسیست و فاشیست ترامپی اش و درست بسان حکومت ولائی هردو دچار بحران های سیاسی ـ اقتصادی هستند و هرکدام سعی در کشاندن بحران های شان بسوی بیگانگان یا بیرون از مرزهای خودی ست. درین هیروویر شکننده، وزیر خارجه رژیم فاشیست اسلامی هم می آید و به آدمی همچون ها ترامپ می گوید که او می باید (( مراقب تله باشد!)) یعنی او را تهدید به ترورمی کند! در حالیکه اکنون زمانی ست که ظریف و رهبرش می باید بدانند که آنها نان زنده ماندن را هم از بسیاری گرفته اند و دیگر نیاز به کمترین خردکشی برای شجاعت پیشگی خویش ندارند و بهتر است بجای آن و این اشتلم های پوچ و سیستماتیک، اندکی مسئولیت پذیری داشته باشند، و بیش از این دیگر نان نداشته ی مردم را بجنگ و هرج و مرج و خودکامگی ولائی اسلامی نکشانند. چندش انگیزتر از همه در این روزهای کرونائی و با خفه خون گرفتن مسئولین از دادن پاسخ به خواست مردم در خرید واکسن، شنیده می شود که در بازار سیاه واکسن موجود است ولی مشخص نیست که این واکسن واقعی ست یا نهزیرا مشتریان ناگزیرند اعتماد کرده و هزار یورو برای آن واکسن* ... بپردازند. آیا دولت دینی شهر هرت و هردمبیل نیست؟

آخر پرسیدنی ست! میلیون ها کارگران و مردم بیدادرس چه گناهی و کوتاهی کرده و دارند که چنین جان می کنند تا زنده بمانند؟ و آنان تا کی می باید همچنان تاوان ترفندهای یزدی ها و وعده های پوچ دیگر دینمداران ریاکاری همچون خمینی و خامنه ای را بخورند؟ آیا هنوز برای زندگی بربادرفتگان روشن نشده است که آخوند طماع و خودخواه است؟ آیا تاکنون روشن نشده که آخوند جماعت نه تنها چهره، دین و وجدان زشت اش هویت ندارد که او مفهوم عزت انسان و جایگاه خردورزی و اقتدار ملی ـ مردمی را نه شناخته، و نه هرگز برتابیده و نه روزی می خواهد بداند که سیاست مردمی، کشوری، منطقه ای و جهانی چیست! زیرا او سرکردگی خود را بقیمت نادانی و ناتوانی کارگری توده ای می خواهد تا آن بالاها جاخوش کند و آسوده بیاساید. خدا و دین برای اینان جز دکان پرسودی که می بینیم نداشته و نیست و آنها نمی خواهند روزی با کندوکاو عقلی خود بپذیرند و دریابند که کارگران و مردم می باید و می توانند روزی نچندان دور، خود سرنوشت کشور را آگاهانه در دست گیرند و بند مسخره ی بنده پروری آخوندی و حکمت الهی را از هستی خود ببرند.

ما هیچ چاره ای جز این نداریم که ساختار اسلامی ـ ولائی یا این دیوانه سرای جهنمی را با اراده و استقلال مبارزه کارگری طبقاتی خود درهم فروریزیم و به بند و بست های آخوندی را بنام خدا یکبار برای همیشه یاره کرده و به وجود هولناکش پایان دهیم.

بهنام چنگائی پانزدهم دی 1399

* مطابق مشاهدات میدانی خبرنگار "دنیای‌ اقتصاد" مقدار محدودی واکسن روسی اسپوتنیک‌ ساخت شرکت گاما روسیه در بازار موجود است که برای خرید آن باید حداقل 2 هفته در صف ماند. طبق اظهارات فروشنده این واکسن نمونه ضعیف ‌شده ویروس است و برای همین احتیاج به نگهداری در دمای خاص ندارد. واکسن‌های غربی چون بر اساس فرمول ژنتیکی ساخته شده‌اند باید در دمای منفی 20 تا منفی70 درجه نگهداری شوند اما نمونه‌های چینی و روسی فقط باید در جای خشک و خنک و به دور از آفتاب باشند.

قیمت دو دز این واکسن هزار یورو است و معادل ریالی آن را قبول نمی‌کنند. هیچ‌گونه ضمانتی هم در مورد این که آیا این واکسن اصل است یا خیر وجود ندارد. با توجه به بسته بودن مرزها به‌ نظر می‌رسد این واکسن از طریق مسافران پروازی وارد کشور می‌شود و تعداد آن بسیار محدود است‌؛ به‌ طوری‌ که فروشنده می‌گوید "‌من چند تا محدود داشتم و قیمت هزار یورو تعیین کردم اما یک‌دفعه فردی آمد و برای خانواده خود کل بار موجود را به قیمت واحدی45 ‌میلیون تومان خرید، البته این قیمت‌های نجومی نهایتا تا 10 روز دیگر باشد. وقتی بار چینی که از کشورهای خلیج‌ فارس می‌آید به بازار برسد قیمت‌ها شکسته خواهد شد."

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.