
در تاریخ 7 دی 1399 در بررسی مقالهای با عنوان "تداوام هویت مستقل سازمان فدائیان خلق – اکثریت..."، مطلبی نوشتم با عنوان "با همهی توان علیه حزب چپ ایران!". این نوشتهی من با خشم و غضب و توهین و افشاگری یکی از مسؤلین سازمان اکثریت در مقالهای با عنوان "عرق جبینی که مایه تردید شد" روبرو گشت.
اکنون در پاسخ به من، مقالهی دیگری منتشر شده است با عنوان "تحریف برای خاموشیِ سازمانِ ریشهدارِ پنجاه ساله!"
در این مقاله، منظور از "سازمانِ ریشهدارِ پنجاه ساله" همان سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) است که مدتی پس از انشعاب اقلیت در سازمان چریکهای فدائی خلق ایران در خرداد 1359 با این عنوان نامیده شد. لازم به ذکر است که این سازمان، همچنین سازمانهای منشعب دیگر از سازمان قبلی و یا سازمانهای بعدی، تا آنجایی که اطلاعات من اجازه میدهند، همگی خود را میراثدار "چریکهای فدائی" میدانند و تاریخ تولد خود را 19 بهمن 1349 اعلام میکنند و به این ترتیب، اکنون همگی پنجاه ساله هستند!
این مقاله جرمهای مرا «وارد کردنِ اتهامِ "پیمانشکنی" به سازمان» «در روندِ بنیانگذاریِ حزب چپ ایران (فدائیان خلق) و مناسباتِ سازمان و حزب»، «تحریف و وارونهسازی» اعلام میکند.
نویسنده مقاله، مرا به دلیل بیان نظر و دیدگاهم درباره سازمان اکثریت که از شناخت من از زندگی و عملکرد این سازمان ناشی میشود، مورد ملامت قرار میدهد و به جای اینکه روشن کند چرا عملکرد سازمان چنین نظر و دیدگاه و داوریای را در من و احتمالا در دیگران موجب شده، معلول را میکوبد.
نویسنده مقاله، انگار که در خانه من حضور داشته و شاهد نوشتن مقاله توسط من بوده است، اظهار میدارد که من مقاله را "با عصبانیت" نوشتهام و موقع نوشتن "خشمگین" شدهام و خشم من "تا جایی پیش میرود که فریاد بر"آوردهام!
باور کنید که من در موقع نوشتن مقاله، نه عصبانی بودم، نه خشمگین شدم و نه فریاد برآوردم بلکه ساکت و آرام پشت میز کامپیوترم نشسته بودم و در کمال خونسردی تایپ میکردم!
من در مقاله خود این ارزیابی را ارائه دادهام که "فعالیت سازمان اکثریت نمیتواند بدون رقابت با حزب چپ باشد زیرا موضوع تنها حفظ سازمان اکثریت نیست بلکه در پشت آن همچنین، تفاوت مشی سیاسی نیز نهفته است که بدون شک، خود را در فعالیتهای این سازمان نشان خواهد داد. از دید من، این فعالیت به ضرر حزب چپ و کل جریان چپ ایران و در جهت تضعیف این حزب خواهد بود!"
نویسنده مقاله بررسی این نظر و برآورد مرا به زمانی دیگر محول کرده و مرا در این فکر غوطهور نموده است که آیا من مجاز نیستم نظر و برآورد خود را داشته باشم و نظر من باید اجباراّ مطابق بر نظر وی باشد؟
ادعاهای نویسنده!
نویسنده مقاله ادعا میکند که در گزارهای از من 3 "تحریف" کشف کرده است!
اولین کشف این است که عدد 97 درصد مربوط به وحدت نیست بلکه مربوط به تصویب قرار "بنیانگذاریِ «تشکل... مشترک ... حزبی»" است. نویسنده مسکوت می گذارد که حدود یک سال و نیم پیش از آن، کنگره چهاردهم سازمان اکثریت با 95 درصد آرا، قرار ناظر بر «پروژه وحدت» را تصویب کرده بود و من به جای عدد 95، 97 نوشته بودم!
دومین اتهام بزرگ به من این است که نوشتهام سازمان اکثریت "«وحدت» را به «تشکل مشترک حزبی» و «شکلدهی تشکل بزرگ چپ» تغییر داد!"
و سومین ادعا این است که فراخوان 4 سال پیش از آن داده شده و نمیتواند نتیجه تغییر در 4 سال پیش از آن باشد.
نویسنده برای اثبات ادعاهای خود «فراخوان برای مشارکت در روند شکلدهی تشکل بزرگ چپ» را شاهد میآورد و میخواهد اثبات کند که اصلا از ابتدا "وحدت چپ" مطرح نبوده است! و گویا سازمان اکثریت از همان ابتدا میخواسته است ضمن حفظ تشکیلات خود، تشکل سیاسی جدیدی ایجاد کند و حزب دیگری به احزاب و سازمانهای موجود بیفزاید!
نگاهی به این استدلال بیندازیم!
یک تشکل بزرگ میتواند به اشکال و شیوههای گوناگونی ایجاد شود از جمله:
- از طریق همکاری دو یا چند جریان و تشکل، و ایجاد یک تشکل جدید با حفظ تشکلهای قبلی (شیوهای که نویسنده مقاله ادعا میکند سازمان اکثریت از ابتدا در نظر داشته است)؛
- از طریق همکاری دو یا چند جریان و تشکل و وحدت آنها در یک تشکل جدید و انحلال تشکلهای قبلی (شیوهای که نیروهای شرکت کننده در پروژه وحدت چپ در نظر داشتند)؛
- از طریق همکاری دو یا چند جریان و تشکل و حفظ یکی از تشکلها و ادغام بقیه در آن.
طبیعتا این سه شیوه تنها شیوههای موجود نیستند و چه بسا گزینههای دیگری نیز موجود باشند.
ظاهرا تیتر سندی که نویسنده مقاله ارائه داده است، حرف او را تایید میکند ولی وقتی متن فراخوان را مطالعه میکنیم متوجه میشویم که فراخوان با «آرزوی دیرینه وحدت چپ» صادر شده و به مخاطبین خود میگوید: "وارد شدن به روند بحث و گفتگو و تدوین اسناد، لزوما به معنی تصمیمگیری قطعی از همان ابتدا در مورد امر وحدت نیست، اما به معنی تعهد به مشارکت در این روند است.» و «بعد از اتمام این روند، فعالین چپ و سازمانها...، خود در مورد وحدت و شرکت در سازمان واحد تصمیم خواهند گرفت» (نقل از سند ارائه شده).
بنابراین مشاهده میکنیم که از همان ابتدا، سازمانهای صادرکننده فراخوان، شیوه وحدت را مد نظر داشتهاند. این امر در اطلاعیههای بعدی آشکارتر میشود.
سازمان اکثریت در اطلاعیهای به تاریخ 12 آذر 1392، یعنی دو سال پس از فراخوان مورد نظر نویسندهی مقاله، این پروژه را «پروژه وحدت چپ» مینامد.
تذکر این نکته ضروری است که در سایت کارآنلاین (رسانه اینترنتی این سازمان) در صفحه "گروه کار تدارک و سازماندهی پروژه وحدت چپ" و صفحه "گروه کار سیاسی پروژه وحدت چپ" میتوان به بحثها و اطلاعیههای آن زمان "پروژه وحدت چپ" مراجعه کرد. به راستی آیا همین وجود این گروههای کار، دلیلی بر وجود «پروژه وحدت» نیست؟
در این زمینه میتوان استناد به اطلاعیههای سازمان اکثریت و کنگرههای آن را ادامه داد ولی برای جلوگیری از طولانی شدن نوشته، به مرحله آخر میپردازم.
متاسفانه تصمیمگیریها و مصوبات کنگره سیزدهم سازمان اکثریت (که بحثهای مفصلی در مورد وحدت در آن صورت گرفت) در سایت کار انلاین موجود نیست و یا من نتوانستم آنها را پیدا کنم.
کنگره چهاردهم سازمان اکثریت در فروردین ماه 1394 تشکیل شد. در این کنگره قراری "در مورد پیشبرد پروژۀ «شکلدهی تشکل بزرگ چپ»" شامل 6 بند با رای موافق 95 درصد به تصویب رسید.
- بند اول این قرار "کوشش ارگانهای پروژۀ «شکلدهی تشکل بزرگ چپ»" را ارج مینهد
- در بند دوم، وفاداری خود را به توافقات حاصله اعلام میدارد.
- در بند سوم، اعضای سازمان را به شرکت گسترده در کنگره مشترک فرامیخواند. همچنین اعلام میدارد که "سطح توافقات کنونی" "هنوز تضمین کنندۀ یک وحدت حزبی پایدار نیست"
- در بند چهارم از "طرحها و ابتکارات" "برای حل مشکلات پیش روی پروژه..." استقبال میکند.
- بند پنجم این قرار به این صورت است: " 5- ارگانهای پروژه را به دقت بیشتر در چگونگی های تحقق یک وحدت پایدار و به روزرسانی نقشه راه فرا می خواند، از پیشنهادهای این ارگانها در این راستا استقبال می کند، و شورای مرکزی خود را برای بررسی این پیشنهادها و توافق های ممکن مختار می داند." (تاکید از من است)
- بند ششم قرار نیز با کنگره مشترک تعیین تکلیف میکند: " 6- کل روند طی شده و توافقات تاکنونی را پایه ای قابل اتکا می داند تا در صورت عدم توفیق کنگرۀ مشترک در تحقق وحدت به هر دلیل، به "اتحادی در راستای وحدت" در میان نیروهای پروژۀ وحدت، در اشکال مورد توافق، شکل داده شود." (تاکید از من است)
به این ترتیب مشاهده میکنیم که تا کنگره چهاردهم سازمان اکثریت، این سازمان میخواهد «شکلدهی تشکل بزرگ چپ» را از طریق وحدت با نیروهای دیگر شرکتکننده در این پروژه پیش ببرد.
سازمان اکثریت پس از آن به کنگره فوقالعاده میرسد که در تاریخ 18 مهر 1395 تشکیل شد. در این کنگره ورق برمیگردد، صورت مساله عوض میشود و وحدت ناپدید میگردد و "بنیانگذاری تشکل سیاسی مشترک با مضمون حزبی" با 97 درصد آرای موافق به تصویب میرسد.
آیا آنچه که من آوردم تحریف است؟ نادیده گرفتن این همه سند و پریدن از روی آنها و استناد گزینشی به برخی واژهها و عبارتها (همان واژهها و نقطه و ویرگولهایی که من از آنها وحشت دارم و میگویم که باید مواظب آنها بود) را چه میتوان نام نهاد؟
تصور وحدت
در نوشته من آمده است: "زمانی که حزب چپ ایران (فدائیان خلق) تشکیل شد، تصور بسیاری از کسانی که به عضویت آن درآمدند این بود که این حزب حاصل «وحدت» سازمان اکثریت، نیمی از سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران و بخشی از کنشگران چپ است و اصولا باید سازمان اکثریت هم در این حزب ادغام شود."
نویسنده مقاله "تحریف برای خاموشیِ سازمانِ ریشهدارِ پنجاه ساله!" در آخرین قسمت نوشته خود به این بخش از نوشته من پرداخته و آن را بیاساس معرفی کرده است.
چند روز پیش از کنگرهی بنیانگذاری، آقای بهروز خلیق مسئول هیئت سیاسی – اجرایی وقت سازمان اکثریت و عضو هیئت مذاکره کننده این سازمان در پروژه وحدت، در مصاحبهای با رادیو فردا از «وحدت سه جریان» در کنگره مشترک سخن میگوید و اظهار میدارد که «دو جریان دیگر با انجام وحدت به فعالیت خود پایان خواهند داد» ولی «سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) یک دوره گذار را در نظر گرفته است. دوره گذار بدین معنی است که این سازمان بعد از وحدت، همچنان به حیات خود ادامه خواهد داد و در کنگره بعدی نسبت به چگونگی حیات خود تصمیم خواهد گرفت».
این دوره گذار پس از وحدت، تا به حال چندین بار تمدید شده است.
آیا مسئول هیئت سیاسی – اجرائی سازمان اکثریت بر اساس تصورات واهی چنین سخنانی را بر زبان آورده است؟ اگر چنین بوده، چرا تا کنون سازمان اکثریت گفتههای او را تکذیب نکرده است؟
سرانجام، کنگره مشترک در دوازدهم فروردین 1397 برگزار شد.*
- این کنگره پیامی خطاب به مردم ایران صادر کرد. این پیام موفقیت کنگره را اعلام نمود. در این پیام آمده است: "ما اکنون آرزوی دیرینه وحدت چپ در بخشی از گستره آن را برآورده می بینیم"
- در بند 1 ماده 2 اساسنامه حزب چپ آمده است: «حزب چپ ایران (فدائیان خلق)» که از وحدت سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، کنشگران چپ، سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران ـ طرفداران وحدت چپ و دیگر فعالان چپ ایران شکل گرفته است..."
- در ویکی پدیای فارسی که البته منبع موثقی نیست، در تعریف حزب چپ ایران (فدائیان خلق) آمده است: «حزبی سیاسی است که در سال ۲۰۱۸ از وحدت سه جریان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)، سازمان اتحاد فداییان خلق ایران- طرفدار وحدت و کنشگران چپ، در شهر کلن آلمان تأسیس شد.»
- برخی از مسؤلین وقت سازمان اکثریت در مصاحبهها و یا مقالات خود وحدت را اعلام کردند. ازجمله، آقای وهاب انصاری، عضو هیئت سیاسی – اجرائی سازمان اکثریت، و نماینده این سازمان در هیئت مذاکره کننده در پروژه وحدت چپ، بلافاصله پس از کنگره بنیانگذاری مقالهای نوشته است با عنوان «وحدت فداییان خلق ایران، در حزب چپ ایران (فداییان خلق) خجسته باد!»
- پس از کنگره بنیانگذاری، مصاحبهها و گزارشهای بسیاری در رسانهها انتشار یافت که همگی بر وحدت سه جریان تاکید کردهاند.
آیا همه اینها تصوراتی بیاساس و واهی بودند؟ چرا تا به حال سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) هیچ یک از این اسناد، مقالات، مصاحبهها، گزارشها، تعریف ویکی پدیا و یا بیانات مسئولین خود در تایید وحدت را تکذیب نکرده است؟ آیا واقعیت این نیست که این «تصورات» نه واهی و بیپایه بلکه بر اساس واقعیات موجود و قول و قرارهای بین این سه جریان و وعدههای سازمان اکثریت بیان شدهاند؟
آیا باز هم لازم است که اسناد بیشتری در این موارد ارائه داد؟ برای چنین کاری باید چندین کتاب نوشت!
18 دیماه 1399
برابر با 7 ژانویه 2021
--------------------
- لازم به ذکر است که کنگره را یک هیئت رئیسه 7 نفره اداره میکرد و 5 نفر از آنها از سازمان اکثریت بودند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید